متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم باعث و حیات
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۸۲)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۸۲، به تبیین عمیق و تفصیلی مفهوم «باعث» و پیوند آن با «حیات» در پرتو اسما و صفات الهی میپردازد. متن حاضر، با رویکردی علمی و آکادمیک، ویژه پژوهشگران و مخاطبان تحصیلکرده در حوزه الهیات، فلسفه و عرفان نگاشته شده است. هدف، ارائه تحلیلی جامع از ظرفیتهای انسان در تصرف در موجودات، نقش ایمان در احیای حیات، و ضرورت تحول در جامعه اسلامی برای ورود به میدان خلاقیت و پویایی است.
بخش چهارم: تبیین مفهوم باعث و حیات در پرتو اسما و صفات الهی
مقدمه بخش
این بخش، ادامه بررسی مفهوم «باعث» در ارتباط با «حیات» است که با نگاهی الهیاتی، فلسفی و اجتماعی، به ظرفیتهای انسان در احیای حیات و نقش ایمان در این فرآیند میپردازد. همانگونه که خورشید، با پرتوهای خود، زمین را از تاریکی به روشنایی میکشاند، قرآن کریم نیز با آیات نورانی خود، راه احیای حیات را به انسان مینمایاند. این نوشتار، با استناد به آیات قرآنی و تحلیلهای تفصیلی، به تبیین این حقیقت میپردازد که انسان، بهعنوان خلیفهالله، میتواند در شئون خلقت دخالت کند و با ایمان فوقالعلم، به خلاقیت و پویایی دست یابد.
۱. ظرفیت انسان در تصرف وجودی و ایجادی
انسان، بهعنوان خلیفهالله، دارای ظرفیت بیمانندی در تصرف در موجودات است. قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید:
سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
[مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمانها و زمین است برای شما مسخر کرده است»).
این تسخیر، نه صرفاً در اوصاف و عوارض، بلکه در ذوات و شئون وجودی و ایجادی موجودات است. انسان، همچون باغبانی که خاک را برای رویش آماده میسازد، میتواند در خلقت و حیات دخالت کند. بااینحال، محدودیتهای فقهی و فرهنگی، گاه همچون زنجیرهایی، این ظرفیت عظیم را به بند کشیدهاند.
۲. اعجاز انبیا: الگویی برای احیای حیات
اعجاز انبیا، جلوهای از قدرت الهی در تصرف در حیات است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
أَنِّي أُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ
[مطلب حذف شد] : «من مردگان را به اذن خدا زنده میکنم»).
این اعجاز، نه برای تفاخر، بلکه برای تحریک انسانها به پویایی و احیای حیات است. همانگونه که نسیم بهاری، شاخههای خشک را به جنبش درمیآورد، اعجاز انبیا نیز انسان را به سوی خلاقیت و تلاش دعوت میکند. این امر، با اذن الهی و در چارچوب توحید، برای انسان نیز ممکن است.
۳. فقدان ممنوعیت در دین برای تصرف در خلقت
دین الهی، هیچ نقطه ممنوعهای برای حرکت، سیر و حضور انسان قائل نیست، مگر در موارد معصیت یا ضرر. حتی در باب ذات و صفات الهی، منعی برای خواص وجود ندارد. ارشاد قرآنی «لَا تَفَكَّرُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ» برای عموم است و نه برای کسانی که موانع را برطرف کردهاند. دین، همچون دریایی بیکران، انسان را به سوی کمال و قرب الهی دعوت میکند و هیچ مانعی جز موانع شخصی یا تاریخی بر سر راه او نیست.
۴. احیای حیات: بیمانع و ممکن
احیای حیات، اعم از خلق موجود یا زنده کردن مرده، هیچ اشکالی ندارد. قرآن کریم میفرماید:
ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ
[مطلب حذف شد] : «سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم»).
