متن درس
اسما و صفات الاهی: تبیین مفهومی سلام در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دویست و نود و هفتم)
دیباچه
مفهوم «سلام» بهعنوان یکی از اسمای حسنای الاهی، در نظام خلقت و شریعت جایگاهی بنیادین دارد. این مفهوم، که در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی با دقت و عمق تبیین شده، فراتر از یک تحیت ظاهری، حقیقتی است که استیناس، سلامت نفس، و واگذاری عاشقانه را در خود نهفته دارد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر آیات سورههای نور (آیات ۲۷ و ۶۱) و احزاب (آیه ۵۶)، به تبیین این حقیقت پرداخته و آن را در ابعاد اخلاقی، اجتماعی، و عرفانی مورد کاوش قرار داده است.
بخش نخست: سلام، حقیقتی متفرع بر استیناس
مفهوم استیناس بهمثابه پیشنیاز سلام
سلام در نظام ارزشی اسلام، تنها زمانی به حقیقت خود دست مییابد که بر بستر استیناس، یعنی انس و آرامش، شکل گیرد. این اصل، که در قرآن کریم بهصراحت بیان شده، نشان میدهد که سلام بدون ایجاد آرامش و اطمینان در مخاطب، فاقد ارزش معنوی است. آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا [مطلب حذف شد] : «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خانههایی جز خانههای خود وارد نشوید تا آنکه اجازه گیرید و بر اهل آن سلام کنید») استیناس را شرط لازم برای سلام میداند. این آیه، سلام را بهعنوان فرع استیناس معرفی کرده و بر لزوم ایجاد آرامش پیش از تحیت تأکید دارد.
| درنگ: سلام تنها زمانی ارزش دینی دارد که پس از استیناس باشد؛ وگرنه ممکن است به اضطراب و ناراحتی منجر شود و از ملاك ارزشی خود تهی گردد. |
این مفهوم، همانند گلی است که تنها در خاک حاصلخیز انس میروید. سلام بدون استیناس، چونان کلامی است که در خلأ طنین میاندازد و اثری بر جان مخاطب نمینهد. در فلسفه اخلاق اسلامی، این اصل نشاندهنده پیوند عمیق میان نیت و اثر عمل است، چنانکه آیه إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (مائده: ۲۷) بر پذیرش اعمال مبتنی بر تقوا تأکید دارد.
تمایز اطلاق دلیل و ملاك دلیل
یکی از نکات برجسته در تبیین ارزش سلام، تمایز میان اطلاق دلیل و ملاك دلیل است. اطلاق دلیل، بهصورت عام، برای هر سلامی ثواب قائل است؛ اما ملاك دلیل، ارزش آن را به تحقق استیناس، اطمینان، و قوت قلب مشروط میکند. این تمایز، در سنجش اعمال شرعی مانند صلوات، نماز جماعت، یا نماز اول وقت نیز کاربرد دارد. برای مثال، صلواتی که به قصد اختلال در سخن دیگران ادا شود، نهتنها ثواب ندارد، بلکه به دلیل آزار مؤمن، گناه محسوب میشود.
| درنگ: ارزش اعمال شرعی به ملاك دلیل وابسته است، نه صرف اطلاق ظاهری. عملی که به آزار یا اضطراب منجر شود، فاقد ارزش معنوی است. |
این اصل، چونان آینهای است که حقیقت اعمال را بازمیتاباند. همانگونه که آب زلال تنها در ظرف پاک گواراست، سلام نیز تنها در بستر استیناس و نیت خالص ارزش مییابد. این دیدگاه، با قاعده فقهی «لا ضرر و لا ضرار» همخوانی دارد که اعمال شرعی را در شرایط زیانبار نفی میکند.
نقد سلامهای آسیبزا
سلامی که بهجای آرامش، اضطراب یا ناراحتی ایجاد کند، نهتنها ثواب ندارد، بلکه گناه محسوب میشود. بهعنوان مثال، سلام صاحبخانه به مستأجری که قادر به پرداخت اجاره نیست، ممکن است بهجای اطمینان، نگرانی ایجاد کند. در چنین مواردی، اجتناب از سلام و دوری از ایجاد آزار، خود عملی ثوابآمیز است. این اصل، با حدیث شریف «مَنْ آذَى مُؤْمِنًا فَقَدْ آذَانِي» (کافی) همراستاست که آزار مؤمن را نهی کرده است.
