در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 265

متن درس




کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین اسم بالغ در قرآن کریم و عرفان اسلامی

اسماء و صفات الهی: تبیین اسم بالغ در قرآن کریم و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۵)

دیباچه

اسماء الحسنی، چونان نجواهای نورانی در سپهر معرفت الهی، راهنمای سالکان و پژوهندگان در فهم ذات و صفات حق‌تعالی‌اند. در میان این گوهرهای بی‌کران، اسم «بالغ»، که تنها یک‌بار در قرآن کریم (سوره طلاق، آیه ۳) درخشیده، به مثابه نگینی یگانه در خاندان اسماء فعلیه غایی، جایگاهی بی‌همتا دارد. این اسم، با دلالت بر رساندن هر موجود به نهایت فعلیت خویش، چه در سعادت و چه در شقاوت، نقشی محوری در تبیین نظام خلقت و سلوک عرفانی ایفا می‌کند. نوشتار حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تجمیع محتوای اصلی و تحلیل‌های تفصیلی، به بررسی جایگاه، معنا، آثار و کاربردهای علمی و عرفانی اسم «بالغ» می‌پردازد.

درنگ: اسم بالغ، چونان مشعلی فروزان در خزانه خلقت، هر موجود را به نهایت فعلیت خویش می‌رساند، چه در سعادت و چه در شقاوت، و در سلوک عرفانی، سالک را به مشاهده ذات‌کشی الهی رهنمون می‌گردد.

بخش نخست: جایگاه و ماهیت اسم بالغ در نظام اسماء الهی

بالغ در خاندان اسماء فعلیه غایی

اسم «بالغ»، به‌عنوان یکی از اسماء فعلیه غایی الهی، به معنای رساندن هر موجود به نهایت فعلیت و غایت وجودی خویش است. این اسم، که در میان اسماء بسيطه، جایگاهی پس از اسم «رب» (رب) دارد، در ظرف تکوین، وجه صدور ندارد و نسبت به همه موجودات، مؤمن یا غیرمؤمن، در دنیا و آخرت، و در نزول یا صعود، ساری و جاری است. برخلاف اسماء ذاتیه که به اصل ذات الهی اشاره دارند، «بالغ» به فعل الهی در رساندن موجودات به کمال مقطعی یا نهایی دلالت می‌کند. این ویژگی، «بالغ» را به صفتی فراگیر تبدیل می‌سازد که حتی جهیم (دوزخ) و نعیم (نعمت) را در بر می‌گیرد.

اسم «بالغ»، چونان باغبانی حکیم که هر نهال را به ثمر می‌رساند، فارغ از نوع میوه‌اش، فرآیند خلقت را به گونه‌ای هدایت می‌کند که هیچ موجودی از فعلیت کامل خویش محروم نماند. این اسم، با قرابت به مفاهیم فلسفی حرکت جوهری و تحقق فعلیت، جایگاه خود را در نظام خلقت تثبیت می‌کند.

درنگ: بالغ، چونان باغبانی الهی، هر موجود را به ثمر کامل خویش می‌رساند، بی‌آنکه به جهت یا نوع فعلیت آن محدود شود.

معنا و مفهوم بالغ در قرآن کریم

در آیه شریفه قرآن کریم آمده است:

﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَيْتَسَبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ [مطلب حذف شد] : «و هر کس از خدا پروا کند، برای او راه برون‌رفتی قرار دهد و از جایی که گمان نمی‌برد، به او روزی عطا کند. و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش بس است. بی‌گمان خداوند به انجام امر خویش تواناست. خدا برای هر چیز اندازه‌ای قرار داده است.»

در این آیه، «بالغ امره» به معنای رساندن امر الهی به نهایت مقصود است، و «لکل شیء قدرا» بیانگر تعیین اندازه و حد برای هر موجود است. تقدم «بالغ امره» بر «لکل شیء قدرا» نشان‌دهنده آن است که بلوغ الهی، علت ظهور حدود و شئیت اشیاء است. این ترتیب، چونان نقشه‌ای الهی، فرآیند خلقت را از تعیین حدود تا تحقق فعلیت تبیین می‌کند.

