متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: کاوشی در خالق و خلق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۳۱)
دیباچه: درآمدی بر خالق در پهنه اسماء حسنی
در گستره بیکران معارف الهی، اسماء حسنی چونان گوهرهایی درخشان، جلوهگر اقتدار و حکمت بیمنتهای پروردگارند. در این میان، «خالق» چونان ستارهای فروزان، نمایانگر فاعلیت ذاتی حق در آفرینش موجودات است. این کتاب، که برگرفته از درسگفتارهای عمیق آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۳۱ است، به کاوشی روشمند و دقیق در مفهوم خالق، خلاق و احسنالخالقین اختصاص دارد. این اسماء، که در قرآن کریم جایگاهی والا دارند، از منظر لغوی، قرآنی، فلسفی و عرفانی بررسی شدهاند. نقد معانی سنتی خلق در کتب لغت، ارائه تعریف فنی «ایجاد الشیء علی هویة مخصوصة بإیجاب الإرادة واقتضاء الحکمة»، تمایز خلق از مفاهیم همیار، و تأکید بر نقش فرهنگ ادبی در ارتقای معرفت دینی، محورهای اصلی این پژوهشاند. این اثر، میکوشد خالق را چونان چشمهای جوشان در نظام هستی نمایان سازد و پژوهشگران و سالکان را به تأمل در این گنجینه الهی و بهرهمندی از نورانیت آن دعوت کند.
بخش یکم: مفهوم خالق و نقد معانی لغوی خلق
خالق: جلوهای از اسماء فعلی حق
خالق، خلاق و احسنالخالقین، از اسماء فعلی حقاند که اقتدار الهی در آفرینش را متجلی میسازند. خالق به آفرینندهای اشاره دارد که وجود را از علم به عین میرساند؛ خلاق، با صیغه مبالغه، بر شدت و گستردگی این فاعلیت تأکید میورزد؛ و احسنالخالقین، برتری و کمال خلقت الهی را در برابر هر آفرینندهای آشکار میکند. این اسماء، چونان ستونهای استوار نظام آفرینش، در قرآن کریم فراوان ذکر شدهاند و راهنمای جویندگان حقیقتاند. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ [مطلب حذف شد] : «اوست خداوند، آفریننده، پدیدآورنده، صورتبخش») خالق را صفتی اقتداری معرفی میکند که با بارئ و مصور، زنجیره خلقت را کامل میسازد. این دیدگاه، با طبقهبندی اسماء فعلی در کلام و عرفان اسلامی همخوانی دارد و خالق را چونان مبدأ وجود در نظام هستی به تصویر میکشد.
| درنگ: خالق، خلاق و احسنالخالقین، اسماء فعلی حقاند که اقتدار الهی در آفرینش را متجلی ساخته و در قرآن کریم جایگاه والایی دارند. |
نقد معانی لغوی خلق در کتب لغت
کتب لغت سنتی، مانند مصباحالمنیر، مقاییساللغة، التهذیب و اقوال ابنانباری، معانی متعددی برای خلق ارائه کردهاند، از جمله تقدیر، صافی (املس)، کهنگی، سجیه و افتراء. اما این معانی، چونان سایههایی بر اصل خلق، یا آثار آناند یا استعمالات مجازی، و معنای حقیقی خلق را بازنمینمایند. مصباحالمنیر خلق را به تقدیر، افتراء، سجیه، نصیب و کهنگی معنا کرده و میگوید: «اصل الخلق التقدیر»، یعنی خلق به معنای اندازهگیری است. مقاییساللغة دو معنا ارائه میدهد: تقدیر و صافی، و مثال میزند که «سخره خلقا» یعنی سنگ صاف. التهذیب خلق را «ابتداء الشیء علی مثال لم یسبق الیه» تعریف میکند، یعنی پیدایش شیء بهگونهای بیسابقه. ابنانباری نیز خلق را به انشاء ابداعی و تقدیر تقسیم میکند. اما این تعاریف، گویی به جای ریشه، به شاخههای درخت خلق نگریستهاند. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی را آفرید و برایش اندازهای قرار داد») نشان میدهد که تقدیر، نتیجه و لازمه خلق است، نه خود آن. کهنگی، سجیه و صافی نیز استعمالات مجازیاند، مانند لباس کهنه که زرق و برقش ریخته و «خلق» نامیده میشود، حال آنکه اینها از معنای حقیقی خلق دورند.
