متن درس
اسماء و صفات الهی: تحلیل فلسفی و قرآنی مفاهیم فعل، فاعل و فعال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دویست و ده)
مقدمه: درآمدی بر مفاهیم فعل، فاعل و فعال در نظام اسماء حسنی
در منظومه معرفتی اسلام، صفت قدرت الهی چون خورشیدی تابان، اقتدار بیکران حقتعالی را در آفرینش و تدبیر عالم متجلی میسازد. این صفت، که در قرآن کریم با ظهورات گوناگون چون «قادر»، «قدیر»، و «مقتدر» تجلی یافته، در مشتقات خود مانند «فعل»، «فاعل»، و «فعال» گسترهای وسیع از معانی را در بر میگیرد. درسگفتار دویست و ده از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در این مفاهیم اختصاص یافته و با نگاهی فلسفی، کلامی، و قرآنی، جایگاه آنها را در نظام اسماء حسنی تبیین میکند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، به بازنویسی این مباحث در قالبی علمی، دانشگاهی، و متناسب با پژوهشگران حوزه الهیات، فلسفه اسلامی، و علوم قرآنی میپردازد.
بخش یکم: عمومیت صفت قدرت و جایگاه فعل، فاعل و فعال
گستردگی قدرت الهی و مشتقات آن
قدرت الهی، صفتی ذاتی و عام است که تمامی افعال حقتعالی را در بر میگیرد و در نظام اسماء حسنی، چون درختی تنومند، شاخههای متعددی چون «فعل»، «فاعل»، و «فعال» را پرورانده است. این عمومیت، در قرآن کریم با آیاتی چون:
إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
(بقره: ۲۰، ترجمه فولادوند: «خدا بر هر چیز تواناست») آشکار شده است. حدیث «القدرة صفة ذاتیة تشمل کل فعل» (صدوق، توحید، ص۱۲۶) نیز بر این گستردگی تأکید دارد. ملا صدرا در اسفار (ج۶، ص۴۸) قدرت را صفتی میداند که همه ظهورات الهی، از خلق عالم تا تدبیر آن، را در بر میگیرد. «فعل» و مشتقات آن، چون شعاعهایی از این خورشید، اقتدار الهی را در مراتب مختلف متجلی میسازند.
مصادیق قرآنی و روایی
در قرآن کریم، «فعل» به معنای ایجاد عمل، «فاعل» به معنای مبدأ آن، و «فعال» به عنوان صفت مبالغه، در آیات متعدد ظهور یافته است. این مفاهیم، مانند نغمههای یک سمفونی الهی، در هماهنگی کامل با صفت قدرت عمل میکنند. برای نمونه، آیه:
وَٱللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
(صافات: ۹۶، ترجمه فولادوند: «و خدا شما و آنچه را میکنید آفریده است») تمایز میان فاعل (خدا)، فعل (خلق)، و عمل (ما تعملون) را نشان میدهد. حدیث «الفعل نسبة العمل إلى الفاعل» (طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۸۹) این تعریف را تأیید میکند. این عمومیت، مانند دریایی است که هر موجی از آن، جلوهای از اقتدار بیکران الهی را به ساحل معرفت میرساند.
جمعبندی بخش یکم
صفت قدرت، چون مشعلی فروزان، تمامی افعال الهی را روشن میسازد و در مشتقات خود مانند «فعل»، «فاعل»، و «فعال»، جلوههای گوناگونی مییابد. این مفاهیم، با عمومیت و گستردگی، در قرآن کریم و روایات اسلامی متجلی شده و پایهای برای فهم توحید افعالی فراهم میآورند. این بخش، زمینه را برای کاوش در ماهیت ذاتی «فعل» و جدایی آن از قیود مادی آماده میسازد.
بخش دوم: ماهیت ذاتی فعل و جدایی از زمان، حدوث و امکان
نفی قیود مادی از ذات فعل
«فعل» به معنای ایجاد عمل، ذاتاً مجرد از قیود مادی چون زمان، حدوث، و امکان است. این جدایی، مانند پاکی گوهر از ناخالصیهای خاکی، در فلسفه اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. ابنعربی در فصوص الحکم (ص۹۰) «فعل» را ظهور ذات الهی میداند که از هر قیدی مبراست. خراسانی در کفایه (ج۱، ص۵۶) استدلال میکند که زمان، جزء ذات فعل نیست، بلکه ملازم آن در افعال مادی است. آیه:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ
(رحمن: ۲۹، ترجمه فولادوند: «هر روز او در کاری است») تجدد فعل الهی را بدون قید حدوث نشان میدهد. حدیث «أفعال الله تجدد لا حدوث» (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴۵) این دیدگاه را تأیید میکند.
