متن درس
اسما و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم بالغ در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۶۴)
دیباچه
اسماء الحسنی، به سان گوهرهایی درخشان در گنجینه معرفت الهی، جلوههای بیکران ذات و صفات پروردگار را به نمایش میگذارند و راهی استوار برای پیوند انسان با مبدأ هستی فراهم میآورند. در این میان، اسم «بالغ»، به مثابه نگینی کمیاب و یگانه، تنها یکبار در قرآن کریم درخشیده و با عظمتی بیمانند، نقش الهی در رساندن هر چیز به نهایت کمال و تمامیت را آشکار میسازد. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل عمیق و جامع این اسم میپردازد
بخش نخست: جایگاه و چیستی اسم بالغ در نظام الهی
تعریف و مفهوم اسم بالغ
اسم «بالغ»، به مثابه کلیدی زرین در خزانه اسماء فعلیه الهی، به معنای رساندن هر چیز به نهایت کمال و تمامیت آن است: «بلغ الأمر و بلغ کل شیء إلى تمامه و کماله». این اسم، که تنها یکبار در قرآن کریم در سوره طلاق، آیه سوم، ذکر شده، جلوهای از صفت الهی در اتمام و تکمیل امور خلقت را به نمایش میگذارد:
﴿وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾
این اسم، به سان چشمهای جوشان، بیانگر فعل الهی در رساندن امور به غایت مقصود است و از اسماء غایی فعلیه محسوب میشود که بر فرآیندهای تکاملی خلقت دلالت دارد.
درنگ: اسم «بالغ»، به مثابه نوری که هر چیز را به مقصد نهاییاش رهنمون میسازد، بیانگر صفت الهی در رساندن امور به نهایت کمال و تمامیت است.
مقایسه بالغ با صمد: تمایز ذاتی و فعلیه
اسم «بالغ» و «صمد» هر دو به دلیل ذکر تنها یکبار در قرآن کریم، از عظمت و تمایز برخوردارند، اما تفاوتهای بنیادینی میان آنها وجود دارد. «صمد»، به مثابه ستونی استوار در ساحت اسماء ذاتی، به ذات الهی اشاره دارد و فاقد آثار ظاهری و مشتقات قرآنی گسترده است. در مقابل، «بالغ»، به سان رودی خروشان در حوزه اسماء فعلیه، با آثار فراوان و مشتقات متعدد، نقش محوری در فرآیندهای خلقت و هدایت ایفا میکند. این تمایز، به سان خطی که نور را از سایه جدا میکند، تفاوت میان صفات ذاتی (مستقل از فعل) و فعلیه (مرتبط با فعل الهی) را آشکار میسازد.
درنگ: «بالغ»، برخلاف «صمد» که در ساحت ذات الهی میدرخشد، به مثابه پلی پویا میان ذات و فعل الهی، آثار گستردهای در نظام خلقت دارد.
جمعبندی بخش نخست
اسم «بالغ»، با جلوهای یگانه در قرآن کریم، به مثابه تجلی صفت الهی در رساندن هر چیز به نهایت کمال، جایگاهی بیبدیل در نظام اسماء فعلیه دارد. تمایز آن با «صمد» و نقش غاییاش در فرآیندهای تکاملی، این اسم را به یکی از عظایم اسماء الهی تبدیل کرده است. این بخش، به سان دریچهای، مخاطب را به سوی فهم عمیقتر این اسم رهنمون ساخت و زمینه را برای تحلیل حضور آن در قرآن کریم فراهم آورد.
بخش دوم: حضور و تجلی اسم بالغ در قرآن کریم
موقعیت آیه در سوره طلاق
اسم «بالغ» در آیه سوم سوره طلاق، که سورهای مدنی با دوازده آیه است، در میان احکام مربوط به طلاق و عدت، به مثابه گوهری معنوی جاسازی شده است. این سوره، به سان باغی که احکام شرعی چون شاخسارهای آن است، با آیاتی آغاز میشود که به احکام طلاق میپردازد:
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ﴾
سپس، در آیه دوم و سوم، به تقوا و توکل به عنوان پیشنیازهای گشایش الهی اشاره میشود:
﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ… وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾
این جاسازی، به سان قرار گرفتن نگینی در میان تار و پود پارچهای فاخر، پیوند عمیق احکام شرعی و اصول ربوبیت را نشان میدهد.
