در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 219

متن درس






کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین مفهوم عزت

کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین مفهوم عزت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۹)

مقدمه: درآمدی بر مفهوم عزت در اسماء حسنی

مفهوم عزت، به‌عنوان یکی از اسماء حسنی الهی، در نظام معرفتی الهیات اسلامی جایگاهی والا و محوری دارد. این صفت، که در ذات خود تفوق، استعلاء و برتری را نهفته دارد، از منظرهای فلسفی، کلامی، قرآنی و عرفانی قابل بررسی است. عزت، چونان نگینی در تاج اسماء الهی، هم در ساحت نظری و هم در قلمرو عملی، جلوه‌هایی بی‌بدیل از اقتدار و اشراف الهی را به نمایش می‌گذارد. این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، با رویکردی منطقی و نظام‌مند، به تحلیل و تبیین این مفهوم پرداخته و آن را به عزت مطلق و مقید (حقیقی و غیرحقیقی) تقسیم می‌کند.

بخش نخست: معنای عزت و تقسیم‌بندی آن

معنای عزت: تفوق و استعلاء

عزت، در لغت و اصطلاح، به معنای تفوق، استعلاء و برتری است که در ذات خود، اقتدار و والایی را متجلی می‌سازد. این صفت، چونان قله‌ای رفیع در میان صفات الهی، برتری و اشراف خداوند را بر همه موجودات نشان می‌دهد. عزت، صفتی وجودی و ذاتی است که از مفاهیم سلبی (مانند عدم مغلوبیت) یا مرکب (مانند تعریف غزالی که عزت را ترکیبی از قوت و غلبه می‌داند) متمایز است. این تعریف، با معنای لغوی «عز» که به اقتدار و شرافت اشاره دارد، همخوانی داشته و از خلط آن با مفاهیم غیرمرتبط جلوگیری می‌کند.

درنگ: عزت، صفتی ذاتی و وجودی است که به معنای تفوق و استعلاء بوده و از صفات سلبی یا مرکب متمایز است. این صفت، اقتدار و شرافت الهی را در مرتبه‌ای وجوبی و بی‌نقص متجلی می‌سازد.

تقسیم‌بندی عزت: مطلق و مقید

عزت به دو قسم کلی تقسیم می‌شود: عزت مطلق، که مختص ذات اقدس الهی است، و عزت مقید، که در موجودات غیرالهی ظهور می‌یابد و خود به دو نوع حقیقی و غیرحقیقی تقسیم می‌گردد.

  • عزت مطلق: این نوع عزت، به تمامی مراتب وجودی، چه مظهری و چه غیرمظهری، اختصاص دارد و تنها شایسته خداوند است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا﴾ (نساء: ۱۳۹؛ : «و عزت، همه از آن خداست»). این آیه، عزت مطلق را به‌عنوان صفتی جامع و بی‌حد معرفی می‌کند که تمامی مراتب عزت را در بر می‌گیرد.
  • عزت مقید: عزتی است که در موجودات غیرالهی تجلی می‌یابد و به دو نوع حقیقی (ابدی) و غیرحقیقی (موقت) تقسیم می‌شود. عزت مقید حقیقی، به دلیل دوام و ابدیت، مختص خداوند، رسول و مؤمنان است، درحالی‌که عزت مقید غیرحقیقی، به دلیل محدودیت و عدم دوام، با ذلت همراه است.
درنگ: عزت مطلق، مختص خداوند است و تمامی مراتب را در بر می‌گیرد، درحالی‌که عزت مقید، به دو نوع حقیقی (ابدی) و غیرحقیقی (موقت) تقسیم می‌شود. این تقسیم‌بندی، با روش‌شناسی منطقی، عزت را در نظام وجودی به‌صورت نظام‌مند تبیین می‌کند.