تفاوت بلوغ و وصول

«بلوغ»، برخلاف «وصول»، به معنای رسیدن به غایت نهایی و منتهای مقصود است. عارف واصل ممکن است به مرتبه‌ای از قرب الهی دست یابد، اما محقق نباشد؛ در حالی که عارف بالغ، کامل و محقق است. این تمایز، چونان تفاوت میان راه‌پیمایی در مسیر و رسیدن به مقصد نهایی، اهمیت بلوغ را در نظام خلقت و سلوک برجسته می‌سازد.

در خلقت الهی، همه موجودات به غایت غایت خویش می‌رسند، چه در سعادت و چه در شقاوت. این فرآیند، با آیه ﴿فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ﴾ (ملک: 3) همخوانی دارد، که خلقت الهی را عاری از هرگونه نقص یا شکاف توصیف می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

اسم «بالغ»، به‌عنوان یکی از اسماء فعلیه غایی، با دلالت بر رساندن هر موجود به نهایت فعلیت، جایگاهی ممتاز در نظام اسماء الهی دارد. این اسم، با فراگیری در ظرف تکوین و تقدم بر تعیین حدود اشیاء، فرآیند خلقت را تبیین می‌کند. تفاوت بلوغ با وصول، غایت‌مندی و کمال نهایی آن را آشکار می‌سازد.

بخش دوم: تفاوت بلوغ در تکوین و تشریع

بلوغ تکوینی و فراگیری آن

در ظرف تکوین، بلوغ الهی وجه صدور ندارد و همه موجودات، اعم از مؤمن یا غیرمؤمن، در دنیا یا آخرت، به فعلیت کامل خویش می‌رسند. این بلوغ، چونان رودی خروشان، فارغ از مسیر، هر موجود را به مقصد وجودی‌اش می‌رساند. حتی جهیم (دوزخ) و نعیم (نعمت) در این فرآیند شامل‌اند، زیرا «بالغ» امر الهی را به هر نوع فعلیتی می‌رساند.

در تکوین، گمراهی وجود ندارد، زیرا هر موجود به بلوغ خویش می‌رسد، چه سعادت باشد و چه شقاوت. این مفهوم با بیت شاعرانه «در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست» همخوانی دارد، که به هدايت تکوینی اشاره می‌کند.

درنگ: در ظرف تکوین، بلوغ الهی چونان رودی فراگیر، هر موجود را به فعلیت کامل خویش می‌رساند، بی‌آنکه گمراهی در آن راه یابد.

بلوغ تشریعی و شرط شریعت

در ظرف تشریع، برخلاف تکوین، بلوغ و سعادت تنها از طریق شریعت ممکن است. آیه ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (انسان: 3) این تمایز را روشن می‌سازد، که هدايت تشریعی مشروط به انتخاب مسیر شریعت است. گمراهی در تشریع، نتیجه عدم تبعیت از طريق خاص شرع است، که به شقاوت منجر می‌شود.

این تفاوت، چونان دو راهی در مسیر سلوک، انسان را میان سعادت شرعی و شقاوت ناشی از گمراهی قرار می‌دهد. شریعت، چونان چراغی در شب، تنها مسیر وصول به سعادت حقیقی را روشن می‌کند.

ایصال در تکوین و ارائه در تشریع

در تکوین، وصول به صورت ایصال است، یعنی خداوند دست هر موجود را گرفته و به فعلیت می‌رساند. اما در تشریع، وصول به صورت ارائه است، که انسان با اختیار خویش مسیر را انتخاب می‌کند. این تمایز، نقش اراده و اختیار انسانی را در ظرف تشریع برجسته می‌سازد.

ایصال تکوینی، چونان دست پدری مهربان که فرزند را به مقصد می‌رساند، و ارائه تشریعی، چونان نقشه‌ای که راه را نشان می‌دهد اما پیمودن آن به سالک واگذار شده، دو جنبه متمایز فعل الهی را آشکار می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

بلوغ در تکوین، فراگیر و بی‌قید است و هر موجود را به فعلیت می‌رساند، اما در تشریع، مشروط به شریعت و اختیار انسانی است. ایصال تکوینی و ارائه تشریعی، دو شیوه فعل الهی را در این دو ظرف تبیین می‌کنند. این تمایز، نقش شریعت و اختیار را در وصول به سعادت حقیقی روشن می‌سازد.

