متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در طریق قرب به رب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۹)
دیباچه
اسم «رب» در نظام اسماء الهی، چونان نگینی درخشان، محور معرفت، سلوک، و قرب به حق است. این اسم، که در قرآن کریم با حضوری بینظیر، راهنمای سالکان طریق توحید است، نهتنها نزدیکترین صراط به سوی حقیقت، بلکه جامعترین ظرف برای انس و معرفت الهی است. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۹۹، به تحلیل جایگاه رب، روشهای ارتباط با آن، سبکهای سلوک، و آثار معرفت آن پرداختهایم.
بخش نخست: رب، نزدیکترین طریق به حق
صراط مستقیم از منظر رب
اسم «رب» در قرآن کریم، بهعنوان نزدیکترین و سالمترین طریق برای قرب به حق معرفی شده است. این اسم، که صراط مستقیم هر فرد را از طریق تعین شخصی او متجلی میسازد، دروازهای است به سوی معرفت و انس با الله. حدیث شریف «الطُّرُقُ إِلَى اللَّهِ بِعَدَدِ أَنْفَاسِ الْخَلَائِقِ» نه به معنای تعدد راهها، بلکه به تعدد تعینات شخصی رب اشاره دارد. هر فرد، از طریق رب خویش، که متناسب با نفس و فطرت اوست، به سوی حق رهنمون میشود.
شواهد قرآنی این حقیقت را به روشنی تأیید میکنند. در آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا [مطلب حذف شد] : «ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمیگردیم»)، بازگشت به الله از طریق رب متجلی شده است. همچنین در آیه ادْعُوا رَبَّكُمْ [مطلب حذف شد] : «پروردگارتان را با تضرع و در نهان بخوانید»)، دعا به رب بهعنوان طریق قرب معرفی شده است. این آیات، رب را چونان پلی میان بنده و حق نشان میدهند که با لطافت و اقتدار، سالک را به مقصد اعلی هدایت میکند.
درنگ: رب، نزدیکترین و سالمترین طریق برای قرب به حق است، زیرا صراط مستقیم هر فرد از طریق تعین شخصی رب اوست.
تشبیه رب به کاروانی است که هر مسافر را با توجه به مقصد و توانش، به سوی منزلگاه حقیقت رهنمون میسازد. این تعین شخصی، رب را به محور ارتباط معرفتی و انسی با الله بدل کرده و سالک را از گمراهی و پراکندگی نجات میدهد.
جمعبندی بخش نخست
رب، بهعنوان نزدیکترین طریق به حق، صراط مستقیم هر فرد را از طریق تعین شخصی او متجلی میسازد. شواهد قرآنی، از جمله آیات بقره و اعراف، این اسم را بهعنوان دروازه قرب به الله معرفی میکنند. رب، با تعین شخصی، سالک را به سوی معرفت و انس با حق هدایت میکند و چونان کلیدی، قفلهای معرفت الهی را میگشاید.
بخش دوم: انواع ارتباط با رب
ارتباط طبیعی: فطری و همگانی
ارتباط با رب به دو نوع طبیعی و غیرطبیعی تقسیم میشود. ارتباط طبیعی، که فطری و همگانی است، نیازی به سلوک یا معرفت خاص ندارد. این ارتباط، در ذات هر موجودی نهفته است و بهصورت خودکار جریان دارد. آیه إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ [مطلب حذف شد] : «پروردگار من نسبت به آنچه میخواهد لطیف است»)، لطافت رب در این ارتباط فطری را نشان میدهد. این لطافت، چونان نسیمی است که بدون نیاز به تلاش، روح آدمی را نوازش میدهد.
درنگ: ارتباط طبیعی با رب، فطری و همگانی است و بدون نیاز به سلوک، در ذات هر موجودی جریان دارد.
ارتباط غیرطبیعی: معرفتی و انسی
ارتباط غیرطبیعی، که معرفتی و انسی است، در سه سطح حالي، وصفي، و ذاتي رخ میدهد. ارتباط حالي، وابسته به حالات موقتی است، مانند دعا در سختیها. ارتباط وصفي، مبتنی بر صفات نفس، مانند لطافت یا سخاوت، شکل میگیرد. ارتباط ذاتي، عمیقترین سطح است که ریشه در ذات نفس و هماهنگی کامل با رب دارد. این ارتباط، چونان رودی است که از چشمه ذات سالک جاری شده و به دریای رب میپیوندد.
