متن درس
باعث و حیات در پرتو اسماء حسنی: تبیین معرفت و اقتدار الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۸۴)
مقدمه
مفهوم «باعث» و پیوند آن با «حیات» در چارچوب اسماء حسنی، دریچهای عمیق به سوی فهم معرفت و اقتدار الهی و انسانی میگشاید. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به بررسی این مفاهیم در دو مسیر شناخت علمی و قرب معنوی میپردازد. هدف، تبیین جایگاه این اسم در الهیات، عرفان و روانشناسی انسانی است
بخش نخست: مسیرهای شناخت حیات و معرفت
دو مسیر بنیادین شناخت
شناخت حیات، به مثابه گوهری گرانبها در گنجینه معرفت انسانی، از دو مسیر متمایز قابل دستیابی است: علوم تجربی و قرب معنوی. مسیر علوم تجربی، مانند راهی هموار و گشوده، برای همگان، فارغ از ایمان یا تقوا، در دسترس است و با تحلیل و تجزیه مواد، به کاوش در اسرار هستی میپردازد. این مسیر، مانند نوری که از ابزارهای علمی بر تاریکیهای طبیعت میتابد، با روشهای گامبهگام و ذرهبهذره، به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است. اما قرب معنوی، مانند سفری آسمانی و دشوار، مختص اولیا و انبیاست که با اتصال به حقیقت الهی، معرفتی عینی و ربوبی به ارمغان میآورد. این دو مسیر، مانند دو بال پرواز در آسمان معرفت، هر یک جایگاه و کارکرد خاص خود را دارند.
درنگ: شناخت حیات از دو مسیر علوم تجربی و قرب معنوی ممکن است؛ اولی درهای باز و برای همه در دسترس است، اما دومی درهای بسته دارد و مختص اولیاست که با اتصال به حقیقت الهی، اقتداری بینهایت به دست میآورند.
علوم تجربی: درهای باز معرفت
علوم تجربی، مانند زیستشناسی و فیزیک، راهی گشوده برای همگاناند که بدون نیاز به ایمان یا تقوا، به کاوش در آثار خلقت میپردازند. قرآن کریم در آیه شریفه فَانْظُرُوا إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ (روم: ۵۰، : «به آثار رحمت خدا بنگرید») به این مسیر اشاره دارد و از مؤمنان دعوت میکند تا با تأمل در آثار رحمت الهی، به شناخت عمیقتر هستی دست یابند. این علوم، مانند جویبارهایی که با نظم و دقت در زمین معرفت جریان دارند، با ابزارهای تجربی چون میکروسکوپ و تلسکوپ، اسرار طبیعت را آشکار میکنند. با این حال، این مسیر، هرچند موفقیتهای فراوانی به همراه داشته، با مشکلات انباشتهای نیز مواجه است که دانشمندان امروزی به آن اذعان دارند. مسلمین، به دلیل غفلت از این مسیر، از قافله پیشرفت علمی عقب ماندهاند و نیازمند بازنگری در رویکرد خود هستند.
قرب معنوی: معرفت عینی و ربوبی
در مقابل علوم تجربی، قرب معنوی مسیری است که معرفت عینی و الهی را در قلب سالک میگشاید. این معرفت، مانند نوری که از درون جان سالک میتابد، نه از ابزارهای مادی، بلکه از تنظیم نفس و اتصال به حقیقت الهی سرچشمه میگیرد. اولیا و انبیا، مانند ستارگان درخشان در آسمان معرفت، با این روش به اقتداری دست یافتند که با هستی همگام شد. این معرفت، مانند دوربینی در قلب سالک است که با برد بینهایت، اسرار هستی را مشاهده میکند و امکان خلق و احیای حیات را فراهم میسازد.
اقتدار انسانی در سایه قرب معنوی
سالک با اتصال به حقیقت الهی، به اقتداری دست مییابد که مانند رودی خروشان، با جریان هستی همگام میشود. قرآن کریم در آیه شریفه إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا (مریم: ۳۰، : «من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است») به این اقتدار اشاره دارد. این اقتدار، در علم، اراده و قدرت متجلی میشود و سالک را به جایگاهی میرساند که میتواند خلق کند و حیات بخشد، مانند پرندهای که از گل بیجان، جان میگیرد.
شرط بنیادین سلوک: یقین به حقیقت
نخستین گام در سلوک معنوی، یقین به وجود حقیقتی محیط به همهچیز است که قرآن کریم آن را با عبارت مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ توصیف میکند. این یقین، مانند کلیدی است که درهای بسته قرب معنوی را میگشاید. بدون این یقین، مانند سفری بدون مقصد، سلوک به نتیجه نمیرسد. شک و کفر، مانند سایههای تاریک، مانع این اتصالاند و سالک را از حقیقت دور میکنند.
درنگ: یقین به حقیقت الهی، مانند پایهای استوار، شرط اصلی سلوک معنوی است که سالک را به اتصال با حقیقت هستی قادر میسازد.
