در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 224

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل مفهوم عظیم و علی

اسماء و صفات الهی: تحلیل مفهوم عظیم و علی در قرآن کریم و تمایزات و آثار سلوکی آن‌ها

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه‌ ۲۲۴)

دیباچه

در گستره معرفت‌شناسی و الهیات اسلامی، اسماء و صفات الهی به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین مباحث، جایگاه ویژه‌ای دارند. این نوشتار، با تمرکز بر دو صفت برجسته «عظیم» و «علی» از اسماء حسنی الهی، به بررسی عمیق و روشمند این مفاهیم در قرآن کریم می‌پردازد. عظیم، به‌عنوان صفتی که عظمت مطلق و بی‌کران الهی را در برابر حقارت مخلوقات نشان می‌دهد، و علی، به‌عنوان صفتی که با جامعیت جمالی و جلالی، رفعت و برتری ذاتی خداوند را متجلی می‌سازد، از منظرهای لغوی، قرآنی، فلسفی و عرفانی تحلیل شده‌اند.

بخش یکم: تحلیل مفهوم عظیم در قرآن کریم

عظیم به‌عنوان صفت عام الهی

صفت عظیم، از جمله اسماء عامه الهی است که در قرآن کریم با کاربردهای گسترده و اشتقاقات متعدد، بر خدا، مخلوقات، امور مادی و معنوی، خیر و شر اطلاق شده است. این جامعیت، عظیم را به صفتی پویا و چندوجهی در نظام اسماء حسنی تبدیل کرده که از دیگر صفات اجلالی متمایز می‌شود. واژه عظیم در ۸۵ مورد به‌صورت «عظیم»، ۲۲ مورد به‌صورت «عظیماً»، و در اشکال دیگر نظیر «عظام» و «اعظم» در قرآن کریم ظاهر شده است. به‌عنوان مثال:

﴿وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (بقره: ۲۵۵، : «و او والا و عظیم است»)

در این آیه، عظیم به‌عنوان وصف ذات باری‌تعالی، عظمت مطلق و ذاتی الهی را متجلی می‌سازد.

درنگ: عظیم، برخلاف اسماء خاص مانند رحمن، در قرآن کریم بر امور گوناگون از جمله خدا، عذاب، خلق، و حتی شیطان اطلاق شده و نشان‌دهنده جامعیت و پویایی آن در نظام اسماء حسنی است.

کاربردهای غیرالهی عظیم

عظیم در قرآن کریم تنها به خداوند محدود نشده، بلکه بر امور غیرالهی نظیر عذاب، اجر، روز قیامت، بهتان، و حتی بت‌ها (مانند حس عظیم) نیز به‌کار رفته است. این کاربردها، تقیدی بودن عظیم در غیر خدا را نشان می‌دهند. برای نمونه:

﴿لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ (بقره: ۷، : «برای آنان عذابی بزرگ است»)

و یا:

﴿إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾ (قلم: ۴، : «و تو بر خلقی عظیم هستی»)

این آیات، عظیم را به‌عنوان صفتی وابسته و مقید به موضوع خاص معرفی می‌کنند، که در مقابل عظمت مطلق الهی، محدود و مشروط است.

اطلاقی بودن عظیم در وصف خداوند

در نسبت به خداوند، صفت عظیم در قرآن کریم تنها در ۶ مورد به‌کار رفته و به‌صورت اطلاقی و مطلق، بدون تقید به جهت خاص، ظاهر شده است. این کاربرد، عظیم را به صفتی ذاتی و وجودی تبدیل می‌کند که عظمت بی‌کران الهی را در برابر حقارت مخلوقات آشکار می‌سازد. به‌عنوان مثال:

﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (واقعه: ۷۴، : «پس به نام پروردگار عظیمت تسبیح گوی»)

این آیه، عظیم را به‌عنوان وصف «رب» به‌کار برده و بر عظمت مطلق و بی‌قید الهی تأکید دارد، که با فلسفه اسلامی در باب اطلاق صفات الهی همخوانی دارد.

درنگ: عظیم در نسبت به خداوند، صفتی اطلاقی و مطلق است که عظمت ذاتی و بی‌کران الهی را در برابر حقارت مخلوقات آشکار می‌سازد.

