متن درس
اسماء و صفات الهی: تبیین اسم باسط
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۷۱)
مقدمه: بسط الهی، گشایش در ظهورات وجود
اسم شریف «باسط» از جمله اسماء فعلی و جمالی الهی است که چون چشمهای جوشان، گشایش و انبساط را در تمامی مراتب وجود و ظهورات آن جاری میسازد. این اسم، در آیینهی قرآن کریم، نه بهصورت اسمی، بلکه در قالب فعلی «یبسط» تجلی یافته و حکایت از پویایی فیض الهی دارد. گویی «باسط» چون نسیمی است که در گسترهی خلقت وزیده و به رزق، علم، قلب و روح انسان وسعت میبخشد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به کاوش در معانی، خصوصیات و آثار این اسم شریف در چارچوب قرآنی، فلسفی و عرفانی میپردازد.
بخش اول: ماهیت و جایگاه اسم باسط در نظام اسماء الهی
تعریف و چیستی باسط
اسم «باسط» از ریشهی «بسط» به معنای گشایش، انبساط و وسعت است که در ظرف ظهورات الهی، چونان دری گشوده به سوی فیض بیکران حق تعالی عمل میکند. این اسم، در زمرهی اسماء فعلی و جمالی قرار دارد و در قرآن کریم، بهصورت فعلی «یبسط» ظهور یافته است. برخلاف اسماء اسمی که ثبات و دوام را القا میکنند، «باسط» بر پویایی و فعلیت فیض الهی دلالت دارد. این ویژگی، انسان را از اطمینان کاذب به نعمتهای الهی بازمیدارد و او را به مراقبت مداوم در برابر فعل الهی دعوت میکند.
غیبت صورت اسمی باسط در قرآن کریم
یکی از ویژگیهای برجستهی اسم «باسط» در قرآن کریم، غیبت آن بهصورت اسمی و ظهور آن در قالب فعلی است. بهجای «باسط»، واژهی «مبسوط» در آیهی شریفهی ﴿بَلْ [مطلب حذف شد] ) آمده است که بر فعلیت و عدم ثبات دائمی نعمت دلالت دارد. این غیبت اسمی، چون هشداری است که انسان را از غفلت و اطمینان کاذب به نعمتهای الهی بازمیدارد و او را به دعایی چون «اللهم لا تکلنی إلی نفسی طرفة عین أبداً» سوق میدهد.
بخش دوم: تقابل مفهومی و مصداقی بسط و قبض
بسط در برابر قبض: مفهوم و مصداق
در نگاه مفهومی، «بسط» به معنای گشایش و انبساط است و «قبض» به معنای بههمپیچیدگی و انقباض. این دو، چون دو سوی یک سکه، در برابر یکدیگر قرار میگیرند؛ اما در قرآن کریم، این تقابل بهندرت بهصورت مستقیم دیده میشود. تنها در آیهی شریفهی ﴿وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ [مطلب حذف شد] ) این دو واژه در کنار هم آمدهاند، آن هم با تقدم «قبض» بر «بسط»، که حالتی جلالی و مرتبط با قیامت را القا میکند.
بسط و قدر: حکمت و تعادل در انبساط
در آیات متعدد قرآن کریم، «بسط» با «قدر» همراه است، نه «قبض». آیاتی چون ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ [مطلب حذف شد] ) و ﴿قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ [مطلب حذف شد] ) نشان میدهند که «قدر» بهعنوان معدل و محافظ «بسط» عمل میکند. «قدر» نه مقابل «بسط»، بلکه مکمل آن است و حکمت و عدالت را در گشایش الهی تضمین میکند.
جمعبندی بخش دوم
تقابل مفهومی «بسط» و «قبض» در قرآن کریم بهصورت محدود و با رویکرد جلالی در قیامت ظاهر شده، اما «بسط» و «قدر» بهعنوان دو بال حکمت و گشایش، نظام خلقت را سامان میدهند. این چیدمان قرآنی، چون نغمهای است که از اولویت جمال بر جلال سخن میگوید و انسان را به سوی تعادل و حکمت در فهم فیض الهی هدایت میکند.
بخش سوم: انبساط تقدیری، بنیان خلقت و شریعت
جهانبینی انبساط تقدیری
جهان، خلقت و شریعت بر پایهی «انبساط تقدیری» بنا شدهاند؛ گویی عالم چون فرشی گسترده است که با نخهای حکمت و قدر بافته شده است. آیهی شریفهی ﴿أَلَمْ نَجْعَلِ [مطلب حذف شد] ) بر بسط در دنیا دلالت دارد، در حالی که آیهی ﴿وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ [مطلب حذف شد] ) از قبض در قیامت سخن میگوید. این دوگانگی، نشاندهندهی اولویت انبساط در دنیا و غلبهی قبض در آخرت است.
