متن درس
تحلیل اسماء و صفات الهی: تبیین جایگاه اسم «قدرت» در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۲)
مقدمه
اسم «قدرت»، چونان ستارهای درخشان در منظومه اسماء ذاتی الهی، پس از «حی» و «علم»، جایگاهی بیمانند در سلسله مراتب صفات ذاتی حقتعالی دارد. این اسم، که در قرآن کریم به صور گوناگون (قادر، قدیر و مقتدر) ظهور یافته، نهتنها وصف ذات الهی است، بلکه بهعنوان محور فعلیت و تحقق اراده در عالم خلقت و تدبیر، نقشی محوری ایفا میکند. در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، اسم «قدرت» با نگاهی عمیق و دقیق، از منظر لغوی، قرآنی و مفهومی مورد کاوش قرار گرفته است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار جلسه ۲۰۲ و تحلیلهای تفصیلی، به تبیین جایگاه «قدرت» میپردازد.
بخش اول: جایگاه اسم «قدرت» در سلسله اسماء ذاتی
ترتیب اسماء ذاتی و اهمیت «قدرت»
در سلسله اسماء ذاتی الهی، «حی» چونان سرچشمه حیات، امالاسماء است و تقدم بر همه صفات دارد. پس از آن، «علم» بهعنوان محور ادراک و آگاهی الهی، مقدم بر «قدرت» قرار میگیرد. «قدرت»، چونان ظرف سوم اسماء ذاتی، توان فعلی و ذاتی موجود را متجلی میسازد. این ترتیب، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بهدقت تبیین شده، نشاندهنده سلسلهمراتب منطقی و وجودی اسماء الهی است. «قدرت»، بهعنوان وصف ذاتی حق، محور فعلیت و تحقق اراده الهی در عالم است.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْقَوِيُّ [مطلب حذف شد] : «خداوند همان نیرومند شکستناپذیر است.» (حج: ۷۴)
این آیه، قدرت را بهعنوان صفت ذاتی حق معرفی میکند که با قوت و عزت الهی پیوند خورده است. «قدرت»، چونان نیرویی بیکران، در ذات حق متجلی است و تمامی شئونات خلقت و تدبیر را در بر میگیرد.
| درنگ: «قدرت» سومین اسم ذاتی الهی است که پس از «حی» و «علم»، محور فعلیت و تحقق اراده الهی در عالم خلقت و تدبیر به شمار میرود. |
شئونات «قدرت» در قرآن کریم
اسم «قدرت» در قرآن کریم به سه شکل اصلی ظهور یافته است: «قادر» (۱۱ بار)، «قدیر» (۴۵ بار) و «مقتدر» (۴ بار)، که در مجموع ۶۰ مورد را شامل میشود. این تنوع، نشاندهنده جامعیت و گستردگی کاربرد «قدرت» در متون قرآنی است. هر یک از این اشکال، بُعدی از معنای قدرت را آشکار میسازد:
- قادر: به معنای فاعل قدرت، بر کسی دلالت دارد که فعل قدرت را انجام میدهد. این صیغه، بر فعلیت و تحقق عملی قدرت تأکید دارد.
- قدیر: به معنای ثابت در قدرت، صفتی است که ثبوت و دوام قدرت را در ذات فاعل نشان میدهد.
- مقتدر: به معنای ظرف ظهور قدرت، بر جایگاهی دلالت دارد که قدرت در آن متجلی میشود.
إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر هر چیزی تواناست.» (بقره: ۲۰)
این آیه، با تأکید بر «قدیر»، قدرت الهی را بهعنوان صفتی ثابت و جامع معرفی میکند که هیچ محدودیتی در آن راه ندارد. «قادر» و «مقتدر» نیز، در آیات دیگر، ابعاد مختلف این صفت را روشن میسازند.
