در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 266

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم غالب

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم غالب

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۶)

مقدمه: درآمدی بر تبیین اسم غالب

در گستره معرفت‌شناسی الهی، اسماء حسنی به مثابه دریچه‌هایی به سوی فهم ذات بی‌کران الهی، نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کنند. اسم «غالب»، به عنوان یکی از اسماء جلالیه، در قرآن کریم با عظمتی کم‌نظیر و حضوری نادر ظهور یافته و از منظر معانی، آثار و احکام، جایگاهی ممتاز در میان دیگر اسما دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل و تبیین این اسم الهی با رویکردی علمی، فلسفی و عرفانی می‌پردازد.

بخش اول: تبیین مفهومی و جایگاه اسم غالب در نظام اسماء الهی

مفهوم و ماهیت اسم غالب

اسم «غالب» از جمله اسماء جلالیه الهی است که به معنای غلبه و چیرگی حق بر هر آنچه در برابر او قرار گیرد، تعبیر می‌شود. این اسم، در قلمرو جلال و اقتدار الهی، چون ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت می‌درخشد و ظهورات قهر و قدرت بی‌انتهای الهی را متجلی می‌سازد. برخلاف اسم «بالغ» که در حوزه جمال و لطف الهی عمل می‌کند، «غالب» با صلابت و عظمت، اراده الهی را در تحقق غلبه بر باطل و استقرار عدالت به نمایش می‌گذارد. این تمایز، به مثابه تفاوت میان نسیم لطیف بهاری و طوفان سهمگین پاییزی، نشان‌دهنده دو وجه متمایز از تجلیات الهی است.

درنگ: تمایز جمالی و جلالی

اسم «غالب» از اسماء جلالیه است که ظهورات قهر و اقتدار الهی را محقق می‌سازد، در حالی که «بالغ» به عنوان اسمی جمالی، لطف و خیرات الهی را به مقصد می‌رساند. این تمایز، جایگاه «غالب» را در حوزه عظمت و صلابت الهی برجسته می‌کند.

اشتراک و تفاوت «غالب» و «بالغ»

هر دو اسم «غالب» و «بالغ» از اسماء فعلیه الهی هستند که موجودات را به سوی مقصد و کمال خویش رهنمون می‌سازند. با این حال، «بالغ» در مقام لطف و جمال، تمامی خیرات و الطاف الهی را به مقصد می‌رساند، در حالی که «غالب» در قلمرو جلال، ظهورات قهر و اقتدار الهی را به انجام می‌رساند. این تفاوت، به مثابه دو رودخانه‌ای است که از سرچشمه واحد الهی جاری شده، اما یکی با آرامش و لطافت به سوی دشت‌های سرسبز روان است و دیگری با خروش و صلابت، موانع را درهم می‌شکند. از منظر عرفانی، «غالب» تحت دولت «بالغ» قرار دارد، به این معنا که در فرآیند ایصال به مقصد، از لطف جمالی «بالغ» بهره می‌گیرد، اما در تحقق جلال و قهر، با اسماء جلالیه‌ای چون «قهار»، «قاطع» و «باطش» هم‌نوا می‌شود.

رابطه «غالب» با دیگر اسماء جلالیه

اسم «غالب» در سلسله‌مراتب اسماء الهی، جایگاهی ویژه دارد. این اسم، در حالی که تحت دولت «بالغ» در وصول به مقصد عمل می‌کند، در تحقق جلال و اقتدار، با اسماء جلالیه‌ای چون «قهار»، «قاطع» و «باطش» هماهنگی دارد. این هماهنگی، به مانند ارکستری است که هر ساز در آن نقشی خاص ایفا می‌کند، اما همگی در خدمت هارمونی عظیم الهی هستند. با این حال، «غالب» از منظر غاییت و باطن، متمایز از «قاطع» و «قامع» است. «غالب» جلالی غایی و باطنی است، در حالی که «قاطع» و «قامع» جلالی فاعلی و ظاهری‌اند. این تمایز، به مثابه تفاوت میان هدفی والا که در عمق وجود نهفته است و عملی قاطع که در ظاهر رخ می‌نماید، قابل فهم است.

