متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم باعث و حیات در پرتو اسماء حسنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۸۵)
دیباچه
این اثر، چون نوری که از ژرفای حقیقت الهی برمیخیزد، به تبیین دو مفهوم عمیق «باعث» و «حیات» در پرتو اسماء حسنی میپردازد. با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این نوشتار در پی کاوشی علمی، فلسفی و عرفانی در این دو صفت الهی است تا برای پژوهشگران و مخاطبان آکادمیک، بهویژه در سطح دکتری، منبعی جامع و الهامبخش فراهم آورد. «باعث»، چون مشعلی فروزان، محور احیاء و اماته موجودات است و «حیات»، چون جویباری زلال، روح و جوهره هستی را در خود جای داده است.
بخش نخست: عظمت اسم باعث و پیوند آن با حیات
ماهیت و جایگاه اسم باعث در نظام اسماء الهی
اسم «باعث»، از جمله اسماء فعلی حق تعالی، چون ستارهای درخشان در آسمان اسماء حسنی میدرخشد و عظمت آن در ایجاد حیات، چه در ذوات و ظهورات مادی و چه در امور معنوی و ربوبی، آشکار است. این اسم، محور احیاء و اماته موجودات است و در سلوک معنوی، اقتداری بینظیر برای سالک فراهم میآورد. «باعث»، صفتی غایتمند، ارادی و پویاست که فاعلیت و حرکت را در خود جمع کرده و از مظاهر اسم «حی» به شمار میرود. در قرآن کریم، این اسم با تنوع و فراوانی در آیات بعثیه، از بعثت انبیا تا احیای موتی و برانگیختن موجودات، جلوهگر شده است.
درنگ: اسم «باعث»، محور احیاء و اماته موجودات است و در سلوک معنوی، اقتداری بینظیر برای سالک فراهم میآورد، زیرا فاعلیت، غایتمندی و حیات را در خود جمع کرده است.
حیات: جوهره هستی و مظهر اسم باعث
حیات، چون روحی که در کالبد هستی جریان دارد، جوهره اصلی خلقت و مظهر اسم «باعث» است. این مفهوم، نه تنها به حیات مادی محدود نمیشود، بلکه در ساحت معنوی و ربوبی، به احیای قلوب و بیداری نفوس اشاره دارد. «باعث»، با ایجاد حرکت و پویایی، حیات را در موجودات جاری میسازد و در سلوک، سالک را به سوی احیای نفس و وصول به مقامات ربوبی هدایت میکند. پیوند این دو مفهوم، چون دو بال پرندهای است که سالک را به سوی آسمان معرفت الهی پرواز میدهد.
درنگ: حیات، جوهره هستی و مظهر اسم «باعث» است که در ساحت مادی و معنوی، با ایجاد حرکت و پویایی، نفوس را به سوی احیای ربوبی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، عظمت اسم «باعث» و پیوند آن با حیات تبیین شد. «باعث»، بهعنوان صفتی فعلی و غایتمند، محور احیاء و اماته است و حیات، جوهرهای است که در پرتو این اسم، در هستی جاری میشود. این دو مفهوم، در سلوک معنوی، سالک را به سوی اقتدار نفسانی و وصول به مقامات ربوبی هدایت میکنند. در ادامه، به کاربردهای عملی آیات و اسماء بعثیه در سلوک پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: کاربرد آیات بعثیه در سلوک معنوی
آیه عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا
آیه شریفه عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا (اسراء: ۷۹، : امید است که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند)، چون کلیدی زرین برای ارتقای معنوی، بهویژه در سلوک شبانه، شناخته میشود. قرائت مکرر این آیه، بهویژه در خلوت شب و با ترکیب حروف یا اسماء الهی، سالک را به سوی وصول به مقامات ربوبی رهنمون میسازد. غایت «مقام محمود» در این آیه، نشاندهنده اوج قرب الهی و حیات معنوی است که سالک با بهرهگیری از این آیه، به آن دست مییابد.
درنگ: آیه عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا، با قرائت مکرر در خلوت شب، سالک را به سوی مقام محمود و اوج قرب ربوبی هدایت میکند.
