در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 218

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین و نقد مفهوم عزت

کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین و نقد مفهوم عزت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۸)

دیباچه: درآمدی بر تبیین عزت در اسماء حسنی

در گستره الهیات اسلامی، تبیین اسماء و صفات الهی از جایگاهی بس والا برخوردار است، چه آنکه این اسماء، چونان آیینه‌ای، جلوه‌های ذات اقدس حق را به آدمی می‌نمایانند. در این میان، صفت «عزت» به‌عنوان یکی از اسماء حسنی، از دیرباز مورد توجه عالمان و متفکران اسلامی بوده است. این نوشتار، با اتکا به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی و نقد دیدگاه ابوحامد غزالی در تبیین مفهوم عزت می‌پردازد. هدف آن است که با رویکردی علمی و آکادمیک، تعریف غزالی از عزت، که مبتنی بر سه ویژگی قلت وجود، شدت نیاز و دشواری دسترسی است، تحلیل شده و کاستی‌های آن با دقت و روشنی آشکار گردد. این بررسی، نه‌تنها به نقد دیدگاه غزالی محدود نمی‌شود، بلکه با ارائه روش‌شناسی دقیق و علمی، راه را برای فهمی عمیق‌تر از این صفت الهی هموار می‌سازد.

بخش نخست: ارجاع فخر رازی به غزالی و تجلیل از او

تجلیل فخر رازی از غزالی

فخر رازی، از برجسته‌ترین متکلمان اسلامی، در تبیین مفهوم عزت، به دیدگاه ابوحامد غزالی ارجاع داده و با عباراتی چون «هذا كلّه كلام ذلك الامام و لقد وفق فى تقرير» از او تجلیل کرده است. این ستایش، نشان‌دهنده جایگاه والای غزالی در نزد فخر رازی است، اما انتخاب ضمیر «ذلك» به‌جای «هذا» برای اشاره به غزالی، بیانگر تمایزی ظریف میان او و فخر رازی است که خود را در مقام امامی دیگر می‌بیند. این تجلیل، در سنت علمی اسلامی، رسمی پسندیده است، اما نباید مانع از نقد دقیق و علمی دیدگاه‌های غزالی شود.

درنگ: تجلیل فخر رازی از غزالی، گرچه نشان‌دهنده احترام علمی است، اما نباید مانع نقد دقیق و بی‌طرفانه دیدگاه‌های او شود. این رویکرد، لزوم حفظ استقلال علمی در بررسی مفاهیم الهی را برجسته می‌سازد.

ضرورت نقد علمی دیدگاه غزالی

گرچه فخر رازی با احترام از غزالی یاد می‌کند، درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی انتقادی، دیدگاه غزالی را مملو از اشکالات می‌داند. این نقد، نه از سر تخطئه، بلکه با هدف ارتقای روش‌شناسی علمی در تحلیل اسماء الهی مطرح شده است. عزت، به‌مثابه گوهری در تاج صفات الهی، نیازمند تبیینی است که از هرگونه اهمال و گشاده‌گویی به دور باشد. این بخش، با بررسی دقیق تعریف غزالی، کوشش دارد تا کاستی‌های آن را با زبانی علمی و فاخر آشکار سازد.

بخش دوم: تبیین دیدگاه غزالی در تعریف عزت

تعریف عزت از منظر غزالی

غزالی در تبیین مفهوم عزت، آن را ترکیبی از سه ویژگی می‌داند: قلت وجود (قليل الوجود)، شدت نیاز (اشتداد الحاجة عليه) و دشواری دسترسی (صعب الوصول). او معتقد است که عزت تنها زمانی بر موجودی اطلاق می‌شود که این سه ویژگی به‌صورت توأمان در آن جمع شوند. به دیگر سخن، فقدان هر یک از این ویژگی‌ها، مانع از تحقق عزت است. این تعریف، عزت را از صفتی ذاتی به مفهومی مرکب تبدیل کرده و آن را به شروطی چندگانه وابسته می‌سازد.

درنگ: تعریف غزالی از عزت، با ترکیب سه ویژگی قلت وجود، شدت نیاز و دشواری دسترسی، تلاش دارد مفهومی جامع ارائه دهد، اما این ترکیب، عزت را از معنای ذاتی و والای آن دور می‌سازد و به شروطی غیرمرتبط وابسته می‌کند.