سلام آسیبزا، چونان تیغی است که بهجای درمان، زخم میزند. در جامعهای که سلامت روان و اخلاق حاکم نباشد، سلام به ابزاری برای رقابت یا تحمیل تبدیل میشود. این نقد، بر ضرورت توجه به شرایط روانی و اجتماعی در اعمال دینی تأکید دارد.
بخش دوم: سلام بهعنوان تحیت الهی
تبیین آیه ۶۱ سوره نور
آیه شریفه فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «و چون به خانهها درآمديد، بر خودتان سلام كنيد، درودى از جانب خدا، مبارك و پاكيزه») سلام را بهعنوان تحیتی الهی معرفی میکند که حتی در غیاب دیگران، به خود فرد نیز تعلق میگیرد. عبارت «عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ» بر سلامت نفس و آرامش درونی تأکید دارد و سلام را عملی برای تعادل روان معرفی میکند.
| درنگ: سلام به خود، تمرینی برای مسالمت درونی است که انسان را از اضطراب و درگیری نفسانی رهایی میبخشد. |
این مفهوم، چونان نسیمی است که غبار پریشانی را از جان میزداید. سلام به خود، همانند گفتوگویی است که انسان با خویشتن خویش آغاز میکند تا آرامش را در ژرفای وجودش جاری سازد. این دیدگاه، با تکنیکهای خود-آرامسازی در روانشناسی مدرن نیز همخوانی دارد.
تحیت الهی در سلام
سلام، بهعنوان تحیتی از جانب خداوند، دارای ویژگیهای مبارك، طیب، و گواراست. این توصیف، با آیه سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ (یس: ۵۸) همخوانی دارد که سلام را نشانه لطف و رحمت الهی میداند. این ویژگیها، سلام را به عملی تبدیل میکند که سلامت، برکت، و آرامش را به ارمغان میآورد.
سلام الهی، چونان چشمهای است که از سرچشمه رحمت بیکران الهی جوشیده و جانها را سیراب میکند. این تحیت، نهتنها نشانه مسالمت است، بلکه هدیهای است که انسان را به میمنت و برکت متصل میسازد.
نفی زورمداری در مفهوم سلام
یکی از اصول بنیادین در مفهوم سلام، نفی هرگونه زورمداری، قلدری، یا اجبار است. این اصل، با آیه لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ (بقره: ۲۵۶) تأیید میشود که هرگونه اجبار در دین را نفی میکند. سلام و تسلیم در قرآن کریم، بر پایه اختیار و آرامش بنا شدهاند و هیچ نشانی از تحمیل یا فرمانروایی در آنها نیست.
| درنگ: سلام و تسلیم، عاری از زورمداریاند و بر اختیار و مسالمت استوارند، برخلاف برداشتهای نادرست که آنها را با اجبار پیوند میدهند. |
این مفهوم، چونان پرتویی است که تاریکی سوءتفاهمات را میزداید. سلام، نه زنجیری است که بر دستها نهاده شود، بلکه کلیدی است که قفلهای قلبها را میگشاید.
بخش سوم: یکپارچگی احکام و اخلاق در قرآن کریم
وحدت احکام و اخلاق
در قرآن کریم، احکام و اخلاق دو مقوله جداگانه نیستند، بلکه هر دو بخشی از آیات الهیاند که به هدایت و تعقل انسان منجر میشوند. آیه كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (نور: ۶۱) این وحدت را تأیید میکند. جداسازی احکام (بهعنوان زورمند) و اخلاق (بهعنوان نرمخو) انحرافی فکری است که با روح قرآن ناسازگار است.
| درنگ: احکام و اخلاق در قرآن کریم یکپارچهاند و هر دو در راستای تعقل و هدایت انسان قرار دارند. |
این وحدت، چونان رودی است که از دو سرچشمه احکام و اخلاق سرچشمه گرفته و به دریای هدایت میریزد. هرگونه جداسازی میان این دو، به مثابه گسستن پیوندی است که قرآن کریم با ظرافت در هم تنیده است.