بخش دوم: اقتدار انسانی و تمایز مسیرها
اقتدار نفسانی در برابر اقتدار الهی
اقتدار انسانی به دو گونه تقسیم میشود: اقتدار نفسانی و اقتدار الهی. اقتدار نفسانی، مانند سحر، جادو و هیپنوتیزم، نیازی به ایمان ندارد و در دسترس کافر و مؤمن است. این اقتدار، مانند شعلهای که زود خاموش میشود، محدود و غیرالهی است. اما اقتدار الهی، مانند نوری که از مبدأ هستی میتابد، مختص اولیاست و با اذن الهی، نامحدود است. قرآن کریم در آیه إِنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ (آلعمران: ۴۹، : «من برای شما از گل، بهصورت پرنده خلق میکنم») به این اقتدار الهی اشاره دارد که با نفخهای الهی، حیات میبخشد.
چهار مسیر معرفت و اقتدار
معرفت و اقتدار، مانند راههایی که به سوی قلههای حقیقت منتهی میشوند، در چهار مسیر خلاصه میشوند:
- علوم تجربی: درهای باز، بدون نیاز به ایمان، با روشهای گامبهگام، مانند جویبارهایی که با دقت در زمین معرفت جریان دارند.
- علوم گزارشی: فقه، فلسفه و عرفان صوری، مانند تماشای قطار ساکن، که تنها گزارش و نماد ارائه میدهند و به اقتدار منجر نمیشوند.
- اقتدارات نفسانی: سحر، جادو و تسخیر، که نیازی به ایمان ندارند و مانند نیرویی که از نفس سرچشمه میگیرد، محدود و غیرالهیاند.
- معرفت ربوبی: راه انبیا و اولیا، که با اتصال به حقیقت الهی، مانند پریدن بر قطار متحرک هستی، اقتداری بینهایت به ارمغان میآورد.
قرآن کریم، هر چهار مسیر را بهنحوی تأیید میکند، اما معرفت ربوبی را بهعنوان والاترین مسیر ترویج میکند که مانند خورشیدی درخشان، راه را برای احیای حیات روشن میسازد.
درنگ: معرفت ربوبی، به مثابه اتصال به قطار متحرک هستی، اقتداری بینهایت در خلق و احیا به همراه دارد که سایر مسیرها از آن محروماند.
علوم گزارشی: تماشای قطار ساکن
علوم گزارشی، مانند فقه و فلسفه صوری، مانند ایستادن در برابر قطار ساکنی است که حرکت نمیکند. این علوم، مانند کتابهایی که تنها در قفسهها خاک میخورند، ارزشمندند اما بدون تجربه و اتصال، ناتوان از احیای حیاتاند. این علوم، تنها گزارش و نماد ارائه میدهند و مانند سایهای از حقیقت، فاقد اقتدار واقعیاند.
معرفت ربوبی: اتصال به قطار متحرک
معرفت ربوبی، مانند پریدن بر قطاری است که با سرعت نور در حرکت است. این معرفت، با یقین به حقیقتی واقعی که وَرَاءَهُمْ شَيْءٌ وَهُوَ الْحَقُّ توصیف شده، محقق میشود. این اتصال، مانند پیوند جان با مبدأ هستی، اقتداری بینهایت در خلق و احیا به همراه دارد.
بخش سوم: چالشها و موانع سلوک معنوی
چالش یقین در ایمان
بسیاری از مؤمنان، ایمانی ذهنی و ناقص دارند که مانند سایهای کمرنگ، به حقیقت واقعی خدا یقین ندارد. این مشکل، حتی در میان محبین اولیا نیز دیده میشود. یقین واقعی، مانند نوری که تاریکی شک را میزداید، شرط اصلی سلوک است. محبین، با خلجان و محبوبین، با سهولت به این یقین دست مییابند.
خلجان در سلوک
محبین اولیا، در علم، اقتدار و معرفت حق، دچار خلجان و تزلزل میشوند، مانند نهالی که در بادهای تردید میلرزد. اما محبوبین، مانند درختانی استوار، از این مشکلات مبرا هستند. قرآن کریم در آیه إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ (بقره: ۱۲۴، : «هنگامی که پروردگارش ابراهیم را آزمود») به دشواری سلوک محبین اشاره دارد.
سهل و ممتنع بودن سلوک
سلوک، مانند گوهری که در دسترس و دور از دسترس است، هم سهل و هم ممتنع است. قرآن کریم در آیه أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: ۱۶، : «ما از رگ گردن به او نزدیکتریم») به سهولت آن اشاره دارد، اما موانع نفسانی، آن را دشوار میسازد. عبادت و عمل صالح، مانند کلیدی است که این موانع را میگشاید.
درنگ: سلوک معنوی، به دلیل نزدیکی حقیقت الهی و موانع نفسانی، هم سهل است و هم ممتنع؛ عبادت و عمل صالح، راهگشای این مسیرند.