انبساط در دین و شریعت
دین و شریعت، چونان آیینهای شفاف، انعکاسدهندهی انبساط تقدیریاند. تأکید قرآن کریم بر «بسط و قدر» در احکام و نظام خلقت، حکایت از گشایش و حکمت در شریعت دارد. این رویکرد، انسان را به سوی پویایی و گشادگی در فهم دین دعوت میکند و از جمود و بسته شدن ذهن بازمیدارد.
جمعبندی بخش سوم
انبساط تقدیری، چون جریانی زلال، در تمامی شئون خلقت و شریعت جاری است. این جهانبینی، انسان را به سوی گشایش، پویایی و تعادل هدایت میکند و از غلبهی قبض و جمود در اندیشه و عمل بازمیدارد.
بخش چهارم: عدالت و انبساط تقدیری
تعریف عدالت در پرتو بسط و قدر
عدالت، در نگاه قرآنی و عرفانی، نه صرف پرهیز از گناه، بلکه انبساط تقدیری است؛ گویی عدالت، چون ترازویی است که کفههای بسط و قدر را در تعادل نگه میدارد. انبساط بدون قدر به هرجومرج و اسراف میانجامد و قبض بیشازحد به جمود و بسته شدن منجر میشود. این تعریف، با مباحث فلسفی و اخلاقی در مورد عدالت بهعنوان تعادل و حکمت همراستاست.
آثار روانشناختی و اخلاقی بسط و قبض
تأکید بر قبض بهجای بسط و قدر، چون سایهای سنگین، بر روان و اخلاق انسان اثر میگذارد و به تنگ شدن چشم، دل و رفتار میانجامد. الفاظ و مفاهیم، چونان بذرهایی هستند که در روح و جسم انسان کاشته میشوند. تأکید بر «قبض» به جمود، بداخلاقی و عصبیت منجر میشود، در حالی که انبساط تقدیری، پویایی، تازگی و گشایش را به ارمغان میآورد.
جمعبندی بخش چهارم
عدالت، چون گوهری درخشان، در انبساط تقدیری متجلی است و انسان را به سوی تعادل، پویایی و گشایش در اندیشه و عمل هدایت میکند. این رویکرد، از تأثیرات منفی قبض بر روان و اخلاق جلوگیری کرده و زندگی را با تازگی و حکمت میآراید.
بخش پنجم: آثار و کاربردهای اسم باسط
کاربرد معنوی و عملی باسط
تمسک به اسم «باسط»، چون کلیدی است که قفلهای دل و روح را میگشاید. این اسم، در رفع امراض معنوی، اخلاقی، ذهنی و نفسی کارآمد است و انسان را به سوی گشایش و تعادل در سلوک و معرفت سوق میدهد. گویی «باسط» چون جریانی زلال، قلب را از تیرگیهای قبض پاک کرده و روح را به سوی وسعت و نور هدایت میکند.
آثار اجتماعی انبساط تقدیری
انبساط تقدیری در جوامع اسلامی، چون نسیمی روحبخش، باید به کاهش عصبیت، فقر و جمود و افزایش پویایی، تازگی و زندگی منجر شود. اما جوامع اسلامی که از این فرهنگ دور شدهاند، گرفتار بسته شدن و جمود گشتهاند. گویی تأکید نادرست بر قبض، چون دیواری است که گشایش و پویایی را سد کرده است.
جمعبندی بخش پنجم
اسم «باسط» و فرهنگ انبساط تقدیری، چون چراغی است که مسیر سلوک و زندگی را روشن میسازد. این اسم، با دعوت به گشایش و تعادل، انسان و جامعه را از جمود و قبض رهایی بخشیده و به سوی پویایی و حکمت هدایت میکند.
نتیجهگیری کلی
اسم شریف «باسط»، چون گوهری درخشان در گنجینهی اسماء الهی، گشایش و انبساط را در تمامی مراتب وجود و ظهورات آن جاری میسازد. این اسم، در قرآن کریم بهصورت فعلی «یبسط» ظهور یافته و بر پویایی و فعلیت فیض الهی تأکید دارد. تقابل مفهومی بسط و قبض، در قرآن کریم بهندرت دیده شده و «قدر» بهعنوان معدل و محافظ بسط، حکمت و عدالت را در نظام خلقت تضمین میکند. خلقت، دین و شریعت بر انبساط تقدیری بنا شدهاند و قبض در ظرف قلیل، مانند قیامت، ظاهر میشود. عدالت، در پرتو انبساط تقدیری تعریف شده و بر روان، اخلاق و جامعه اثر مثبت میگذارد. تمسک به «باسط»، انسان را به گشایش و تعادل در سلوک و معرفت دعوت کرده و جوامع را از جمود و بسته شدن رهایی میبخشد.