در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 261

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم فاتق

کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم فاتق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۱)

دیباچه

اسماء الحسنی، چونان گوهرهایی تابناک در گنجینه معرفت الهی، نه‌تنها جلوه‌های ذات و صفات حق‌تعالی را بازمی‌نمایانند، بلکه به مثابه کلیدی برای گشایش درهای حکمت و تدبیر الهی در نظام خلقت عمل می‌کنند. در میان این اسماء، اسم «فاتق»، همراه با «راتق»، از اسماء ثانویه‌ای است که به فرایند گشایش و جمع‌آوری در خلقت اشاره دارد. این دو صفت، چونان دو بال یک پرنده، نظام خلقت را در حرکت میان ظهور و بازگشت به وحدت هدایت می‌کنند.

بخش اول: معنای لغوی و مفهومی فاتق و راتق

معنای لغوی فتق و ارتباط آن با فطر و شق

در منابع لغوی، مانند «مجمع البحرین»، واژه «فتق» به معنای «شق» (شکافتن) تعریف شده و با واژگان «فطر» و «شق» ارتباط نزدیکی دارد، هرچند تفاوت‌های ظریفی در کاربرد و دلالت‌های آن‌ها وجود دارد. فتق، به‌ویژه، بر نقض اتصال پیشین، مانند باز کردن درز لباس، تأکید دارد، در حالی که شق به پاره کردن بافت اصلی اشاره می‌کند. این تمایز، چونان خطوطی دقیق در یک نقشه، کاربرد هر واژه را در سیاق‌های مختلف مشخص می‌سازد.

فتق، فطر و شق، همگی از اسماء فتحیه‌اند و به گشایش دلالت دارند، اما فتق به دلیل تمرکز بر نقض اتصال، فرایندی ظریف‌تر را توصیف می‌کند. این ویژگی، در تحلیل مواد کلامی و کاربردهای علمی، به‌ویژه در علوم طبیعی، اهمیتی برجسته دارد. برای نمونه، فتق می‌تواند به گشایش ذرات در فرایندهای طبیعی مانند رشد گیاهان اشاره داشته باشد، بدون آنکه ماده اصلی تخریب شود.

درنگ: فتق، به معنای نقض اتصال پیشین (مانند باز کردن درز لباس)، از فطر و شق متمایز است و در تحلیل فرایندهای خلقتی، به‌ویژه در علوم طبیعی، اهمیتی ویژه دارد.

تفاوت فتق و شق در کاربرد

فتق، به معنای باز کردن درز و نقض اتصال، با شق، که به پاره کردن بافت اصلی دلالت دارد، تفاوت دارد. فتق، چونان جراحی ظریفی است که اتصال پیشین را بدون تخریب ماده اصلی گشایش می‌دهد، در حالی که شق، چونان پارگی خشن پارچه، به تخریب بافت اصلی منجر می‌شود. این تمایز، در فهم کیفیت خلقت و تحلیل فرایندهای طبیعی، مانند تراکم و انفصال ذرات، نقش کلیدی دارد.

به عنوان مثال، در فرایند رشد گیاه، فتق می‌تواند به جدایی ذرات خاک یا گشایش بذر اشاره داشته باشد، بدون آنکه ماده اصلی از بین برود. این ویژگی، فتق را به صفتی پویا برای توصیف تحولات خلقتی تبدیل می‌کند.

درنگ: فتق، به نقض اتصال پیشین بدون تخریب ماده اصلی اشاره دارد، در حالی که شق به پارگی بافت اصلی دلالت می‌کند. این تمایز، در تحلیل فرایندهای خلقتی کاربرد دارد.

ماهیت اتصال و انفصال در عالم خلقت

اجسام مادی، اعم از نباتات، حیوانات و اجرام سماوی، ذاتاً منفصل‌اند و اتصال ظاهری آن‌ها نتیجه تراکم ذرات است، نه وحدت ذاتی. این دیدگاه، چونان آینه‌ای شفاف، خلقت را به مجموعه‌ای از ذرات منفصل معرفی می‌کند که از طریق تراکم، ظاهری متصل به خود می‌گیرند. فتق، در این سیاق، به گشایش این تراکم و انفصال ذرات اشاره دارد.