اتصال به قطار متحرک هستی
اتصال به حقیقت الهی، مانند پریدن بر قطاری است که با سرعت نور در حرکت است. این اتصال، مانند پیوند جان با مبدأ هستی، دشوار اما سرشار از اقتدار است. بدون این اتصال، مانند تلاش برای گرفتن باد در مشت، نتایج نفسانی و محدود حاصل میشود.
بخش چهارم: اقتدار انبیا و اولیا در احیای حیات
اقتدار خلق و احیا
انبیا و اولیا، با اتصال به حق، توانایی خلق و احیای حیات دارند. قرآن کریم در آیه إِنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ (آلعمران: ۴۹، : «من برای شما از گل، بهصورت پرنده خلق میکنم») و فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ (آلعمران: ۴۹، : «و در آن میدمم، پس به اذن خدا پرندهای میشود») به این اقتدار اشاره دارد. این توانایی، مانند نفخهای الهی، حیات را در کالبد بیجان جاری میسازد.
آگاهی از امور پنهان
انبیا، با اتصال به حقیقت الهی، از امور پنهان آگاه میشوند، چنانکه در آیه وَأَنْبِئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ (آلعمران: ۴۹، : «و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، آگاه میکنم») آمده است. این آگاهی، مانند نوری که تاریکیهای پنهان را روشن میکند، از اقتدار ربوبی سرچشمه میگیرد.
تفاوت فعل خدا و ولی
تفاوت فعل خدا و ولی، تنها در عبارت بِإِذْنِ اللَّهِ است. خدا میفرماید: نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي (حجر: ۲۹، : «و از روح خود در آن دمیدم»)، و ولی میگوید: فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ. این تفاوت، مانند تفاوت خورشید و آینهای که نور آن را بازمیتاباند، در اذن الهی نهفته است.
درنگ: اقتدار انبیا و اولیا، با اتصال به حقیقت الهی، امکان خلق، احیا و آگاهی از امور پنهان را فراهم میکند، اما این اقتدار، با اذن الهی است.
بخش پنجم: انتخاب مسیر و تحول جامعه اسلامی
لزوم انتخاب آگاهانه مسیر
انسان، مانند مسافری در تقاطع راههای معرفت، باید جبهه خود را مشخص کند: علوم تجربی، علوم گزارشی، اقتدارات نفسانی، یا معرفت ربوبی. هر مسیر، مانند شاخههای درختی که به سوی آسمان میروند، نتایج خاص خود را دارد. قرآن کریم، راه ربوبی را بهعنوان والاترین مسیر ترویج میکند، اما سایر مسیرها را نیز نفی نمیکند. مسلمین، مانند قومی که در خواب غفلت فرو رفتهاند، باید با آگاهی مسیر خود را انتخاب کنند.
تحول علمی و معنوی در جامعه اسلامی
فقدان یقین واقعی و غفلت از علوم تجربی، مانند سایهای سنگین، عزت اسلامی را کمرنگ کرده است. حوزهها و دانشگاهها، مانند باغبانانی که مسئول پرورش نهالهای معرفتاند، باید با رویکرد قرآنی، به تحقیق تجربی و سلوک معنوی روی آورند تا پیشرفت بشری و عزت اسلامی محقق شود.
جمعبندی و نتیجهگیری
تبیین مفهوم «باعث» و «حیات» در پرتو اسماء حسنی، حکمت قرآنی را در دعوت به شناخت و احیای حیات از دو مسیر تجربی و معنوی آشکار میسازد. علوم تجربی، مانند جویبارهایی که با نظم در زمین معرفت جریان دارند، برای همگان در دسترساند، اما معرفت ربوبی، مانند پریدن بر قطار متحرک هستی، مختص اولیا و انبیاست. این معرفت، با یقین به حقیقتی که مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ است، اقتداری بینهایت در خلق و احیا به ارمغان میآورد. چهار مسیر معرفت—تجربی، گزارشی، نفسانی و ربوبی—هر یک جایگاه خود را دارند، اما معرفت ربوبی، مانند خورشیدی که آسمان حقیقت را روشن میکند، والاترین است. آیاتی چون إِنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ و فَأَنْفُخُ فِيهِ ظرفیت انسان برای احیای حیات را تأیید میکنند. چالش اصلی، یقین به حقیقت و غلبه بر موانع نفسانی است که مانند سدهایی در برابر رود معرفت ایستادهاند. حوزهها و دانشگاهها، با رویکرد قرآنی، باید به تحقیق تجربی و سلوک معنوی روی آورند تا عزت اسلامی و پیشرفت بشری محقق شود. این بررسی، مانند مشعلی که راه را روشن میکند، لزوم انتخاب آگاهانه مسیر و تحول در جامعه اسلامی را برجسته میسازد و راه را برای مطالعات آتی هموار میکند.
با نظارت صادق خادمی