اگر ماده برای دریافت روح آماده شود، انشاء روح توسط خداوند صورت میگیرد. این فرآیند، چه در رحم، چه در آزمایشگاه، و چه با مواد طبیعی یا صنعتی، ممکن است. همانگونه که رودخانه، با جریان خود، زمین را سیراب میکند، انسان نیز با آمادهسازی ماده، میتواند زمینهساز انشاء روح شود.
۵. قیاس بعثت انبیا و ارسال روح
ارسال روح، مشابه بعثت انبیاست. همانگونه که بعثت انبیا به آمادگی جامعه بستگی دارد، ارسال روح نیز به آمادگی ماده وابسته است. این قیاس، نظم الهی در خلقت را نشان میدهد. انسان، مانند کشاورزی که زمین را برای کشت آماده میکند، میتواند با آمادهسازی ماده، زمینهساز انشاء روح شود.
۶. نقش ملائکه و ظرفیت انسان در تصرف در حیات
ملائکه، مانند جبرئیل، عزرائیل، میکائیل و اسرافیل، در توزیع حیات و موت نقش دارند. اگر این امر برای ملائکه ممکن است، برای انسان نیز، بهعنوان خلیفهالله، ممکن است. محدودیتهای انسان، نه از منع الهی، بلکه از فقدان اراده و تلاش ناشی میشود. انسان، همچون پرندهای که بالهایش را برای پرواز میگشاید، میتواند با اراده و ایمان، در شئون خلقت دخالت کند.
۷. آیات قرآنی: دعوت به کشف و خلاقیت
آیات قرآن کریم، مانند:
أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ
[مطلب حذف شد] : «آیا به پرندگان مسخر در فضای آسمان ننگریستند که جز خدا چیزی آنها را نگه نمیدارد؟»)،
انسان را به کشف و خلاقیت دعوت میکنند. این آیات، با عبارت «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»، ایمان را کلید پویایی میدانند. همانگونه که ستارگان در آسمان، راهنمایی برای شبپیمایاناند، آیات قرآنی نیز راهنمای انسان در مسیر احیای حیاتاند.
۸. ایمان فوقالعلم: کلید خلاقیت
قرآن کریم، ایمان را شرط احیای حیات میداند:
إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
(آلعمران: ۴۹).
ایمان، بدون علم ممکن نیست، اما ایمان فوقالعلم، کلید اختراعات و اکتشافات است. این ایمان، همچون مشعلی فروزان، انسان را از تاریکیهای جهل علمی به روشنایی خلاقیت رهنمون میشود. ایمان فوقالعلم، اتصال به ربوبیت الهی است که مومن را از مغزهای خشک علمی متمایز میکند.
۹. عقبماندگی جامعه اسلامی: محرومیت و مسئولیت
عقبماندگی جامعه اسلامی، دو پیامد دارد: محرومیت خود از پیشرفت و عقب نگهداشتن بشریت. ایمان مومنین، همچون نمکی است که طعم پیشرفت علمی را کامل میکند. قرآن کریم، با تأکید بر ایمان، مومنین را مسئول پیشرفت بشری میداند. همانگونه که فقدان آب، زمین را به کویر بدل میکند، نبود ایمان و تلاش نیز جامعه اسلامی را از پویایی محروم ساخته است.
۱۰. سوره نحل: نقشه راه احیای حیات
سوره نحل، سورهای علمی، فنی و آکادمیک است که اقسام حیات را تبیین میکند. آیهای از این سوره میفرماید:
فَلْنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً
[مطلب حذف شد] : «حتماً او را به زندگی پاکیزه زنده خواهیم کرد»).
این سوره، همچون نقشهای دقیق، راه احیای حیات را نشان میدهد. حوزهها و دانشگاهها باید با رویکرد قرآنی، از این سوره آغاز کنند تا به خلاقیت و پویایی دست یابند.
۱۱. حیات طیبه: سلامت دنیوی و سعادت اخروی
قرآن کریم در آیهای میفرماید:
فَلْنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
(نحل: ۹۷).