این مفهوم، با نظریه‌های مدرن فیزیک در مورد تراکم و انفصال ذرات همخوانی دارد. برای نمونه، تراکم ذرات در تشکیل کهکشان‌ها یا رشد موجودات زنده، می‌تواند به عنوان مصداقی از رتق و فتق تحلیل شود. فتق، چونان نسیمی که غبار را از هم می‌گشاید، ذرات را از حالت تراکم به انفصال هدایت می‌کند.

درنگ: اجسام مادی ذاتاً منفصل‌اند و اتصال ظاهری آن‌ها نتیجه تراکم ذرات است. فتق، به گشایش این تراکم اشاره دارد و با علوم طبیعی همخوانی دارد.

نقد منابع لغوی در تعریف فتق و نقض

در منابعی مانند «مصباح المنیر»، فتق به نقض خياطة (باز کردن درز) و شق به پاره کردن بافت اصلی تعریف شده است. این تعریف، فتق را به عنوان فرایندی ظریف‌تر معرفی می‌کند که به جای تخریب، به جدایی اتصال پیشین می‌پردازد. با این حال، برخی منابع، مانند «مجمع البحرین»، فتق را به شق نزدیک کرده و این تفاوت ظریف را نادیده گرفته‌اند.

این عدم دقت در منابع لغوی، چونان غباری بر آینه معرفت، فهم دقیق فتق را دشوار می‌سازد. فتق، به عنوان صفتی تحول‌آفرین، در خلقت پویا نقش دارد و از شق، که به تخریب دلالت دارد، متمایز است.

درنگ: فتق، به نقض اتصال پیشین بدون تخریب ماده اصلی اشاره دارد و از شق متمایز است. عدم دقت منابع لغوی، فهم این تفاوت را دشوار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با بررسی معنای لغوی و مفهومی فتق، نشان داد که این واژه، به عنوان یکی از اسماء فتحیه، به گشایش و نقض اتصال پیشین اشاره دارد و از فطر و شق متمایز است. فتق، به دلیل تمرکز بر جدایی بدون تخریب، در تحلیل فرایندهای خلقتی و علوم طبیعی اهمیتی ویژه دارد. اجسام مادی، ذاتاً منفصل‌اند و فتق، چونان کلیدی زرین، این تراکم را گشایش می‌دهد. نقد منابع لغوی نیز بر لزوم دقت در تمایزات معنایی تأکید کرد تا از خلط مفاهیم جلوگیری شود.

بخش دوم: فاتق و راتق در قرآن کریم و دعای جوشن کبیر

فتق و رتق در آیه انبیاء: ۳۰

آیه أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا [مطلب حذف شد] : آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن‌ها را از هم گشودیم؟) فتق را به عنوان فرایند گشایش در خلقت مادی توصیف می‌کند. در این آیه، آسمان‌ها و زمین در ابتدا رتق (بسته) بودند و خداوند آن‌ها را فتق (گشوده) کرد.

این فرایند، چونان گشایش دریچه‌ای به سوی عالم خلقت، از حالت بسته به حالت باز منتقل شده و فتق را به عنوان یکی از اسماء ثانویه فتحیه معرفی می‌کند. این آیه، امکان تحلیل علمی فرایندهای خلقتی، مانند انبساط کیهانی، را در چارچوب فتق فراهم می‌سازد.

درنگ: آیه انبیاء: ۳۰، فتق را به عنوان فرایند گشایش آسمان‌ها و زمین در خلقت مادی توصیف می‌کند و امکان تحلیل علمی آن را فراهم می‌سازد.

نقد دیدگاه حاجی سبزواری در شرح جوشن کبیر

حاجی سبزواری در شرح جوشن کبیر، فتق را به عالم اجسام (کثرت) و رتق را به عالم عقل (وحدت) نسبت داده است. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای نادرست، با لسان قرآن کریم سازگار نیست، زیرا آیه انبیاء: ۳۰ هر دو صفت را به آسمان‌ها و زمین (عالم مادی) نسبت می‌دهد. فتق و رتق، هر دو می‌توانند در عالم مادی و مجرد اعمال شوند و نیازی به تفکیک فلسفی نیست.