شرط توأمانی سه ویژگی

غزالی تأکید دارد که بدون اجتماع این سه ویژگی، عنوان عزت بر چیزی اطلاق نمی‌شود. او برای اثبات این ادعا، مثال‌هایی می‌آورد: چیزی که قلیل‌الوجود باشد اما مورد نیاز نباشد، عزیز نیست؛ یا چیزی که بی‌مانند و مورد نیاز باشد، اما سهل‌الوصول باشد (مانند خورشید)، نمی‌تواند عزیز خوانده شود. این شرط‌بندی، عزت را به معیاری پیچیده و ترکیبی تبدیل می‌کند که از اصول کلامی، که اسماء الهی را ذاتی و غیرمرکب می‌دانند، فاصله دارد.

مثال‌های غزالی برای نفی عزت

غزالی برای تبیین ضرورت توأمانی سه ویژگی، به مثال‌هایی استناد می‌کند. او می‌گوید: بسیاری از چیزها قلیل‌الوجودند، اما چون مورد نیاز نیستند، عزیز شمرده نمی‌شوند. همچنین، خورشید، که بی‌مانند و مورد نیاز است، به دلیل سهل‌الوصول بودن، فاقد عزت است. این مثال‌ها، دشواری دسترسی را به‌عنوان شرط کلیدی عزت برجسته می‌سازند، اما نمی‌توانند معنای حقیقی عزت را که در اقتدار و شرافت ذاتی نهفته است، بازتاب دهند.

بخش سوم: تحلیل کمال و نقصان در ویژگی‌های پیشنهادی غزالی

کمال و نقصان در قلت وجود

غزالی برای قلت وجود، کمالی قائل است که به یکتایی (واحد بودن) منجر می‌شود. او معتقد است که کمال قلت وجود، در این است که موجود به یکتایی مطلق برسد، چنان‌که در خداوند متجلی است، زیرا امکان وجود مشابه برای او نیست. بااین‌حال، غزالی از بیان نقصان این ویژگی خودداری کرده است. قلت وجود، به دلیل دلالت بر محدودیت و کمیابی، خود نقصی است که نمی‌تواند وصف ذات الهی باشد، چه آنکه خداوند، به تعبیر «كلّ البهاء و بهاء الكلّ»، دارای وجودی مطلق و بی‌نهایت است.

درنگ: قلت وجود، به دلیل ناسازگاری با تمام‌الوجود بودن خداوند، نمی‌تواند وصف عزت الهی باشد. این ویژگی، که به محدودیت دلالت دارد، با ذات بی‌نهایت حق ناسازگار است.

کمال و نقصان در شدت نیاز

غزالی کمال شدت نیاز را در این می‌داند که همه منافع از یک موجود ناشی شود، چنان‌که در خداوند، به‌عنوان مبدأ همه ممکنات، محقق است. بااین‌حال، شدت نیاز ویژگی‌ای غیراختصاصی است که به بسیاری از چیزها، مانند آب یا غذا، نیز اطلاق می‌شود. برای مثال، نیاز شدید به آب، که ۶۵ درصد نیاز بدن را تأمین می‌کند، نمی‌تواند به معنای عزت باشد. غزالی از بیان نقصان این ویژگی نیز خودداری کرده، که این امر به ضعف استدلال او اشاره دارد.

کمال و نقصان در دشواری دسترسی

غزالی کمال دشواری دسترسی را در این می‌داند که هیچ‌کس نتواند بر آن تسلط یابد، چنان‌که عقل‌ها از احاطه به کنه صمدی خداوند عاجزند. اما این ویژگی نیز نمی‌تواند وصف خداوند باشد، زیرا خداوند در ظهورات خود، به تعبیر قرآن کریم: ﴿أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾ (بقره: ۱۱۵، : «هر کجا رو کنید، آنجا روی خداست») در همه‌جا حاضر است. کنه ذات او نیز نه صعب‌الوصول، بلکه محال‌الوصول است. دشواری دسترسی، به دلیل دلالت بر مانع‌تراشی، خود نقصی است که نمی‌تواند وصف عزت باشد.