درنگ: تفاوت غایی و فاعلی

«غالب» به دلیل غاییت و باطن جلالی، از «قاطع» و «قامع» که جلالی فاعلی و ظاهری‌اند، متمایز است. این اسم، با ظهور لطف ظاهری، لطافتی خاص در تحقق غلبه الهی به نمایش می‌گذارد.

گستره تأثیر اسم «غالب»

گستره تأثیر «غالب» به کلیات، اقوام، ملل و انواع بازمی‌گردد، در حالی که «قاطع» و «باطش» بیشتر به جزئیات و افراد معطوف‌اند. به عنوان مثال، انقراض یک نوع یا شکست یک ملت، تحت تأثیر «غالب» است، در حالی که شکست یک فرد ظالم به «قاطع» یا «باطش» نسبت داده می‌شود. این گستردگی، به مانند خورشیدی است که پرتوهایش بر تمامی سرزمین‌ها می‌تابد، در مقابل شمشیری که تنها یک هدف را نشانه می‌رود. این ویژگی، «غالب» را به اسمی تبدیل می‌کند که در مدیریت نظام‌های کلان خلقت نقش‌آفرینی می‌کند.

رابطه «غالب» و «ماكر»

اسم «ماكر» (﴿وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾، آل‌عمران: ۵۴) تحت دولت «غالب» قرار دارد، زیرا «غالب» به دلیل ظهور لطف ظاهری، مکر الهی را در بر می‌گیرد. این رابطه، به مانند نقشه‌ای حکیمانه است که در پس پرده‌ای از لطف و رحمت، به تحقق غلبه الهی می‌انجامد. برخلاف «قاطع» و «قامع» که فاقد این لطف ظاهری‌اند، «غالب» با ظرافتی بی‌نظیر، مکر الهی را به عنوان ابزاری برای غلبه حکیمانه به کار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش اول

اسم «غالب» به عنوان یکی از اسماء جلالیه، با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود، در نظام اسماء الهی جایگاهی ممتاز دارد. این اسم، با اشتراک در فعلیت و وصول با «بالغ»، در حوزه جلال و اقتدار عمل می‌کند و با اسماء جلالیه دیگر چون «قهار»، «قاطع» و «باطش» هماهنگی دارد. تمایز آن با «قاطع» و «قامع» در غاییت و ظهور لطف ظاهری، و گستره تأثیر آن بر کلیات، آن را متمایز کرده است. این بخش، با تبیین مفهومی و جایگاه «غالب»، بستری برای فهم عمیق‌تر این اسم در بخش‌های بعدی فراهم آورد.

بخش دوم: حضور اسم «غالب» در قرآن کریم و تحلیل آیات مرتبط

کمیابی و عظمت «غالب» در قرآن کریم

اسم «غالب» در قرآن کریم با حضوری نادر و عظیم، تنها یک‌بار به صورت اسمی (سوره یوسف: ۲۱) و یک‌بار به صورت فعلی (سوره مجادله: ۲۱) ذکر شده است. مشتقات این اسم، حدود ۳۳ مورد در قرآن کریم آمده که نصف مشتقات «بالغ» (۶۸ مورد) است. این کمیابی، به مانند گوهری نایاب در میان گنجینه قرآن کریم، نشانه عظمت و جایگاه والای این اسم است. آیه کلیدی مرتبط با «غالب» در سوره مجادله، چنین است: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ (مجادله: ۲۱)؛ : «خدا نوشته است که من و پیامبرانم حتماً پیروز خواهیم شد.» این آیه، چونان منشوری است که نور غلبه الهی و رسولانش را در عالم منعکس می‌کند.

درنگ: کمیابی و عظمت

کمیابی اسم «غالب» در قرآن کریم، با تنها دو ذکر اسمی و فعلی، نشانه عظمت آن است. این کمیابی، با اصل قرآنی «کم‌آمدن برابر با عظمت» هم‌راستا بوده و جایگاه والای این اسم را نشان می‌دهد.