بخش سوم: فعلیت کامل در خلقت الهی

عدم نقص در خلقت الهی

در ظرف تکوین، هیچ موجودی ناقص یا ناکام نمی‌ماند؛ همه به فعلیت کامل خویش می‌رسند. برخلاف ساخته‌های انسانی، که ممکن است کم یا زیاد بیایند، خلقت الهی عاری از هرگونه کاستی یا اضافه است. آیه ﴿فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ﴾ (ملک: 3) این کمال را تأیید می‌کند.

این کمال، چونان نقش‌نگاری استادانه، هر موجود را با اقتضا و استعداد خویش به فعلیت می‌رساند، بی‌آنکه ذره‌ای اضافه یا کاستی در آن راه یابد. حتی موجوداتی که در نگاه ظاهری ناقص به نظر می‌رسند، در نظام الهی به کمال مقدر خویش رسیده‌اند.

درنگ: خلقت الهی، چونان نقش‌نگاری بی‌نقص، هر موجود را به فعلیت کامل می‌رساند، عاری از هرگونه کاستی یا اضافه.

تفاوت خلقت الهی و صنایع انسانی

در صنایع انسانی، مانند نجاری یا آشپزی، همواره احتمال کاستی یا اضافه وجود دارد. اما در خلقت الهی، هر موجود با اقتضا و استعداد خویش به فعلیت می‌رسد، بدون هیچ خرده‌ریز یا کاستی. این تفاوت، چونان تمایز میان کارگاه انسانی و خزانه الهی، عظمت خلقت را آشکار می‌سازد.

مثال نان‌پزی، که ممکن است خمیر کم یا زیاد بیاید، یا در نجاری، که چوب اضافه یا ناکافی باشد، نشان‌دهنده محدودیت‌های انسانی است. اما خلقت الهی، چونان ترازویی دقیق، هر چیز را با اندازه مقدر خویش به کمال می‌رساند.

نقد برداشت‌های نادرست از نقص

برداشت‌هایی مانند «ناقص‌الخلقه» یا «ناکام»، در ظرف تکوین بی‌معناست. حتی موجوداتی که ظاهراً ناقص به نظر می‌رسند، به فعلیت مقدر خویش رسیده‌اند. این دیدگاه، با استناد به کلام امام صادق علیه‌السلام در توحید مفضل، که نقص‌ها را به «بما کسبت ایدیهم» (نتیجه اعمال خود انسان) نسبت می‌دهد، تقویت می‌شود.

این نقد، چونان آینه‌ای روشن، خطای ادراک انسانی را در نسبت دادن نقص به خلقت الهی آشکار می‌کند و کمال نظام خلقت را تثبیت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش سوم

خلقت الهی، با فعلیت کامل هر موجود، عاری از نقص یا کاستی است. تفاوت خلقت الهی با صنایع انسانی، عظمت نظام خلقت را نشان می‌دهد. نقد برداشت‌های نادرست از نقص، با استناد به آیات قرآن کریم و کلام معصوم، کمالیت خلقت را تأیید می‌کند.

بخش چهارم: معرفت دنیا و مشکلات مسلمآن

دنیا به‌عنوان اسم اعظم الهی

دریافت نادرست از دنیا به‌عنوان عالمی پست، یکی از مهم‌ترین موانع پیشرفت مسلمین است. دنیا، به معنای نزدیکی، اسم اعظم الهی و نزدیک‌ترین عالم به انسان است. آیه ﴿نَحْنُ أَقْرْبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾ (ق: 16) این قرابت را تأیید می‌کند. دنیا، چونان آینه‌ای الهی، محل تجلی کمالات ربوبیت و بستری برای قرب ناسوتی است.

ملايك، پیش از ورود به ناسوت، این قرب را ندارند. حتی انبیا و اولیا، تا به دنیا درنیایند، قرب ربوبی صعودی را کسب نمی‌کنند. دنیا، نه آتشکده‌ای است و نه عالمی پست، بلکه باغی است که شهادت، حیات و عصمت در آن پرورش می‌یابد.