درنگ: دشواری دسترسی، به دلیل ناسازگاری با حضور فراگیر خداوند و محال‌الوصول بودن کنه ذات او، نمی‌تواند وصف عزت الهی باشد. این ویژگی، با قرب الهی و تعالی ذات حق تناقض دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

ویژگی‌های پیشنهادی غزالی، هرچند با نیت تبیین کمال عزت ارائه شده‌اند، اما به دلیل ناسازگاری با ذات الهی و عدم ارتباط با معنای اقتدار و شرافت، نمی‌توانند عزت را تبیین کنند. خودداری غزالی از بیان نقصان‌های این ویژگی‌ها، به ضعف روش‌شناسی او اشاره دارد و ضرورت تحلیل شفاف و جامع را برجسته می‌سازد.

بخش چهارم: نقدهای اساسی بر تعریف غزالی

عدم ارتباط ویژگی‌ها با ماده عزت

ماده «عز» در لغت، به معنای اقتدار، شرافت و والایی است، اما ویژگی‌های پیشنهادی غزالی (قلت وجود، شدت نیاز، دشواری دسترسی) هیچ‌یک با این معنا ارتباط ندارند. این ویژگی‌ها ممکن است لوازم برخی پدیده‌ها باشند، اما نمی‌توانند معنای ذاتی عزت را بازتاب دهند. برای مثال، موجوداتی مانند ابلیس، که قلیل‌الوجود، مورد نیاز در نظام خلقت و صعب‌الوصول‌اند، به دلیل خباثت، نمی‌توانند عزیز خوانده شوند. این نشان می‌دهد که ویژگی‌های غزالی، نه‌تنها معنای عزت را تبیین نمی‌کنند، بلکه به مفاهیمی غیرمرتبط ارجاع دارند.

درنگ: ویژگی‌های قلت وجود، شدت نیاز و دشواری دسترسی، به دلیل عدم ارتباط با ماده «عز» (اقتدار و شرافت)، نمی‌توانند معنای حقیقی عزت را تبیین کنند و به مفاهیمی غیرمرتبط ارجاع دارند.

ناسازگاری قلت وجود با تمام‌الوجود بودن خداوند

قلت وجود، به دلیل دلالت بر محدودیت و کمیابی، نمی‌تواند وصف ذات الهی باشد. خداوند، به‌عنوان واجب‌الوجود، دارای وجودی مطلق و بی‌نهایت است. اطلاق قلت وجود بر او، با این حقیقت وجودشناختی تناقض دارد. افزون بر این، قلت وجود می‌تواند به موجودات خبیث، مانند ابلیس، حرمله یا شمر، نیز نسبت داده شود، که این امر آن را از معنای عزت دور می‌سازد.

غیراختصاصی بودن شدت نیاز

شدت نیاز، ویژگی‌ای است که به بسیاری از چیزها، مانند آب یا غذا، اطلاق می‌شود. برای مثال، نیاز شدید به آب، که بخش عمده‌ای از نیازهای بدن را تأمین می‌کند، نمی‌تواند به معنای عزت باشد. این ویژگی، به دلیل غیراختصاصی بودن، نمی‌تواند معیار عزت الهی باشد و به موجودات غیرعزیز نیز صدق می‌کند.

ناسازگاری دشواری دسترسی با حضور خداوند

دشواری دسترسی، با حضور فراگیر خداوند، به تعبیر قرآن کریم: ﴿أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾ (بقره: ۱۱۵، : «هر کجا رو کنید، آنجا روی خداست»)، ناسازگار است. خداوند در ظهورات خود، نزدیک‌تر از رگ گردن است و در کنه صمدی خود، محال‌الوصول است. بنابراین، صعب‌الوصول بودن نمی‌تواند وصف عزت باشد، زیرا یا به قرب الهی تناقض دارد یا به محال بودن احاطه به ذات او فروکاسته می‌شود.