مشکلات روششناختی کتب لغت
کتب لغت سنتی، چونان انبارهایی درهمریخته، معانی واژگان را بدون روش علمی و با خلط معنای حقیقی و مجازی ارائه دادهاند. این آشفتگی، گویی گرد و غباری است که مانع دیدن گوهر خلق میشود. مصباح و مقاییس، به جای تبیین ماده خلق، به استعمالات آن پرداختهاند و التهذیب، با وجود تعریف اصطلاحتر، همچنان خلق را به ابتداء محدود کرده است. این نقص، ریشه در فقدان روش لغوی قرآنمحور دارد. قرآن کریم، چونان چشمهای زلال، معانی واژگان را در سیاق آیات روشن میسازد، حال آنکه کتب لغت، مانند گزارشهایی پراکنده، معانی را با آثار و استعمالات خلط کردهاند. این آشفتگی، مانع درک دقیق مفاهیم قرآنی شده و ضرورت بازنگری در فرهنگ لغت اسلامی را آشکار میسازد.
| درنگ: معانی خلق در کتب لغت (تقدیر، صافی، کهنگی) معنای حقیقی نیستند، بلکه آثار یا استعمالات مجازیاند و نقص روششناختی کتب، مانع درک دقیق خلق است. |
جمعبندی بخش یکم
بررسی مفهوم خالق نشان داد که این اسم، چونان گوهری درخشان در میان اسماء فعلی، اقتدار الهی در آفرینش را متجلی میسازد. نقد معانی لغوی خلق در کتب سنتی آشکار کرد که تقدیر، صافی، کهنگی و سجیه، معنای حقیقی خلق نیستند، بلکه آثار یا استعمالات مجازیاند. قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾، تمایز خلق و تقدیر را روشن میسازد. این کاوش، ضرورت بازنگری در روششناسی لغوی و اتکا به قرآن کریم را بهعنوان مرجع اصیل لغوی گوشزد میکند.
بخش دوم: تعریف فنی خلق و تمایز آن از مفاهیم همیار
تعریف فنی خلق
خلق، در تعریف فنی، «ایجاد الشیء علی هویة مخصوصة بإیجاب الإرادة واقتضاء الحکمة» است، یعنی آفرینش شیء با هویتی خاص، همراه با اراده واجب و اقتضای حکمت. این تعریف، چونان کلیدی زرین، خلق را از معانی ناقص و مجازی متمایز میسازد. مؤلفههای این تعریف عبارتاند از: نخست، ایجاد شیء، که نه صرف ابداع است و نه به ابتداء محدود میشود؛ دوم، هویت مخصوص، که فراتر از کیفیت عرضی، ذات و حقیقت شیء را در بر میگیرد؛ سوم، ایجاب اراده، که اراده واجب الهی را نشان میدهد، نه اراده جبری؛ و چهارم، اقتضای حکمت، که حکمت غیرجبری الهی را در خلقت متجلی میسازد. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿الَّذِي خَلَقَ [مطلب حذف شد] : «آن که آفرید و سامان داد») خلق را ایجاد با هویت خاص (تسویه) نشان میدهد. این تعریف، با فلسفه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی همخوانی دارد و خلق را چونان جریانی حکیمانه در نظام هستی به تصویر میکشد.
| درنگ: خلق، ایجاد شیء با هویت خاص، همراه با اراده واجب و اقتضای حکمت است، که آن را از معانی ناقص مانند تقدیر و صافی متمایز میسازد. |
تمایز خلق از مفاهیم همیار
خلق، چونان گوهری یگانه، از مفاهیم قرین مانند ایجاد، احداث، ابداع، تقدیر، جعل، اختراع و تکوین متمایز است، زیرا هر یک ظرایف و خصوصیات خاص خود را دارند. این تمایز، گویی جداسازی نغمههای مختلف از یک سمفونی الهی است. تبیین این مفاهیم به شرح زیر است:
- ایجاد: ابداع وجود بدون لحاظ هویت خاص یا استمرار. ایجاد، چونان جرقهای است که وجود را پدید میآورد، اما کیفیت و حکمت خلق را در بر ندارد.
- احداث: حدوث شیء با لحاظ عدم قبلی، بدون استمرار. احداث، گویی لحظهای از پیدایش است که به وقفه پیشین وابسته است، حال آنکه خلق ازلی و ابدی است.
- ابداع: ایجاد با کیفیتی بیسابقه (لم یسبق). ابداع، چونان نقشی نو بر لوح وجود، تازگی را تأکید میکند، اما خلق لزوماً به بیسابقگی محدود نیست.
- تقدیر: تعیین حدود (تحدید)، که لازمه خلق است، نه خود آن. تقدیر، چونان خطکشی است که مرزهای خلق را مشخص میکند، اما خلق فراتر از مرزبندی است.