درنگ: قرارگیری اسم «بالغ» در میان احکام سوره طلاق، به مثابه گوهری معنوی، پیوند احکام شرعی و اصول ربوبیت را آشکار میسازد.
فراوانی مشتقات بالغ در قرآن کریم
مشتقات اسم «بالغ»، مانند «بلغ»، «بلغت»، «بلغا»، «یبلغ»، «بلاغ» و غیره، بیش از ۷۶ بار در قرآن کریم ذکر شدهاند، اما تنها یک مورد در سوره طلاق به حق تعالی نسبت داده شده است. این گستردگی، به سان شاخسارهای درختی تنومند، نقش محوری مفهوم بلوغ را در فرآیندهای قرآنی، از جمله رساندن پیام، تکامل و اتمام، نشان میدهد. برای نمونه:
﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ﴾
این فراوانی، در کنار یگانگی نسبت «بالغ» به حق تعالی، عظمت این اسم را دوچندان میکند.
درنگ: گستردگی مشتقات «بالغ» در قرآن کریم، به سان رودی خروشان، نقش این مفهوم را در فرآیندهای تکاملی و هدایت الهی نشان میدهد.
ساختار غیرمعمول آیات
آیات دوم و سوم سوره طلاق ساختاری غیرمعمول دارند که تأمل در آن، به سان گشودن دریچهای به عمق معانی الهی است. عبارت «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» در آیه دوم و «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ» در آیه سوم قرار گرفته، در حالی که منطقاً میتوانستند در یک آیه واحد باشند. این تقسیمبندی، به مثابه تکههای پازلی که در نهایت تصویری کامل را شکل میدهند، بر اهمیت تقوا و توکل به عنوان پیشنیازهای بهرهمندی از بلوغ الهی تأکید دارد. این ساختار، هرگونه شائبه تحریف یا عدم تناسخ آیات را رد میکند و نشاندهنده نظم الهی در چینش کلام وحی است.
درنگ: ساختار غیرمعمول آیات دوم و سوم سوره طلاق، به سان نقشهای دقیق، بر نقش تقوا و توکل در تحقق بلوغ الهی تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
اسم «بالغ» در سوره طلاق، به مثابه ستارهای درخشان در آسمان احکام، جایگاه ویژهای دارد. جاسازی آن در میان آیات حکمی، فراوانی مشتقاتش و ساختار غیرمعمول آیات، همگی بر عظمت و نقش این اسم در نظام الهی گواهی میدهند. این بخش، زمینه را برای تحلیل عمیقتر معانی و آثار «بالغ» در بخشهای بعدی فراهم آورد.
بخش سوم: معنای بالغ و تمایز آن با وصول
تفاوت مفهومی بالغ و وصول
«بالغ»، به معنای رسیدن به نهایت مقصود («الانتهاء إلى أقصى المقصد»)، با «وصول» تفاوت بنیادین دارد. وصول، به سان رسیدن به دروازهای است که ممکن است به حد پایین یا میانی مقصود اشاره کند، اما بلوغ، به مثابه ورود به قلب مقصد و تحقق کامل آن است. در لغت، «بلغ الصبي بلوغاً» به معنای رسیدن کودک به مرحلهای است که نطفه را بازتولید میکند، یعنی به منتهای صدر خود (نطفه) بازمیگردد. این معنا، در عرفان نیز تجلی مییابد: «واصل» ممکن است محقق نباشد، اما «بالغ» همواره به معنای رسیدن به نهایت حقیقت است.
درنگ: «بالغ»، به سان گوهری که تنها در قله کمال میدرخشد، برخلاف «وصول»، به تحقق کامل و نهایت مقصود اشاره دارد.
کاربرد بلوغ در قرآن کریم
مفهوم بلوغ در قرآن کریم، در آیات متعدد، به معنای رسیدن به نهایت مقصود به کار رفته است. برای نمونه:
﴿فَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ﴾
یا:
﴿بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ﴾
این کاربردها، به سان آیینههایی، نشاندهنده نقش بلوغ در تحقق کامل مقاصد الهیاند.
درنگ: کاربردهای قرآنی «بلوغ»، به مثابه شاخسارهای درختی تنومند، تحقق کامل مقاصد الهی را در خلقت و هدایت نشان میدهند.