حیات طیبه، نتیجه ایمان و عمل صالح است که سلامت دنیوی و سعادت اخروی را تضمین میکند. همانگونه که درختی سالم، میوهای شیرین میدهد، حیات طیبه نیز سلامت و سعادت را به ارمغان میآورد.
۱۲. مشکلات برزخی ناشی از فقدان حیات طیبه
فقدان حیات طیبه، مومنین را در برزخ با مشکلاتی مواجه میسازد. همانگونه که دانشجویی که دروس خود را پاس نکرده، از دریافت مدرک محروم میشود، مومنین نیز به دلیل فقدان سلامت دنیوی، در برزخ گرفتار میمانند. قرآن کریم، با تأکید بر حیات طیبه، راهکار را در ایمان و عمل صالح ارائه میدهد.
۱۳. ارزش حیات دنیا
حتی پستترین مصادیق حیات دنیا، در قرآن کریم حیات نامیده شده است:
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ
[مطلب حذف شد] : «زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»).
این نامگذاری، ارزش حیات را نشان میدهد. انسان، مانند مسافری که از هر لحظه سفر خود بهره میگیرد، باید از حیات دنیا برای احیای خود و دیگران استفاده کند.
۱۴. دردمندی انسان در باب حیات
قرآن کریم، با طرح پرسشهایی مانند:
أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى
(بقره: ۲۶۰)،
أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا
(بقره: ۲۵۹)،
مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
(یس: ۷۸)،
و
مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا
(یس: ۵۲)،
دردمندی انسان در باب حیات را نشان میدهد. این پرسشها، دو نوعاند: پرسش از چگونگی احیاء (کیف) و پرسش از فاعل بعثت (من). جامعه اسلامی، متأسفانه فاقد این دردمندی است.
۱۵. لزوم تحول در جامعه اسلامی
جامعه اسلامی، برای احیای حیات، باید از مسجد تا دانشگاه، از علم تا عمل، دردمند و پرسشمند شود. قرآن کریم و ایمان، محور این تحولاند. بدون این تحول، عزت اسلامی و پیشرفت بشری محقق نخواهد شد. همانگونه که بهار، زمین را از خواب زمستانی بیدار میکند، تحول قرآنی نیز جامعه اسلامی را به پویایی و خلاقیت رهنمون خواهد ساخت.
جمعبندی بخش
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم و درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نشان داد که انسان، بهعنوان خلیفهالله، دارای ظرفیت بیمانندی در تصرف در خلقت و احیای حیات است. آیات قرآنی، با دعوت به ایمان و عمل صالح، راه احیای حیات طیبه را نشان میدهند. سوره نحل، بهعنوان نقشهای علمی و فنی، محور این تحول است. جامعه اسلامی، برای بازیافت عزت خود، باید با رویکردی قرآنی، دردمند و عملگرا شود.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با تبیین مفهوم «باعث» و «حیات» در پرتو اسما و صفات الهی، حکمت قرآنی را در دعوت به تصرف در خلقت و احیای حیات آشکار ساخت. انسان، بهعنوان خلیفهالله، میتواند در تمام شئون وجودی و ایجادی دخالت کند. آیات قرآن کریم، مانند:
سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
و
فَلْنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً
این ظرفیت را تأیید میکنند. انبیا، مظهر «باعث» در احیای حیاتاند و مومنین، با ایمان فوقالعلم، باید این مسیر را دنبال کنند. عقبماندگی جامعه اسلامی، نتیجه فقدان حیات طیبه و دردمندی است. سوره نحل، بهعنوان سورهای علمی و فنی، راه احیای حیات را نشان میدهد. حوزهها و دانشگاهها باید با رویکردی قرآنی، سوالمند و عملگرا شوند تا عزت اسلامی و پیشرفت بشری محقق گردد.