این نقد، چونان مشعلی فروزان، بر لزوم توجه به لسان قرآن کریم در تحلیل اسماء الحسنی تأکید دارد و نشان می‌دهد که دیدگاه حاجی سبزواری فاقد پشتوانه قرآنی است. فتق و رتق، چونان دو روی یک سکه، در تمامی مراتب خلقت، اعم از مادی و مجرد، حضور دارند.

درنگ: دیدگاه حاجی سبزواری در نسبت دادن فتق به عالم اجسام و رتق به عالم عقل، با لسان قرآن کریم ناسازگار است، زیرا هر دو صفت در عالم مادی و مجرد کاربرد دارند.

ترتیب فاتق و راتق در دعای جوشن کبیر

در فقره ۶۱ دعای جوشن کبیر، فاتق مقدم بر راتق ذکر شده، برخلاف آیه قرآنی که رتق را مقدم بر فتق می‌داند. این تفاوت، به دلیل عمومیت فاتق و راتق در دعای جوشن است که به کل هستی، از ذات الهی تا اسماء و عالم خلقت، اشاره دارد. فاتق، به گشایش ذات، اسماء و عالم، و راتق، به جمع‌آوری و بازگشت به وحدت، مانند كَطَيِّ السِّجِلِّ [مطلب حذف شد] : مانند درهم‌پیچیدن طومار برای کتاب‌ها) دلالت دارد.

این ترتیب، چونان نغمه‌ای هماهنگ، نظام‌مندی کلام معصوم را نشان می‌دهد. دعای جوشن، برخلاف آیه انبیاء: ۳۰ که به خلقت آسمان‌ها و زمین محدود است، دلالت‌های عام‌تری ارائه می‌دهد و فاتق را به گشایش ذات الهی و راتق را به جمع‌آوری هستی مرتبط می‌سازد.

درنگ: ترتیب فاتق و راتق در دعای جوشن کبیر، به عمومیت این اسماء در کل هستی اشاره دارد و از آیه انبیاء: ۳۰، که به خلقت آسمان‌ها و زمین محدود است، متمایز است.

نظام‌مندی کلام معصوم در دعای جوشن

ترتیب فاتق و راتق در دعای جوشن، همراه با ذکر «سابق» و «سامق»، نشان‌دهنده دقت و مهندسی کلام معصوم است. فاتق، به گشایش و ظهور، و سابق، به پیشی گرفتن در خلقت اشاره دارد، در حالی که راتق و سامق، به جمع‌آوری و بلندی وحدت دلالت می‌کنند. این نظام‌مندی، چونان تابلویی نقاشی‌شده با دقت، کلام معصوم را به متنی کلاسیک و دقیق تبدیل می‌کند.

این دقت، بر عصمت کلام معصوم تأکید دارد، اما به معنای عدم امکان بررسی انتقادی نیست. مشابه رویکرد حضرت ابراهیم در آیه لِيَطْمَئِنَّ [مطلب حذف شد] : تا دلم آرام گیرد)، شیعه باید با تفکر انتقادی و اجتهاد در اطاعت، کلام معصوم را آزمایش کند.

درنگ: ترتیب فاتق، راتق، سابق و سامق در دعای جوشن، نظام‌مندی کلام معصوم را نشان می‌دهد و بر لزوم بررسی انتقادی با رویکرد اجتهاد در اطاعت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی فتق و رتق در قرآن کریم و دعای جوشن کبیر، نشان داد که این دو صفت، به ترتیب به گشایش و جمع‌آوری در خلقت اشاره دارند. آیه انبیاء: ۳۰، فتق را به گشایش آسمان‌ها و زمین محدود می‌کند، در حالی که دعای جوشن، با ترتیب فاتق و راتق، دلالت‌های عام‌تری به کل هستی ارائه می‌دهد. نقد دیدگاه حاجی سبزواری بر لزوم توجه به لسان قرآن کریم تأکید کرد و نظام‌مندی کلام معصوم، همراه با دعوت به بررسی انتقادی، جایگاه والای این اسماء را در معرفت‌شناسی اسلامی نشان داد.