آیه وَالْمَوْتَىٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ
آیه شریفه وَالْمَوْتَىٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ (انعام: ۳۶، : و مردگان را خدا برمیانگیزد)، چون مشعلی که تاریکیهای برزخ را روشن میکند، در سلوک معنوی برای صیقل باطن، قرب به حق، رفع شکوک و رویت موجودات برزخی کاربرد دارد. این آیه، با ترکیب حروف و کلماتش، مفتاحی برای ورود به عوالم برزخی است و سالک را در وصول به برزخ یاری میرساند.
درنگ: آیه وَالْمَوْتَىٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ، مفتاحی برای ورود به عوالم برزخی است و در سلوک، صفاى باطن و رویت موجودات برزخی را تسهیل میکند.
آیه فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مَعَ طَعَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
آیه شریفه فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مَعَ طَعَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ (بقره: ۲۵۹، : پس خدا او را با طعامش میراند، سپس برانگیخت)، چون شمشیری بران، برای تحکیم اراده، تقویت اقتدار نفسانی و موت اختیاری در سلوک به کار میرود. این آیه، سالک را به سوی کنترل مرگ و حیات اختیاری هدایت میکند و اقتدار نفسانی او را استحکام میبخشد.
درنگ: آیه فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مَعَ طَعَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ، برای تحکیم اراده و موت اختیاری در سلوک کاربرد دارد و اقتدار نفسانی سالک را تقویت میکند.
آیه إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ
آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ (حج: ۷، : خداوند کسانی را که در گورها هستند برمیانگیزاند)، چون دریچهای به سوی برزخ، در خلوت، شب و گورستان برای رویت اموات و حضور در عالم برزخ کاربرد دارد. این آیه، با شرایط خاص، مانند خلوت و تاریکی، ابزاری برای شهود برزخی در سلوک پیشرفته است.
درنگ: آیه إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ، با شرایط خلوت و تاریکی، برای شهود برزخی و حضور در عالم اموات در سلوک پیشرفته کاربرد دارد.
آیه رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ
آیه شریفه رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ (بقره: ۱۲۹، : پروردگارا، در میان آنها رسولی از خودشان برانگیز)، با ترکیباتی مانند «ربنا ابعث» یا «وبنا ابعث»، برای وصولات معنوی و تقویت ارتباط با حق در سلوک به کار میرود. این آیه، چون پلی است که سالک را به دریافت الهامات ربوبی رهنمون میسازد.
درنگ: آیه رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُ، با ترکیبات خاص، برای تقویت ارتباط با حق و دریافت الهامات ربوبی در سلوک کاربرد دارد.
آیه وَمَا خَلَقْكُمْ وَلَا بَعَثَكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ
آیه شریفه وَمَا خَلَقْكُمْ وَلَا بَعَثَكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ (لقمان: ۸، 2ترجمه : آفرینش و برانگیختن شما جز مانند یک تن نیست)، چون دارویی شفابخش، برای رفع تشتت، استحکام نفس و درمان ضعف اعصاب در سلوک به کار میرود. این آیه، وحدت وجودی را تقویت کرده و پراکندگی ذهنی را برطرف میکند.
درنگ: آیه وَمَا خَلَقْكُمْ وَلَا بَعَثَكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحدَةٍ، برای رفع تشتت و استحکام نفس در سلوک کاربرد دارد و وحدت وجودی را تقویت میکند.
جمعبندی بخش دوم
آیات بعثیه، چون مشاعری فروزان در قرآن کریم، ابزارهایی عملی برای سلوک معنوی هستند. هر آیه، با ویژگیها و کاربردهای خاص خود، از ارتقای قرب ربوبی تا شهود برزخی و استحکام نفس را تسهیل میکند. قرائت مکرر این آیات در خلوت و با شرایط خاص، سالک را به سوی مقامات عالی هدایت میکند. در ادامه، به مراحل سلوک برای احراز بعث ارادی پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: مراحل سلوک برای احراز بعث ارادی
نوم ارادی: تنظیم خواب و بیداری
نوم ارادی، چون اولین منزل در مسیر سلوک، گامی بنیادین برای تنظیم خواب و بیداری است. سالک باید با تمرین، رژیم غذایی مناسب و نظم، خواب و بیداری خود را تحت کنترل درآورد. این مرحله، نفس جسمانی را برای سلوک آماده میسازد و بدون آن، موفقیت در مراحل بعدی ناممکن است. تنظیم نوم، مانند ترسیم خطوط اولیه یک نقش، نظم نفسانی را برای حرکت معنوی فراهم میکند.
