متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأثیری عمیق در مفهوم سلام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۲)
دیباچه: درآمدی بر مفهوم سلام در پرتو اسماء الحسنی
این نوشتار، کاوشی عمیق و روشمند در مفهوم اسم «سلام» در پرتو اسماء و صفات الهی است که بر پایه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۲۹۲ و تحلیلهای تفصیلی آن سامان یافته است. این اثر به تبیین جایگاه محوری «سلام» در نظام معرفتی قرآن کریم، پیچیدگیهای معنایی و مصداقی آن، و چالشهای ادراک این مفهوم میپردازد.
بخش اول: چیستی و ویژگیهای وجودی اسم سلام
ویژگی وجودی و ایجابی اسم سلام
اسم «سلام»، از جمله اسماء ذاتی و ثبوتی پروردگار، حامل حقیقتی وجودی و ایجابی است که در مقابل صفات سلبی و عدمی قرار میگیرد. این اسم، که تنها یکبار در قرآن کریم، در سوره حشر، آیه ۲۳ ذکر شده، مانند گوهر نایابی در گنجینه اسماء الحسنی میدرخشد: هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقَقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «اوست خدا که جز او معبودی نیست، پادشاه، پاک، سلام، مؤمن، نگهبان، عزیز، جبار، متکبر؛ منزه است خدا از آنچه شریک میگیرند»). این ویژگی وجودی، «سلام» را به جوهرهای بنیادین در نظام هستی تبدیل میکند که سلامت و سعادت را در وجود فرد و جامعه تضمین مینماید. برخلاف صفات سلبی که صرفاً نفی نقص میکنند، «سلام» حضوری فعال و ایجابی دارد و آثاری چون قوت، اتحاد، و آرامش را به ارمغان میآورد.
سلامت، شرط لازم سعادت
سعادت، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، در گرو سلامت وجودی است. قرآن کریم در آیهای روشن این اصل را تبیین میکند: مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى [مطلب حذف شد] : «هر که در این [جهان] کور باشد، در آخرت نیز کور و گمراهتر است»). این آیه، مانند آیینهای که حقیقت وجودی انسان را بازمیتاباند، نشان میدهد که کاستی در سلامت وجودی در دنیا، به گمراهی و محرومیت از سعادت اخروی منجر میشود. سلامت، مانند ریشهای است که درخت سعادت را تغذیه میکند؛ بدون آن، نه فرد به کمال میرسد و نه جامعه به تعادل و آرامش دست مییابد. این اصل، برای تمامی موجودات عالم ناسوت صادق است، چنانکه هر موجودی با سلامت وجودی خود به سوی سعادت رهنمون میشود.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با تبیین ویژگیهای وجودی اسم «سلام» و جایگاه آن بهعنوان شرط بنیادین سعادت، نشان داد که این اسم، فراتر از یک صفت سلبی، حقیقتی ایجابی و فعال در نظام هستی است. «سلام»، مانند نوری که تاریکیهای ضعف و نقص را میزداید، بستری برای قوت، اتحاد، و آرامش فراهم میکند. این بخش، با تأکید بر پیوند سلامت و سعادت، زمینه را برای بررسی مصادیق قرآنی و آثار این اسم در بخشهای بعدی فراهم میسازد.
بخش دوم: مصادیق قرآنی اسم سلام و آثار آن
سلام در مقابل سستی و اختلاف
یکی از مصادیق برجسته اسم «سلام» در قرآن کریم، در آیه ۴۳ سوره انفال نمایان است: وَلَكِنَّ [مطلب حذف شد] : «ولی خداوند سلامت بخشید»). این آیه، در سیاقی که مؤمنان در برابر دشمنان به ظاهر کثیر قرار گرفتهاند، نشان میدهد که «سلام» الهی، مؤمنان را از سستی (فَشَل) و اختلاف (تنازع) نجات داده است. خداوند در این آیه میفرماید: إِذْ يُرِيكُهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا ۖ وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ وَلَكِنَّ [مطلب حذف شد] : «آنگاه که خدا آنان را در خوابت به تو اندک نشان داد، و اگر بسیار نشان داده بود، سست میشدید و در کار اختلاف میکردید، ولی خدا سلامت داد»). «سلام» در اینجا، مانند سپری است که مؤمنان را از ضعف و تفرقه حفظ میکند و به جای آن، قوت و اتحاد را به ارمغان میآورد.