نقصان‌های ذاتی ویژگی‌های پیشنهادی

قلت وجود و دشواری دسترسی، به دلیل دلالت بر محدودیت و مانع‌تراشی، خود نقص‌هایی هستند که نمی‌توانند وصف عزت الهی باشند. شدت نیاز، گرچه نقص نیست، اما به دلیل غیراختصاصی بودن، نمی‌تواند معنای عزت را تبیین کند. غزالی با خودداری از بیان این نقصان‌ها، استدلال خود را تضعیف کرده و از شفافیت علمی فاصله گرفته است.

ناکافی بودن مثال‌های غزالی

غزالی تنها دو مورد نقض برای تعریف خود ارائه کرده است: چیزی که قلیل‌الوجود اما غیرموردنیاز است، و چیزی که بی‌مانند و موردنیاز اما سهل‌الوصول است (مانند خورشید). اما موارد نقض بسیار بیشتری وجود دارد. برای مثال، چیزی ممکن است قلیل‌الوجود، موردنیاز و صعب‌الوصول باشد، اما به دلیل خباثت، عزیز نباشد. این تنوع موارد نقض، نشان‌دهنده ضعف تعریف غزالی و عدم شمولیت آن است.

امکان ترکیب‌های متعدد ویژگی‌ها

ویژگی‌های قلت وجود، شدت نیاز و دشواری دسترسی می‌توانند به‌صورت‌های متعدد ترکیب شوند، اما هیچ‌یک از این ترکیب‌ها به معنای عزت منجر نمی‌شود. برای مثال، چیزی ممکن است قلیل‌الوجود باشد، اما موردنیاز و صعب‌الوصول نباشد؛ یا موردنیاز و صعب‌الوصول باشد، اما قلیل‌الوجود نباشد. این تنوع ترکیب‌ها، نشان‌دهنده عدم ارتباط تعریف غزالی با عزت است و بر ضعف روش‌شناسی او تأکید دارد.

درنگ: تنوع ترکیب‌های ممکن ویژگی‌های پیشنهادی غزالی، بدون ارتباط با معنای عزت، نشان‌دهنده کاستی تعریف او و ضرورت بازنگری در روش‌شناسی تحلیل اسماء الهی است.

نقد تأویل ویژگی‌ها توسط غزالی

غزالی ویژگی‌های پیشنهادی خود را تأویل کرده و معنای آن‌ها را تغییر داده است: قلت وجود به یکتایی، شدت نیاز به انحصار نیاز، و دشواری دسترسی به محال‌الوصول بودن تبدیل شده‌اند. این تأویلات، تعریف اولیه او را بی‌اعتبار می‌سازد، زیرا قلت وجود با یکتایی، شدت نیاز با انحصار نیاز، و دشواری دسترسی با محال‌الوصول بودن، مفاهیمی متمایزند. این خلط مفاهیم، نشان‌دهنده فقدان انسجام در روش‌شناسی غزالی است.

عدم انسجام تعریف نهایی غزالی

تعریف نهایی غزالی، که عزت را ترکیبی از یکتایی، انحصار نیاز، و ترکیبی از ممکن و محال‌الوصول بودن می‌داند، غیرمنسجم و فاقد ارتباط با عزت است. این تعریف، با تغییر شروط اولیه (قلت وجود، شدت نیاز، دشواری دسترسی) به مفاهیم دیگر، از انسجام منطقی فاصله گرفته و نشان‌دهنده ضعف در روش‌شناسی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقدهای مطرح‌شده نشان می‌دهند که تعریف غزالی از عزت، به دلیل عدم ارتباط با ماده «عز»، ناسازگاری با ویژگی‌های وجودی خداوند، و فقدان انسجام منطقی، نمی‌تواند معنای حقیقی عزت را تبیین کند. این کاستی‌ها، ضرورت بازنگری در روش‌شناسی تحلیل اسماء الهی را آشکار می‌سازد.

بخش پنجم: نقد روش‌شناسی غزالی و ضرورت تجدیدنظر

اهمال و عدم دقت علمی در روش غزالی

روش‌شناسی غزالی در تعریف عزت، به دلیل اهمال، عدم دقت علمی، و خلط مفاهیم، ناکارآمد است. ترکیب ویژگی‌های غیرمرتبط، تأویلات غیرمنطقی، و خودداری از بیان نقصان‌ها، به سردرگمی و ابهام منجر شده است. این روش، نه‌تنها معنای عزت را تبیین نمی‌کند، بلکه از تحقق معرفت حقیقی به این صفت جلوگیری می‌کند.