درنگ: نوم ارادی، اولین گام سلوک است و بدون تنظیم خواب و بیداری با تمرین و نظم، موفقیت در سکت ناممکن است.
رویا ارادی: کنترل و هدایت رویا
رویا ارادی، چون دریچهای به سوی عوالم غیب، سالک را قادر میسازد تا رویاها را هدایت کرده و پاسخ مسائل خود را در خواب دریافت کند. این مرحله، با صبر و تمرین، پس از نوم ارادی حاصل میشود و سالک را به مشاوری معنوی تبدیل میکند. رویای ارادی، مانند پلی است که سالک را از نوم ارادی به مراحل بالاتر سلوک متصل میکند.
درنگ: رویا ارادی، با صبر و تمرین، سالک را به مشاوری معنوی تبدیل میکند و پاسخ مسائل را در خواب هدایت میکند.
موت ارادی: کنترل حیات و مرگ
موت ارادی، چون اوج اقتدار نفسانی، سالک را به توانایی کنترل مرگ و حیات، چه در خود و چه در دیگران، میرساند. این مرحله، پس از نوم و رویا ارادی، با تمرین و ریاضت حاصل میشود و سالک را به سوی تصرفات اختیاری در عوالم وجود هدایت میکند. موت ارادی، مانند فتح قلهای بلند، نشانهای از استحاله نفسی سالک است.
درنگ: موت ارادی، اوج اقتدار نفسانی است و سالک را به کنترل مرگ و حیات هدایت میکند، مشروط به موفقیت در نوم و رویا ارادی.
شهود در بیداری: مکاشفه و احضار
شهود در بیداری، چون مقصد نهایی سلوک، سالک را از نیاز به خواب و رویا بینیاز میکند و به مکاشفه و احضار در حال بیداری میرساند. این مرحله، با تمرین مستمر و پس از موت ارادی، سالک را به سوی سیر در عوالم الهی در بیداری هدایت میکند. شهود در بیداری، مانند گشایش آسمان به روی زمین، اوج وصل سالک به حقیقت است.
درنگ: شهود در بیداری، مقصد نهایی سلوک است که سالک را به مکاشفه و احضار در بیداری هدایت میکند، بدون نیاز به خواب.
جمعبندی بخش سوم
مراحل سلوک برای احراز بعث ارادی، از نوم ارادی آغاز شده و با شهود در بیداری به کمال میرسد. هر مرحله، با تمرین و نظم، سالک را به سوی اقتدار نفسانی و وصول به مقامات ربوبی هدایت میکند. این مراحل، مانند پلههای نردبانی هستند که سالک را به سوی آسمان حقیقت بالا میبرند. در ادامه، به مخاطرات سلوک و راهکارهای آن پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: مخاطرات سلوک و راهکارهای معنوی
مخاطرات توقف در مراحل سلوک
توقف در مراحل نوم، رویا یا احضار، چون دام رهزنان سلوک، سالک را در گرفتاریهایی مانند خودنمایی و سرگرمی به امور ارثی گرفتار میکند. این توقف، مانند انزال نفسانی، قوای سالک را تضعیف میکند و او را از حرکت به سوی امور سماوی باز میدارد. سالک باید با رهایی از این دامها، به سوی مقاصد متعالی حرکت کند.
درنگ: توقف در مراحل نوم، رویا یا احضار، قوای سالک را تضعیف کرده و او را از امور سماوی باز میدارد، مانند انزال نفسانی.
اقتدار معنوی و محدودیتهای آن
اقتدار معنوی، چون شمشیری دو لبه، تنها در مقام احتجاج و اعجاز، مانند آنچه در آیه إِنِّي أُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ (آلعمران: ۴۹، : من مردگان را به اذن خدا زنده میکنم) آمده، به کار میرود. اظهار بیمورد این اقتدار، به سالک و مرتبهاش آسیب میزند و کتمان آن، بهتر است مگر در موارد ضروری.
درنگ: اقتدار معنوی تنها در مقام احتجاج و اعجاز به کار میرود و اظهار بیمورد آن، به سالک و مرتبهاش آسیب میزند.