غلبه حق در آیات قرآنی

اکثر مشتقات «غالب» در قرآن کریم، مانند «یغلبون»، «غلبوا» و «سیغلبون»، به غلبه حق اشاره دارند. در مقابل، واژه «مغلوب» تنها یک‌بار در قرآن کریم آمده است: ﴿رَبِّ إِنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ﴾ (قمر: ۱۰). این کمیابی مغلوبیت، به مانند سایه‌ای ناپایدار در برابر نور عظیم غلبه حق، نشان‌دهنده برتری و اقتدار الهی است. حتی در مواردی که ادعای غلبه از سوی باطل مطرح می‌شود، مانند ادعای فرعون: ﴿إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ﴾ (شعراء: ۴۱)، به شکست و ناکامی منجر می‌گردد. این امر، با اصول کلامی غلبه نهایی حق بر باطل هم‌خوانی دارد.

غلبه انبیا در منش و فرهنگ

آیه ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ (مجادله: ۲۱) بر غلبه انبیا در منش، فرهنگ و اعتقادات تأکید دارد، نه صرفاً در عمل ظاهری. انبیا، به مانند باغبانانی حکیم، با کاشتن بذر توحید و عدالت در اذهان بشر، کمر ظلم را در فرهنگ و باورها شکسته‌اند. این غلبه، چنان عمیق است که هیچ ظالمی جرأت افتخار به ظلم خود را ندارد و حتی در دنیای امروز، ظالمان در پس نقاب عدالت و مظلومیت عمل می‌کنند. این تأثیر، با جامعه‌شناسی دین و نقش انبیا در فرهنگ‌سازی عدالت‌خواهی هم‌راستا است.

درنگ: غلبه فرهنگی انبیا

غلبه انبیا در آیه ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾، در حوزه منش، فرهنگ و اعتقادات است. این غلبه، با شکستن کمر ظلم در اذهان، مانع از افتخار به ظلم شده و تأثیر عمیقی بر فرهنگ بشری گذاشته است.

غلبه در دنیا، نه قیامت

غلبه مذکور در آیه ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ به دنیا معطوف است، نه قیامت، زیرا در قیامت نیازی به غلبه انبیا نیست. در قیامت، حکمیت الهی (﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾، غافر: ۱۶) برقرار است و غلبه انبیا در دنیا معنا می‌یابد. این تفسیر، به مانند نوری است که در تاریکی دنیا می‌درخشد، در حالی که در قیامت، نور الهی تمامی عالم را فرا گرفته است.

غلبه نسبی در عالم ناسوت

غلبه در عالم ناسوت، حتی در عصر ظهور، نسبی است و کامل نیست، زیرا شیطان و ظلم همچنان وجود دارند. در عصر ظهور، به دلیل جمع عقل‌ها و افزایش تاب محک، غلبه حق افزون‌تر می‌شود، اما ظلم به‌طور کامل نابود نمی‌گردد. این امر، به مانند باغی است که هرچند با دستان باغبانی حکیم آراسته شده، اما همچنان علف‌های هرز در گوشه‌هایی از آن می‌رویند. این دیدگاه، با روایات مربوط به عصر ظهور و ادامه فعالیت شیطان تا قیامت هم‌خوانی دارد.

درنگ: غلبه نسبی در ناسوت

غلبه در عالم ناسوت، حتی در عصر ظهور، نسبی است. این غلبه با افزایش تاب محک و جمع عقل‌ها در عصر ظهور تقویت می‌شود، اما ظلم به‌طور کامل از میان نمی‌رود.

جمع‌بندی بخش دوم

حضور اسم «غالب» در قرآن کریم، با کمیابی و عظمت، نشانه‌ای از جایگاه والای آن است. آیات مرتبط، بر غلبه حق و انبیا در منش، فرهنگ و اعتقادات تأکید دارند و این غلبه را در دنیا، نه قیامت، معنا می‌کنند. غلبه نسبی در عالم ناسوت، با وجود ادامه فعالیت شیطان و ظلم، نشان‌دهنده پیچیدگی و ظرافت نظام خلقت است. این بخش، با تحلیل آیات و تبیین معانی، گامی در جهت فهم عمیق‌تر اسم «غالب» برداشت.