نکته شایان توجه در این آیه، اطلاق مفهوم «سَلَّمَ» است. قرآن کریم متعلق این فعل را ذکر نمیکند، گویی «سلام» الهی فراتر از رفع سستی و اختلاف، آثار وجودی گستردهای دارد که در کلام بشری نمیگنجد. این اطلاق، مانند دریایی بیکران، عمق و گستردگی مفهوم «سلام» را نشان میدهد که نهتنها نقصها را برمیدارد، بلکه آثاری ایجابی چون آرامش، طمأنینه، و قوت را در وجود مؤمنان جاری میسازد.
تسلیم به معنای اعطای حق
مفهوم «تسلیم» در قرآن کریم، در آیه ۲۳۳ سوره بقره، به زیبایی تبیین شده است: فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا [مطلب حذف شد] : «گناهی بر شما نیست اگر آنچه را به نیکی دادهاید واگذار کنید»). در این آیه، «تسلیم» به معنای اعطای حق با ملايمت، طبیعت، و فطرت است، نه اجبار و اکراه. این آیه، در سیاق احکام شیردهی و رضاع، والدین را مخاطب قرار داده و میفرماید که اگر قصد دارند فرزند خود را به مرضعهای جز مادر بسپارند، باید حق مادر را با معروف (نیکی و ملايمت) ادا کنند. «تسلیم» در اینجا، مانند جریانی زلال از محبت و عدالت، به ایصال و ادای حق با صفات انسانی و الهی اشاره دارد.
این تعریف از «تسلیم»، بهدور از هرگونه زور و اجبار، نشان میدهد که واگذاری حق باید با صفا، صمیمیت، و ملايمت همراه باشد. مانند باغبانی که با لطافت بذر را در خاک میکارد، «تسلیم» در این آیه، عملی است که با فطرت و طبیعت انسانی همخوانی دارد و از هرگونه اکراه و اجبار به دور است.
تسلیم و نبود حرج
در آیه ۶۵ سوره نساء، «تسلیم» بهعنوان شرط کمال ایمان معرفی شده است: ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ [مطلب حذف شد] : «سپس در دلهایشان از آنچه حکم کردی ملالی نیابند و کاملاً تسلیم شوند»). این آیه، مؤمنان را به پذیرش حکم پیامبر (ص) بدون حرج، اکراه، یا نارضایتی دعوت میکند. «تسلیم» در اینجا، مانند نسیمی آرام که قلب را نوازش میدهد، به معنای واگذاری خالصانه و آرام به حکم الهی است. قرآن کریم تأکید میکند که ایمان کامل، تنها زمانی محقق میشود که مؤمن در دل خود هیچگونه اکراه یا نارضایتی از حکم پیامبر نداشته باشد.
این آیه، مانند آینهای که حقیقت ایمان را بازمیتاباند، نشان میدهد که «تسلیم» بدون طمأنینه و آرامش درونی، به ایمان کامل نمیانجامد. اگر در دل مؤمن اکراه یا اجبار باشد، مانند کلامی توخالی، این تسلیم ارزش معنوی خود را از دست میدهد و به عادت یا اجبار تقلیل مییابد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی مصادیق قرآنی اسم «سلام» و مفهوم «تسلیم»، نشان داد که این مفاهیم در نظام معرفتی قرآن کریم، حامل حقیقت وجودی و ایجابیاند. «سلام» در مقابل سستی و اختلاف، قوت و اتحاد را به ارمغان میآورد، و «تسلیم» به معنای اعطای حق با ملايمت و پذیرش حکم الهی بدون حرج است. این مفاهیم، مانند نغمهای هماهنگ در سمفونی الهی، انسان را به سوی سلامت و سعادت رهنمون میسازند.