همراهی عظیم با سایر اسماء

صفت عظیم در قرآن کریم هیچ‌گاه به‌تنهایی به‌کار نرفته و همواره با اسماء دیگر نظیر الله، رب، یا علی همراه است. این هم‌افزایی، جایگاه اجلالی عظیم را در نظام اسماء حسنی نشان می‌دهد. برای نمونه:

﴿وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (بقره: ۲۵۵، : «و حفظ آن دو او را خسته نمی‌کند و او والا و عظیم است»)

این همراهی، عظیم را به صفتی مکمل و پویا در نظام اسماء الهی تبدیل کرده که با دیگر صفات اجلالی هم‌افزایی دارد.

استعاره استخوان و گوشت در تبیین عظیم

در قرآن کریم، واژه «عظم» به معنای استخوان، به دلیل قوت و استحکام، نمادی از عظمت الهی است. استخوان، شالوده بدن و عامل حرکت و دوام آن است، در حالی‌که گوشت، به دلیل وابستگی و ناپایداری، حقیر تلقی می‌شود. این استعاره، عظمت الهی را در برابر حقارت مخلوقات نشان می‌دهد:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي﴾ (مریم: ۴، : «گفت: پروردگارا! استخوانم سست شده است»)

استخوان، چون ستون فقرات عالم هستی، نماد عظمت الهی است، و گوشت، چون پرده‌ای ناپایدار، مظهر حقارت مخلوقات.

درنگ: استخوان (عظم) به دلیل استحکام و نقش محوری در بدن، نماد عظمت الهی است، در حالی‌که گوشت (لحم)، به دلیل وابستگی و ناپایداری، مظهر حقارت مخلوقات است.

قلب و مغز: مرتبه‌ای فراتر از ناسوت

در پاسخ به اشکال مبنی بر وابستگی کمال انسان به قلب و مغز (که از جنس گوشت‌اند)، باید گفت که قلب و مغز، به دلیل تعلق به مرتبه ملکوت (روح، عقل، و نفس)، از مقایسه ناسوتی با استخوان و گوشت مستثنا هستند. در ظرف ناسوت، استخوان عظیم و گوشت حقیر است، اما قلب و مغز، به دلیل ماهیت ملکوتی، در مرتبه‌ای فراتر قرار دارند. این تحلیل، با تمایز مراتب وجودی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.

نقش عظیم در ایمان و خلقت

عظمت الهی، ایمان به خداوند را الزام می‌کند، و کفر، نتیجه عدم درک این عظمت است:

﴿إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ﴾ (حاقه: ۳۳، : «زیرا او به خدای عظیم ایمان نمی‌آورد»)

همچنین، عظمت الهی، توانایی خداوند در حفظ آسمان و زمین را بدون خستگی ممکن می‌سازد:

﴿وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (بقره: ۲۵۵، : «و حفظ آن دو او را خسته نمی‌کند و او والا و عظیم است»)

درنگ: عظمت الهی، ایجاب‌کننده ایمان و ضامن حفظ نظام خلقت است.

محدودیت عظیم در نام‌گذاری غیرالهی

به دلیل اطلاقی بودن عظیم در نسبت به خداوند، این صفت در نام‌گذاری غیرالهی به‌صورت مطلق (مانند عظیم‌خان) به‌کار نمی‌رود و معمولاً در قالب عبدالعظیم استفاده می‌شود. این محدودیت، با فرهنگ اسلامی و احترام به عظمت مطلق الهی همخوانی دارد.

درنگ: عظیم در نام‌گذاری غیرالهی به‌صورت اطلاقی به‌کار نمی‌رود و معمولاً در قالب عبدالعظیم استفاده می‌شود، که نشان‌دهنده احترام به عظمت مطلق الهی است.

جمع‌بندی بخش یکم

صفت عظیم، به‌عنوان یکی از اسماء حسنی، در قرآن کریم با جامعیت و پویایی بی‌نظیری ظاهر شده است. این صفت، در نسبت به خداوند، اطلاقی و مطلق بوده و عظمت ذاتی الهی را در برابر حقارت مخلوقات متجلی می‌سازد. استعاره استخوان و گوشت، این رابطه را به زیبایی تبیین می‌کند: استخوان، چون ستون عالم، نماد عظمت الهی است، و گوشت، چون پرده‌ای ناپایدار، مظهر حقارت خلق. عظیم، با همراهی اسماء دیگر نظیر علی، جایگاه اجلالی خود را نشان داده و در ایمان و حفظ نظام خلقت نقش کلیدی دارد.