نقد تعریف لغوی فعل با حدوث
تعریف لغوی «فعل» در مقاییس اللغه، که آن را به «احداث شیء» معنا میکند، از منظر فلسفی مورد نقد است، زیرا حدوث وصفی انتزاعی و متأخر است. ملا صدرا در مشاعر (ص۱۱۲) حدوث را امری ذهنی میداند که پس از تحقق شیء فرض میشود. آیه:
إِنَّمَآ أَمْرُهُ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
(یس: ۸۲، ترجمه فولادوند: «فرمان او چون چیزی را اراده کند این است که به آن میگوید باش، پس میشود») فعل الهی را بدون قید حدوث نشان میدهد. شیخ اشراق در حکمه الاشراق (ص۱۵۶) نیز بر این نقد تأکید دارد. این نقد، مانند جداسازی سره از ناسره، حقیقت «فعل» را از تعاریف نادرست پالایش میکند.
تجدد بدون حدوث
فعل الهی، مانند جویباری زلال، پیوسته در تجدد است، اما از حدوث به معنای «کون بعد العدم» مبراست. ملا صدرا در اسفار (ج۳، ص۷۸) حدوث را وصفی متأخر میداند که به ظهورات ذات الهی تعلق نمیگیرد. این تجدد، مانند حرکت جوهرین، تغیری مداوم اما بدون نقص است. نقد قیاس متکلمان مبنی بر «العالم متغیر، کل متغیر حادث، فالعالم حادث» نیز نشان میدهد که تغییر و تجدد لزوماً به حدوث نمیانجامد. مانند نفس زمان که متجدد است اما حادث نیست، فعل الهی نیز در ذات خود از حدوث مبراست.
جمعبندی بخش دوم
ماهیت ذاتی «فعل»، مانند نوری مجرد، از قیود مادی چون زمان، حدوث، و امکان پاک است. نقد تعاریف لغوی و قیاسهای متکلمان، این جدایی را آشکار میسازد. آیات قرآنی و روایات، تجدد فعل الهی را بدون حدوث تأیید میکنند. این تحلیل، پایهای برای فهم تمایز میان فعل، فاعل، و عمل فراهم میآورد.
بخش سوم: تمایز فعل، فاعل و عمل
تعریف و تمایز مفاهیم
«فعل»، «فاعل»، و «عمل»، چون سه گوهر در یک انگشتری معرفت، هر یک جایگاه ویژهای دارند. «فعل» نسبت وجودی عمل به فاعل است، «عمل» تحقق خارجی فعل، و «فاعل» مبدأ ایجاد آن. ملا صدرا در اسفار (ج۶، ص۵۰) این تمایز را تبیین کرده است. آیه:
وَٱللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
(صافات: ۹۶، ترجمه فولادوند: «و خدا شما و آنچه را میکنید آفریده است») این تمایز را نشان میدهد: خدا (فاعل)، خلق (فعل)، و ما تعملون (عمل). حدیث «الفعل نسبة العمل إلى الفاعل» (طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۸۹) این تعریف را تأیید میکند. مانند نقاشی که قلمموی او (فاعل) طرحی (فعل) را بر بوم (عمل) پدید میآورد، این سه مفهوم در هماهنگی کاملاند.
فاعل و اقتدار الهی
«فاعل» در نظام الهی، چون پادشاهی مقتدر، منشأ همه افعال است. فاعلیت الهی، جلوهای از صفت قادر است، زیرا کسی که قدرت ندارد، فاعل نمیشود. این اقتدار، مانند ریشهای است که شاخههای فعل و عمل را تغذیه میکند. حدیث «فاعل تحت دولت قادر عمل میکند» (نقل از درسگفتار) این پیوند را تأیید میکند. فاعل الهی، همه موجودات را در دایره قدرت خود به حرکت درمیآورد.