جمعبندی بخش اول
اسم «قدرت»، چونان ستونی استوار در سلسله اسماء ذاتی الهی، پس از «حی» و «علم»، جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است. این اسم، با ظهور در اشکال «قادر»، «قدیر» و «مقتدر»، محور فعلیت و تحقق اراده الهی در عالم است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر این صفت، قدرت را چونان نیرویی بیکران معرفی میکنند که تمامی شئونات خلقت و تدبیر را در بر میگیرد.
بخش دوم: تحلیل لغوی و مفهومی اسم «قدرت»
معانی لغوی «قدرت»
اسم «قدرت» در زبان عربی، چونان گوهری چندوجهی، دو معنای اصلی را در خود نهفته دارد: «اندازه» و «توان». این دو معنا، در کتب لغوی مانند مصباح، مقاییس اللغه و مفردات راغب، بهصورت توأمان ذکر شدهاند، اما فقدان تمایز میان معنای اصلی و فرعی، ابهامی در تعریف این اسم ایجاد کرده است.
- اندازه: به معنای مقدار یا حد یک چیز، مانند «قدر الله رزق العباد» (اندازهگیری رزق بندگان).
- توان: به معنای توانایی انجام فعل، مانند «قدرت علی شیء» (توانایی بر چیزی).
در مصباح آمده است: «قدره الشیء قدراً» به معنای اندازهگیری و «قدرت علی شیء» به معنای توانایی. مقاییس اللغه نیز «قدر» را به معنای «مبلغ الشیء» (اندازه یک چیز) و گاهی «کُنه و نهایت» تعریف میکند. مفردات راغب، قدرت را برای انسان به معنای هویت و برای خدا به معنای نفی عجز میداند. این تعاریف، هرچند غنی، اما به دلیل عدم تعیین معنای اصلی، ابهامآفریناند.
چالش تعیین معنای اصلی
یک واژه نمیتواند دو معنای هموزن داشته باشد؛ یکی باید اصل و دیگری فرع باشد. این پرسش بنیادین که آیا «اندازه» یا «توان» معنای اصلی «قدرت» است، در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بهدقت مورد بررسی قرار گرفته است:
- فرضیه اول: اندازه اصل است
اگر «اندازه» معنای اصلی باشد، قدرت الهی، که غیرمتناهی است، با مفهوم تناهی (اندازه) ناسازگار میشود. برای نمونه، در «قدر الله رزق العباد»، اندازهگیری رزق مطرح است، اما این معنا با قدرت بینهایت الهی، که هیچ حدی نمیپذیرد، همخوانی ندارد.
- فرضیه دوم: توان اصل است
اگر «توان» معنای اصلی باشد، این مفهوم با قدرت الهی (غیرمتناهی) و مخلوقی (متناهی) سازگار است. «اندازه» میتواند لازمه «توان» باشد، زیرا توان مخلوق محدود و متناهی است، اما توان الهی بیحد است.
وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ [مطلب حذف شد] : «اوست غالب بر بندگانش.» (انعام: ۱۸)
این آیه، با تأکید بر «قاهر»، قدرت را بهعنوان توان غالب و بیحد الهی معرفی میکند که معنای «توان» را بر «اندازه» ترجیح میدهد.
| درنگ: «توان» معنای اصلی اسم «قدرت» است، و «اندازه» معنای فرعی یا لازمه آن به شمار میرود، زیرا قدرت الهی غیرمتناهی است و با مفهوم تناهی (اندازه) ناسازگار است. |
تفاوت «قادر» و «قدیر»
تمایز میان «قادر» و «قدیر» از نظر لغوی و مفهومی، یکی از نکات برجسته درسگفتار است:
- قادر: صیغه فاعل، بر نسبت فعل به فاعل دلالت دارد و به کسی اشاره میکند که فعل قدرت را انجام میدهد. این صیغه، بر فعلیت خاص متمرکز است.
- قدیر: صیغه فعیل، بر ثبوت صفت در فاعل تأکید دارد و به معنای کسی است که قدرت در او ثابت و پایدار است.
إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَنْ يُنَزِّلَ [مطلب حذف شد] : «خداوند قادر است که نشانهای نازل کند.» (انعام: ۳۷)
إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «او بر هر چیزی تواناست.» (بقره: ۲۵۹)
آیه نخست، با «قادر»، بر فعل خاص (نزول آیه) تأکید دارد، در حالی که آیه دوم، با «قدیر»، جامعیت و ثبوت قدرت الهی را نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
اسم «قدرت»، چونان آیینهای چندوجهی، دو معنای «اندازه» و «توان» را در خود جای داده است. تحلیل دقیق نشان میدهد که «توان» معنای اصلی و «اندازه» معنای فرعی یا لازمه آن است. تمایز میان «قادر» و «قدیر»، با تأکید بر فعلیت و ثبوت، عمق مفهومی این اسم را آشکار میسازد. آیات قرآن کریم، با ظهور «قدرت» در اشکال گوناگون، بر نقش محوری آن در فعلیت الهی تأکید دارند.
بخش سوم: نقد روششناسی لغوی و ضرورت تعریف علمی
نقد کتب لغوی
کتب لغوی، مانند مصباح، مقاییس اللغه و مفردات راغب، در تعریف «قدرت» دچار سه چالش اصلیاند:
- مخلوط کردن معانی: این کتب، «اندازه» و «توان» را بدون تعیین معنای اصلی در هم آمیختهاند.
- رویکرد مصداقی: به جای تعریف مفهومی، مصادیق (مانند «قدر الله رزق العباد») را ذکر کردهاند.
- فقدان اشتقاق دقیق: تحلیل ماده «قدر» و تمایز میان معانی اصلی و فرعی در این کتب مغفول مانده است.
برای نمونه، مصباح «قدر» را هم به معنای اندازه («قدره الشیء قدراً») و هم به معنای توان («قدرت علی شیء») میداند، اما اصل را مشخص نمیکند. راغب نیز، با تعریف «قدرت» برای انسان بهعنوان هویت و برای خدا بهعنوان نفی عجز، رویکردی مصداقی ارائه میدهد که از واژهشناسی خالص دور است.
ضرورت تعریف علمی و مفهومی
برای رفع ابهامات، تعریف «قدرت» باید علمی، مفهومی و فارغ از مصادیق (خدا یا مخلوق) باشد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بر این اصل تأکید دارند که تعریف واژه باید چنان باشد که برای هر مخاطبی، اعم از مؤمن یا غیرمؤمن، قابل فهم باشد. این رویکرد، مشابه تعریف عدد در ریاضیات است که فارغ از معدود ارائه میشود. تعریف علمی «قدرت» باید بر موارد زیر متمرکز شود:
- تمرکز بر معنای ماده «قدر» بدون ارجاع به مصادیق.
- تعیین معنای اصلی (توان) و تبیین لوازم آن (اندازه).
- تمایز میان ماده و هیئت (قادر، قدیر، مقتدر).
این روش، مبنای استدلال دینی را تقویت کرده و از رویکرد خانگی و غیرعلمی جلوگیری میکند.
| درنگ: تعریف علمی «قدرت» باید فارغ از مصادیق (خدا یا مخلوق) و متمرکز بر معنای ماده «قدر» باشد تا مفهومی جهانشمول و قابل فهم برای همه ارائه دهد. |
اصلاح روششناسی لغوی
برای رفع ابهامات کتب لغوی، روششناسی زیر پیشنهاد میشود:
- تقویت اشتقاق: تحلیل دقیق ماده «قدر» و تمایز میان معانی اصلی و فرعی.
- پرهیز از مصداقگرایی: تعریف «قدرت» بدون ارجاع به خدا یا مخلوق.
- تدوین فرهنگ لغت علمی: مانند علوم دیگر (ریاضیات، طب)، لغت باید قانونمند و دقیق باشد.
