متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین اسماء فتحیه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۵۷)
دیباچه
اسماء الحسنی، چونان گوهرهایی درخشان در گنجینه معرفت الهی، نهتنها جلوههای ذات و صفات حقتعالی را به نمایش میگذارند، بلکه در سلوک عرفانی، چونان کلیدی برای گشایش درهای معرفت و نفسیات عمل میکنند. در میان این اسماء، اسماء فتحیه (فاتح، فتّاح، مفتّح، مفتاح) به دلیل جایگاه برجستهشان در قرآن کریم و کارکردهای چندگانه در ساحتهای فعلی، صفاتی و ذاتی، از اهمیتی ویژه برخوردارند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به بررسی دقیق و جامع این اسماء میپردازد.
بخش اول: تمایز و ویژگیهای اسماء فتحیه
تمایز در موقعیت و آثار
اسماء فتحیه، شامل فاتح، فتّاح، مفتّح و مفتاح، هر یک در قرآن کریم جایگاه و کارکردی متمایز دارند. فاتح، بهعنوان اسمی فعلی، به گشایشهای ظاهری و ناسوتی مرتبط است؛ فتّاح، با موقعیتی ذاتی و ربوبی، به نفسیات و حقایق معرفتی اشاره دارد؛ مفتّح، گشاینده خیرات و مشاهدات معنوی است؛ و مفتاح، بهعنوان ابزار گشایش، به امور غیبی و ربوبی گره خورده است. این تمایز، چونان نقشهای دقیق، کاربرد هر اسم را در سیاقهای قرآنی و سلوکی مشخص میسازد. فاتح، چونان دریچهای به سوی عالم ناسوت، به افعال خارجی مانند فتح مکه یا نزول عذاب میپردازد، در حالی که فتّاح، چونان مشعلی فروزان، راه نفوس را به سوی معرفت ربوبی روشن میکند.
| درنگ: تمایز اسماء فتحیه در قرآن کریم، نظاممندی الهی را در کاربرد این اسماء نشان میدهد. فاتح به امور ناسوتی، فتّاح به ربوبیت، مفتّح به خیرات معنوی، و مفتاح به گشایشهای غیبی اختصاص دارد. |
فاتح: گشاینده افعال خارجی
اسم فاتح، که حدود نه بار در قرآن کریم به کار رفته، به گشایشهای فعلی و خارجی اشاره دارد. این گشایشها، گاه در راستای خیر (مانند فتح برای انبیا) و گاه در مسیر عذاب (مانند عذاب قوم نوح) ظاهر میشوند. به عنوان مثال، در آیه إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا [مطلب حذف شد] : ما برای تو گشایشی آشکار فراهم آوردیم)، فاتح به گشایشی آشکار و عمومی اشاره دارد که به فتح مکه، خیبر یا دیگر فتوحات اسلامی مرتبط است. صفت «مبین»، بر عمومیت و وضوح این فتح تأکید دارد، چنانکه فتح مکه، چونان خورشیدی درخشان، در برابر دیدگان همگان آشکار شد. این گشایش، به امور خارجی و ناسوتی محدود است و به غیب یا ربوبیت ارتباطی ندارد.
تفسیر این آیه به فتح غیبی یا ربوبی، با سیاق قرآنی و معنای فاتح سازگار نیست. فاتح، چونان باغبانی است که در زمین ناسوت بذر میافشاند و محصول آن، در عالم ماده پدیدار میشود. این قانونمندی، از خلط مفاهیم جلوگیری کرده و مسیر فهم صحیح را هموار میسازد.
مثال فاتح در داستان قوم نوح
در سوره قمر، پس از دعای حضرت نوح که میفرماید: فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ [مطلب حذف شد] : پروردگارش را خواند که من مغلوبم، پس یاریام کن)، خداوند پاسخ میدهد: فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ [مطلب حذف شد] : پس درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم). این فتح، به نزول عذاب در قالب سیلابی ویرانگر اشاره دارد که قوم نوح را در بر گرفت. این گشایش، چونان طوفانی سهمگین، به فعل خارجی و ناسوتی محدود است و هیچ اشارهای به امور غیبی یا ذاتی ندارد. این آیه، چونان آینهای شفاف، قانونمندی فاتح را در گشایشهای ناسوتی نشان میدهد.
| درنگ: فاتح در قرآن کریم، به گشایشهای ناسوتی و فعلی محدود است و به امور غیبی یا ربوبی مرتبط نمیشود. این قانونمندی، از تفسیرهای نادرست جلوگیری میکند. |
فاتح و برکت برای مؤمنان
در آیه لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ [مطلب حذف شد] : بر ایشان برکتهایی از آسمان و زمین میگشودیم)، فاتح به گشایش برکت برای مؤمنان اشاره دارد. این برکت، چونان بارانی رحمانی، زمین را سیراب کرده و سبزینگی و خیرات مادی را به ارمغان میآورد. این گشایش، باز هم در ساحت ناسوت و بهصورت فعلی و ملموس ظاهر میشود، بدون آنکه به مراتب ربوبی یا غیبی پیوند یابد.
