متن درس
تحلیل و تبیین اسم عزیز در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دویست و پانزدهم)
دیباچه
اسم «عزیز»، چونان نگینی درخشان در میان اسماء حسنی الهی، جلوهای بیمانند در قرآن کریم دارد. این صفت، که در عین تجلی اقتدار و عظمت جلالی، لطافت و زیبایی جمالی را نیز در خود نهفته دارد، از صفات عظیمه و اقتداری حقتعالی است. درسگفتار شماره ۲۱۵ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی عمیق و دقیق، به کاوش در مفهوم عزیز، چیدمان قرآنی آن، پیوندش با سایر اسماء الهی، نقد تعاریف لغوی و تفسیری، و دلالتهای اجتماعی آن میپردازد.
بخش نخست: تبیین مفهومی و جایگاه اسم عزیز
عزیز: صفتی جامع از جمال و جلال
اسم عزیز، در منظومه اسماء حسنی، صفتی است که جامعیت بیمانندی از جمال و جلال الهی را به نمایش میگذارد. این صفت، چونان آینهای است که لطافت و زیبایی لطيف را در کنار قهر و اقتدار جبّار و قهّار بازمیتاباند، بیآنکه به یکی از این دو ساحت محدود شود. برخلاف لطيف، که صرفاً جمالی است و فاقد جلال، و جبّار و قهّار، که جلالیاند و از جمال بیبهره، عزیز در ذات خویش هر دو وجه را در بر دارد. با این حال، جمال عزیز، چونان گلی شکوفا، ظاهر است و جلالش، چونان گوهری نهان، مستور. این ویژگی، عزیز را به صفتی ممتاز و از عزائم اسماء الهی بدل میسازد.
برای فهم این جامعیت، میتوان به آیهای از قرآن کریم استناد کرد:
وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و اوست عزیز و حکیم»).
این آیه، با پیوند عزیز و حکیم، که خود صفتی جمالی و جلالی است، بر جامعیت عزیز تأکید دارد. در روایات نیز آمده است: «العزيز يجمع الجمال والجلال» (بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۳)، که این ویژگی را تأیید میکند. ابنعربی در فصوص الحکم (ص۹۰) عزیز را صفتی میداند که در آن، لطافت جمال با اقتدار جلال به وحدتی متعالی میرسد.
| درنگ: عزیز، صفتی جامع از جمال و جلال است که لطافت لطيف و قهر جبّار را در خود جمع کرده، اما جمالش ظاهر و جلالش مستور است. |
عزیز: ستارهای درخشان در میان اسماء
عزیز، چونان ستارهای درخشان در آسمان اسماء الهی، جایگاهی رفیع دارد. این صفت، به تعبیر درسگفتار، از عزائم اسماء است، یعنی از برجستهترین و پراقتدارترین صفات حقتعالی. اگر رب را عروس اسماء و ستاره درخشان فعلی دانیم، عزیز گوهری است که در میان عزائم الهی میدرخشد. این جایگاه، نهتنها در معنا، بلکه در چیدمان قرآنی عزیز نیز آشکار است. قرآن کریم، با ظرافتی بینظیر، عزیز را در میان یا همراه سایر اسماء عظیمه قرار داده و از تنهایی و انزوای آن پرهیز کرده است.
این ویژگی، عزیز را از غربت و تنهایی دور میسازد و آن را در پیوندی ناگسستنی با سایر صفات الهی قرار میدهد. برای نمونه، در سوره حشر، عزیز در میان اسماء عظیمهای چون مهیمن و جبّار و در ذیل آیات با حکیم آمده است:
هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلْمَلِكُ ٱلْقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلْمُؤْمِنُ ٱلْمُهَيْمِنُ [مطلب حذف شد] : «اوست خدایی که جز او معبودی نیست، پادشاه، پاک، سلامتبخش، مؤمن، نگهبان، عزیز، جبار»).