جمعبندی بخش سوم
تمایز میان «فعل»، «فاعل»، و «عمل»، مانند جداسازی نغمهها در یک سمفونی، به فهم دقیقتر نظام افعال الهی کمک میکند. فاعل الهی، با اقتدار بیکران، منشأ همه افعال است، و فعل و عمل، ظهورات این اقتدارند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی عمومیت فعل و شمول خیر و شر فراهم میآورد.
بخش چهارم: عمومیت فعل و شمول خیر و شر
شمول خیر و شر در فعل
«فعل» به معنای عام، خیر و شر، خلقی و حقی را در بر میگیرد، اما ذاتاً به لحاظ وجودی ممدوح است. ابنعربی در فصوص الحکم (ص۹۲) استدلال میکند که فعل، چون وجودی است، بر عدم رجحان دارد و ذاتاً خیر است. آیاتی چون:
وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا۟ فَٰحِشَةً
(آلعمران: ۱۳۵، ترجمه فولادوند: «و کسانی که چون کار زشتی کنند») و:
فِيمَا فَعَلْنَ فِىٓ أَنفُسِهِنَّ بِٱلْمَعْرُوفِ
(نساء: ۳، ترجمه فولادوند: «در آنچه بهمعروف درباره خود کردند») شمول خیر و شر را نشان میدهند. حدیث «کل فعل وجودی خیر» (مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۷۸) این اصل را تأیید میکند.
ممدوح بودن ذاتی فعل
نفس فعل، مانند نوری که از ذات الهی ساطع میشود، به لحاظ وجودی ممدوح است، زیرا مقابل آن عدم است. حتی افعالی که به ظاهر مذموماند، مانند کفر یا اضلال، به لحاظ وجودی خیرند، زیرا تحقق وجود بر عدم برتری دارد. آیه:
إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(انسان: ۳، ترجمه فولادوند: «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») هدایت الهی را ذاتاً ممدوح میداند، گرچه متعلق آن (شاکر یا کافر) متفاوت است. این تمایز، مانند جداسازی گوهر از پوسته، حقیقت وجودی فعل را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
عمومیت «فعل»، مانند دریایی وسیع، خیر و شر را در خود جای داده، اما ذاتاً به دلیل وجودی بودن، ممدوح است. آیات قرآنی و روایات، این شمول و ممدوح بودن را تأیید میکنند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی ایجاد مطلق و مقید فراهم میآورد.
بخش پنجم: ایجاد مطلق و مقید
تمایز ایجاد مطلق و مقید
ایجاد الهی، مانند فوارهای زلال، گاه مطلق (فیض الهی) و گاه مقید (افعال متعلق به مخلوق) است. ملا صدرا در اسفار (ج۷، ص۶۰) فیض الهی را مطلق و بدون قید میداند. آیه:
ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيْءٍ
(زمر: ۶۲، ترجمه فولادوند: «خدا آفریننده هر چیزی است») ایجاد مطلق را نشان میدهد، و آیه:
وَمَا تَعْمَلُونَ
(صافات: ۹۶) ایجاد مقید را. حدیث «فیض الله مطلق والأفعال مقیدة بالمستفیض» (ابنعربی، فتوحات مکیه، ج۲، ص۱۵۶) این تمایز را تأیید میکند. مانند نوری که گاه در کلیت خود ساطع و گاه در آینههای محدود منعکس میشود، این دو مرتبه ایجاد، جلوههای متفاوتی دارند.
پیوند فیض و خلق
فیض الهی، مانند بارانی بیکران، در ظرف خلق مقید میشود و به افعال جزئی ظهور مییابد. این پیوند، مانند ریشهای است که از آسمان به زمین امتداد مییابد. ایجاد مطلق، در ذات خود بیقید و شامل همه ممکنات است، اما در ایجاد، به متعلقات خاص خود مقید میشود. این تمایز، کلید فهم توحید افعالی است که همه افعال را به فیض الهی بازمیگرداند.
جمعبندی بخش پنجم
تمایز میان ایجاد مطلق و مقید، مانند جداسازی نور کلی از انعکاسهای جزئی، به فهم عمیقتر نظام افعال الهی کمک میکند. فیض الهی، در ظرف خلق، به افعال مقید تبدیل میشود، اما در ذات خود بیقید است. این تحلیل، زمینه را برای بررسی جلوههای جلالی «فعل» و «فعال» فراهم میآورد.