بخش دوم: تحلیل مفهوم علی در قرآن کریم

جمالی-جلالی بودن اسم علی

صفت علی، از اسماء جمعیه الهی است که هم جنبه جمالی (لطف و رحمت) و هم جنبه جلالی (قهر و غلبه) را در بر می‌گیرد، با غلبه بر جنبه جمالی. این جامعیت، علی را از اسماء صرفاً جمالی (مانند رحمن) یا جلالی (مانند قهار) متمایز می‌سازد و آن را برای کاربرد در حق و خلق مناسب می‌کند. به‌عنوان مثال:

﴿هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (بقره: ۲۵۵، : «و او والا و عظیم است»)

در این آیه، همراهی علی با عظیم، تعادل بین جمال و جلال را نشان می‌دهد. این تحلیل، با عرفان نظری که اسماء را بر اساس تجلیات جمالی و جلالی طبقه‌بندی می‌کند، همخوانی دارد.

درنگ: علی، به‌عنوان اسمی جمالی-جلالی با غلبه جمالی، هم لطف و رحمت الهی را متجلی می‌سازد و هم اقتدار و عظمت را.

اشتقاقات قرآنی ماده علو

ماده «علو» در قرآن کریم به معانی بلندی، رفعت، قهر و غلبه به‌کار رفته و در مشتقات متعددی ظاهر شده است:

  • علی: هشت بار به معنای برتری و رفعت (مانند ﴿هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾) و سه بار به‌صورت عليا (مانند ﴿لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا﴾، شعراء: ۸۴، : «و زبانی راستین و والا»).
  • اعلی: نه بار به معنای بالاترین مرتبه (مانند ﴿هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى﴾، نجم: ۷، : «و او در افق اعلی است»).
  • تعالی: چهارده بار به معنای تنزیه و برتری (مانند ﴿تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾، اعراف: ۱۹۰، : «خداوند از آنچه شریک او می‌سازند، برتر است»).
  • عالین و عليون: به معنای مراتب بلند (مانند ﴿كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾، مطففین: ۲۰-۲۱، : «کتابی نوشته‌شده که مقربان آن را مشاهده می‌کنند»).
  • تعالوا: به معنای دعوت به بلندی (مانند ﴿تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ﴾، آل‌عمران: ۶۴، : «بیایید به سوی سخنی مشترک»).

همچنین، در مواردی مانند ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾ (قصص: ۴، : «فرعون در زمین سرکشی کرد»)، علو به معنای قهر و طغیان به‌کار رفته است. این اشتقاقات، معنای اصلی رفعت و برتری را در همه کاربردها حفظ می‌کنند.

درنگ: ماده علو در همه مشتقات قرآنی، معنای رفعت و برتری را حفظ می‌کند، چه در وصف خداوند، چه در امور خلقی، و چه در قهر و غلبه.

بساطت و جامعیت اسم علی

علی، به‌عنوان اسمی بسيط، فاقد ترکیب لفظی است، اما معانی مرکب (جمالی-جلالی، حقی-خلقی، لطف-قهر) را در بر می‌گیرد. این بساطت، همراه با جامعیت معنایی، علی را به یکی از اسماء عظیمه نزدیک می‌کند، چرا که فاقد نقطه و الف-لام است (مشابه صمد). برخلاف اسماء مرکب مانند احكم الحاكمين، علی با یک لفظ، معانی گسترده‌ای را منتقل می‌کند و از این‌رو، کمال بیشتری دارد. این تحلیل، با فلسفه اسلامی در تمایز اسماء بسيط و مرکب همخوانی دارد.

درنگ: علی، به‌عنوان اسمی بسيط، معانی مرکب جمالی-جلالی و حقی-خلقی را در بر می‌گیرد و به دلیل بساطت لفظی و جامعیت معنایی، از اسماء عظیمه است.