بخش سوم: سلام و عبادت: پیوند با سلامت وجودی
نماز و هدف سلامت
هدف نهایی نماز، دستیابی به سلامت وجودی است. در اذکار نماز، سلام بهعنوان جوهره عبادت نمایان میشود: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ، السَّلَامُ عَلَيْنَا، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ». این سلامها، مانند گلهایی که در باغ عبادت میشکفند، نشاندهنده تحقق سلامت در وجود نمازگزار هستند. قرآن کریم در آیهای صریح، بر ضرورت سلامت در عبادت تأکید میکند: لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ [مطلب حذف شد] : «به نماز نزدیک نشوید در حالی که مستید»).
این آیه، مانند هشداری که از غفلت بازمیدارد، نشان میدهد که نمازی که با اکراه، عدم طمأنینه، یا حال ناخوش انجام شود، به قرب الهی و سلامت وجودی منجر نمیشود. نماز، مانند پلی است که انسان را از تاریکیهای نفس به نور سلامت و سعادت میرساند، اما این گذر تنها با اخلاص و آرامش ممکن است. اگر نمازگزار با اکراه یا اجبار به عبادت بپردازد، مانند نقاشی که ظاهری زیبا اما باطنی تهی دارد، این عبادت ارزش معنوی خود را از دست میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر پیوند عمیق عبادت و سلامت، نشان داد که نماز بهعنوان یکی از برجستهترین اعمال دینی، بستری برای تحقق سلامت وجودی است. سلام در اذکار نماز، مانند نوری که قلب را روشن میکند، جوهره این عبادت را آشکار میسازد. این بخش، زمینه را برای بررسی سلام در روابط اجتماعی و عرفانی در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش چهارم: سلام در روابط اجتماعی و سلوک عرفانی
سلام و مؤانست در روابط اجتماعی
در آیه ۲۷ سوره نور، «سلام» بهعنوان عملی اجتماعی با مؤانست پیوند خورده است: حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا [مطلب حذف شد] : «تا زمانی که اجازه گیرید و بر اهل آن سلام کنید»). این آیه، مؤمنان را به ایجاد انس و آرامش پیش از ورود به خانههای دیگران و سپس عرض سلام دعوت میکند. «سلام» در اینجا، مانند کلیدی است که درِ روابط انسانی را با محبت و صفا میگشاید، اما این عمل تنها زمانی اثر معنوی دارد که با مؤانست همراه باشد.
سلام بدون مؤانست، مانند کلامی توخالی، تنها لقلقه زبانی است و فاقد آثار معنوی است. مانند کودکی که با اکراه به بزرگتر سلام میکند، یا فردی که از روی دلخوری و اجبار سخن میگوید، چنین سلامی ارزش دینی خود را از دست میدهد. این آیه، مانند مشعلی که راه درست را نشان میدهد، مؤمنان را به اخلاص و انس در روابط اجتماعی دعوت میکند.
سلام بر نفوس در سلوک عرفانی
در آیه ۶۱ سوره نور، مفهوم «سلام» به سطحی عمیقتر ارتقا مییابد: فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «هنگامی که به خانههایی وارد شدید، بر خودتان سلام کنید، درودی از نزد خدا، مبارک و پاکیزه»). این آیه، برخلاف ظاهر که ممکن است به سلام بر دیگران اشاره کند، به سلام بر «نفوس» انسان تأکید دارد. «سلموا على انفسکم»، مانند دعوتی به خودآگاهی، انسان را به تأمل در ابعاد وجودی خویش پیش از ورود به محیطهای اجتماعی فرا میخواند.
این سلام، مانند آینهای که حقیقت درون را بازمیتاباند، انسان را به شناخت نفوس خویش و ایجاد سلامت درونی دعوت میکند. قرآن کریم در این آیه، سلام را با صفاتی چون «تحیت من عندالله»، «مبارکه»، و «طیبه» توصیف میکند، گویی این سلام، مانند گلی الهی است که در باغ وجود انسان میشکفد. این ویژگیها، «سلام» را از هرگونه اکراه، سیاستزدگی، یا مصلحتجویی دور نگه میدارد و آن را به عملی خالص و معنوی تبدیل میکند.