این اصلاحات، «قدرت» را بهعنوان مفهومی جهانشمول و علمی تثبیت میکند و مبنای استدلال دینی را استوار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
کتب لغوی، به دلیل مخلوط کردن معانی «اندازه» و «توان» و رویکرد مصداقی، در تعریف «قدرت» ابهامآفریناند. تعریف علمی و مفهومی «قدرت»، با تمرکز بر معنای ماده «قدر» و پرهیز از مصداقگرایی، ضروری است. اصلاح روششناسی لغوی، با تأکید بر اشتقاق دقیق و پرهیز از مصداقگرایی، «قدرت» را بهعنوان مفهومی جهانشمول و قابل فهم برای همه تثبیت میکند.
بخش چهارم: تمایز «قدرت» و مفاهیم مرتبط
تمایز «قدرت» و «زور»
یکی از نکات برجسته درسگفتار، تمایز میان «قدرت» و «زور» است:
- قدرت: توان ذاتی یا اکتسابی برای انجام فعل، که میتواند متناهی یا غیرمتناهی باشد.
- زور: توان جسمانی یا ظاهری، که معمولاً متناهی و محدود است.
برای نمونه، «قدرت الله» توان بینهایت و ذاتی است، در حالی که «زور انسان» به توان جسمانی و محدود اشاره دارد. این تمایز، بر عمق مفهومی «قدرت» تأکید دارد و از خلط آن با مفاهیم ظاهری مانند «زور» جلوگیری میکند.
کاربرد «قدرت» در قرآن کریم
«قدرت» در قرآن کریم، محور فعلیت الهی و مخلوقی است:
- الهی: قدرت الهی، نفی عجز و تحقق اراده است.
- مخلوقی: قدرت مخلوق، توان محدود برای فعل است.
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ [مطلب حذف شد] : «فرمانش چون چیزی را اراده کند، این است که به آن بگوید باش، پس میشود.» (یس: ۸۲)
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «برای بشر ممکن نیست که خدا با او سخن گوید مگر از طریق وحی.» (شوری: ۵۱)
این آیات، نشاندهنده جامعیت «قدرت» در برگرفتن توان الهی (بینهایت) و مخلوقی (محدود) هستند.
| درنگ: «قدرت» مفهومی عامتر از «زور» است و شامل توان ذاتی و اکتسابی، چه متناهی و چه غیرمتناهی، میشود. |
جمعبندی بخش چهارم
«قدرت»، بهعنوان مفهومی عام و فراگیر، از «زور» متمایز است و در قرآن کریم، محور فعلیت الهی و مخلوقی را تشکیل میدهد. قدرت الهی، نفی عجز و تحقق اراده بیحد است، در حالی که قدرت مخلوق، محدود و متناهی است. این تمایز، عمق مفهومی «قدرت» را در متون قرآنی آشکار میسازد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
اسم «قدرت»، چونان گوهری درخشان در سلسله اسماء ذاتی الهی، پس از «حی» و «علم»، جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است. این اسم، با ظهور در اشکال «قادر»، «قدیر» و «مقتدر» در قرآن کریم، محور فعلیت و تحقق اراده الهی و مخلوقی است. تحلیل لغوی نشان میدهد که «توان» معنای اصلی و «اندازه» معنای فرعی یا لازمه آن است، زیرا قدرت الهی غیرمتناهی بوده و با مفهوم تناهی (اندازه) ناسازگار است. کتب لغوی، به دلیل مخلوط کردن معانی و رویکرد مصداقی، در تعریف «قدرت» ابهامآفریناند. تعریف علمی و مفهومی «قدرت»، با تمرکز بر معنای ماده «قدر» و پرهیز از مصداقگرایی، ضروری است. این تعریف، مبنای استدلال دینی و علمی را تقویت کرده و «قدرت» را بهعنوان مفهومی جهانشمول تثبیت میکند. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی عمیق و دقیق، راه را برای فهم این اسم هموار ساختهاند.
| با نظارت صادق خادمی |