ویژگی‌های عزت مطلق: ذاتی، وجودی و وجوبی

عزت مطلق، صفتی ذاتی، وجودی و وجوبی است که از صفات فعلی (مانند خلق یا رزق) متمایز بوده و فاقد هرگونه جنبه غیرحقیقی است. این صفت، چونان نوری بی‌پایان، با حقیقت وجود الهی پیوند خورده و هرگونه نقص یا محدودیت را نفی می‌کند. در فلسفه اسلامی، صفات ذاتی الهی، واجب‌الوجود و غیرمرکب دانسته شده‌اند، و عزت مطلق، به‌عنوان یکی از این صفات، در مرتبه‌ای وجوبی و بی‌کران قرار دارد.

درنگ: عزت مطلق، صفتی ذاتی و وجودی است که با حقیقت واجب‌الوجود الهی هم‌سنخ بوده و از صفات فعلی یا مرکب متمایز است. این صفت، هرگونه نقص یا محدودیت را از ذات الهی نفی می‌کند.

عزت مقید حقیقی: ابدی و مختص خدا، رسول و مؤمنان

عزت مقید حقیقی، عزتی است که دائمی، ابدی و سرمدی بوده و مختص خداوند، رسول و مؤمنان است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾ (منافقون: ۸؛ : «و عزت از آن خدا و پیامبر او و مؤمنان است»). این عزت، به دلیل پیوند با سعادت اخروی و دوام نعمت، از عزت غیرحقیقی متمایز است. رسول، به دلیل اقربیت به عزت الهی، و مؤمنان، به سبب اتصال به خداوند از طریق ایمان، از این عزت بهره‌مندند. این آیه، عزت را به‌عنوان صفتی متصل به ایمان و طاعت معرفی کرده و از اطلاق آن بر غیرمؤمنان جلوگیری می‌کند.

درنگ: عزت مقید حقیقی، به دلیل ابدیت و دوام، مختص خداوند، رسول و مؤمنان است و با سعادت اخروی پیوند دارد. این عزت، از طریق ایمان و طاعت به مؤمنان اعطا می‌شود.

عزت مقید غیرحقیقی: موقت و ذلت‌آمیز

عزت مقید غیرحقیقی، عزتی است که موقت، محدود و عدم‌پذیر بوده و با کفر، شرک، استکبار و گناه همراه است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ﴾ (ص: ۲؛ : «بلکه کسانی که کفر ورزیدند، در [گردن‌کشی و] ستیزه‌جویی‌اند»). این نوع عزت، به دلیل فقدان ابدیت و عدم اتصال به خداوند، در حقیقت ذلت است. مصادیق آن شامل عزت مالی، قبیله‌ای یا استکباری است که با غفلت و معصیت همراه‌اند. در عرفان اسلامی، هر عزتی که به خداوند متصل نباشد، ذلت تلقی می‌شود، چنان‌که گفته شده: «هر عزتی که به خدا نباشد، ذلت است.»

درنگ: عزت مقید غیرحقیقی، به دلیل موقتی بودن و همراهی با کفر و گناه، در حقیقت ذلت است و از عزت حقیقی که ابدی و متصل به خداوند است، متمایز می‌گردد.

ذلت به‌عنوان جلوه عزت الهی

ذلت، اگرچه در ظاهر مقابل عزت به نظر می‌رسد، در حقیقت جلوه‌ای از عزت الهی است، زیرا به‌عنوان واقعیتی وجودی، از ظهورات حق تعالی محسوب می‌شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿يُعِزُّ مَنْ يَشَاءُ وَيُذِلُّ مَنْ يَشَاءُ﴾ (آل‌عمران: ۲۶؛ : «هر که را بخواهد عزت می‌دهد و هر که را بخواهد خوار می‌کند»). این دیدگاه، تقابل عزت و ذلت را به سطح مفهومی محدود کرده و در سطح وجودی، همه‌چیز را ظهور حق می‌داند. ذلت، چونان سایه‌ای در برابر نور عزت الهی، در نظام هستی از شئونات عزت محسوب می‌شود.