درنگ: ارتباط غیرطبیعی (معرفتی) به دلیل عمق و پایداری، نزدیکترین و دقیقترین طریق برای قرب به رب است.
تحلیل این سطوح نشان میدهد که ارتباط ذاتي، به دلیل ریشه داشتن در جوهره نفس، پایدارترین و اقرب طریق به حق است. سالک در این مرتبه، نهتنها رب را میشناسد، بلکه با او انس میگیرد و در سایهاش به آرامش ابدی میرسد.
جمعبندی بخش دوم
ارتباط با رب در دو نوع طبیعی (فطری) و غیرطبیعی (معرفتی) متجلی میشود. ارتباط طبیعی، همگانی و بدون نیاز به سلوک است، درحالیکه ارتباط غیرطبیعی در سه سطح حالي، وصفي، و ذاتي رخ میدهد. ارتباط ذاتي، به دلیل عمق و پایداری، برترین مرتبه قرب به رب است و سالک را به انس عاشقانه با حق رهنمون میسازد.
بخش سوم: روشهای سلوک با رب
سلوک تفصیلی: ترکیب اسماء
سلوک با رب به دو سبک تفصیلی و بسیط انجام میشود. سلوک تفصیلی، که برای سالکان متوسط مناسب است، مبتنی بر شناسایی صفات نفس، تطبیق آنها با اسماء الهی (فعلی و ذاتی)، و سلوک با ترکیب اسماء است. سالک در این روش، با ذکر ترکیباتی مانند «یا رب الرحیم» یا «یا رب الشافی»، صفات نفس خود را با اسماء الهی هماهنگ میکند. این روش، چونان نقشهای است که سالک را از مسیرهای پرپیچوخم نفس به سوی مقصد رب هدایت میکند.
درنگ: سلوک تفصیلی، با شناسایی صفات نفس و ترکیب اسماء، سالک متوسط را به سوی هماهنگی با رب هدایت میکند.
سلوک بسیط: ذکر ساده رب
سلوک بسیط، که با ذکر ساده «یا رب» انجام میشود، به دو نوع دانی و عالی تقسیم میگردد. سلوک بسیط دانی، برای مبتدیان است که با لقلقه زبان و بدون معرفت عمیق، رب را ذکر میکنند. این روش، گرچه ساده است، اما به دلیل فقدان معرفت، عمق چندانی ندارد. در مقابل، سلوک بسیط عالی، برای سالکان عالی است که پس از طی مراحل تفصیلی، به ذکر ساده رب میرسند. در این مرتبه، ذکر «یا رب» همه اسماء را در خود مستحضر میکند و سالک را به وحدت با رب میرساند.
درنگ: سلوک بسیط عالی، پس از طی مراحل تفصیلی، با ذکر ساده رب و استحضار همه اسماء، سالک را به وحدت میرساند.
مراتب سلوک بسیط عالی خود به دو نوع ارادی و بیارادی تقسیم میشود. در مرتبه ارادی، سالک با اراده، رب را ذکر کرده و اسماء را استحضار میکند. در مرتبه بیارادی، ذکر رب بهصورت خودکار همه اسماء را حاضر میسازد، زیرا سالک با اسماء انس یافته است. این مرتبه، چونان اقیانوسی است که همه رودهای اسماء به سوی آن جاری میشوند.
ذکر جلی و خفی
سلوک بسیط عالی، همچنین به دو نوع ذکر جلی و خفی تقسیم میشود. ذکر جلی، با لسان و صوت (مانند «ربی ربی») انجام میشود، درحالیکه ذکر خفی، بدون لسان و مخارج حروف، در قلب سالک جریان دارد. در ذکر خفی، سالک رب را بدون حروف «ر» و «ب» و حتی بدون تشديد ذکر میکند. این مرتبه، که وحدتیافتهترین ذکر خفی است، سالک را به قطب اسماء و ظهورات بدل میسازد. آیه إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ [مطلب حذف شد] : «پروردگار تو هرچه بخواهد انجام میدهد»)، فعلیت و بسط رب را تأیید میکند.
درنگ: ذکر خفی رب، وحدتیافتهترین ذکر است که سالک را به قطب اسماء و ظهورات تبدیل میکند.
ویژگی منحصربهفرد رب در ذکر خفی، بسط خالص آن است. برخلاف اسم «الله» که به دلیل جمعجمع بودن، شامل بسط و قبض است، رب تنها بسط دارد. این وحدت، رب را به برترین ظرف برای قرب و انس بدل کرده و سالک را از کثرت به وحدت رهنمون میسازد. تشبیه رب در این مرتبه، به خورشیدی است که نورش همه سایهها را محو میکند.