همراهی علی با عظیم، کبیر و حکیم

صفت علی در قرآن کریم با اسماء عظیم، کبیر و حکیم همراه است، که هر یک ویژگی خاصی را تقویت می‌کنند:

  • عظیم و کبیر: با غلبه جلالی، اقتدار و عظمت الهی را متجلی می‌سازند.
  • حکیم: با غلبه جمالی، عقلانیت و لطف الهی را نشان می‌دهد.
  • علی: با غلبه جمالی، تعادل بین جمال و جلال را حفظ کرده و اغلب پیش از عظیم قرار می‌گیرد (مانند ﴿هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾).

برای نمونه:

﴿إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ (شوری: ۵۱، : «او والا و حکیم است»)

این همراهی، جایگاه والای علی را در نظام اسماء حسنی نشان می‌دهد و با عرفان عملی در آثار اسماء همخوانی دارد.

درنگ: همراهی علی با عظیم، کبیر و حکیم، تعادل جمالی-جلالی را نشان داده و جایگاه اجلالی این اسم را در نظام اسماء حسنی متجلی می‌سازد.

کاربرد علی در ذكر جلي و خفي

صفت علی در سلوک عرفانی، در دو قالب ذكر جلي و خفي به‌کار می‌رود:

  • ذكر جلي: با «یا علی» برای سالک مبتدی مناسب است و در ظرف ناسوت، با اعضا و جوارح بیان می‌شود. این ذكر، به دلیل نمود ظاهری، در مرتبه دانی قرار دارد.
  • ذكر خفي: با «هو العلی» برای سالک منتهی مناسب است و بدون نیاز به اعضا، در ظرف علو و احدیت قرار دارد. این ذكر، به دلیل فقدان نمود ظاهری، در مرتبه‌ای والا است.

چالش ذكر خفي در این است که حروف علی (عین، لام، یا) جهري و جلي‌اند و تبدیل آن‌ها به خفي نیازمند تمرین و انقباض-انبساط نفسانی است. در ذكر خفي، سالک می‌تواند بدون حرکت اعضا، حتی در حال خواب یا فعالیت، ذكر را حفظ کند. این تحلیل، با مراحل ذكر در تصوف اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: علی در ذكر جلي (با «یا علی») برای مبتدیان و در ذكر خفي (با «هو العلی») برای سالکان منتهی به‌کار می‌رود، که نیازمند تمرین برای تبدیل حروف جهري به خفي است.

آثار سلوکی اسم علی

تخلق به اسم علی، آثار متعددی در قلب، اراده و اقتدار نفسانی سالک دارد:

  • قلبی: قوت قلب و حیات معنوی با ذكر «یا علی».
  • ارادی: استحکام اراده و نفس با ذكر ترکیبی «یا علی یا حکیم».
  • اقتداری: اقتدار خلقی و اجتماعی با «یا علی یا عظیم».
  • علوي: رؤیت ملکوت و بلندی نفسانی، چنان‌که در آیه ﴿وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (انعام: ۷۵، : «و این‌گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم») و ﴿أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا﴾ (اسراء: ۱، : «بنده‌اش را شبانه سیر داد») آمده است.

این آثار، با تجارب اولیاء در سلوک عرفانی همخوانی دارد.

درنگ: تخلق به اسم علی، قوت قلب، استحکام اراده، اقتدار نفسانی و رؤیت ملکوت را برای سالک به ارمغان می‌آورد.

کاربرد ترکیبی علی در برابر خصم

در برابر خصم، ترکیب «یا کبیر یا علی» در حالت اضطرار و مظلومیت مؤثر است، اما در صورت تقصیر و گناه، خطرناک بوده و عارضه‌ای برای سالک ایجاد می‌کند. این ترکیب، در صورت صدق و مظلومیت، خصم را مضمحل می‌سازد. این دیدگاه، با اخلاق اسلامی و شروط استجابت دعا همخوانی دارد.

درنگ: ترکیب «یا کبیر یا علی» در برابر خصم، در مظلومیت مؤثر است، اما در صورت تقصیر، برای سالک خطرناک است.