درنگ: دنیا، چونان آینه‌ای اعظم، نزدیک‌ترین اسم الهی به انسان است و محل تجلی کمالات ربوبیت و قرب ناسوتی.

نقد برداشت‌های نادرست از دنیا

مسلمین، با برداشت نادرست از دنیا به‌عنوان چیزی پوچ و بی‌ارزش، این اسم اعظم را لجن‌مال کرده‌اند. این خطا، چونان مالیدن لجن بر آینه‌ای زرین، مانع از بازتاب حقیقت دنیا شده است. نتیجه این برداشت، انفعال مسلمین در جهان معاصر است، که با وجود جمعیت بیش از یک میلیارد، تأثیرگذاری چندانی بر تحولات جهانی ندارند.

این نقد، مانند شمشیری برّان، ریشه‌های فرهنگی و معرفتی انفعال مسلمین را آشکار کرده و بر ضرورت بازتعریف دنیا تأکید دارد.

پیامدهای درک نادرست

درک نادرست دنیا، باعث شده مسلمین از ظرفیت‌های عظیم قرآنی و معارفه‌ای خود محروم شوند. این مشکل، با استناد به کلام امام صادق علیه‌السلام (««بما کسبت ایدیهم»), به ضعف معرفتی و عملی مسلمین بازمی‌گردد، نه به نقص در دین یا قرآن کریم. آیه ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ (طلاق: 2) نشان می‌دهد که بن‌بست‌ها نتیجه کمبود تقوا و معرفت است.

این تحلیل، چونان کلیدی زرین، راه برون‌رفت از مشکلات مسلمین را در اصلاح معرفت و تقویت تقوا می‌داند.

جمع‌بندی بخش چهارم

جهان به‌عنوان اسم اعظم و نزدیک‌ترین عالم به انسان، بستری برای تجلی کمالات است. درک نادرست دنیا، ریشه انفعال مسلمین است. نقد این خطا و تأکید بر نقش معرفت و تقوا، راهکارهایی برای احیای عزت و تأثیرگذاری مسلمین ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: بلوغ در سلوک عرفانی

ذات‌کشی در بلوغ الهی

«بالغ»، نه تنها فعل موجودات را به کمال می‌رساند، بلکه ذات آن‌ها را نیز تحول می‌بخشد. این ذات‌کشی، در فرآیندهایی نظیر تبدیل حیات به ممات یا بالعکس تجلی می‌یابد. اولیای الهی، با مشاهده این ذات‌کشی، به سلوک عرفانی خود عمق می‌بخشند.

ذات‌کشی، چونان فنری الهی که وجود را باز و جمع می‌کند، فراتر از تغییرات ظاهری است. سالکان، با تأمل در این فرآیند، به معرفتی عمیق از فعل الهی دست می‌یابند.

درنگ: ذات‌کشی الهی، چونان فنری در سپهر وجود، تحولات خلقت را رقم می‌زند و سالک را به مشاهده حقیقت رهنمون می‌گردد.

استفاده عملی از اسم «بالغ»

برای بهره‌مندی از اسم «بالغ»، سالک باید شرایط خاصی فراهم کند: طهارت، خلوت، تاریکی، رو به قبله، عطر، سجاده، و تمرکز عمیق. ذکر «یا بالغ» یا ترکیب آن با «رب» («يا بالغ يا ربى») در این فضا، سالک را به مشاهده ذات‌کشی الهی رهنمون می‌شود.

این فرآیند، چونان قرنطینه‌ای معنوی، نیازمند آمادگی کامل و فارغ شدن از اشتغالات نفسانی است. سالک، با این ذکر، در وادی معرفت و کمال قدم می‌گذارد و تحولات وجودی را نظاره می‌کند.

نقش خلوت و معرفت در پیشرفت

کمبود خلوت، ذکر و معرفت، برداشت‌های علمی و معنوی را کاهش داده است. اختصاص زمان برای خلوت و ذکر، مانند صبر در انتظار وسیله‌ای سریع، بهره‌وری مطالعه و سلوک را افزایش می‌دهد. مطالعه بدون پشتوانه معنوی، چونان دانه‌ای استخوانی، بار کمی دارد.