درنگ: روش‌شناسی غزالی، به دلیل اهمال و عدم دقت علمی، نمی‌تواند معنای عزت را تبیین کند و نیازمند بازسازی با رویکردی دقیق و شفاف است.

ضعف در بیان نقصان‌ها

غزالی با خودداری از بیان نقصان‌های ویژگی‌های پیشنهادی، استدلال خود را تضعیف کرده است. بیان نقصان‌ها، بخشی ضروری از تحلیل علمی است، اما غزالی، احتمالاً به دلیل نگرانی از لطمه به مفهوم عزت، از این امر اجتناب کرده است. این رویکرد، به ضعف استدلال و کاهش شفافیت علمی منجر شده است.

ضرورت تجدیدنظر در فرهنگ علمی سنتی

فرهنگ علمی سنتی در تحلیل اسماء الحسنی، به دلیل اهمال، گشاده‌گویی، و عدم دقت، نیازمند تجدیدنظر است. رویکردهای اهمال‌کارانه، مانند آنچه در دیدگاه غزالی دیده می‌شود، نمی‌توانند به نتایج کاربردی و دقیق منجر شوند. این نقد، دعوتی است به بازسازی روش‌های علمی در علوم اسلامی با تأکید بر دقت، شفافیت و نتیجه‌محوری.

الگوگیری از روش‌شناسی شیخ انصاری

روش‌شناسی شیخ انصاری در تحلیل مسائل فقهی، به دلیل دقت، منطق و جامعیت، الگویی درخشان برای تحلیل اسماء الحسنی است. او در مباحثی مانند معاطات، با رویکردی منطقی و دقیق، مسائل را با عمق و جامعیت تحلیل کرده است. این روش، در مقابل رویکردهای اهمال‌کارانه غزالی و فخر رازی، می‌تواند راهگشای تحلیل‌های علمی و کاربردی در حوزه اسماء الهی باشد.

درنگ: روش‌شناسی دقیق و منطقی شیخ انصاری، به‌عنوان الگویی برای تحلیل اسماء الهی، بر ضرورت دقت علمی و جامعیت در تبیین مفاهیم الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

روش‌شناسی غزالی، به دلیل کاستی‌های متعدد، نمی‌تواند معنای عزت را به‌درستی تبیین کند. این بخش، با تأکید بر ضرورت تجدیدنظر در فرهنگ علمی سنتی و الگوگیری از روش‌های دقیق، مانند آنچه در آثار شیخ انصاری دیده می‌شود، راه را برای تحلیل‌های علمی و کاربردی در حوزه اسماء الهی هموار می‌سازد.

بخش ششم: تأثیر تعریف غزالی بر عبادت و معرفت دینی

مشکل قصد انشاء در عبادت

تعریف غزالی از عزت، به دلیل عدم انطباق با معنای حقیقی، برای قصد انشاء در عبادت، مانند ذکر «یا عزیز» در نماز، نامناسب است. قصد انشاء، مستلزم فهم معنای حقیقی صفت است، اما تعریف غزالی، به دلیل غیرمرتبط بودن با عزت، نمی‌تواند مبنای این قصد قرار گیرد. این امر، ذکرکننده را به قصد اخبار (بدون فهم معنا) محدود می‌کند، که از کمال عبادت می‌کاهد.

درنگ: تعریف غزالی از عزت، به دلیل عدم ارتباط با معنای حقیقی، برای قصد انشاء در عبادت نامناسب است و ممکن است به کاهش کمال عبادت منجر شود.