موانع شیطانی در استفاده از اسم علی

شیطان با ایجاد شبهه (مانند تشبه به دراویش یا تداعی نام امیرالمؤمنین) مانع استفاده از اسم علی می‌شود. برخی به دلیل ترس از شبهه، از گفتن «صدق الله العلی العظیم» اجتناب می‌کنند، که این سلب توفیق است. علی، به‌عنوان اسم الهی، از تداعی‌های نادرست مبراست و این موانع، نتیجه انحرافات فرهنگی و دینی است. برای نمونه، برخی به اشتباه گمان می‌کنند گفتن «علی» به معنای ارجاع به حضرت علی ابن ابی‌طالب (ع) است، در حالی‌که:

﴿هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (بقره: ۲۵۵، : «و او والا و عظیم است»)

به صراحت، علی را صفت الهی معرفی می‌کند.

درنگ: موانع شیطانی، با ایجاد شبهه، مانع استفاده از اسم علی می‌شوند، در حالی‌که این اسم الهی از تداعی‌های نادرست مبراست.

جمع‌بندی بخش دوم

صفت علی، به‌عنوان اسمی بسيط و جمعیه، با جامعیت جمالی-جلالی و حقی-خلقی، در قرآن کریم با اشتقاقات متعدد (علی، اعلی، تعالی، عالین) ظاهر شده و معنای رفعت و برتری را حفظ می‌کند. همراهی علی با عظیم، کبیر و حکیم، جایگاه اجلالی آن را نشان می‌دهد. در سلوک عرفانی، علی در ذكر جلي و خفي، آثار قلبی، ارادی و اقتداری دارد و به رؤیت ملکوت منجر می‌شود. موانع شیطانی، استفاده از این اسم را دشوار کرده‌اند، اما احیای کاربرد صحیح آن، ضرورتی عرفانی و دینی است.

بخش سوم: تمایزات عظیم و علی با سایر اسماء اجلالی

تمایز عظیم با کبیر، جلیل و علی

صفت عظیم، در مقابل حقیر قرار دارد، نه صغیر، برخلاف کبیر که در مقابل صغیر است. کبیر و صغیر از نظر کمیت متفاوت‌اند و قابل تبدیل به یکدیگرند (مانند کودکی که به کبیر تبدیل می‌شود)، اما عظیم و حقیر از نظر ذاتی متفاوت‌اند و حقیر نمی‌تواند عظیم شود. همچنین، عظیم، برخلاف جلیل که به بزرگی غیرمادی (شأن و مقام) اشاره دارد، در امور مادی و غیرمادی به‌کار می‌رود. در مقایسه با علی و رفیع، که به رفعت و تحول وابسته‌اند، عظیم از ثبات ذاتی برخوردار است:

﴿ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ (نساء: ۱۳، : «این است کامیابی عظیم»)

این آیه، شمول عظیم در امور مادی و معنوی را نشان می‌دهد.

درنگ: عظیم، در مقابل حقیر، از ثبات ذاتی برخوردار است و در امور مادی و غیرمادی به‌کار می‌رود، برخلاف کبیر، جلیل و علی که به ترتیب با کمیت، شأن و رفعت مرتبط‌اند.

تمایز علی با عظیم، کبیر و حکیم

صفت علی، با غلبه جمالی، از عظیم و کبیر (با غلبه جلالی) و حکیم (با غلبه جمالی) متمایز است. عظیم و کبیر، اقتدار و عظمت را تقویت می‌کنند، در حالی‌که حکیم، عقلانیت و لطف را متجلی می‌سازد. علی، با تعادل بین جمال و جلال، پیش از عظیم قرار می‌گیرد و نقش مکمل را ایفا می‌کند. این تمایز، جایگاه والای علی را در نظام اسماء حسنی نشان می‌دهد.

درنگ: علی، با تعادل جمالی-جلالی، از عظیم و کبیر (با غلبه جلالی) و حکیم (با غلبه جمالی) متمایز است و نقش مکمل را در نظام اسماء حسنی ایفا می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

عظیم و علی، هر یک با ویژگی‌های خاص خود، از سایر اسماء اجلالی متمایز می‌شوند. عظیم، با ثبات ذاتی و شمول در امور مادی و غیرمادی، در مقابل حقیر قرار دارد، در حالی‌که علی، با جامعیت جمالی-جلالی و بساطت لفظی، رفعت و برتری الهی را متجلی می‌سازد. این تمایزات، جایگاه ویژه این دو صفت را در نظام اسماء حسنی آشکار می‌کنند.