فاتح و رحمت الهی
آیه مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ [مطلب حذف شد] : هر رحمتی که خدا برای مردم بگشاید، بازدارندهای برای آن نیست) از گشایش رحمت الهی سخن میگوید که هیچ مانعی نمیتواند آن را متوقف سازد. این رحمت، چونان جویباری زلال، به سوی جامعه و مردم جاری میشود و خیرات مادی و معنوی را در بر میگیرد. با این حال، سیاق آیه بر امور ناسوتی و اجتماعی تأکید دارد، و فاتح در این مقام، گشاینده خیراتی است که در عالم ماده و برای عموم مردم آشکار میگردد.
فاتح و مکر الهی
در آیه فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا [مطلب حذف شد] : چون آنچه را که به آن تذکر داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیز را به رویشان گشودیم تا چون به آنچه داده شده بودند شادمان گشتند، ناگهان گرفتارشان کردیم)، فتح به گشایش نعمتهای مادی منجر میشود که به دلیل غفلت، به عذاب الهی میانجامد. این فتح، چونان باغی پرشکوفه اما فریبنده، ظاهری دلانگیز دارد، اما به دلیل غفلت قوم، به دخالت اسم جلالی آخِذ میانجامد که چونان صاعقهای، نعمت را به عذاب بدل میکند.
| درنگ: فاتح در گشایش نعمتهای مادی برای غافلان، صوری و موقت است و با دخالت اسم جلالی آخِذ، به عذاب منجر میشود. این تعامل، جلوهای از هماهنگی اسماء جمالی و جلالی است. |
فاتح و عذاب کفار
آیاتی چون وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ [مطلب حذف شد] : و اگر دری از آسمان به رویشان بگشاییم) و فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ [مطلب حذف شد] : و دری از عذاب سخت به رویشان گشودیم) نشاندهنده کاربرد فاتح در گشایش عذاب برای کفار هستند. این گشایشها، چونان دریچهای به سوی عذاب ناسوتی، ملموس و خارجیاند و به امور غیبی پیوندی ندارند. فاتح در این سیاق، چونان شمشیری بران، عذاب الهی را بر کفار نازل میکند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با تبیین جایگاه و کارکرد اسماء فتحیه، نشان داد که فاتح، بهعنوان اسمی فعلی، در گشایشهای ناسوتی و خارجی عمل میکند. از فتح مکه و خیبر گرفته تا نزول عذاب بر قوم نوح و گشایش برکت و رحمت برای مؤمنان، فاتح همواره در ساحت ماده و فعل ظاهر میشود. این قانونمندی، از تفسیرهای نادرست جلوگیری کرده و مسیر فهم صحیح را هموار میسازد. فاتح، چونان کلید گشاینده درهای ناسوت، در خدمت خیر و شر الهی عمل میکند، اما هرگز به ساحت غیب یا ربوبیت پای نمینهد.
بخش دوم: فتّاح، مفتاح و مفتّح در قرآن کریم
فتّاح: گشاینده ذاتی و ربوبی
فتّاح، بهعنوان اسمی ذاتی و ربوبی، در قرآن کریم تنها در ترکیب با اسماء دیگر ظاهر میشود، مانند هُوَ الْفَتَّاحُ [مطلب حذف شد] : او گشاینده داناست). این اسم، به دلیل صیغه مبالغه، به گشایشهای نفسانی، معرفتی و ربوبی اشاره دارد. فتّاح، چونان دری گشوده به سوی حقیقت، نفوس را به سوی معرفت الهی هدایت میکند. همراهی این اسم با دیگر اسماء، مانند «هو» و «علیم»، بر عظمت و جایگاه والای آن تأکید دارد، مشابه اسم صمد در قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ (سوره اخلاص: ۱-۲).
| درنگ: فتّاح، به دلیل صیغه مبالغه و همراهی با اسماء دیگر، به گشایشهای ربوبی و نفسانی اختصاص دارد و از فاتح متمایز است. |
خیرالفاتحین و عمومیت فاتح
عبارت خَيْرُ [مطلب حذف شد] : بهترین گشاینده) نشان میدهد که فاتح، اسمی عمومی است که به غیر خدا نیز اطلاق میشود، اما خداوند، به دلیل ازلی و ابدی بودن فتحش و گشایش از سر علم و عدالت، خیرالفاتحین است. فتح غیرالهی، چونان گلی زودگذر، موقت و محدود است، اما فتح الهی، چونان درختی تنومند، جاودانه و ریشهدار است.