- جعل: قراردادن شیء در جایگاه خاص، مانند جعل قانون. جعل، گویی چیدمان است، اما خلق آفرینش وجود است.
- اختراع: ایجاد با سهولت، مانند اختراع ابزار. اختراع، چونان خلقی روان و آسان، از پیچیدگی خلق الهی فاصله دارد.
- تکوین: تشکیل و تکامل شیء، مانند تکوین جنین. تکوین، گویی فرآیندی تدریجی است، اما خلق شامل ایجاد آنی و کامل نیز میشود.
خلق، چونان دریایی ژرف، این مفاهیم را در خود جای داده و با هویت خاص، اراده واجب و حکمت، از آنها فراتر میرود. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ [مطلب حذف شد] : «آسمانها و زمین را بهحق آفرید») خلق را ایجاد با حکمت نشان میدهد. این تمایز، با تحلیل واژگان در فلسفه اسلامی، مانند آثار ابنسینا و ملاصدرا، همخوانی دارد.
خالق حقیقی و خالق اعدادی
خالق حقیقی، که موجود و مبدأ وجود است، تنها خداست، زیرا وجود را ابداع میکند. مخلوقات، چونان بنّا، گیاه یا والدین، خالق اعدادیاند و از طریق ترکیب مواد (اعداد) خلق میکنند، نه ابداع وجود. این تمایز، گویی جداسازی نور خورشید از بازتاب آن در آینه است. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿لَا مُؤْثِرَ فِي الْوُجُودِ إِلَّا اللَّهُ﴾ (تصریح در کلام الهی) تأکید میکند که تنها خدا اثرگذار در وجود است. بنّا با گل و آجر خانه میسازد، اما نمیتواند از آب خانه پدید آورد. گیاه، گل را از جذب و دفع مواد میسازد، نه ابداع وجود. والدین، با احتالق طبیعی، فرزند را پدید میآورند، اما خالق حقیقی نیستند. این دیدگاه، با توحید افعالی در حکمت متعالیه همخوانی دارد و خالق را چونان مبدأ یگانه وجود معرفی میکند.
| درنگ: خالق حقیقی تنها خداست که وجود را ابداع میکند؛ مخلوقات خالق اعدادیاند و از طریق ترکیب مواد خلق میکنند، نه ابداع وجود. |
جمعبندی بخش دوم
کاوش در تعریف فنی خلق، آن را چونان ایجاد شیء با هویت خاص، همراه با ارادهاده واجب و حکمت، معرفی کرد. تمایز خلق از مفاهیم همیار، مانند ایجاد، احداث و تقدیر، نشان داد که خلق جامعتر و حکیمانهتر است. خالق حقیقی تنها خدا است، و مخلوقات در نقش خالق اعدادی، فاعلان طبیعیاند. قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ﴾, این حقایق را روشن میسازد. این بخش، ضرورت دقت در مفاهیم لغوی و فلسفی را بهعنوان پایهای برای معرفت الهی گوشزد میکند.
بخش سوم: اهمیت فرهنگ ادبی و مرجعیت قرآن
نقد ضعف فرهنگ ادبی
فرهنگ ادبی، چونان ریشهای استوار، کلید ارتقای فرهنگ دینی، سیاسی، اجتماعی و علمی است. ضعف ادبی، گویی خشکسالی در باغ معرفت، به رکود و انقراض فرهنگی میانجامد. کتب لغت سنتی، با خلط معنای معانی حقیقی و مجازی، ذهن را آشوبناک کرده و درک مفاهیم قرآنی را دشوار ساختهاند. این آشفتگی، مانند گرد و غبار بر آینه حقیقت، مانع تجلی معارف الهی است. حوزههای علمیه، که باید مشق ادب الهی کنند، از این علم غافلاند و علوم ادبی (معانی، بیان، بدیع، بلاغت) به خودآموزی و رکود گرفتار شدهاند. فقدان اساتید متخصص، گویی خاموشی چراغی در شب معرفت، آموزش را به روشهای غیرعلمی کشانده است. این ضعف، درک عمیق قرآن کریم را مختل کرده و تولید علم دینی را به چالش کشیده است.