چالشهای سلوک در عصر کثرت
عصر حاضر، به دلیل کثرت و آلودگی، سلوک را دشوار کرده است. آیه إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّا يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (قصص: ۵۶، : تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند)، نشاندهنده لزوم مقتضیات سلوک است. حلالدرمانی، چون شرطی استوار، اصل اساسی موفقیت در این عصر است.
درنگ: حلالدرمانی، شرط اصلی موفقیت در سلوک در عصر کثرت است، و بدون آن، حتی در محضر اولیای الهی نیز نتیجهای حاصل نمیشود.
جمعبندی بخش چهارم
مخاطرات سلوک، از توقف در مراحل ارثی تا اظهار بیمورد اقتدار معنوی، سالک را از مسیر متعالی باز میدارند. در عصر کثرت، حلالدرمانی و رعایت مقتضیات سلوک، راه را برای موفقیت هموار میکند. سالک باید با رهایی از این دامها، به سوی مقاصد سماوی حرکت کند. در بخش بعدی، به کاربرد اسمهای بعثی و شرایط آن پرداخته خواهد شد.
بخش پنجم: کاربرد اسماء بعثیه و شرایط استفاده
ترکیب اسم باعث با سایر اسماء
ترکیب اسم «باعث» با سایر اسماء الهی، چون ابزارهایی زرین، کاربردهای متعددی در سلوک دارد:
- باعث و مجیب: رفع غم، اضطراب و پریشانی.
- باعث و وارث: رفع خصومت و مشکلات قهرآمیز.
- باعث و قاطع/باطش: اقتدار در برابر مشکلات.
- باعث و الله/لطیف: توسعه اقتدار و حیات معنوی.
- باعث و حی/قیوم: احیای حیات و احضار موجودات.
این ترکیبها، مانند کلیدهایی هستند که درهای مختلف سلوک را میگنجانند و سالک را به سوی وصول به مقامات ربوبی هدایت میکنند.
درنگ: ترکیب اسم «باعث» با اسماء دیگر، ابزارهایی عملی برای رفع مشکلات و وصول به مقامات معنوی در سلوک فراهم میآورد.
شروط استفاده از آیات و اسماء بعثیه
استفاده از آیات و اسماء بعثیه، چون گوهری که در صدف آرامش نهفته است، نیازمند شرایطی خاص است: خلوت، تاریکی، تنهایی، تطهیر نفس و حضور مربی. در کثرت و جمع، این ابزارها کارایی خود را از دست میدهند. این شرایط، مانند خاک حاصلخیزی هستند که بذر سلوک در آن میروید و به ثمر مینشیند.
درنگ: استفاده از آیات و اسماء بعثیه، نیازمند خلوت، تاریکی، تطهیر و حضور مربی است و در کثرت و جمع نتیجه نمیدهد.
جمعبندی بخش پنجم
اسماء بعثیه و ترکیب آنها با سایر اسماء، ابزارهایی قدرتمند برای سلوک معنوی هستند. با رعایت شرایط لازم، مانند خلوت و تطهیر، این ابزارها سالک را به سوی وصول به حیات معنوی و اقتدار نفسانی هدایت میکنند. در بخش پایانی، نتیجهگیری کلی ارائه خواهد شد.
نتیجهگیری کلی
این اثر، چون نقشهای جامع، مفهوم «باعث» و «حیات» را در پرتو اسماء حسنی و آیات قرآن کریم کاوش کرد. «باعث»، محور حیات مادی و معنوی، و «حیات»، جوهره هستی است. آیات بعثیه، از عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا تا وَمَا خَلَقْكُمْ وَلَا بَعَثَكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحدَةٍ، ابزارهایی عملی برای وصول به مقامات ربوبی هستند. سلوک، از نوم ارادی آغاز و به شهود در بیداری میرسد، اما نیازمند تطهیر، خلوت و حلالدرمانی است. توقف در مراحل ارثی، سالک را از امور سماوی بازمیدارد. ترکیب اسم «باعث» با اسماء دیگر، اقتدار نفسانی را تقویت میکند. در عصر کثرت، حلالدرمانی و رعایت شرایط، راه را هموار میکند. این تحلیل، جامعه اسلامی را به احیای سلوک قرآنی دعوت میکند تا عزت معنوی خود را بازآفریند و راه را برای پژوهشهای آتی در این حوزه هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی