در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 216

متن درس





تبیین اسماء و صفات الهی: کاوشی در مفهوم العزیز

تبیین اسماء و صفات الهی: کاوشی در مفهوم العزیز

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۶)

دیباچه

در گستره معارف الهی، اسماء و صفات حق تعالی چونان نوری بی‌کران، راهنمای سالکان حقیقت‌جو و پژوهشگران ژرف‌اندیش است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در یکی از اسماء عظام الهی، یعنی «العزیز»، می‌پردازد. «عزیز»، نامی است که در قرآن کریم با شکوهی خاص و چیدمانی معنادار، تجلی یافته و دلالت بر کمال مطلق ذاتی حق تعالی دارد. این پژوهش، با رویکردی چندسویه، از زبان‌شناسی و لغت‌شناسی گرفته تا فلسفه و الهیات، به تبیین معنای این صفت الهی و نسبت آن با مفهوم متقابل «ذلیل» می‌نشیند. هدف، ارائه چارچوبی علمی، جامع و آکادمیک است که هم برای پژوهشگران حوزه الهیات و فلسفه اسلامی و هم برای مخاطبان تحصیل‌کرده، منبعی غنی و روشنگرانه باشد.

بخش نخست: نقد و بررسی اشتقاقات لغوی و محدودیت‌های آن

چالش‌های اشتقاق لغوی «عزیز»

در آغاز کاوش در معنای «عزیز»، بررسی اشتقاقات لغوی این واژه از اهمیت بسزایی برخوردار است. در منابع لغوی، گاه «عزیز» به «عزى»، نام بتی پیش از اسلام، یا به صورت مؤنث «أعز» و ضد «أذل» (ذلیل) مرتبط دانسته شده است. همچنین، برخی تعابیر مانند «تعزز لهم الفض إذا غلظ و اشتدد» (سختی و شدت فضیلت) به معنای مادی و جسمانی ارائه شده‌اند. با این حال، این اشتقاقات، به دلیل تمرکز بر معانی فرعی یا تاریخی، از تبیین جوهره وجودی و الهی «عزیز» بازمی‌مانند. برای نمونه، معنای جسمانی «سختی» (مانند گوشت) نمی‌تواند به صفت متعالی الهی تعمیم یابد.

نکته کلیدی: اشتقاقات لغوی «عزیز»، هرچند در شناخت پیشینه واژه مفیدند، به دلیل محدودیت در معانی مادی یا تاریخی، نمی‌توانند معنای متعالی و وجودی این صفت الهی را به‌تمامی بازتاب دهند.

این نقد، دعوتی است به گذر از رویکردهای صرفاً لغوی به سوی تحلیل‌های مفهومی و فلسفی. همان‌گونه که خورشید حقیقت، با پرتوهای بی‌کران خود، از محدودیت‌های سایه‌های ظاهری فراتر می‌رود، معنای «عزیز» نیز باید در افق وجودی و الهی آن جست‌وجو شود.

ضرورت تعریف دقیق و مفهومی

برای فهم «عزیز»، اکتفا به مصادیق و استعمالات عرفی، مانند کمیابی یا غلبه، کافی نیست. باید به معنای ریشه‌ای (ماده) این واژه پرداخت و از تعریف آن بر اساس لوازم یا نتایج پرهیز کرد. مصادیق ممکن است بازتاب‌دهنده برخی جنبه‌های عزت باشند، اما جوهره اصلی آن را به‌تمامی نمایان نمی‌سازند. این رویکرد، بر اصل «الالفاظ وضعت لروح المعانی» (الفاظ برای جوهره معانی وضع شده‌اند) استوار است، که معنای «عز» را در برتری و استعلاء جست‌وجو می‌کند.

بخش دوم: تحلیل تعاریف لغوی و نقد اوصاف عدمی

تعاریف لغوی در منابع معتبر

منابع لغوی، مانند کتاب «تهذیب»، «عزیز» را به‌عنوان یکی از صفات الهی معرفی کرده و معانی متعددی برای آن ارائه داده‌اند:

  1. ابواسحاق: «العزیز فی صفة الله تعالی الممتنع»، یعنی چیزی بر خدا غالب نمی‌شود.
  2. دیگران: «عزیز هو القوی الغالب علی کل شیء»، یعنی قدرتمند و مسلط بر همه‌چیز.
  3. تعریف قرآنی: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ (سوره شوری، آیه ۱۱؛ ترجمه فولادوند: «چيزی مانند او نيست»)، که به بی‌همتایی اشاره دارد.
  4. معنای لغوی: «عزّ یعزّ إذا قلّ»، یعنی کمیاب و نادر بودن.

این تعاریف، هرچند ارزشمند، به دلیل اتکا به اوصاف منفی (مانند «ممتنع» یا «لیس کمثله شیء») یا لوازم عزت (مانند کمیابی)، معنای وجودی و مثبت «عزیز» را به‌طور کامل تبیین نمی‌کنند. برای نمونه، آیه کریمه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ بر بی‌همتایی تأکید دارد، اما این وصف، بیشتر نفی شباهت است تا تعریف مثبت عزت.

نقد اوصاف عدمی

اوصاف منفی مانند «ممتنع» (غیرقابل‌غلبه) یا «لیس کمثله شیء» (بی‌همتایی) به جنبه‌های عدمی (نبود چیزی) اشاره دارند، درحالی‌که «عزیز» صفتی وجودی است که به کمال ذاتی و برتری مثبت دلالت می‌کند. در فلسفه اسلامی، اوصاف وجودی (مانند علم و قدرت) به کمالات ذاتی اشاره دارند، برخلاف اوصاف عدمی که صرفاً نفی محدودیت یا نقص‌اند. «عزیز» باید به استعلاء و برتری ذاتی تفسیر شود، نه به نفی مغلوبیت.

نکته کلیدی: «عزیز» صفتی وجودی است که به کمال و برتری ذاتی حق تعالی اشاره دارد، نه صرفاً اوصاف عدمی مانند غیرقابل‌غلبه بودن یا بی‌همتایی.

نقد معنای کمیابی

دیدگاه «عزّ کذا إذا قلّ» (عزت به معنای کمیابی) نیز به‌عنوان معنای اصلی «عزیز» پذیرفتنی نیست، زیرا کمیابی صفتی عارضی است. کمیابی ممکن است نتیجه عزت باشد (چون چیزی ارزشمند و شرافتمند نادر است)، اما جوهره عزت نیست. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «پدر ما عزیز است»، به معنای گرامی بودن و ارزش ذاتی اوست، نه صرفاً کمیابی. این تمایز، بین معنای اصلی و لوازم آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

بخش سوم: اهمیت معنای ماده و تقابل عزت و ذلت

نقش معنای ماده در اسماء الهی

در تحلیل اسماء الهی، معنای ماده (ریشه لغوی) از هيئات (ساختارهای صرفی) اهمیت بیشتری دارد، زیرا هيئات معانی کلیشه‌ای و ثابتی دارند. معنای ماده باید به‌گونه‌ای استخراج شود که در همه مصادیق (الهی یا غیرالهی) صادق باشد. ماده «عز» به معنای برتری و استعلاء تفسیر می‌شود، که در مورد حق تعالی به کمال مطلق و در مصادیق غیرالهی به درجات نسبی برتری اشاره دارد.

همان‌گونه که «قلم» به هر ابزاری برای نوشتن اطلاق می‌شود (چه خودکار، خودنویس، یا حتی دست)، معنای «عزیز» نیز باید به‌گونه‌ای تعریف شود که در همه مصادیق صدق کند. این معنا، برتری ذاتی است که در ذات الهی به‌صورت مطلق و در موجودات دیگر به‌صورت نسبی محقق می‌شود.

عزیز به‌عنوان اسم متقابل

«عزیز» و «ذلیل» از اسماء متقابله‌اند، به این معنا که معنای هرکدام در نسبت با دیگری تعریف می‌شود. «عزت» به معنای برتری و استعلاء است، درحالی‌که «ذلت» به معنای پستی و فرومایگی است. این تقابل، برای فهم «عزیز» ضروری است، همان‌گونه که نور در برابر ظلمت و روز در برابر شب معنا می‌یابد.

نکته کلیدی: «عزیز» و «ذلیل» از اسماء متقابله‌اند، که معنای عزت به برتری و استعلاء و ذلت به پستی و نقص اشاره دارد.

نسبیت مراتب عزت و ذلت

عزت و ذلت دارای مراتب نسبی‌اند و جز در مورد حق تعالی، اطلاقی (مطلق) نیستند. عزت به معنای تفوق و استعلاء نسبت به ما دونه (آنچه فروتر است) و ذلت به معنای پستی نسبت به ما فوقه (آنچه برتر است) تعریف می‌شود. برای مثال، یک انسان ممکن است نسبت به طبیعت عزيز باشد، اما در برابر حق تعالی ذلیل است. این نسبیت، ریشه در مراتب وجود دارد، جایی که هر موجودی در سلسله هستی جایگاه خاص خود را دارد.

در قرآن کریم، این حقیقت در آیه وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (سوره دخان، آیه ۴۲؛ ترجمه فولادوند: «و اوست ارجمند فرزانه») تجلی یافته است، که عزت مطلق حق تعالی را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: ویژگی‌های فلسفی و وجودی عزت و ذلت

عزیز و ذلیل به‌عنوان اسماء اضافی

«عزیز» و «ذلیل» از اسماء اضافی‌اند، زیرا معنای آنها بدون لحاظ غیر (ما دونه یا ما فوقه) کامل نمی‌شود. عزت نسبت به فروتر و ذلت نسبت به برتر تعریف می‌شود. این اضافیت، معنای آنها را مشروط به وجود دیگری می‌کند، همان‌گونه که سایه در برابر نور و فرود در برابر فراز معنا می‌یابد.

اطلاق عزت در حق تعالی

در مورد حق تعالی، عزت به‌صورت مطلق و ذاتی صادق است، زیرا هیچ موجودی ما فوقه او نیست. همه موجودات ما دونه‌اند، و او الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ است. این اطلاق، ریشه در توحید افعالی و ذاتی دارد، که عزت الهی را کمال مطلق و بی‌نیاز از غیر می‌داند.

حدود ذلت در مراتب وجود

ذلت در مراتب وجود، تا عالم ناسوت و هيولای اولی (ماده اولیه) امتداد می‌یابد، که پست‌ترین مرتبه وجود است. هيولای اولی، به‌عنوان ظرف استعداد محض، کم‌فعلیت‌ترین مرتبه‌ای است که هنوز وجود دارد. این مرتبه، در برابر فعلیت محض حق تعالی، غایت اختلاف را نشان می‌دهد.

نکته کلیدی: ذلت تا هيولای اولی، پست‌ترین مرتبه وجود، امتداد می‌یابد، اما همچنان وجودی است و از عدم مطلق متمایز است.

وجودی بودن ذلت

ذلت، برخلاف عدم مطلق، به وجود وابسته است. برای ذلیل بودن، باید موجودی باشد که نقصی نسبت به ما فوقه خود داشته باشد. معدوم مطلق، چون وجود ندارد، نمی‌تواند وصف ذلت را بپذیرد. برای مثال، هيولای اولی وجود دارد، اما نسبت به صورت (فعلیت) پست است.

تقابل وجودی عزت و ذلت

برخلاف تقابل‌های مفهومی (مانند وجود/عدم یا واجب/ممتنع)، عزت و ذلت تقابلی وجودی دارند. هر دو نیازمند وجودند: عزیز به کمال وجود و ذلیل به نقص وجود وابسته است. این تقابل، مشابه سیاه و سفید است که هر دو وجودی‌اند، نه مانند وجود و عدم که عدم مصداق خارجی ندارد.

نسبیت عزت و ذلت

عزت و ذلت، به‌عنوان اسماء نسبیه، وابسته به نسبت‌اند. یک موجود می‌تواند نسبت به ما دونه عزیز و نسبت به ما فوقه ذلیل باشد، مانند رابطه پدر و فرزند یا حاکم و رعیت. این نسبیت، مراتب وجود را نشان می‌دهد، که هر موجودی در سلسله هستی جایگاه خاص خود را دارد.

تمایز تقابل، اضافیت، و نسبیت

عزت و ذلت، هم متقابل‌اند، هم اضافی، و هم نسبی، و این سه مفهوم متمایزند:

  1. تقابلی: عزت و ذلت در مقابل یکدیگر تعریف می‌شوند (ما دون/ما فوق).
  2. اضافی: معنای آنها به غیر (ما دونه یا ما فوقه) وابسته است.
  3. نسبي: یک موجود می‌تواند در نسبت‌های مختلف، عزیز یا ذلیل باشد.
نکته کلیدی: عزت و ذلت، متقابل، اضافی، و نسبی‌اند، و این سه ویژگی، چارچوبی جامع برای فهم این اوصاف در مراتب وجود ارائه می‌دهند.

فقدان تضاد و تناقض

عزت و ذلت، نه متضادند و نه متناقض، زیرا هر دو وجودی‌اند. هيولای اولی، به‌عنوان پست‌ترین مرتبه وجود، ظهور حق تعالی است و نه ضد او. تضاد نیازمند دو امر متضاد با ماهیت یکسان است (مانند سیاهی و سفیدی در رنگ)، اما عزت و ذلت مراتب مختلف وجودند. تناقض نیز نفی و اثبات یک چیز است، درحالی‌که ذلت نقص وجود است، نه نفی عزت.

هيولای اولی به‌عنوان غایت اختلاف

بین حق تعالی و هيولای اولی، غایت اختلاف (منتهای تفاوت) است، نه تضاد. هيولای اولی، به‌عنوان فیض و خلق حق، در پست‌ترین مرتبه وجود قرار دارد، اما همچنان ظهور اوست.

بخش پنجم: اوصاف فلسفی و مراتب عزت و ذلت

اوصاف فلسفی عزت و ذلت

ویژگی‌های ادبی و فلسفی عزت و ذلت عبارت‌اند از:

  1. تقابلی: به لحاظ غیر (ما دونه/ما فوقه) معنا می‌شوند.
  2. اضافی: نیازمند رابطه با غیرند.
  3. نسبي: بسته به نسبت، تغییرپذیرند.

موضوع آنها وجود (برای عزت و ذلت) و نقص (برای ذلت) است، که این اوصاف را در ظرف تکوین و کمال قرار می‌دهد.

وجود خارجی ذلیل

ذلیل، وجود خارجی دارد و مفهوم ذهنی (مانند عدم یا ممتنع) نیست. برای مثال، هيولای اولی وجود دارد، اما نسبت به صورت (فعلیت) پست است. این تمایز، جایگاه عزت و ذلت را در فلسفه وجودی روشن می‌کند.

مواد ثلاث و عزت و ذلت

در فلسفه، مواد ثلاث شامل واجب (وجود خارجی ضروری)، ممکن (وجود خارجی ممکن)، و ممتنع (عدم وجود خارجی) است. عزت و ذلت، به‌عنوان اوصاف وجودی، در خارج محقق‌اند، برخلاف ممتنع که صرفاً مفهومی ذهنی است.

قضایای نفسی و ذهنی

قضایای نفسی (مانند «شریک الباري ممتنع») واقعی‌اند، زیرا به حقیقت خارجی اشاره دارند. عزت و ذلت، به‌عنوان اوصاف وجودی، قضایای نفسی‌اند، زیرا به واقعیت خارجی (مراتب وجود) وابسته‌اند.

معقولات ثانی و عزت و ذلت

عزت و ذلت، اوصاف معقول ثانی فلسفی‌اند، زیرا به موجودات خارجی (مانند حق تعالی یا هيولای اولی) متصف می‌شوند، اما خودشان ما به ازای مستقل ندارند. برای مثال، عزت حق تعالی اتصاف او به کمال مطلق است، نه موجودی مستقل.

نکته کلیدی: عزت و ذلت، اوصاف معقول ثانی فلسفی‌اند که به موجودات خارجی متصف می‌شوند، اما ما به ازای مستقل ندارند.

مراتب عزت و ذلت

عزت و ذلت در سه مرتبه ظاهر می‌شوند:

  1. وجودی (حقیقی): کمال واقعی، مانند عزت مطلق حق تعالی یا ذلت هيولای اولی.
  2. اعتباری: کمال مبتنی بر قراردادهای اجتماعی، مانند عزت ناشی از مال یا مقام.
  3. وهمی: کمال خیالی، مانند تصور بیش‌ازحد ارزش برای مال یا عمر.

برای نمونه، در مرتبه وهمی، فردی که ۶۰ کیلوگرم وزن دارد، اما تصور ۱۰۰ کیلوگرم می‌کند، در دام عزت وهمی گرفتار است. یا در آیه کریمه أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (سوره تکاثر، آیات ۱-۲؛ ترجمه فولادوند: «تفاخر به بيشتر داشتن، شما را سرگرم داشت تا آنكه به گورستان‌ها درآييد»)، تفاخر به دارایی‌ها یا اموات، عزتی وهمی است که با مرگ بی‌معنا می‌شود.