جمع‌بندی کل کتاب

این نوشتار، با تحلیل عمیق دو صفت عظیم و علی از اسماء حسنی الهی، تلاش کرد تا جایگاه والای این صفات را در قرآن کریم، از منظرهای لغوی، قرآنی، فلسفی و عرفانی تبیین کند. عظیم، به‌عنوان صفتی اطلاقی و مطلق، عظمت ذاتی الهی را در برابر حقارت مخلوقات نشان می‌دهد و با استعاره استخوان و گوشت، این رابطه به زیبایی تبیین شد. علی، به‌عنوان اسمی بسيط و جمعیه، با جامعیت جمالی-جلالی و حقی-خلقی، رفعت و برتری الهی را متجلی می‌سازد و در سلوک عرفانی، آثار قلبی، ارادی و اقتداری دارد. تمایزات این دو صفت با سایر اسماء اجلالی نظیر کبیر، جلیل و حکیم، جایگاه ویژه آن‌ها را در نظام اسماء حسنی آشکار کرد. موانع شیطانی در استفاده از اسم علی، ضرورت احیای کاربرد صحیح آن را برجسته می‌سازد. این بررسی، دعوتی است به بازنگری در تبیین‌های سنتی و دستیابی به معرفتی عمیق‌تر از اسماء حسنی، که چون ستارگانی در آسمان معرفت الهی، راهنمای سالکان‌اند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، معنای اصلی ماده 'علو' در اسم على چیست؟

2. اسم على در قرآن کریم چند بار ذکر شده است؟

3. کدام یک از اسمای زیر طبق درسگفتار با اسم على همراه شده و غلبه در جمال دارد؟

4. طبق درسگفتار، اسم على در چه نوع اسمایی قرار می‌گیرد؟

5. کدام یک از موارد زیر طبق درسگفتار، نشان‌دهنده استفاده از اسم على در ظرف طغیان است؟

6. طبق درسگفتار، اسم على فقط به معنای رفعت و بلندی است و به قهر و غلبه اشاره ندارد.

7. درسگفتار بیان می‌کند که اسم على هم در ظرف حق و هم در ظرف خلق استعمال می‌شود.

8. طبق درسگفتار، ذکر خفی اسم على آسان‌تر از ذکر جلی آن است.

9. درسگفتار تأکید دارد که اسم على به دلیل بساطت لفظی، معنای ترکیبی ندارد.

10. طبق درسگفتار، استفاده از اسم على در ظرف سلوک می‌تواند برای قوت قلب و اقتدار نفسی به کار رود.

11. چرا طبق درسگفتار، اسم على از اسمای جمالی و جلالی محسوب می‌شود؟

12. تفاوت اصلی بین ذکر جلی و خفی اسم على چیست؟

13. چرا طبق درسگفتار، استفاده از اسم على به صورت خفی دشوار است؟

14. طبق درسگفتار، چرا اسم على در ظرف سلوک با 'هو' یا 'یا' استفاده می‌شود؟

15. منظور از بساطت و جامعیت اسم على طبق درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. رفعت و بلندی

2. یازده بار

3. حکیم

4. جمالی و جلالی

5. انا ربکم الاعلی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا هم در لطف و امتنان و هم در قهر و غلبه استعمال می‌شود و معنای رفعت و بلندی را در هر دو حفظ می‌کند.

12. ذکر جلی با اعضا و جوارح ظاهری است، اما ذکر خفی بدون نمود ظاهری و در ظرف قلب و باطن انجام می‌شود.

13. زیرا حروف عين، لام و یاء جلی هستند و انتقال آن‌ها به ظرف خفی نیازمند تمرین و کنترل کامل اعضا است.

14. در ابتدا با 'یا' برای نوپایی سالک و در انتها با 'هو' برای رسیدن به احدیت و علو استفاده می‌شود.

15. اسم على لفظاً بسيط است اما معناً جامع است، زیرا هم حق و خلق و هم جمال و جلال را در بر می‌گیرد.

فوتر بهینه‌شده