مفتاح و مفاتیح الغیب
در آیه وَعِنْدَهُ مَفَاتِيحُ [مطلب حذف شد] : و کلیدهای غیب نزد اوست)، مفاتیح به خدا نسبت داده شده، اما مفتاح بهصورت صریح به او اطلاق نشده است. با این حال، از فَتْحَ اللَّهُ و مفاتیح الغیب استنباط میشود که خداوند مفتاحالمفاتیح است. مفتاح، چونان کلیدی زرین، به گشایش خیرات غیبی و ربوبی اشاره دارد و از فاتح، که به امور ناسوتی محدود است، متمایز میشود.
مفتّح و فتحالله
گرچه مفتّح بهصورت صریح در قرآن کریم نیامده، اما مفهوم فَتْحَ اللَّهُ به گشایش خیرات، مشاهدات و برکات اشاره دارد که دلالت بر وجود مفتّح میکند. مفتّح، چونان باغبانی معنوی، خیرات ربوبی را در نفوس میکارد و به گشایشهای معرفتی منجر میشود.
| درنگ: مفتاح و مفتّح، به گشایشهای غیبی و ربوبی مرتبطاند و از فاتح، که به امور ناسوتی محدود است، متمایز میشوند. |
جمعبندی بخش دوم
فتّاح، مفتاح و مفتّح، هر یک در مراتب عالیتر از فاتح عمل میکنند. فتّاح، با جایگاه ذاتی و ربوبی، نفوس را به سوی معرفت هدایت میکند؛ مفتاح، به گشایش خیرات غیبی میپردازد؛ و مفتّح، خیرات ربوبی را در نفوس متجلی میسازد. این اسماء، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه سالکان را روشن کرده و از فاتح، که به ناسوت محدود است، متمایز میگردند.
بخش سوم: کاربرد سلوکی اسماء فتحیه
قانونمندی در سلوک
کاربرد اسماء فتحیه در سلوک، نیازمند رعایت قانونمندی است. فاتح، به امور ناسوتی و فعلی، فتّاح به ربوبیت، مفتاح به خیرات غیبی، و مفتّح به خیرات ربوبی اختصاص دارد. این نظاممندی، چونان نقشهای راهنما، سالک را از گمراهی در تفسیر و کاربرد اسماء حفظ میکند. استفاده نادرست، مانند نسبت دادن فتح مبین به غیب، به انحراف در سلوک میانجامد.
ثقل سلوکی اسماء فتحیه
استفاده از اسماء فتحیه در ظرف انشا (دعا و سلوک)، به دلیل عظمتشان، سنگین است. در دعاها و مأثورات، این چهار اسم بهصورت یکجا نیامدهاند، بلکه در ترکیب با اسماء دیگر، مانند هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ یا با غنی، رزّاق و جواد ظاهر میشوند. این ثقل، چونان باری گران بر دوش سالک، نیازمند اخلاص و آمادگی است.
| درنگ: ثقل سلوکی اسماء فتحیه، به دلیل عظمتشان، استفاده از آنها را در ظرف انشا سنگین میکند. ترکیب با اسماء دیگر، این بار را تعدیل میکند. |
چیدمان اسماء در سلوک
در سلوک، چیدمان اسماء باید از فاتح (فعلی) به فتّاح (ذاتی)، سپس مفتّح (فعلی) و مفتاح (ذاتی) باشد، با رعایت لفّ و نشر مشوش. در ظرف ناسوتی، با یاء (مانند یا فاتحُ) و در ظرف ربوبی، با الف و لام (مانند الفاتح) استفاده میشود. این چیدمان، چونان نغمهای هماهنگ، تعادل میان افعال و ذات را حفظ میکند.
شرایط سلوکی
استفاده از اسماء فتحیه در سلوک، نیازمند خلوت، تاریکی، روزه، قصد انشا و اجتناب از امور ناسوتی است. این شرایط، چونان خاکی حاصلخیز، زمینهساز گشایشهای قلبی و معرفتیاند. تاریکی، چونان پردهای مخملین، حواس را از موانع مادی آزاد کرده و قلب را برای دریافت نور معرفت آماده میسازد. این فرآیند، به جراحی لیزری قلب تشبیه شده که اقلاق نفس را شکسته و وسعت قلبی را به ارمغان میآورد.
| درنگ: شرایط سلوکی، از جمله خلوت و روزه، قلب را برای گشایشهای معرفتی آماده کرده و اقلاق نفس را برطرف میکند. |
خطرات و محدودیتهای سلوکی
استفاده از اسماء فتحیه، ممکن است به خستگی، ثقل یا مشکلات جنبی منجر شود. فاتح، گشایش ایجاد میکند، اما آخِذ ممکن است در جای دیگر محدودیت اعمال کند. این تعامل، چونان رقص نور و سایه، نشاندهنده هماهنگی اسماء جمالی و جلالی است. سالک باید برای تحمل بلایا و محدودیتها آماده باشد.