این چیدمان، نشانهای از عظمت و محوریت عزیز در میان اسماء است. حدیثی از مجلسی (بحارالانوار، ج۴، ص۸۹) این جایگاه را چنین تأیید میکند: «العزيز محور الاسماء في الحشر».
| درنگ: عزیز، از عزائم اسماء الهی است که چونان ستارهای درخشان، در میان سایر صفات عظیمه جایگاهی محوری دارد و از غربت و انزوا به دور است. |
بخش دوم: چیدمان قرآنی و پیوندهای اسم عزیز
عدم تنهایی عزیز در قرآن کریم
یکی از ویژگیهای برجسته اسم عزیز در قرآن کریم، عدم تنهایی آن است. این صفت، در ۸۸ مورد در قرآن کریم ذکر شده، اما هرگز بهتنهایی نیامده و همواره در کنار سایر اسماء الهی، چون حکیم، رحیم، علیم و قوی، قرار گرفته است. این همراهی، چونان رشتهای زرین، عزیز را به سایر صفات الهی پیوند میدهد و از انزوا و غربت آن جلوگیری میکند. به تعبیری، عزیز در قرآن کریم، چونان گوهری است که در میان حلقهای از جواهرات دیگر میدرخشد و هیچگاه بهتنهایی جلوه نمیکند.
این ویژگی، نشانهای از عظمت و جامعیت عزیز است. علامه طباطبایی در المیزان (ج۲۰، ص۱۲۳) میفرماید: «عدم تنهایی عزیز در قرآن، نشانه ارتباط ناگسستنی آن با سایر صفات الهی است». برای نمونه، در آیه زیر، عزیز با رحیم همراه شده است:
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ [مطلب حذف شد] : «پروردگارت همان عزیز و رحیم است»).
حدیثی از طبرسی (مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۳۵) این اصل را تأیید میکند: «العزيز لا يذكر منفرداً لعظمته».
| درنگ: عزیز در قرآن کریم هرگز تنها نیامده و در ۸۸ مورد، همواره با اسماء دیگر همراه است، که نشانه عظمت و پیوند ناگسستنی آن با سایر صفات الهی است. |
چیدمان عزیز در سوره حشر: محوریت و اقتدار
سوره حشر، چونان تابلویی نفیس، چیدمانی بینظیر از اسماء حسنی ارائه میدهد که عزیز در آن جایگاهی محوری دارد. در این سوره، عزیز دو بار ذکر شده است: یکبار در میان اسماء عظیمه (همچون مهیمن و جبّار) و یکبار در ذیل آیات، همراه با حکیم. این چیدمان، عزیز را در پیوند با احدیت (هو)، واحدیت (الله) و توحید (لا إله إلا هو) قرار میدهد و آن را به صفتی محوری در میان عزائم الهی بدل میسازد.
در آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره حشر، هو هفت بار، الله چهار بار، لا إله إلا هو دو بار و عزیز دو بار آمده است. این تکرار، چونان نغمهای هماهنگ، عظمت عزیز را در کنار احدیت و واحدیت به نمایش میگذارد. آیه ذیل، این جایگاه را نشان میدهد:
وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و اوست عزیز و حکیم»).
ملا صدرا در اسفار (ج۷، ص۶۰) این چیدمان را نشانه محوریت عزیز در میان اسماء میداند. حدیثی از مجلسی (بحارالانوار، ج۴، ص۸۹) نیز میفرماید: «العزيز محور الاسماء في الحشر».
| درنگ: عزیز در سوره حشر، با دو بار ذکر در میان و ذیل اسماء عظیمه، جایگاهی محوری دارد و با احدیت، واحدیت و توحید پیوندی ناگسستنی یافته است. |
پیوندهای عزیز با سایر اسماء در قرآن کریم
عزیز در قرآن کریم، با اسماء گوناگونی همراه شده که هرکدام جلوهای از جامعیت آن را آشکار میسازد. این صفت، ۴۷ بار با حکیم، ۱۳ بار با رحیم، ۷ بار با قوی، ۶ بار با علیم، ۳ بار با حمید، ۳ بار با غفّار، ۲ بار با غفور، ۲ بار با ذوالنتقام، و یکبار با وهّاب و مقتدر ذکر شده است. این همراهیها، چونان شاخههای درختی تنومند، عزیز را در شبکهای از صفات جمالی و جلالی قرار میدهند. غلبه همراهی با اسماء جمالی (حکیم، رحیم) بر جلالی (ذوالنتقام، مقتدر) نشاندهنده آن است که جمال عزیز بر جلالش غالب است.
برای نمونه، آیه زیر پیوند عزیز با رحیم را نشان میدهد:
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ [مطلب حذف شد] : «پروردگارت همان عزیز و رحیم است»).