نقد سلامهای مکافاتی
سلامهایی که از روی اجبار، مصلحت، یا اکراه انجام میشوند، مانند سلام به کارمند اداره برای رفع نیاز، فاقد ارزش دینی هستند. این نوع سلامها، که «سلامهای مکافاتی» نامیده میشوند، مانند نقاشیهای ظاهری که باطنی تهی دارند، هیچ حسنهای به همراه ندارند. قرآن کریم، با تأکید بر اخلاص در «سلام»،، مانند هشداری که از مسیر نادرست بازمیداند، انسان را به خلوص و طهارت در این عمل دعوت میکند.
برای مثال، فردی که با اکراه یا از روی مصلحت به دیگری سلام میکند، مانند مسافری است که به اجبار مسیری را میپیماید، اما قلبش در آن راه نیست. چنین عملی، نه تنها به سلامت وجودی نمیانجامد، بلکه ممکن است به نفاق و دورویی منجر شود.
صلوات و تسلیم در سلوک
در آیه ۵۶ سوره احزاب، «تسلام» به صلوات پیوند خورده است: صَلُّوا عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «بر او درود فرستید و کاملاً تسلم شوید»). این آیه، مانند نغمهای الهی که قلب را به سوی معبود میبرد، نشان میدهد که «تسلام» بدون صلوت، انس، و محبت به پیامبر (ص) ممکن نیست. «صلوات»، مانند مقدمهای است که قلب را برای تسلم آماده میکند، و «تسلام»، مانند نتیجهای است که در پرتو این محبت به سلامت و سعادت میرسد.
این ترتیب، مانند نقشهای دقیق برای سلوک عرفانی، نشان میدهد که تسلم در معنای قرآنی، با مودت، انس، و طمأنینه همراه است و از هرگونه زور و اجبار به دور است. مانند گلی که در خاک محبت میروید، «تسلام» در این آیه، ثمره محبت و انس با پیامبر (ص) است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با بررسی «سلام» در روابط اجتماعی و سلوک عرفانی، نشان داد که این مفهوم در قرآن کریم، با مؤانست، خودآگاهی، و صلوات پیوند دارد. «سلام» بدون انس، مانند کلامی بیروح، و «تسلام» بدون محبت، مانند عملی بیثمر است. نقد سلامهای مکافاتی، ضرورت اخلاص در این اعمال را برجسته کرد. این بخش، زمینه را برای نقد تحریفات فرهنگی در بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش پنجم: نقد تحریفات فرهنگی و بازسازی فرهنگ دینی
تحریفات فرهنگی در مفهوم تسلم
مفاهیم «سلام» و «تسلام» در فرهنگ سنتی، به دلیل تأثیرات تاریخی و فرهنگی، به زور، اجبار، و ضعف تحریف شدهاند. در حالی که قرآن کریم این مفاهیم را با ملايمت، طبیعت، و اعطای حق معنا میکند، فرهنگهای دیکتاتیک و سلطنتی، «تسلام» را به معنای خجالت و انفعال در برابر قدرت تفسیر کردهاند. این تحریف، مانند غباری است که بر آینه حقیقت قرآن کریم نشسته و مانع از درک عمیق این مفاهیم شده است.
برای مثال، در فرهنگ عامه، «تسلام» گاه به معنای تسخیر در برابر دشمن یا پذیرش اجباری معنا شده است، در حالی که قرآن کریم در بیش از ۱۸۰ آیه، هیچ نشانی از زور و اجبار در «سلام» و «تسلام» ارائه نمیدهد. این تحریفات، ریشه در تاریخ سلبی و قلدری دارد که مفاهیم الهی را به سطحی غیرمستند و ناکارآمد فروکاسته است.