ترکیب با اسماء دیگر
در مراحل اولیه سلوک، ترکیب اسماء فتحیه با اسماء دیگر مانند کافی، مکفی، جواد و وهاب، قوت قلبی ایجاد میکند. این ترکیب، چونان دارویی شفابخش، سالک را برای تحمل ثقل فتحیه آماده میسازد.
ذکر خفی و آثار نفسانی
ذکر هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ، بهعنوان ذکری قلبی و خفی، در خواب، بیداری و تنعمات نفسانی اثر میگذارد. این ذکر، چونان نسیمی روحافزا، هوسهای مادی را از دل میزداید و گشایش غیب را در نفس سالک متجلی میسازد.
نقش مربی در سلوک
مربی، چونان باغبانی هوشیار، حالات سالک را رصد کرده و از رکود یا عوارض استفاده نادرست از اسماء جلوگیری میکند. سالک نیز باید به آثار اسم، مانند جوانه زدن گل، توجه داشته باشد تا از رکود معنوی در امان بماند.
| درنگ: مربی و سالک، با نظارت بر آثار اسماء، از رکود معنوی جلوگیری کرده و مسیر سلوک را هموار میسازند. |
کمبود توجه به علم اسماء
علم اسماء، به دلیل طمع، منافع مادی یا عدم اهتمام، در دوران معاصر مورد غفلت قرار گرفته است. این علم، چونان گنجی پنهان، نیازمند احاطه و اخلاص است. عوام، به دلیل ناآگاهی، از اسماء استفاده نادرست کرده و به ضرر خود و دیگران عمل میکنند.
آثار معنوی و خطرات طمع
اسماء فتحیه، برای گشایشهای معنوی، مانند جنت و مؤانست، طراحی شدهاند. طمع به منافع مادی، چونان سمی مهلک، سالک را به شرك نفسانی کشانده و از قرب الهی دور میکند. مأذونان و موکّلان، با اخلاص و کتمان، از این خطرات مصون میمانند.
شفای امراض نفسانی
اسماء و آیات ربوبی، چونان دارویی شفابخش، امراض نفسانی مانند وسواس، حیرت و نخوت را درمان میکنند. غفلت از این اسماء، به تشدید مشکلات نفسانی منجر میشود. این اسماء، چونان چشمهای زلال، نفوس مؤمنان را شستوشو داده و به سوی قرب الهی هدایت میکنند.
| درنگ: اسماء فتحیه، با شفای امراض نفسانی، نفوس را به سوی معرفت و قرب الهی هدایت میکنند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، کاربرد سلوکی اسماء فتحیه را با تأکید بر قانونمندی، ثقل، و شرایط خاص آنها تبیین کرد. این اسماء، در ظرف انشا سنگیناند و نیازمند خلوت، طهارت و ترکیب با اسماء دیگرند. چیدمان منظم، ذکر خفی، و نظارت مربی، از خطرات و رکود جلوگیری کرده و گشایشهای معنوی را به ارمغان میآورند. غفلت از علم اسماء، به دلیل طمع و موانع مادی، مانع بهرهمندی از این گنجینه الهی شده و امراض نفسانی را تشدید میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
اسماء فتحیه، چونان ستارگانی در آسمان معرفت الهی، در قرآن کریم و سلوک عرفانی جایگاه والایی دارند. فاتح، با گشایشهای ناسوتی، درهای خیر و شر را در عالم ماده میگشاید؛ فتّاح، با نور ربوبی، نفوس را به سوی معرفت هدایت میکند؛ مفتاح، کلید گشایش خیرات غیبی است؛ و مفتّح، خیرات ربوبی را در نفوس متجلی میسازد. قانونمندی این اسماء، از تفسیرهای نادرست جلوگیری کرده و مسیر سلوک را هموار میسازد. استفاده سلوکی، با رعایت شرایط خلوت، طهارت و اخلاص، قلب را از اقلاق نفس آزاد کرده و به گشایشهای معرفتی منجر میشود. غفلت از علم اسماء، به دلیل طمع و موانع مادی، مانع بهرهمندی از این گنجینه شده است. این اسماء، چونان چشمهای زلال، نفوس مؤمنان را شستوشو داده و به سوی جنت و مؤانست الهی رهنمون میسازند. امید است که این نوشتار، با تبیین دقیق و فاخر، راهگشای پژوهشگران و سالکان در مسیر معرفت و قرب الهی باشد.
| با نظارت صادق خادمی |