متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل و تبیین اسم منفق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۷۴)
دیباچه
اسم «منفق» از اسمای نازله الهی، چون گوهری نادر در قرآن کریم تنها یکبار در آیه شریفه ﴿بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ (مائده: ۶۴) درخشیده است. این اسم، در ظرف احتجاج با یهود، پرده از حقیقت انفاق الهی برمیدارد که نه تنها خیر، بلکه گاه شر را نیز در بر میگیرد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عمیق آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل و تبیین این اسم از منظرهای قرآنی، لغوی، فلسفی، روانشناختی و عرفانی میپردازد.
بخش نخست: ماهیت و معنای لغوی ماده نفق
تبیین لغوی ماده نفق
ماده «نفق» در زبان عربی، چون کلیدی به سوی فهم معانی خروج، زوال و محدودیت گشوده میشود. این ماده در واژگانی چون «انفاق»، «نفاق» و «نفقه» تجلی یافته و هر یک، جلوهای از سیر حرکتی محدود و ذهابی را نمایان میسازد. برای نمونه، «نفقت الدراهم» به معنای تمام شدن پول و «نفقت الدابة» به معنای مرگ حیوان، هر دو بر زوال و پایان دلالت دارند. این معنا، در مقاییس اللغه نیز با تأکید بر خروج و پنهانکاری تأیید شده، اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که «نفق» یک معنای واحد دارد: سیر حرکتی محدود که به زوال و موت منتهی میشود.
درنگ: ماده «نفق» دارای یک معنای واحد است: سیر حرکتی محدود، خروج و زوال، که در انفاق، نفاق و نفقه نمود مییابد و چهرهای غیرشریف و غیرگوارا دارد.
نقد دوگانگی معانی در لغتشناسی
برخلاف دیدگاه برخی لغویان که «نفق» را دارای دو اصل (خروج و پنهانکاری) میدانند، تحلیل دقیقتر بر وحدت معنایی این ماده تأکید دارد. مثال یربوع، حیوانی که با خانههای «نافقا» (سوراخ مخفی) و «قاصعا» (سوراخ ظاهری) شناخته میشود، نشاندهنده خروج از ظاهر به باطن است که در نفاق به کفر پنهان منجر میشود. این وحدت معنایی، با نقد اشتقاق دوگانه و تأکید بر یکپارچگی معنایی ماده «نفق» همراستاست.
بخش دوم: تحلیل قرآنی و الهیاتی اسم منفق
منفق در قرآن کریم: یک ذکر، معانی گسترده
اسم «منفق» تنها یکبار در آیه شریفه ﴿بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ (مائده: ۶۴، : بلکه هر دو دست او گشاده است؛ هر گونه بخواهد خرج میکند) ذکر شده است. این آیه، در پاسخ به ادعای یهود که گفتند «دست خدا بسته است»، انفاق الهی را در معنای وسیع آن، شامل خیر و شر، به تصویر میکشد. سیاق آیه نشان میدهد که انفاق الهی، برخلاف رزق و اعطا، میتواند شامل طغیان، عداوت و بغضاء نیز باشد، چنانکه در ادامه آیه آمده: ﴿وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ﴾ (مائده: ۶۴، : و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، طغیان و کفر بسیاری از آنان را افزون خواهد کرد و میانشان تا روز قیامت عداوت و کینه افکندیم).
درنگ: انفاق الهی در آیه ﴿يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ شامل خیر و شر است و برخلاف رزق و اعطا، لزوماً به خیر محدود نمیشود، بلکه میتواند طغیان و عداوت را نیز در بر گیرد.
تفاوت انفاق با سایر صفات الهی
انفاق، برخلاف احسان، اعطا، رزق، حظ و نصیب، صفتی نازل و نقصآلود است. احسان، خیر مطلق و بیقید است؛ اعطا، عطایی است که خروج از ملک معطی را لازم ندارد؛ رزق، نعمتی تکوینی و مستمر است؛ حظ، خیر محدود و نصیب، خیر یا شر محدود است. اما انفاق، به خروج مال از ملک منفق وابسته است و ممکن است خیر یا شر باشد. این تفاوت، چون خطی میان نور و سایه، انفاق را از سایر صفات متمایز میسازد.
درنگ: انفاق، برخلاف احسان، اعطا و رزق، محدود، زوالی و نقصآلود است و لزوماً خیر نیست، زیرا مستلزم خروج از ملک منفق است.
نقص انفاق در برابر کمال الهی
انفاق، به دلیل خروج مال از ملک منفق، برای خداوند متعال که مالک مطلق است و چیزی از ملکش خارج نمیشود، صفتی کامل نیست. در فلسفه الهی، صفتی که نقص و زوال را در خود داشته باشد، شایسته ذات باریتعالی نیست. از اینرو، «منفق» صفتی نازل و خلقی است که در ظرف احتجاج با یهود به کار رفته و نشاندهنده انفاق خیر و شر است.
درنگ: انفاق، به دلیل خروج از ملک منفق، برای خداوند که مالک مطلق است، صفتی کامل نیست و در مقایسه با صفاتی چون معطی و محسن، نازل و نقصآلود است.
بخش سوم: نفاق و منافقان در قرآن کریم
منافقان و فاسقان: خروج از حق
منافقان، به دلیل خروج از حق و شرع، در قرآن کریم بهعنوان فاسقان معرفی شدهاند: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾ (نساء: ۱۴۵، : همانا منافقان در پایینترین طبقه از آتشاند). این جایگاه، منافقان را از کافران بدتر میسازد، زیرا نفاق با دوگانگی ظاهر و باطن همراه است، در حالی که کفر میتواند با صداقت توأم باشد. مومن خود است، کافر نیز میتواند خود باشد، اما منافق خود نیست و این دوگانگی، چون سایهای شوم، او را از حقیقت دور میسازد.