قرآن کریم: مرجع لغوی اصیل
قرآن کریم، چونان چشمهای زلال و کتابخانهای آسمانی، دقیقترین و جامعترین مرجع لغوی است. این نظام ادبی احسن، معانی واژگان را در سیاق آیات با ظرافت و دقت روشن میسازد. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا [مطلب حذف شد] : «کتابی مبارک است که بهسویت نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند») بر اهمیت تدبر در ادبیات الهی تأکید دارد. برخلاف کتب لغت، که چون انبارهایی درهمریختهاند، قرآن کریم معانی را چون گوهرهایی مرتب عرضه میکند. آیه ﴾خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ [مطلب حذف شد] : «شما را آفریدیم، سپس صورتبندی کردیم») خلق را ایجاد با هویت خاص نشان میدهد، حال آنکه کتب لغت آن را به تقدیر یا صافی فروکاستهاند. اتکا به قرآن کریم، گویی راهیابی به دریای معرفت است که هر لغتی را در جایگاه خود مینمایاند.
پیامدهای ضعف فرهنگ ادبی
ضعف فرهنگ ادبی، چونان زهری خزنده، به انقراض فرهنگی، دینی و اجتماعی میانجامد و چهره جامعه را دگرگون میکند. این فقدان، گویی پردهای تاریک بر هویت اسلامی است که جوانان را از دین دور و به جلفگرایی سوق میدهد. ارتقای ادبیات، مانند کلیدی زرین، وحدت اسلامی و پیشرفت را ممکن میسازد. قرآن کریم در آیه شریفه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا﴾ [مطلب حذف شد] : «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید») وحدت را بر پایه معرفت الهی میطلبد، و ادبیات اصیل، این ریسمان را استوار میکند. ضعف ادبی در حوزهها و کتب لغت، تولید علم را مختل کرده و جامعه را بهسوی رکود سوق داده است. این تحلیل، با جامعهشناسی فرهنگ و نقش زبان در هویتسازی همخوانی دارد.
ضرورت ارتقای فرهنگ ادبی
فرهنگ ادبی، چونان خاک حاصلخیز، بستر رشد فکر و عمل است. بدون ادبیات دقیق، نه فکر سامان مییابد و نه عمل به کمال میرسد. ارتقای ادبیات، مانند جاویدانی که به باغ معرفت میوزد، جامعه را به سوی پیشرفت دینی، علمی و اجتماعی میکشاند. حوزهها باید علوم ادبی را احیا کنند و قرآن کریم را مرجع لغوی قرار دهند. این ضرورت، گویی فریادی است که از اعماق تاریخ برای بازسازی تمدن اسلامی برمیخیزد. ژاپن، با ارتقای فرهنگ ادبی، از سامورایی به صنعتی پیشرو بدل شد؛ جامعه اسلامی نیز با اتکا به قرآن کریم میتواند قلههای معرفت را فتح کند.
| درنگ: ارتقای فرهنگ ادبی، کلید رشد دینی، فرهنگی و اجتماعی است؛ ضعف ادبی به انقراض هویت اسلامی و رکود جامعه میانجامد. |
جمعبندی بخش سوم
کاوش در اهمیت فرهنگ ادبی نشان داد که این فرهنگ، چون ریشهای استوار، بستر رشد معرفت و عمل است. نقد ضعف ادبی در کتب لغت و حوزهها، ضرورت اتکا به قرآن کریم را چون مرجع لغوی اصیل روشن ساخت. پیامدهای ضعف ادبی، از رکود علمی تا دوری از دینین، هویت اسلامی را تهدید میکند. ارتقای ادبیات و احیای علوم قرآنی، راهی به سوی وحدت و پیشرفت است. این بخش، پژوهشگران را به تأمل در نقش ادبیات در تمدنسازی و اتکا به قرآن کریم دعوت میکند.
سخن پایانی: تأمل در خالق و خلق
کاوش در «خالق» و «خلق»، چون سفری به اعماق دریای معرفت الهی، این اسم را چون گوهری یگانه در نظام اسماء حسنی نمایان ساخت. خالق، با خلاق و احسن صلیقین، اقتدار الهی را در آفرینش متجلی میکند. نقد معانی لغوی خلق، آشفتگی کتب سنتی را آشکار کرد و تعریف «ایجاد الشیء علی هویة هصوصة بإیجاب الإلإرادة واقتضاء الحکمة»، خلق را از معانی ناقص متمایز نمود. تمایز خلق از مفاهیم همیار، و تأکید بر خالق حقیقی و خالق اعدادی، عمق این مفهوم را روشن ساخت. ضعف فرهنگ ادبی، مانع درک معارف قرآنی است و قرآن کریم، چون چراغی فروزان، مرجع اصیل لغوی است. این اثر، پژوهشگران و سالکان را به تأمل در خلق الهی، بازنگری در فرهنگ ادبی و احیای معرفت قرآنی دعوت میکند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
| با نظارت صادق خادمی |