نتیجه‌گیری کلی

اسم «غالب»، به عنوان یکی از اسماء جلالیه غایی الهی، با تأکید بر غلبه حق و انبیا در منش، فرهنگ و اعتقادات، جایگاهی بی‌بدیل در معرفت‌شناسی قرآنی دارد. این اسم، که تنها دو بار در قرآن کریم ذکر شده، با «بالغ» در فعلیت و وصول اشتراک دارد، اما به دلیل جلالی بودن، در حوزه قهر و اقتدار عمل می‌کند. تفاوت «غالب» با «قاطع» و «قامع» در غاییت و ظهور لطف ظاهری، و گستره تأثیر آن بر کلیات، آن را متمایز می‌سازد. غلبه انبیا در دنیا، با شکستن کمر ظلم در اذهان، مانع از افتخار به ظلم شده و این موفقیت، نتیجه قانون الهی ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ است. این نوشتار، با استخراج نکات کلیدی و ارائه توضیحات تکمیلی، رویکردی علمی و عمیق را برای فهم این اسم ارائه داد و بر ضرورت درک دقیق اسماء الهی برای معرفت و سلوک تأکید کرد. این اثر، به مانند چراغی است که در مسیر معرفت الهی، راه را برای جویندگان حقیقت روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، تفاوت اصلی بین اسم 'غالب' و 'بالغ' چیست؟

2. بر اساس متن، اسم 'غالب' تحت دولت کدام اسم دیگر قرار دارد؟

3. طبق متن، ویژگی اصلی 'غالب' در مقایسه با 'قاطع' چیست؟

4. بر اساس متن، در آیه 'كتب الله لاغلبن انا و رسلی'، غلبه به چه چیزی اشاره دارد؟

5. طبق متن، چند مورد از مشتقات 'غالب' در قرآن ذکر شده است؟

6. طبق متن، اسم 'غالب' از اسماء فعلی الهی است.

7. بر اساس متن، 'غالب' و 'قاطع' هر دو جلالی ظاهری هستند.

8. متن بیان می‌کند که اسم 'ماكر' تحت دولت 'غالب' قرار دارد.

9. طبق متن، غلبه انبیا تنها در قیامت محقق می‌شود.

10. بر اساس متن، هیچ ظالمی در تاریخ به ظلم خود افتخار نکرده است.

11. طبق متن، چرا 'غالب' تحت دولت 'بالغ' قرار دارد؟

12. بر اساس متن، تفاوت 'غالب' با 'قاطع' در چیست؟

13. چرا طبق متن، ظالمان از اقرار به ظلم خود پرهیز می‌کنند؟

14. بر اساس متن، منظور از 'غلبه' در آیه 'كتب الله لاغلبن انا و رسلی' چیست؟

15. طبق متن، چرا امت‌ها همیشه غالب نمی‌شوند؟

پاسخنامه

1. بالغ جمالی و غالب جلالی است

2. بالغ

3. غالب جلالی باطنی و قاطع جلالی ظاهری است

4. غلبه در منش و فرهنگ انبیا

5. بیش از ۳۰ مورد

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا 'غالب' در ظرف ایصال و وصول تحت دولت 'بالغ' است.

12. 'غالب' جلالی باطنی و ظاهراً جمالی است، اما 'قاطع' جلالی ظاهری و باطنی است.

13. زیرا انبیا ظلم را چنان شکست داده‌اند که ظالمان نمی‌توانند به آن افتخار کنند.

14. غلبه در منش، فرهنگ و اعتقادات انبیا، نه صرفاً در امور ظاهری.

15. زیرا امت‌ها اگر از رسل تبعیت نکنند، گرفتار مشکلات خود می‌شوند.

فوتر بهینه‌شده