ابنعربی در فتوحات مکیه (ج۱، ص۹۴) این غلبه را چنین تبیین میکند: «عزیز، صفتی است که جمالش بر جلالش چیره است». حدیثی از طبرسی (مجمع البیان، ج۷، ص۸۹) نیز میفرماید: «العزيز يغلب جماله على جلاله».
| درنگ: عزیز با همراهی مکرر با اسماء جمالی (حکیم، رحیم) و کمتر با اسماء جلالی (ذوالنتقام)، نشاندهنده غلبه جمال بر جلال در ذات خویش است. |
بخش سوم: نقد تعاریف لغوی و معناشناسی عزیز
کاستیهای تعاریف لغوی
تعاریف لغوی اسم عزیز در کتب لغت، مانند مفردات راغب، اغلب نارسا و ناسازگار با حقیقت الهی این صفتاند. راغب، عزیز را «حالة مانعة للإنسان من أن يغلب» تعریف کرده، یعنی حالتی که انسان را از مغلوب شدن بازمیدارد. این تعریف، با چند اشکال اساسی روبهروست: نخست، عزیز را به صفتی سلبی تقلیل میدهد، حال آنکه عزیز صفتی وجودی و ثبوتی است. دوم، آن را حالتی عرضی و کیفی میداند، درحالیکه عزیز کیفیتی عرضی نیست، بلکه حقیقتی ذاتی است. سوم، تعریف را به انسان محدود میکند، درحالیکه عزیز صفتی الهی است که به حقتعالی، انسان، دین و حتی موجودات دیگر تعلق میگیرد.
برای نمونه، قرآن کریم عزت را صفتی الهی و وجودی میداند:
وَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ [مطلب حذف شد] : «عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است»).
حدیثی از شیخ صدوق (توحید، ص۱۲۶) این نقد را تأیید میکند: «العزة وجودية لا سلبية». غزالی در المقصد الأسنی (ص۷۸) نیز این تعریف را ناکافی میداند و بر وجودی بودن عزت تأکید دارد.
| درنگ: تعاریف لغوی عزیز، مانند تعریف راغب، با تقلیل آن به صفتی سلبی، عرضی و محدود به انسان، با حقیقت الهی و وجودی این صفت ناسازگار است. |
نارسایی تعاریف مادی و مصداقی
برخی تعاریف لغوی، عزیز را به مفاهیم مادی، مانند «ارض عزاز» (زمین سخت) یا «گوشت غلیظ» (گوشت نپخته)، فروکاستهاند. این تعاریف، چونان تلاش برای به بند کشیدن نسیمی آزاد، با حقیقت متعالی عزیز ناسازگارند. صلابت زمین یا سختی گوشت، مصادیقی محدود و مادیاند، درحالیکه عزیز صفتی است که اقتداری وجودی و فراتر از مادیت را نشان میدهد. حتی تعریف «سفتی و سختی» (صلبه)، اگرچه وجودی است، به دلیل مادیت، از حقیقت عزیز فاصله دارد.
این نارسایی، ریشه در خلط میان معنا و مصداق دارد. عزیز، چونان جریانی زلال، در ذات خویش از محدودیتهای مادی بری است. آیه زیر این حقیقت را نشان میدهد:
وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و اوست عزیز و حکیم»).
حدیثی از طبرسی (مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶) میفرماید: «العزة صلابة وجودية لا مادية». غزالی در إحياء علوم الدين (ج۳، ص۶۷) نیز بر فراتر بودن عزت از مادیت تأکید دارد.
| درنگ: تعاریف مادی عزیز، مانند صلابت زمین یا سختی گوشت، به دلیل فروکاستن این صفت به مادیت، با حقیقت وجودی و متعالی آن ناسازگار است. |
معنای عزیز: اقتدار وجودی قاهر و غیر مقهور
معنای حقیقی عزیز، اقتداری وجودی است که ذاتاً قاهر است و مقهور نمیشود. تعریف «یقهر و لا يقهر» (قاهر و غیر مقهور)، گرچه ویژگی و اثر عزیز را نشان میدهد، معنای اصلی آن نیست. عزیز، چونان خورشیدی که هیچ سایهای بر آن نمیافتد، اقتداری ذاتی دارد که از هرگونه مغلوبیت مبراست. این اقتدار، نهتنها در ذات الهی، بلکه در رسول و مؤمنان نیز تجلی مییابد.