این دیدگاه، چونان دعوت به احیای معنویت در علم، ضرورت تلفیق معرفت و سلوک را برای پیشرفت تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بلوغ در سلوک عرفانی، با ذات‌کشی الهی و مشاهده آن تجلی می‌یابد. استفاده از اسم «بالغ» در شرایط خاص، سالک را به معرفت عمیق می‌رساند. خلوت و ذکر، کلید افزایش بهره‌وری در علم و سلوک است.

نتیجه‌گیری نهایی

اسم «بالغ»، به‌عنوان یکی از اسماء فعلیه غایی الهی، با تأکید بر رساندن هر موجود به نهایت فعلیت، نقشی محوری در تبیین نظام خلقت و سلوک عرفانی دارد. این اسم، که تنها در سوره طلاق ذکر شده، تفاوت‌های تکوین و تشریع را روشن می‌کند و نقش معرفت و تقوا را در رفع بن‌بست‌ها برجسته می‌سازد. درک نادرست دنیا به‌عنوان عالم پست، مانعی در برابر پیشرفت مسلمین است، در حالی که دنیا اسم اعظم و نزدیک‌ترین عالم به انسان است. استفاده عملی از اسم «بالغ» در سلوک، با شرایط خاص خود، به معرفت و کمال منجر می‌شود. این اثر، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفسیری، رویکردی علمی و عمیق به این اسم ارائه کرده و بر ضرورت تلفیق علم و معنویت برای پیشرفت فردی و اجتماعی تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ویژگی اصلی اسم «بالغ» در ظرف تکوین چیست؟

2. طبق متن، در ظرف تشريع، بلوغ چگونه محقق می‌شود؟

3. بر اساس متن، چرا در ظرف تکوین گمراهی وجود ندارد؟

4. طبق متن، مفهوم «من يتق الله يجعل له مخرجا» به چه معناست؟

5. بر اساس متن، چرا دنیا به عنوان نزدیک‌ترین اسم الهی به انسان معرفی شده است؟

6. در ظرف تکوین، همه موجودات به بلوغ خود می‌رسند، چه سعادت باشد چه شقاوت.

7. در ظرف تشريع، گمراهی وجود ندارد و همه به سعادت می‌رسند.

8. طبق متن، دنیا به معنای پست بودن نیست، بلکه به معنای نزدیکی به انسان است.

9. در ظرف صعود، هیچ انشعابی بین شاکر و کافر وجود ندارد.

10. استفاده از اسم «بالغ» در سلوک نیازمند شرایط خاصی مانند خلوت و طهارت است.

11. تفاوت اصلی بین بلوغ در ظرف تکوین و تشريع چیست؟

12. چرا طبق متن، هیچ موجودی در ظرف تکوین ناقص نمی‌ماند؟

13. منظور از «بما کسبت ایدیهم» در متن چیست؟

14. چرا تقوی در ایجاد مخرج اهمیت دارد؟

15. چگونه اسم «بالغ» در سلوک به کار می‌رود؟

پاسخنامه

1. سارى در همه موجودات بدون توجه به جهت صدور

2. از طریق شريعت و طريق خاص

3. چون همه موجودات به فعليت خود می‌رسند

4. خروج در همه جهات، اعم از دنيوی و اخروی

5. چون نزدیک‌ترین عالم به انسان و محل تجلی کمالات ربوبی است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. در تکوین، بلوغ برای همه موجودات بدون جهت صدور است، اما در تشريع، تنها از طریق شريعت محقق می‌شود.

12. زیرا خداوند برای هر چیز مقداری تعیین کرده و همه را به فعليت کامل خود می‌رساند.

13. مشکلات و نواقص ناشی از اعمال و اختیار خود انسان‌هاست، نه از خلقت الهی.

14. زیرا تقوی، که مبتنی بر معرفت است، راه خروج از مشکلات را در همه جهات فراهم می‌کند.

15. با شرایطی مانند خلوت، طهارت، رو به قبله بودن و همراهی با اسم «رب» برای مشاهده ذات‌کشی حق.