درنگ: ذلت، به‌عنوان واقعیتی وجودی، از ظهورات عزت الهی است و در نظام هستی، جلوه‌ای از اقتدار و اشراف الهی محسوب می‌شود.

بخش دوم: عزت در قرآن کریم و نسبت آن با سایر صفات

تمایز معنا و لوازم عزت

عزت، به‌عنوان صفتی ذاتی، از لوازم و آثار خود مانند قهر، غلبه، قوت، شدت و قلت متمایز است. معنای اصلی عزت، تفوق و استعلاء است، و این لوازم، تنها آثار و ظهورات آن هستند. به‌عنوان مثال، خداوند، که تمام‌الوجود است، قلیل نیست، اما عزیز است، و این نشان‌دهنده عدم ارتباط قلت با معنای ذاتی عزت است. این تمایز، با روش‌شناسی علمی همخوانی دارد که تعریف یک مفهوم را به معنای ذاتی آن محدود می‌کند.

درنگ: عزت، به معنای تفوق و استعلاء، از لوازم خود مانند قهر، غلبه و قوت متمایز است. این تمایز، از خلط معنای ذاتی با آثار آن جلوگیری می‌کند.

همراهی عزت با سایر صفات در قرآن کریم

عزت در قرآن کریم هیچ‌گاه به‌تنهایی نیامده و همواره با صفاتی چون مقتدر، وهاب، غفور، رحیم، حمید، علیم و ذوانتقام همراه است. این همراهی، نشان‌دهنده جامعیت و ارتباط عزت با سایر اسماء الهی است. به‌عنوان مثال، در ظرف عذاب، عزت با اقتدار همراه است: ﴿فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ﴾ (قمر: ۴۲؛ : «پس آنان را به‌سختی فرو گرفتیم، درحالی‌که عزیز و مقتدر بودیم»). در ظرف رحمت، عزت با بخشندگی همراه می‌شود: ﴿رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾ (ص: ۹؛ : «پروردگار تو عزیز و بخشنده است»). این ویژگی، عزت را به‌عنوان صفتی پویا و مرتبط با نظام اسماء حسنی معرفی می‌کند.

درنگ: عزت در قرآن کریم همواره با صفات دیگر همراه است و این همراهی، جامعیت و پیوند عزت با نظام اسماء الهی را نشان می‌دهد.

عزت در خلقت و تقدیر الهی

عزت در خلقت و تقدیر الهی با بزرگی و اشراف همراه است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾ (فصلت: ۱۲؛ : «تقدیر عزیز دانا»). همه اندازه‌گیری‌ها و خلقت‌های الهی، از زمین و آسمان تا انسان و حیوانات، با عزت و بزرگی انجام شده و فاقد امساک یا نقص است. حتی موجودات ذلیل، به‌صورت صوری، از شئونات عزت‌اند، زیرا در نظام خلقت، هیچ مخلوقی از عزت الهی خالی نیست.

درنگ: عزت در خلقت و تقدیر الهی با بزرگی و اشراف همراه است و حتی موجودات ذلیل، به‌صورت صوری، از شئونات عزت الهی‌اند.

عزت به‌عنوان صفت ذاتی خاصه

عزت، از اسماء ذاتی خاصه الهی است که بسیاری از اسماء ذاتی و فعلی با آن عمل می‌کنند، مشابه نقش «رب» در اسماء فعلی. همان‌طور که «رب» محور فعل الهی است، عزت نیز در خلقت، تقدیر، مغفرت، عطا و حتی عذاب نقش محوری دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (فصلت: ۴۶؛ : «او به بندگانش ستمکار نیست»). این آیه، عزت را با عدالت الهی پیوند داده و ظلم را از آن نفی می‌کند.

درنگ: عزت، به‌عنوان صفت ذاتی خاصه، در خلقت، تقدیر و عذاب نقش محوری دارد و با عدالت الهی همراه است، به‌گونه‌ای که ظلم را نفی می‌کند.