بخش سوم: کاربرد فاتق و راتق در علوم طبیعی و معرفت‌شناسی

کاربرد فتق و رتق در علوم طبیعی

فتق و رتق، به دلیل دلالت بر گشایش و تراکم، می‌توانند مبنایی برای تحلیل علمی فرایندهای طبیعی مانند رشد گیاهان، انبساط کیهانی یا تراکم ذرات باشند. برای نمونه، ويزويز کردن آب روی خاک، که به گشایش شیمیایی یا فیزیکی اشاره دارد، می‌تواند به عنوان مصداقی از فتق تحلیل شود. این مفهوم، چونان پلی میان قرآن کریم و علوم طبیعی، امکان بررسی پدیده‌های خلقتی را فراهم می‌کند.

این دیدگاه، قرآن کریم را به منبعی برای الهام‌گیری علمی تبدیل می‌کند و جوامع اسلامی را به استفاده کاربردی از این مفاهیم دعوت می‌نماید. فتق، چونان گشایش بذری در خاک، و رتق، چونان جمع‌آوری ذرات در یک ساختار، فرایندهای طبیعی را توصیف می‌کنند.

درنگ: فتق و رتق، به دلیل دلالت بر گشایش و تراکم، می‌توانند در تحلیل علمی فرایندهای طبیعی مانند رشد و انبساط کیهانی به کار روند.

نقد فقدان توجه به علوم طبیعی در آثار سنتی

فقدان توجه کافی به علوم طبیعی در آثار سنتی، مانند شرح جوشن کبیر حاجی سبزواری، تحلیل اسماء الحسنی را محدود کرده است. این نقد، چونان زنگ بیدارباشی، بر ضرورت بازنگری در متون سنتی و بهره‌گیری از علوم طبیعی برای فهم مفاهیم قرآنی تأکید دارد.

قرآن کریم، به عنوان منبعی پویا، ظرفیت الهام‌گیری علمی را دارد و می‌تواند به پیشرفت علوم طبیعی در جوامع اسلامی منجر شود. فتق و رتق، با دلالت بر فرایندهای خلقتی، این ظرفیت را به خوبی نشان می‌دهند.

درنگ: فقدان توجه به علوم طبیعی در آثار سنتی، تحلیل فتق و رتق را محدود کرده است. قرآن کریم، به عنوان منبعی پویا، باید برای الهام‌گیری علمی به کار گرفته شود.

تکاپوی علمی در فهم فتق و رتق

فهم دقیق فتق و رتق، نیازمند آزمایش و بررسی علمی فرایندهای طبیعی است، نه صرف بحث فلسفی. این دعوت، چونان فراخوانی به سوی میدان علم، بر لزوم استفاده از ابزارهای تجربی برای تحلیل مفاهیم قرآنی تأکید دارد. برای نمونه، بررسی نفوذ آب در خاک یا رشد گیاهان، می‌تواند به فهم بهتر فتق کمک کند.

این رویکرد، جوامع اسلامی را از رکود علمی خارج کرده و قرآن کریم را به منبعی برای حل مسائل مادی و معنوی تبدیل می‌کند. فتق و رتق، چونان دو ستاره راهنما، مسیر علم و معرفت را روشن می‌سازند.

درنگ: فهم فتق و رتق نیازمند تکاپوی علمی و بررسی تجربی فرایندهای طبیعی است تا از حالت انتزاعی به کاربرد عملی منتقل شود.

وحدت و کثرت در خلقت

آیه كُلٌّ فِي فَلَكٍ [مطلب حذف شد] : هر یک در مداری شناورند) نشان می‌دهد که اجزای عالم به هم دوخته نیستند، بلکه با جاذبه و عشق الهی هماهنگ‌اند. فتق و رتق، این هماهنگی را در گشایش و جمع‌آوری توصیف می‌کنند.

این مفهوم، چونان تابلویی از هماهنگی کیهانی، خلقت را به مجموعه‌ای از عناصر منفصل معرفی می‌کند که با هدف و مبدأ واحد هماهنگ شده‌اند. فتق، گشایش این عناصر، و رتق، جمع‌آوری آن‌ها به سوی وحدت است.