تأثیر بر معرفت دینی

تعریف غزالی، به دلیل عدم ارتباط با معنای عزت، نه‌تنها به معرفت دینی کمک نمی‌کند، بلکه به ابهام و سردرگمی منجر می‌شود. عزت، به‌عنوان صفتی ذاتی و وجودی، باید با معنای اقتدار و شرافت تبیین شود. تعریف غزالی، با تمرکز بر ویژگی‌های غیرمرتبط، از تحقق معرفت حقیقی به این صفت جلوگیری می‌کند و به جای انس با خداوند، به پراکندگی فکری می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش ششم

تعریف غزالی از عزت، به دلیل ناسازگاری با معنای ذاتی این صفت، نه‌تنها در عبادت، بلکه در معرفت دینی نیز ناکارآمد است. این کاستی‌ها، ضرورت تبیینی دقیق و منطبق با معنای اقتدار و شرافت را برای صفت عزت آشکار می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بررسی و نقد دیدگاه ابوحامد غزالی در تبیین مفهوم عزت، نشان داد که تعریف او، مبتنی بر قلت وجود، شدت نیاز و دشواری دسترسی، از معنای ذاتی عزت (اقتدار و شرافت) فاصله دارد. این ویژگی‌ها، نه‌تنها با ماده «عز» ارتباط ندارند، بلکه با ویژگی‌های وجودی خداوند، مانند تمام‌الوجود بودن و حضور فراگیر، ناسازگارند. روش‌شناسی غزالی، به دلیل اهمال، خلط مفاهیم و عدم شفافیت، نمی‌تواند معنای عزت را به‌درستی تبیین کند. این بررسی، با تأکید بر ضرورت بازسازی روش‌شناسی تحلیل اسماء الحسنی، الگوگیری از روش‌های دقیق، مانند آنچه در آثار شیخ انصاری دیده می‌شود، را پیشنهاد می‌دهد. عزت الهی، چونان گوهری درخشان، باید با تکیه بر معنای اقتدار و شرافت ذاتی تبیین شود تا هم در عبادت و هم در معرفت دینی کارآمد باشد. این نوشتار، دعوتی است به بازنگری در فرهنگ علمی سنتی و حرکت به‌سوی تحلیل‌هایی دقیق، شفاف و نتیجه‌محور در حوزه اسماء و صفات الهی.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن، عزالی برای معنای عزيز چه تعداد ویژگی را ضروری می‌داند؟

2. کدام‌یک از ویژگی‌های زیر طبق تعریف عزالی جزء معنای عزيز نیست؟

3. بر اساس متن، عزالی کدام جرم آسمانی را به‌عنوان مثال برای چیزی که عزيز نیست ذکر می‌کند؟

4. طبق متن، کمال قلیل الوجود بودن به چه چیزی بازمی‌گردد؟

5. متن از چه کسی با عنوان 'ذلک الامام' یاد می‌کند؟

6. متن بیان می‌کند که تعریف عزالی از عزيز به‌طور کامل مورد تأیید فخر رازی قرار گرفته است.

7. بر اساس متن، عزالی معتقد است که صعب الوصول بودن نقص محسوب نمی‌شود.

8. متن تأکید دارد که قلیل الوجود بودن به‌تنهایی برای اطلاق عزيز کافی است.

9. طبق متن، خداوند طبق تعریف عزالی صعب الوصول نیست، بلکه لا یمکن الوصول است.

10. متن بیان می‌کند که روش تفکر عزالی در تعریف عزيز فاقد دقت علمی است.

11. سه ویژگی اصلی که عزالی برای معنای عزيز ذکر کرده چیست؟

12. چرا عزالی خورشید را به‌عنوان عزيز نمی‌داند؟

13. کمال شدة الحاجة در تعریف عزالی چیست؟

14. چرا متن قلیل الوجود بودن را برای خداوند مناسب نمی‌داند؟

15. چرا متن تعریف عزالی از عزيز را غیرمرتبط با معنای واقعی عزيز می‌داند؟

پاسخنامه

1. سه ویژگی

2. کثرت الوجود

3. خورشید

4. واحد بودن

5. عزالی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. قلیل الوجود، شدة الحاجة، و صعب الوصول.

12. زیرا خورشید با وجود قلیل الوجود بودن و شدت نیاز به آن، صعب الوصول نیست.

13. اینکه همه منافع از آن حاصل شود و همه چیز در ذات و صفاتش به آن محتاج باشد.

14. زیرا خداوند تمام الوجود است، نه قلیل الوجود.

15. زیرا قلیل الوجود، شدة الحاجة و صعب الوصول به ماده عزت ارتباط مستقیم ندارند.

فوتر بهینه‌شده