جمعبندی بخش سوم
تمایز «بالغ» و «وصول»، به سان خطی که نور را از سایه جدا میکند، عمق معنای این اسم را آشکار میسازد. «بالغ»، با تأکید بر نهایت مقصود، در قرآن کریم به مثابه کلیدی برای فهم فرآیندهای تکاملی الهی ظاهر میشود. این بخش، با تبیین این تمایز، راه را برای تحلیل آثار عملی و فلسفی «بالغ» هموار کرد.
بخش چهارم: آثار و نقش اسم بالغ در خلقت و هدایت
تقدم و تأخر بالغ امره و لکل شیء قدرا
آیه سوم سوره طلاق ابتدا میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ» و سپس «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا». این ترتیب، پرسشی فلسفی را برمیانگیزد: آیا بلوغ امر الهی مقدم است یا تعیین قدر هر چیز؟ از منظر فلسفی، تعیین قدر، به سان بستری است که زمینه بلوغ را فراهم میکند، اما بلوغ الهی، به مثابه جریانی مستقل، فراتر از محدودیتهای قدر عمل میکند. این تقدم و تأخر، به سان دو بال پرندهای است که در هماهنگی، پرواز به سوی کمال را ممکن میسازند.
درنگ: تقدم «بالغ امره» بر «لکل شیء قدرا»، به سان نوری که از مبدأ به مقصد میتابد، استقلال بلوغ الهی را نشان میدهد.
خطر برداشت جبری
ترکیب «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ» و «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» ممکن است به برداشت جبری منجر شود: اگر هر چیز اندازهای دارد و خدا آن را به کمال میرساند، تلاش انسانی چه ضرورتی دارد؟ این برداشت، به سان غباری است که حقیقت را میپوشاند. روایات و تفاسیر قرآنی، با تأکید بر تقوا و توکل به عنوان شرایط بهرهمندی از مخرج و رزق الهی، جبر را نفی میکنند. انسان، به سان کشاورزی است که باید بذر بکارد تا باران رحمت الهی بارور کند.
درنگ: نفی جبر در آیه، به سان آیینهای، نقش تقوا و توکل را در بهرهمندی از بلوغ الهی آشکار میسازد.
گستره مخرج و رزق
«مخرج» و «رزق» در آیه، به سان جویبارهایی که از سرچشمه الهی جاریاند، تنها به امور مادی محدود نمیشوند، بلکه دنیا، برزخ و آخرت را در بر میگیرند. این مفاهیم، معرفت، کمال و سعادت را نیز شامل میشوند. تقوا و توکل، به مثابه کلیدهایی زرین، درهای این گشایشها را میگشایند و انسان را به سوی کمال جامع رهنمون میسازند.
درنگ: «مخرج» و «رزق»، به سان شاخسارهای درختی که از ریشه الهی تغذیه میکنند، تمامی ابعاد وجودی انسان را در بر میگیرند.
جمعبندی بخش چهارم
اسم «بالغ» در خلقت و هدایت، به مثابه نوری است که هر چیز را به مقصد نهاییاش رهنمون میسازد. تقدم و تأخر آیات، نفی جبر و گستره مخرج و رزق، همگی بر نقش این اسم در تحقق کمال تأکید دارند. این بخش، با تحلیل این آثار، اهمیت عملی و فلسفی «بالغ» را روشن ساخت.
بخش پنجم: نقش دعا و تقوا در تحقق بلوغ
دعا به عنوان عامل طبیعی
دعا، به سان نسیمی که غبار را از آیینه دل میزداید، با ایجاد توجه و معرفت، موانع را برطرف و زمینه بلوغ الهی را فراهم میکند. روایتی از اوف بن مالک اشجعی نقل شده که پسرش اسیر شد و پیامبر (ص) به او فرمودند: «اتق الله و اکثر من القول لا حول و لا قوة إلا بالله». او با ذکر و دعا، زمینه آزادی پسرش را فراهم کرد، چنانکه غفلت دشمن و وجود الاغی آماده، به مثابه ابزارهای طبیعی، این گشایش را ممکن ساختند. این فرآیند، خارقالعاده نیست، بلکه از طریق تغییر رفتار و شرایط محیطی عمل میکند.