بخش ششم: جایگاه قرآنی و اهمیت فلسفی

جایگاه قرآنی عزیز

«عزیز» از اسماء عظام الهی است و کاربرد آن در قرآن کریم، با چیدمانی خاص و معنایی عمیق، جایگاه ویژه آن را در الهیات قرآنی نشان می‌دهد. این صفت، اغلب در کنار اوصافی مانند «حکیم» یا «غفور» آمده و بر کمال مطلق الهی تأکید دارد، مانند وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (سوره دخان، آیه ۴۲).

ضرورت رویکرد فلسفی

تحلیل عزت و ذلت، به دلیل پیچیدگی مفهومی، نیازمند رویکرد فلسفی است، اما این رویکرد باید در خدمت تبیین خود اسماء باشد. فلسفه، چونان چراغی است که راه معرفت را روشن می‌کند، اما نباید از حقیقت قرآنی اسماء دور شود.

جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در مفهوم «عزیز» و نسبت آن با «ذلیل»، چارچوبی جامع و علمی برای فهم یکی از اسماء عظام الهی ارائه داد. با نقد تعاریف لغوی، تأکید بر معنای وجودی و فلسفی، و تبیین مراتب عزت و ذلت (حقیقی، اعتباری، وهمی)، این پژوهش نشان داد که «عزیز» صفتی است که به کمال مطلق و برتری ذاتی حق تعالی دلالت دارد. ویژگی‌های متقابل، اضافی، و نسبی عزت و ذلت، همراه با تمایز آنها از تضاد و تناقض، پیچیدگی و غنای مفهومی این اوصاف را آشکار ساخت. این تحلیل، نه‌تنها برای پژوهشگران الهیات و فلسفه اسلامی، بلکه برای هر مخاطب حقیقت‌جویی که به دنبال فهمی عمیق از اسماء الهی است، منبعی ارزشمند است.

دعا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، معنای اصلی ماده 'عز' در اسم عزيز چیست؟

2. کدام یک از ویژگی‌های زیر طبق درسگفتار به عزت و ذلت نسبت داده می‌شود؟

3. طبق درسگفتار، منتهای ذلت به چه چیزی نسبت داده شده است؟

4. کدام تعریف از عزيز در تهذیب ذکر شده است؟

5. طبق درسگفتار، عزت و ذلت اعتباری به چه چیزی وابسته است؟

6. طبق درسگفتار، عزيز وصف وجودی است، اما تعریف 'ممتنع' وصف عدمی است.

7. درسگفتار بیان می‌کند که عزت و ذلت تنها در ظرف وجودی و تکوینی معنا دارند.

8. هیولای اولی طبق درسگفتار، به دلیل فقدان فعلیت، ذلیل‌ترین موجود ظرف وجود است.

9. درسگفتار تأکید دارد که عزت و ذلت به صورت تضادی با یکدیگر تقابل دارند.

10. عزت و ذلت وهمی طبق درسگفتار، به دلیل تصور بیش از حد ارزش برای چیزی مانند مال یا عمر ایجاد می‌شود.

11. چرا طبق درسگفتار، تعریف 'عز كذا اذا قل' معنای اصلی عزيز نیست؟

12. تفاوت عزت و ذلت تقابلی با عزت و ذلت تضادی چیست؟

13. چرا درسگفتار تأکید دارد که ذليل نمی‌تواند معدوم مطلق باشد؟

14. عزت و ذلت اعتباری طبق درسگفتار به چه چیزی اشاره دارد؟

15. چگونه عزت وهمی طبق درسگفتار ایجاد می‌شود؟

پاسخنامه

1. تفوق و بلندی

2. تقابلی، اضافی و نسبی

3. هیولای اولی

4. کسی که چیزی شبیه او نیست

5. عناوین و مالکیت

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا کمیابی لازمه عزت است، نه معنای اصلی آن که تفوق و بلندی است.

12. عزت و ذلت تقابلی نسبی و اضافی هستند، اما تضادی به معنای ضدیت کامل مانند سیاه و سفید نیست.

13. زیرا ذلت نیازمند وجود است و معدوم مطلق نمی‌تواند وصف ذلت را داشته باشد.

14. به عناوین، مالکیت، علم یا انتساب‌هایی که تفوق یا نقص را در مقایسه ایجاد می‌کنند.

15. وقتی فرد برای مال، علم یا عمر خود ارزشی بیش از واقعیت قائل شود.

کد فوتر