آیه زیر این اقتدار را بهروشنی نشان میدهد:
وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «اوست عزیز و جبار»).
ملا صدرا در اسفار (ج۶، ص۴۸) عزیز را اقتداری وجودی میداند که ذاتاً غالب است. حدیثی از کلینی (کافی، ج۱، ص۱۴۵) نیز میفرماید: «العزيز اقتدار وجودي لا يقهر». ابنعربی در فتوحات مکیه (ج۲، ص۱۵۶) نیز «یقهر و لا يقهر» را اثر این صفت میداند، نه معنای آن.
| درنگ: عزیز، اقتداری وجودی است که ذاتاً قاهر و غیر مقهور است. «یقهر و لا يقهر» اثر این صفت است، نه معنای اصلی آن. |
بخش چهارم: عزت در مدح و ذم و دلالتهای اجتماعی
عزت در مدح: مختص خدا، رسول و مؤمنان
عزت در قرآن کریم، در مقام مدح، صفتی است که به خدا، رسول و مؤمنان اختصاص دارد. این عزت، چونان گوهری الهی، اقتداری وجودی را نشان میدهد که از هرگونه ذلت و مغلوبیت به دور است. آیه زیر این حقیقت را بهروشنی بیان میکند:
وَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ [مطلب حذف شد] : «عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است»).
علامه طباطبایی در المیزان (ج۱۹، ص۴۵) این عزت را وجودی و مختص به ذات الهی و اولیای او میداند. حدیثی از مجلسی (بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۴) نیز میفرماید: «عزة المؤمنين من عزة الله».
| درنگ: عزت در مقام مدح، اقتداری وجودی است که به خدا، رسول و مؤمنان اختصاص دارد و از ذلت و مغلوبیت مبراست. |
عزت در ذم: ذلت کافران
در مقابل، عزت در قرآن کریم گاه به کافران نسبت داده شده، اما این عزت، در حقیقت، ذلت است. کافران، به دلیل دوری از حق، عزتی کاذب دارند که به خواری و مغلوبیت منجر میشود. آیه زیر این نکته را نشان میدهد:
لَا تَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ [مطلب حذف شد] : «هرگز مپندار که کافران پیشی گرفتهاند»).
ابنعربی در فتوحات مکیه (ج۱، ص۹۴) این عزت را ذلت بالذات میداند. حدیثی از مجلسی (بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۴) نیز میفرماید: «عزة الكافر ذلة بحقيقتها». این تمایز، نشاندهنده آن است که عزت حقیقی تنها در پیوند با حقتعالی معنا مییابد.
| درنگ: عزت کافران در قرآن کریم، در حقیقت ذلت است، زیرا عزت حقیقی تنها در پیوند با ذات الهی محقق میشود. |
عزت و دلالتهای اجتماعی: نقد ظلم و نابرابری
درسگفتار، با نگاهی ژرف، عزت الهی را با عدالت اجتماعی پیوند میزند و ظلم و نابرابری را نفی میکند. در جامعهای که فقرا به استخوان و پسماندههای مرغ بسنده میکنند و اغنیا از بهترین قطعات بهرهمندند، عزت الهی غایب است. این نابرابری، چونان زخمی بر پیکر جامعه، با حقیقت عزت که عدالت و رفع ظلم را اقتضا میکند، ناسازگار است. آیه زیر این اصل را تأیید میکند:
وَلَا تَحْسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا [مطلب حذف شد] : «و گمان مبر که خدا از آنچه ظالمان میکنند غافل است»).
حدیثی از کلینی (کافی، ج۲، ص۲۳۴) میفرماید: «الظلم ينافي العزة الإلهية». علامه طباطبایی در المیزان (ج۱۹، ص۴۵) نیز عزت الهی را با عدالت اجتماعی همراستا میداند.