درنگ: دعا، به سان کلیدی که قفلهای غفلت را میگشاید، با ایجاد معرفت و توجه، زمینه تحقق بلوغ الهی را فراهم میکند.
تقوا و تلاش در رفع نابسامانیها
بسیاری از مشکلات، از جمله فقر و نابسامانی، به سان علفهای هرزی هستند که از غفلت و اهمال انسان میرویند. تقوا، به مثابه ابزاری برای ریشهکن کردن این علفها، با ایجاد آگاهی و تلاش، انسان را به سوی رزق و گشایش هدایت میکند. قرآن کریم میفرماید: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ». این آیه، به سان مشعلی فروزان، نشان میدهد که مشکلات مسلمین نه از مسلمانی، بلکه از کمبود توجه و معرفت ناشی میشود.
درنگ: تقوا، به سان باغبانی که زمین دل را بارور میسازد، با ایجاد آگاهی و تلاش، موانع را برطرف و رزق الهی را جاری میکند.
جمعبندی بخش پنجم
دعا و تقوا، به سان دو بال پرندهای که به سوی کمال پرواز میکند، در تحقق بلوغ الهی نقشی بیبدیل دارند. این بخش، با تبیین نقش طبیعی دعا و اهمیت تقوا، راهکارهای عملی بهرهمندی از این اسم را روشن ساخت و زمینه را برای تحلیل مسئولیت عالمان فراهم آورد.
بخش ششم: مسئولیت عالمان و ارائه حجت بالغه
اهمیت حجت بالغه
قرآن کریم بر لزوم ارائه حجت بالغه تأکید دارد:
﴿لِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ﴾
این حجت، به سان آیینهای زلال، باید دین را به صورت کامل و روشن ارائه دهد. بلوغ در این معنا، به مثابه رساندن حقیقت به نهایت وضوح و تأثیر است، نه صرف وصول ظاهری.
درنگ: حجت بالغه، به سان نوری که تاریکی جهل را میزداید، دین را به نهایت وضوح و کمال ارائه میدهد.
نقد اهمال در ارائه حجت
کمبود ارائه حجت بالغه در دنیای امروز، به سان سایهای سنگین، مانع ورود بسیاری به دین یا التزام کامل به آن شده است. این مشکل، نه تنها به قابل (مردم) بلکه به فاعل (عالمان و مرشدان) نیز بازمیگردد. روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که شخصی به دلیل ترک تجارت و تمرکز صرف بر عبادت مورد نقد قرار گرفت: «ان التارك الطلب لا يستجاب له». این سخن، به سان هشداری زلال، بر لزوم تلاش و توجه در کنار عبادت تأکید دارد.
درنگ: اهمال در ارائه حجت بالغه، به سان بستن درهای هدایت، مسئولیت عالمان را در احیای دین سنگینتر میکند.
جمعبندی بخش ششم
مسئولیت عالمان در ارائه حجت بالغه، به سان وظیفهای خطیر، در تحقق بلوغ الهی نقشی محوری دارد. نقد اهمال و تأکید بر تلاش، این بخش را به مثابه آیینهای برای تأمل در نقش فاعل و قابل در هدایت قرار داد.
نتیجهگیری
اسم «بالغ»، به مثابه نگینی یگانه در گنجینه اسماء الحسنی، با تنها یکبار ذکر در قرآن کریم، عظمتی بیمانند در رساندن هر چیز به نهایت کمال دارد. این اسم، در سوره طلاق، به سان گوهری معنوی در میان احکام شرعی، پیوند عمیق ربوبیت و شریعت را آشکار میسازد. تحلیل جایگاه، مشتقات، تمایز با وصول، آثار فلسفی و عملی، و نقش دعا و تقوا، نشان داد که «بالغ» کلیدی برای فهم فرآیندهای تکاملی خلقت و هدایت است. نفی جبر، تأکید بر مسئولیت عالمان و گستره مخرج و رزق، این اسم را به ابزاری قدرتمند برای رفع مشکلات فردی و اجتماعی تبدیل کرده است. فهم دقیق و کاربرد این اسم، به سان سفری به سوی قلههای معرفت، میتواند گشایشهای عظیمی در تمامی شئون زندگی ایجاد کند.
با نظارت صادق خادمی