درنگ: آیه انبیاء: ۳۳، خلقت را به مجموعه‌ای از عناصر منفصل توصیف می‌کند که با عشق الهی هماهنگ‌اند. فتق و رتق، این هماهنگی را در گشایش و جمع‌آوری نشان می‌دهند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، کاربرد فتق و رتق را در علوم طبیعی و معرفت‌شناسی بررسی کرد. این دو صفت، با دلالت بر گشایش و تراکم، امکان تحلیل علمی فرایندهای خلقتی را فراهم می‌کنند. نقد آثار سنتی بر لزوم توجه به علوم طبیعی تأکید کرد و تکاپوی علمی را راهی برای فهم دقیق‌تر این اسماء دانست. آیه انبیاء: ۳۳، هماهنگی کیهانی را نشان داد که فتق و رتق، به عنوان اوصاف خلقت، آن را توصیف می‌کنند. این بخش، قرآن کریم را به منبعی پویا برای پیشرفت علمی و معنوی تبدیل کرد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

اسم فاتق، همراه با راتق، چونان دو ستاره درخشان در آسمان معرفت الهی، به فرایند گشایش و جمع‌آوری در خلقت اشاره دارد. این دو صفت، به عنوان اسماء ثانویه فتحیه، کیفیت خلقت را در ظرف مادی و مجرد توصیف می‌کنند. آیه أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا (انبیاء: ۳۰) فتق را به گشایش آسمان‌ها و زمین مرتبط می‌سازد، در حالی که دعای جوشن کبیر، با ترتیب فاتق و راتق، دلالت‌های عام‌تری به کل هستی ارائه می‌دهد. نقد دیدگاه‌های سنتی، مانند تحلیل حاجی سبزواری، بر لزوم توجه به لسان قرآن کریم و علوم طبیعی تأکید دارد.

فتق و رتق، با امکان تحلیل فرایندهای طبیعی مانند رشد و انبساط کیهانی، قرآن کریم را به منبعی برای الهام‌گیری علمی تبدیل می‌کنند. نظام‌مندی کلام معصوم در دعای جوشن، همراه با دعوت به بررسی انتقادی، ظرفیت این اسماء را در معرفت‌شناسی اسلامی برجسته می‌سازد. این نوشتار، با تبیین دقیق و فاخر، تلاش کرد تا فاتق را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه دهد و راه را برای پژوهش‌های آتی در حوزه الهیات و علوم طبیعی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، معنای اصلی 'فتق' در لغت چیست؟

2. کدام آیه قرآنی در متن به عنوان شاهد برای رتق و فتق ذکر شده است؟

3. طبق متن، تفاوت اصلی بین 'فتق' و 'شق' در چیست؟

4. طبق متن، رتق و فتق به چه چیزی تعلق می‌گیرند؟

5. در دعای جوشن کبیر، ترتیب ذکر اسمای 'فاتق' و 'راتق' چگونه است؟

6. رتق و فتق طبق متن ضد یکدیگر هستند.

7. فتق در قرآن تنها به سماوات و ارض تعلق می‌گیرد.

8. دعای جوشن کبیر در ترتیب اسمای فاتق و راتق با قرآن تفاوت دارد.

9. رتق و فتق به اوصاف ثانوی اشیاء تعلق می‌گیرند، نه ذات آن‌ها.

10. طبق نظر حاجی سبزواری، فتق به عالم مجردات و رتق به عالم ماده تعلق دارد.

11. چرا رتق و فتق طبق متن ضد یکدیگر نیستند؟

12. تفاوت 'فتق' و 'نقض' در متن چیست؟

13. چرا ترتیب 'فاتق' و 'راتق' در دعای جوشن کبیر با قرآن متفاوت است؟

14. منظور از 'فتق' در عبارت 'کنت کنزا مخفیا ففتقناهم' چیست؟

15. چرا رتق و فتق به عالم ماده و مجردات هر دو تعلق می‌گیرند؟

پاسخنامه

1. شق و شکافتن

2. کانت السموات والارض رتقا ففتقناهما

3. فتق به معنای باز کردن درز و شق به معنای پاره کردن پارچه است

4. اوصاف و خصوصیات اشیاء

5. اول فاتق، سپس راتق

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا رتق و فتق اوصاف یک شیء هستند و نه دو ذات متضاد.

12. فتق به معنای باز کردن درز و نقض به معنای گسستن خیاطت است.

13. زیرا دعای جوشن به معنای عام فتق و رتق اشاره دارد، نه صرفاً به سماوات و ارض.

14. فتق در اینجا به معنای باز کردن ذات و ظهور اسماء و عالم است.

15. زیرا این‌ها اوصاف گشایش و جمع شدن هستند که در هر دو عالم ممکن است.