عزت در عذاب: بزرگی و عدالت

عزت در عذاب الهی با بزرگی و عدالت همراه است و فاقد خواری یا ظلم است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴾ (ابراهیم: ۴۷؛ : «و خدا عزیز و صاحب انتقام است»). برخلاف سرکوب ظالمانه انسانی، عذاب الهی با صلابت و عدالت انجام می‌شود. حتی اهل عذاب به بزرگی خداوند اقرار می‌کنند، که این امر عزت را از خواری متمایز می‌کند.

درنگ: عذاب الهی، با عزت و عدالت همراه است و از خواری و ظلم مبراست، به‌گونه‌ای که حتی اهل عذاب به بزرگی خداوند اقرار می‌کنند.

بخش سوم: کاربرد عزت در سلوک عرفانی

ذکر عزت با اسماء دیگر

در سلوک عرفانی، ذکر «یا عزیز» نباید به‌تنهایی انجام شود، بلکه باید با اسماء دیگر مانند غفور، وهاب، مقتدر یا ذوانتقام همراه گردد تا هدف ذکر مشخص شود. جامعیت و جلال عزت، آن را برای سالکان مبتدی یا متوسط سنگین می‌سازد. به‌عنوان مثال، برای طلب بخشش، ذکر «یا عزیز یا غفور» و برای دفع دشمن، ذکر «یا عزیز یا ذوانتقام» مناسب است. این توصیه، با اصول سلوک عرفانی همخوانی دارد که ذکر اسماء را مشروط به اذن و توجه می‌داند.

درنگ: در سلوک عرفانی، ذکر عزت باید با اسماء دیگر همراه شود تا متناسب با نیاز سالک (مغفرت، عطا یا دفع دشمن) باشد و از آسیب‌های احتمالی جلوگیری کند.

ذکر عزت برای سالکان کامل

سالکان کامل، که از تعلقات فارغ‌اند، می‌توانند «یا عزیز» را به‌تنهایی ذکر کنند، اما این امر ممکن است به سلب همه دارایی‌ها منجر شود. این ذکر، چونان ورود به دریای بی‌کران ذات الهی، سالک را از همه تعلقات رها می‌کند، مانند کسی که به دریا وارد می‌شود و چیزی با خود نمی‌برد. این دیدگاه، با عرفان عملی همخوانی دارد که قرب ذاتی را مستلزم فنای کامل می‌داند.

درنگ: ذکر «یا عزیز» به‌تنهایی، برای اولیاء کامل مناسب است، اما ممکن است سالک را از همه تعلقات رها کند، که این امر مستلزم آمادگی کامل معنوی است.

کاربرد عزت در قوت قلب و صفای باطن

ذکر عزت، به‌ویژه هنگامی که با اسماء لطفیه مانند لطیف و ودود همراه شود، برای قوت قلب، صفای باطن و رؤیت باطنی بسیار مؤثر است. عزت، به دلیل دارا بودن جلال ظاهر و جمال باطن، چونان مشعلی فروزان، قلب سالک را نورانی کرده و او را به اوج و عروج باطنی می‌رساند. این ذکر، به‌ویژه در خلوت، سجده و با طهارت کامل، برای تعالی روحی سالک کارآمد است.

درنگ: ذکر عزت با اسماء لطفیه، برای قوت قلب و صفای باطن مؤثر است و سالک را به اوج و عروج باطنی رهنمون می‌سازد.

شرایط ذکر عزت: طهارت، توجه و خلوت

ذکر عزت، به‌ویژه به‌تنهایی، نیازمند طهارت کامل (حتی غسل)، توجه، خلوت، سجده و اجتناب از کثرت است. این شرایط، چونان کلیدی برای گشودن درهای قرب الهی، برای تضمین اثرگذاری ذکر و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی (به دلیل جلال عزت) ضروری‌اند. ذکر در خلوت و با طهارت، سالک را به سوی نور ذات الهی هدایت می‌کند.