بخش هفتم: جلالی و جمالی بودن «فعال» در قرآن کریم
فعال به عنوان صفت مبالغه
«فعال»، صفتی مبالغهآمیز است که اقتدار بینظیر الهی را متجلی میسازد. این صفت، مانند تاجی بر سر اسماء جلالی، سیطره حق را بر همه عالم نشان میدهد. غزالی در المقصد الأسنی (ص۷۸) «فعال» را نشانهای از کمال اقتدار میداند. آیه:
إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ
(هود: ۱۰۷، ترجمه فولادوند: «پروردگارت هرچه را بخواهد انجام میدهد») این جلال را نشان میدهد. حدیث «فعال من أسماء الجلال» (طبرسی، مجمع البیان، ج۵, ص۲۳۴) این ویژگی را تأیید میکند.
جلوههای جلالی و جمالی
«فعال لما یرید» در قرآن کریم، گاه با چهرهای جلالی و گاه جمالی ظهور مییابد. در آیه:
فَأَمَّا ٱلَّذِينَ شَقُوا۟ فَفِى ٱلنَّارِ… إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ
(هود: ۱۰۶-۱۰۷، ترجمه فولادوند: «اما کسانی که تیرهبخت شدند در آتشاند… پروردگارت هرچه را بخواهد انجام میدهد») جلال غالب است، اما در:
وَأَمَّا ٱلَّذِينَ سُعِدُوا۟ فَفِى ٱلْجَنَّةِ… عَطَآءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ
(هود: ۱۰۸، ترجمه فولادوند: «و اما کسانی که سعادتمند شدند در بهشتاند… عطایی بیمنتها») جمال غالب است. ابنعربی در فصوص الحکم (ص۹۴) این دوگانگی را ظهور دو وجه جلال و جمال میداند. حدیث «الفعال جلالی فی العذاب وجمالی فی الرحمة» (طبرسی، مجمع البیان، ج۵, ص۲۳۵) این تفاوت را تأیید میکند. مانند خورشیدی که گاه با گرما میسوزاند و گاه با نور مینوازد، «فعال» این دو چهره را متجلی میسازد.
جمعبندی بخش هفتم
صفت «فعال»، مانند قلهای رفیع در نظام اسماء حسنی، اقتدار الهی را با دو چهره جلالی و جمالی متجلی میسازد. این صفت، در قرآن کریم، هم در عذاب کفار و هم در رحمت مؤمنان ظهور یافته و سیطره اراده الهی را نشان میدهد. این تحلیل، زمینه را برای بررسی اقتدار مطلق «فعال لما یرید» فراهم میکند.
بخش هشتم: «فعال لما یرید» و اقتدار مطلق الهی
اتحاد اراده و فعل
«فعال لما یرید»، عالیترین عنوان فعل در قرآن کریم است که اتحاد کامل اراده و فعل الهی را نشان میدهد. ملا صدرا در اسفار (ج۶, ص۵۲) این اتحاد را نشانهای از کمال الهی میداند. برخلاف انسان، که میان اراده و فعلش فاصلهای از ضعف یا نقص وجود دارد، حقتعالی از این محدودیتها مبراست. آیه:
إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ
(هود: ۱۰۷, ترجمه فولادوند: «پروردگارت هرچه را بخواهد انجام میدهد») این اقتدار را نشان میدهد. حدیث «فعال لما یؤید لا یعوقه شیء» (مجلسی، بحارالانوار، ج۴, ص۸۹) این سیطره را تأیید میکند. مانند اقیانوسی که هیچ سدی در برابرش مقاومت نمیکند, اراده الهی بیمانع است.
مبالغه در اقتدار
صفت «فعال»، به دلیل مبالغه، اقتدار الهی را در اوج خود نشان میدهد. این صفت، که تنها دو بار در قرآن کریم آمده، مانند گوهری نادر، عظمت خود را در قلت ظهور میرساند. قرار گرفتن آن پس از «ذو العرش المجید» (هود: 139) نشاندهنده اوج اقتدار است. برخلاف انسان که ممکن است اراده کند اما نتواند، یا بتواند اما نخواهد, حقتعالی هرچه را اراده کند، انجام میدهد. این اقتدار، مانند بادی توفنده, همه موانع را درهم میشکند.
جمعبندی بخش هشتم
«فعال لما یرید», مانند تاجی بر سر اسماء الهی, اقتدار مطلق حق را متجلی میسازد. این صفت, با مبالغه و اتحاد اراده و فعل, سیطره بیمانند الهی را نشان میدهد. این تحلیل, زمینه را برای بررسی ابهام در خلود و اراده الهی فراهم میآورد.
بخش نهم: ابهام در خلود و سیطره اراده الهی
ابهام در آیات خلود
عبارت «إلا ما شاء ربك» در آیات قرآن کریم, ابهامی معنادار در خلود بهشت و جهنم ایجاد میکند که اقتدار بینظیر الهی را نشان میدهد. آیه:
فَأَمَّا ٱلَّذِينَ شَقَوْا ۖ فَفِى ٱلنَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ
(هود: ۱۰۶-۱۰۷, ترجمه: «اما کسانی که تیرهبخت شدند در آتشاند, در آن زفاره و شهیق دارند, جاودانه در آنند تا آسمانها و زمین برپاست, مگر آنچه پروردگارت بخواهد. پروردگارت هرچه را بخواهد انجام میدهد») و آیه:
وَأَمَّا ٱلَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِى ٱلْجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۖ عَطَآءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ
(هود: 108, ترجمه: «و اما کسانی که سعادتمند شدند در بهشتاند, جاودانه در آنند تا آسمانها و زمین برپاست, مگر آنچه پروردگارت بخواهد, عطایی بیمنتها») این ابهام را نشان میدهند. علامه طباطبایی در المیزان (ج۱۰, ص234) این عبارت را نشانه سیطره مطلق مشیت الهی میداند. حدیث «کل شیء بمشیتة الله حتی الخلود» (مجلسی، بحارالانوار، ج۵, ص۷۸) این اصل را تأیید میکند.
اقتدار الهی در مشیت
عبارت «إلا ما شاء ربك», مانند کلیدی الهی, هر قفل قطعیت را میگشاید و نشان میدهد که هیچ امری خارج از اراده حق نیست. این ابهام, مانند سایهای بر آثاری آسمان و زمین, سیطره اراده الهی را بر همه امور متعارفد. حتی خلود, که به ظاهر دائمی است, مشروط به مشیت الهی است. این سیطره, مانند اقیانوسی بیکران, همه ممکنات را در خود فرو میبرد و اقتدار بینظیر حق را متجلی میسازد.
جمعبندی بخش نهم
ابهام در خلود با عبارت «إلا ما شاء رب», مانند دریچهای به سوی حقیقت, اقتدار بینظیر اراده الهی را نشان میدهد. این سیطره, که همه امور را در بر میگیرد, جایگاه والای مشیت را در نظام توحیدی آشکار میکند. این تحلیل, جمعبندی نهایی را برای فهم جایگاه «فعل» و «فعال» در توحید افعالی فراهم میآورد.
جمعبندی نهایی
صفت قدرت الهی, در نظام اسماء حسنی, مانند خورشیدی فروزان, تمامی افعال و ظهورات را روشن میکند. مفاهیم «فعل», «فیل», و «فعال», چون شعاعهایی از این خورشید, اقتدار بیکران حق را در مراتب مختلف متجلی میسازند. «فعل» ذاتاً از قیود زمان, حدوث, و امکان مبراست و تنها در ظرف ناسوت این خصوصی را میپذیرد. تمایز میان «فعل», «فیل», و «عمل», پایهای برای فهم منظوم نظام افعالی فراهم میآورد. عمومیت «فعل», خیر و شر را در برمیگیرد, اما ذاتاً به لحاظ وجودی خیر است. ایجاد مطلق و مقید, دو مرجه از فیض الهی را نشان میدهند. «فعال لما یرید», عالیترین صفت فعل, با جلوههای جلالی و جمالی, اقتدار مطلق الهی را متجلی میسازد. ابهام در خلود, سیطره اراده الهی را تأیید میکند.
این کارش, مانند گنجینهای گرانبها, با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره, منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات, فلسفه اسلامی, و علوم قرآنی فراهم آورده است. مانند دریایی ژرف, این تحلیل, گوهرهای معرفتی را به دست پژوهشگر میسپارد تا در مسیر حقیقتجویی بدرخشند.