این نقد، جامعه را به تأمل در نابرابریها فرا میخواند. فقرا، که با ولع استخوان و پسماندهها را مصرف میکنند، و اغنیا، که زبان و بهترین قطعات را به خود اختصاص میدهند، نشانهای از انحراف از عزت الهیاند. این ظلم، نهتنها از منظر شرعی و اخلاقی مذموم است، بلکه از نظر حقوقی نیز پیگرد قانونی میطلبد. عزت الهی، چونان مشعلی فروزان، راه را به سوی عدالت و رفع نابرابری روشن میسازد.
| درنگ: عزت الهی، عدالت اجتماعی را اقتضا میکند و ظلم و نابرابری، بهویژه در مصرف و توزیع منابع، با حقیقت این صفت ناسازگار است. |
بخش پنجم: اشتقاق و روششناسی تحلیل اسم عزیز
اشتقاق لغوی و معنای ریشهای عزیز
اسم عزیز از ماده «عزّ» اشتقاق یافته که به اقتدار، صلابت و غلبه اشاره دارد. مشتقات این ماده، مانند تعزيز، تعزّز و اعزاز، در زبان عربی به کار رفتهاند. با این حال، تعاریف لغوی که عزت را به «شدت»، «قوت» یا «غلبه» محدود میکنند، نارسا هستند. این معانی، گرچه آثاری از عزت را نشان میدهند، معنای اصلی آن، یعنی اقتدار وجودی، را بهدرستی بازنمیتابانند. برخی کتب لغت، عزت را به مصادیقی مادی، مانند «ارض عزاز» (زمین سخت) یا «گوشت غلیظ»، فروکاستهاند که با حقیقت متعالی عزیز تناسب ندارد.
آیه زیر، عزت را فراتر از مادیت نشان میدهد:
وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و اوست عزیز و حکیم»).
حدیثی از طبرسی (مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶) میفرماید: «العزة صلابة وجودية لا مادية». این نقد، بر لزوم تعریف عزت بهصورت وجودی و فارغ از مصادیق مادی تأکید دارد.
| درنگ: اشتقاق عزیز از ماده «عزّ» به اقتدار وجودی اشاره دارد، اما تعاریف مادی و محدود به شدت و قوت، با حقیقت این صفت ناسازگار است. |
نقد روش کشکولی در تحلیل اسماء
یکی از کاستیهای رایج در تحلیل اسماء الهی، روش کشکولی است که به پراکندهگویی و عدم تمرکز منجر میشود. این روش، چونان پراکندن دانهها در باد، از انسجام و عمق تحلیل میکاهد. درسگفتار بر لزوم روشی علمی و متمرکز تأکید دارد که در آن، یک صفت (مانند عزیز) بهدقت و با تمرکز بررسی شود. این رویکرد، چونان سوراخ کردن نقطهای مشخص با متهای تیز، به شناخت عمیق و دقیق منجر میشود.
آیه زیر لزوم تمرکز در معرفت الهی را نشان میدهد:
قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو: او خدای یگانه است»).
ملا صدرا در اسفار (ج۱، ص۱۲) روش کشکولی را مانع شناخت دقیق میداند. حدیثی از شیخ صدوق (توحید، ص۱۲۶) نیز میفرماید: «التركيز في المعرفة يوصل إلى الحق».
| درنگ: روش کشکولی، به دلیل پراکندگی و عدم تمرکز، مانع شناخت دقیق اسماء است. تحلیل متمرکز، راه را برای معرفت عمیق هموار میسازد. |
جمعبندی و نتیجهگیری
تحلیل درسگفتار شماره ۲۱۵ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، اسم عزیز را صفتی جامع از جمال و جلال معرفی میکند که با غلبه جمال بر جلال، اقتداری وجودی و غیر مقهور را به نمایش میگذارد. چیدمان قرآنی عزیز، با ۸۸ بار ذکر در کنار اسماء دیگر و جایگاه محوری در سوره حشر، عظمت و جامعیت آن را تأیید میکند. نقد تعاریف لغوی، مانند تعریف راغب، نشاندهنده نارسایی تعاریف سلبی و مادی است که با حقیقت وجودی عزیز ناسازگارند. عزت در مقام مدح، به خدا، رسول و مؤمنان اختصاص دارد و در ذم، به ذلت کافران تفسیر میشود.
دلالتهای اجتماعی عزت، بر لزوم عدالت و رفع نابرابری تأکید دارد. ظلم و نابرابری، مانند اختصاص بهترین منابع به اغنیا و محرومیت فقرا، با حقیقت عزت الهی ناسازگار است. نقد روش کشکولی و تأکید بر تحلیل متمرکز، راه را برای شناخت دقیقتر اسماء هموار میسازد. این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، گامی در راستای تبیین علمی و عمیق اسم عزیز در قرآن کریم است.
| با نظارت صادق خادمی |