جمعبندی بخش سوم
سلوک با رب در دو سبک تفصیلی و بسیط انجام میشود. سلوک تفصیلی، با ترکیب اسماء، سالکان متوسط را هدایت میکند، درحالیکه سلوک بسیط، در مراتب دانی و عالی، برای مبتدیان و اولیاء مناسب است. سلوک بسیط عالی، با مراتب ارادی، بیارادی، جلی، و خفی، سالک را به وحدت با رب میرساند. ذکر خفی رب، به دلیل بسط خالص، برترین طریق برای قرب و انس است.
بخش چهارم: سبکهای سلوک: محبوبین و محبین
سبک محبوبین: سلوک وصفی و ذاتی
سلوک با رب در دو سبک کلی محبوبین و محبین رخ میدهد. سبک محبوبین، که وصفی و ذاتی است، بدون توجه به افعال و با هدایت مستقیم رب شکل میگیرد. این هدایت، گاه از طریق الهام یا مربی غیبی است. سالک محبوب، پس از طی مراحل تفصیلی، به سلوک بسیط عالی (جلی و خفی) میرسد و به مقام قطب نائل میشود. در این مرتبه، مشکلات برای او عافیت است و گرفتاریها به نور هدایت بدل میگردند. مثال این سبک، اولیاء خدا هستند که با رب انس دارند و چونان پرندگانی سبکبال، به سوی حق پرواز میکنند.
درنگ: سبک محبوبین، با سلوک وصفی و ذاتی و هدایت مستقیم رب، سالک را به مقام قطب و انس عاشقانه میرساند.
سبک محبین: سلوک افعالی
سبک محبین، که افعالی و مبتنی بر رفع مشکلات و تأمین مقتضیات است، برای مبتدیان مناسبتر است. سالک محب، با شناسایی حاجات (مانند فقر، مرض) و استفاده از اسماء تحت رب (مانند «یا رب الشافی»)، به رفع موانع و تأمین نیازها میپردازد. این سبک، چونان دوایی است که زخمهای ظاهری را درمان میکند، اما به عمق ذات نفوذ نمیکند. آیه قَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ [مطلب حذف شد] : «گفت: پروردگارا، من به هر خیری که بر من نازل کنی نیازمندم»)، انس موسی علیهالسلام با رب در این سبک را نشان میدهد.
درنگ: سبک محبین، با تمرکز بر رفع مشکلات و تأمین مقتضیات، برای مبتدیان آسانتر و متداولتر است.
تفاوتهای محبوبین و محبین
تفاوت میان محبوبین و محبین در عمق و سرعت سلوک آشکار است. محبوبین، به دلیل هماهنگی اولیه با رب، مشکلات کمتری دارند و از بیراههها اجتناب میکنند. سلوک آنها وصفی و ذاتی است و به مقامات عالی میرسد. در مقابل، محبین، به دلیل تمرکز بر افعال و رفع مشکلات، درگیر موانع بیشتری هستند و سلوکشان به مراتب پایینتر محدود میشود. تشبیه محبوبین به سوارانی است که با طیاره به سوی مقصد پرواز میکنند، درحالیکه محبین چون پیادهروندگانیاند که با ارابهای سنگین راه میپیمایند.
درنگ: محبوبین با هدایت مستقیم رب، سریعتر و عمیقتر به قرب میرسند، درحالیکه محبین درگیر موانع بیشتری هستند.
جمعبندی بخش چهارم
سلوک با رب در دو سبک محبوبین و محبین متجلی میشود. محبوبین، با سلوک وصفی و ذاتی، به مقام قطب و انس عاشقانه میرسند، درحالیکه محبین، با سلوک افعالی، به رفع مشکلات و تأمین مقتضیات میپردازند. تفاوت این دو سبک در عمق، سرعت، و پایداری سلوک است، اما هر دو در چارچوب عدالت الهی به سوی حق هدایت میشوند.
بخش پنجم: آثار معرفت و سلوک با رب
آثار در سبک محبوبین
معرفت و انس با رب، آثار متعددی در زندگی سالک دارد. در سبک محبوبین، این آثار عمیق و پایدار است. مشکلات غیرطبیعی (ناشی از جهل) رفع میشوند، خستگی و هوس کاهش مییابد، و گرفتاریها به عافیت بدل میگردند. سالک در این مرتبه، به قرب عاشقانه با رب میرسد و چونان گلی در باغ الهی، در سایه رب شکوفا میشود.