ضرورت بازسازی علوم دینی
برای رفع این تحریفات، لازم است فرهنگ دینی بازسازی شود. ایجاد بخشی برای بایگانی مطالب غیرمستند، مانند انباری که اشیای غیرضروری را در خود جای میدهد، علوم دینی را از شائبههای غیرعلمی پاک خواهد کرد. تمرکز عمیق بر مفاهیم کلیدی مانند «سلام»، مانند نوری که پرتوهای پراکنده را به یک نقطه متمرکز میکند، علوم دینی را کارآمدتر و پاسخگوتر به نیازهای معرفتی خواهد ساخت.
این بازسازی، مانند بازگرداندن رودی به زلالی آغازینش، نیازمند اجتناب از شتابزدگی و تعمیق در مطالعه مفاهیم سنگین است. حوزههای علمی باید به جای کثرتگرایی در مباحث، به عمقگرایی روی آورند و مانند کاوشگری که به دنبال گنج، زمین را عمیق میکاود، در مفاهیم پیچیده تأمل کنند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد تحریفات فرهنگی در مفاهیم «سلام» و «تسلام»، بر ضرورت بازسازی علوم دینی تأکید کرد. این تحریفات، ریشه در تاریخ سلطه و دیکتاتوری دارند و مانع فهم قرآنی شدهاند. پیشنهاد بایسازی و تعمیق در مفاهیم کلیدی، راهی برای بازگشت به حقیقت قرآنی و تحقق سلامت معرفتی است.
بخش ششم: تأملات عمیق در مفهوم سلام
سلام، بستر دین و سعادت
دین بدون سلامت، به عادت و اجبار تقلیل مییابد. «سلام»، مانند جانی که در کالبد دین جریان دارد، بستر تحقق ایمان، عبادت، و سعادت است. قرآن کریم، بهعنوان کتاب سلامت، انسان را به بازگشت به این حقیقت دعوت میکند. اگر در جامعه یا فرد مشکلاتی در سلامت وجودی مشاهده میشود، به دلیل فقدان زمینههای «سلام» است. مانند درختی که ریشهاش خشکیده، دینی که بدون سلامت باشد، میوه سعادت به بار نمیآورد.
این اصل، مانند نغمهای حکمی در آیات قرآنی، انسان را به تأمل در سلامت وجودی به عنوان پایه دین دعوت میکند. «سلام»، نهتنها رفع نقص، بلکه تحقق قوت، آرامش، واضح سعادت است.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تأمل در «سلام» بهعنوان جوهره دین و سعادت، نشان داد که این مفهوم، حقیقتی جامع و ایجابی است که انسان را به سلامت وجودی هدایت میکند. قرآن کریم، مانند کتابی که راه سلامت را نشان میدهد، انسان را به بازگشت به این حقیقت دعوت میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در مفهوم اسم «سلام» در پرتو درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به کاوشی عمیق در جایگاه این اسم در نظام معرفتی قرآن کریم پرداخت. «سلام»، بهعنوان یکی از اسماء ذاتی پروردگار، حقیقتی وجودی و ایجابی است که سلامت و سعادت را تضمین میکند. مصادیق قرآنی این اسم، از جمله در آیات انفال، بقره، نساء، نور، و احزاب، نشاندهنده پیوند عمیق «سلام» و «تسلم» با ملايمت، انس، صلوات، و اعطای حق است. این مفاهیم، از زور و اجبار به دورند و بستری برای قوت، اتحاد، و آرامش فراهم میکنند.
نقد تحریفات فرهنگی، که «سلام» و «تسلم» را به ضعف و اجبار فروکاستهاند، ضرورت بازسازی علوم دینی را برجسته کرد. پیشنهاد بایایی مطالب غیرمستند و تعمیق در مفاهیم کلیدی، راهی برای بازگشت به حقیقت قرآنی است. «سلام» در عبادت، روابط اجتماعی، و سلوک عرفانی، جوهرهای است که با اخلاص و طمأنیننه به سلامت وجودی میانجامد. این اثر، مانند رودی زلال که زمینهای تشنه را سیراب میکند، انسان را به سوی تحول معرفتی و معنوی رهنمون میسازد و راه را برای مطالعات بعدی در باب اسماء و صفات الهی هموار میکند.