درنگ: منافقان، به دلیل خروج از حق و دوگانگی ظاهر و باطن، از کافران بدترند و در قرآن کریم بهعنوان فاسقان (خارجشدگان از شریعت) معرفی شدهاند.
منافقات و نقش جنسیت در نفاق
قرآن کریم پنج بار از «منافقات» (زنان منافق) یاد کرده، مانند آیه ﴿الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ﴾ (تحریم: ۹، : منافقان و منافقات). در مقابل، واژه «کافرات» تنها یکبار و بدون مذمت ذکر شده است. این تفاوت، به ویژگیهای روانشناختی و جامعهشناختی نفاق بازمیگردد. نفاق، که با ترس، ضعف و سستی همراه است، با خصوصیات نوعاً زنانه قرابت بیشتری دارد. از اینرو، ذکر پنج مورد «منافقات» در برابر ۲۷ مورد «منافقین» در مقایسه با یک مورد «کافرات» در برابر صدها مورد کفر، نشاندهنده پررنگی نفاق در زنان است.
درنگ: نفاق، به دلیل پیوند با ترس و ضعف، با خصوصیات نوعاً زنانه قرابت بیشتری دارد، لذا «منافقات» در قرآن کریم پررنگتر از «کافرات» ذکر شده است.
بخش چهارم: انفاق در آیات قرآنی و قیود آن
قیود انفاق در قرآن کریم
انفاق در قرآن کریم، برخلاف رزق و احسان، مطلق نیست و با قیودی چون خیر، وجهالله، عدم منت و عدم اسراف همراه است. برای نمونه، آیه ﴿لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ﴾ (آلعمران: ۹۲، : هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید) بر انفاق از اموال محبوب تأکید دارد. همچنین، آیه ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا﴾ (فرقان: ۶۷، : و کسانی که چون انفاق کنند نه اسراف میکنند و نه تنگ میگیرند) و آیه ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ﴾ (بقره: ۲۶۴، : صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید) انفاق را مقید به خیر و حسن میکنند. این قیود، چون نوری که مسیر را روشن میسازد، انفاق را از خطر ریا، اسراف و منت مصون میدارند.
درنگ: انفاق در قرآن کریم با قیودی چون خیر، وجهالله، عدم منت و عدم اسراف مقید شده و برخلاف رزق، مطلق خیر نیست.
تفاوت انفاق با رزق
رزق، نعمتی تکوینی، مستمر و گواراست که در آیاتی چون ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ﴾ (روم: ۴۰، : خداوند کسی است که شما را آفرید، سپس روزیتان داد) و ﴿هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ (سبأ: ۳۹، : او بهترین روزیدهندگان است) بهعنوان صفتی شریف و پایدار معرفی شده است. اما انفاق، محدود، موقت و زوالی است و ممکن است از حلال یا حرام باشد. این تفاوت، چون تمایز میان خورشید تابان و سایهای گذرا، انفاق را در مرتبهای نازلتر از رزق قرار میدهد.
درنگ: انفاق، برخلاف رزق که تکوینی و مستمر است، محدود، موقت و زوالی است و ممکن است از حرام باشد.
بخش پنجم: توصیههای عرفانی و عملی
دوری از انفاق و گرایش به احسان و جود
مومن، چون مسافری در مسیر کمال، باید از انفاق به دلیل محدودیت و نقص آن اجتناب کرده و به احسان، اعطا و جود روی آورد. انفاق، به دلیل پیوند با ماده «نفق» و نزدیکی به نفاق، ممکن است با ریا، منت یا شر همراه باشد. از اینرو، مومن باید چون گلی که به سوی نور میروید، به صفات عالیتر چون احسان و جود متوسل شود تا از آثار منفی انفاق دور بماند. این توصیه، با عرفان عملی و تأکید بر تزکیه نفس همراستاست.
درنگ: مومن باید از انفاق به دلیل نقص و محدودیت آن دوری کرده و به احسان، اعطا و جود روی آورد تا از نفاق و آثار منفی انفاق مصون بماند.
جمعبندی و نتیجهگیری
اسم «منفق»، چون ستارهای در آسمان قرآن کریم، تنها یکبار در آیه ﴿يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ (مائده: ۶۴) درخشیده و در ظرف احتجاج با یهود، انفاق الهی را در معنای خیر و شر به تصویر کشیده است. ماده «نفق»، با معنای واحد سیر حرکتی محدود، خروج و زوال، در انفاق، نفاق و نفقه تجلی یافته و چهرهای غیرشریف و نقصآلود دارد. انفاق، برخلاف احسان، اعطا و رزق، محدود و زوالی است و برای خداوند، که مالک مطلق است، صفتی کامل نیست. نفاق، با دوگانگی ظاهر و باطن، منافقان را از کافران بدتر میسازد و در زنان، به دلیل قرابت با ترس و ضعف، پررنگتر است. قرآن کریم انفاق را با قیود خیر و حسن مقید کرده و مومن را به سوی احسان و جود رهنمون میسازد. این تحلیل، چون نقشهای دقیق، راه را برای فهم عمیقتر اسم «منفق» و ماده «نفق» در معرفت و سلوک هموار کرده است.
با نظارت صادق خادمی