درنگ: در سبک محبوبین، مشکلات به عافیت بدل شده و سالک به قرب عاشقانه با رب میرسد.
آثار در سبک محبین
در سبک محبین، آثار معرفت رب به رفع موانع (مانند بیماری، فقر) و تأمین مقتضیات (مانند شفا، غنا) محدود میشود. این آثار، گرچه ارزشمند، اما در مقایسه با محبوبین، سطحیتر و موقتترند. سالک محب، چونان بیماری است که با دوا تسکین مییابد، اما به سلامت کامل نمیرسد.
درنگ: در سبک محبین، معرفت رب به رفع موانع و تأمین مقتضیات منجر میشود، اما عمق کمتری دارد.
جمعبندی بخش پنجم
معرفت و سلوک با رب، در سبک محبوبین، به رفع مشکلات غیرطبیعی، کاهش خستگی و هوس، و تبدیل گرفتاری به عافیت منجر میشود. در سبک محبین، آثار به رفع موانع و تأمین مقتضیات محدود است. این تفاوت، عظمت سلوک وصفی و ذاتی را در برابر سلوک افعالی نشان میدهد.
بخش ششم: نقش مربی و عدالت الهی در سلوک
نقش مربی در هدایت سالک
سلوک با رب، اغلب نیازمند هدایت مربی، چه ملموس و چه غیبی، است. در سبک محبوبین، هدایت غالباً از طریق مربی غیبی یا اولیاء خاص (مانند مصطفی و مرتضی) صورت میگیرد. در سبک محبین، مربی به شناسایی حاجات و اسماء کمک میکند، اما هدایت عمیق کمتر است. آیه وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً [مطلب حذف شد] : «از میان آنها پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند»)، نقش مربی در هدایت را تأیید میکند.
درنگ: مربی، چه غیبی و چه ظاهری، شناخت رب و هماهنگی با آن را تسهیل میکند.
مربی، چونان چراغی است که در تاریکی راه را نشان میدهد و سالک را از پرتگاههای جهل و گمراهی نجات میدهد. بدون هدایت مربی، سلوک به کندی پیش میرود و گاه به بیراهه میافتد.
عدالت الهی در سلوک
خداوند در سلوک بندگان، تفاوتی قائل نمیشود و هر فرد را متناسب با گنجایشش هدایت میکند. محبوبین با ناز و خار (لذت و رنج) و محبین با مشکلات و مقتضیات به سوی حق رهنمون میشوند. آیه وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا [مطلب حذف شد] : «هر مصیبتی به شما برسد از دستاورد خودتان است»)، نشان میدهد که مشکلات از جهل بنده است، نه تبعیض الهی. عدالت الهی، چونان ترازویی است که هر کس را به قدر ظرفیتش به سوی رب هدایت میکند.
درنگ: عدالت الهی، هر فرد را متناسب با ظرفیتش به سوی رب و حق هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
سلوک با رب، نیازمند هدایت مربی است که در سبک محبوبین غیبی و در محبین ملموستر است. عدالت الهی، با هدایت هر فرد متناسب با گنجایشش، تفاوتی میان بندگان قائل نمیشود. این ساختار، رب را بهعنوان محور سلوک و معرفت معرفی میکند که با هدایت مربی و عدالت الهی، سالک را به مقصد میرساند.
جمعبندی نهایی
اسم رب، بهعنوان نزدیکترین طریق به حق، محور سلوک، معرفت، و انس با الله است. ارتباط با رب در دو نوع طبیعی (فطری) و غیرطبیعی (معرفتی: حالي، وصفي، ذاتي) رخ میدهد. سلوک با رب، در سبکهای تفصیلی (برای سالکان متوسط) و بسیط (دانی برای مبتدیان، عالی برای اولیاء) انجام میشود. سلوک بسیط عالی، با مراتب ارادی، بیارادی، جلی، و خفی، سالک را به مقام قطب میرساند. سبکهای محبوبین (وصفی و ذاتی) و محبین (افعالی)، آثار متفاوتی دارند: محبوبین به قرب عمیق و انس عاشقانه میرسند، درحالیکه محبین به رفع موانع و تأمین مقتضیات بسنده میکنند. نقش مربی و عدالت الهی، سلوک را تسهیل کرده و هر فرد را متناسب با ظرفیتش هدایت میکند. این نوشتار، با بازنمایی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده تا در سایه معرفت رب، به سوی کمال رهنمون شوند.
با نظارت صادق خادمی