درنگ: ذکر عزت نیازمند طهارت کامل، توجه و خلوت است تا سالک را به قرب الهی نزدیک‌تر کرده و از آسیب‌های احتمالی مصون دارد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

مفهوم عزت، به‌عنوان یکی از اسماء حسنی الهی، در این نوشتار به‌صورت نظام‌مند و با رویکردی منطقی بررسی شد. عزت، صفتی ذاتی و وجودی است که به دو قسم مطلق (مختص خداوند) و مقید (حقیقی و غیرحقیقی) تقسیم می‌شود. عزت مقید حقیقی، که ابدی و متصل به سعادت اخروی است، مختص خداوند، رسول و مؤمنان بوده و از عزت غیرحقیقی، که موقت و ذلت‌آمیز است، متمایز می‌گردد. ذلت، به‌عنوان جلوه‌ای از عزت الهی، در نظام وجودی از شئونات حق تلقی می‌شود. در قرآن کریم، عزت همواره با صفات دیگر همراه است و در خلقت، تقدیر، مغفرت و عذاب با بزرگی و عدالت ظاهر می‌شود. در سلوک عرفانی، ذکر عزت باید با اسماء دیگر همراه باشد، مگر برای اولیاء کامل، و نیازمند شرایطی چون طهارت و خلوت است. این بررسی، چونان مشعلی فروزان، بر ضرورت روش‌شناسی منطقی و کاربرد عملی عزت در عبادت و سلوک تأکید دارد و دعوتی است به بازنگری در رویکردهای سنتی برای دستیابی به معرفتی دقیق و کارآمد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، معنای اصلی عزت چیست؟

2. بر اساس متن، عزت مطلق به چه کسی تعلق دارد؟

3. طبق متن، عزت مقید حقیقی به چه کسانی اختصاص دارد؟

4. بر اساس متن، کدام ویژگی عزت مقید غیر حقیقی را مشخص می‌کند؟

5. طبق متن، چرا عزت در قرآن هیچ‌گاه به تنهایی ذکر نشده است؟

6. طبق متن، عزت مطلق می‌تواند غیر حقیقی باشد.

7. بر اساس متن، عزت مقید حقیقی دائمی و ابدی است.

8. متن بیان می‌کند که عزت کافران حقیقی و دائمی است.

9. طبق متن، ذکر یا عزیز به تنهایی برای سالک مبتدی توصیه می‌شود.

10. بر اساس متن، عزت حتی در عذاب الهی با بزرگی و عدالت همراه است.

11. تفاوت اصلی بین عزت مطلق و عزت مقید طبق متن چیست؟

12. چرا طبق متن، عزت کافران حقیقی نیست؟

13. بر اساس متن، چرا ذکر یا عزیز به تنهایی برای سالک مبتدی مناسب نیست؟

14. طبق متن، چرا عزت الهی در عذاب با عدالت همراه است؟

15. بر اساس متن، عزت مقید غیر حقیقی با چه ویژگی‌هایی همراه است؟

پاسخنامه

1. تفوق و استعلاء

2. فقط به حق تعالی

3. حق تعالی، رسول و مؤمنین

4. موقت بودن و محدودیت

5. چون همیشه با اسمای دیگر همراه است

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. عزت مطلق مختص حق تعالی و بدون محدودیت است، اما عزت مقید به حقیقی و غیر حقیقی تقسیم شده و محدود است.

12. زیرا عزت کافران موقتی است و با کفر، شرک و گناه همراه است، در حالی که عزت حقیقی ابدی است.

13. چون عزیز ذاتی است و استفاده تنهایی آن ممکن است برای سالک مبتدی سنگین باشد و نیاز به همراهی با اسمای دیگر دارد.

14. زیرا عزت الهی با بزرگی و آقایی همراه است و ظلم نمی‌کند، حتی در عذاب.

15. عزت مقید غیر حقیقی موقتی، محدود و همراه با کفر، شرک و گناه است.

فوتر بهینه‌شده