نقد جداسازی احکام و اخلاق
جداسازی احکام و اخلاق، که گاهی در تفاسیر فقهی دیده میشود، به تحریف روح قرآن کریم منجر میشود. این دیدگاه، احکام را به ابزار زور و اخلاق را به توصیههای نرم تقلیل میدهد، در حالی که هر دو در نظام الهی هموزن و همجهتاند. این نقد، بر ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی تأکید دارد.
این انحراف، چونان غباری است که بر آینه حقیقت نشسته و وضوح آن را مخدوش کرده است. بازگرداندن این وحدت، وظیفهای است که بر دوش پژوهشگران الهیات نهاده شده است.
بخش چهارم: سلام بهعنوان نشانه سلامت نفس
سلام و سلامت نفس
ناتوانی در سلامگفتن، نشانه استکبار نفسانی است، در حالی که سلام به خود یا دیگران، سلامت نفس را تقویت میکند. این مفهوم، با حدیث «التَّوَاضُعُ يَرْفَعُ وَالتَّكَبُّرُ يَضَعُ» همخوانی دارد که تواضع را عامل تعالی میداند. سلام، عملی است که انسان را از خودبرتربینی رهایی میبخشد.
| درنگ: سلام، نشانه تواضع و سلامت نفس است و ناتوانی در آن، از استکبار نفسانی حکایت دارد. |
سلام، چونان آیینهای است که حقیقت درون را بازمیتاباند. انسانی که با سلام، قلب خود و دیگران را روشن میکند، گامی به سوی تعالی نفس برمیدارد.
فرهنگ سلام در بیداری صبح
آغاز روز با سلام به خداوند، خود، و دیگران، فرهنگی است که آرامش و سلامت را در فرد و جامعه تقویت میکند. این عمل، با توصیههای عرفانی مانند ذکر صبحگاهی در متون شیعی همراستاست. صبحگاهان، هنگامی که انسان از خواب برمیخیزد، با گفتن «السلام علیک یا الله» و «السلام علیکم»، ارتباطی معنوی با هستی برقرار میکند.
این فرهنگ، چونان طلوع خورشیدی است که تاریکی غفلت را میزداید و روز را با نور معنویت آغاز میکند. سلام صبحگاهی، دعوتی است به سوی مسالمت و انس با خالق و مخلوق.
نقد فقدان فرهنگ سلام معنوی
فقدان فرهنگ سلام معنوی، از جمله سلام به خداوند و خود، نشانه غفلت از ابعاد عمیق سلام در جامعه اسلامی است. این محدودیت، ریشه در شرایط تاریخی دارد که ائمه معصومین علیهمالسلام به دلیل نبود ظرفیت در مخاطبان، نتوانستند تمامی حقایق را بیان کنند.
این غفلت، چونان پردهای است که بر چشم حقیقت کشیده شده و مانع از درخشش نور سلام در جامعه شده است. احیای این فرهنگ، نیازمند بازنگری در آموزشهای دینی و ترویج معارف قرآنی است.
بخش پنجم: صلوات و تسلیم در آیه ۵۶ سوره احزاب
تبیین آیه ۵۶ سوره احزاب
آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به فرمانش تسلیم شوید») صلوات و تسلیم را بهصورت عملی ارشادی و اختیاری معرفی میکند. این آیه، بر توجه عقلانی (صلوة) و واگذاری عاشقانه (تسلم) تأکید دارد.
| درنگ: صلوات و تسلیم در این آیه، عملی اختیاری و مبتنی بر توجه عقلانی و واگذاری عاشقانهاند، نه اجبار. |
این آیه، چونان دعوتنامهای است که از سوی خداوند برای پیوند با پیامبر (ص) نازل شده و انسان را به سوی معرفت و تسلم فرا میخواند.
صلوة به معنای توجه عقلانی
صلوة در این آیه، به معنای توجه عقلانی و معنوی به پیامبر و منابع فیض الهی است، نه صرف دعا یا ذکر زبانی. این تعریف، با مفهوم توجه در عرفان اسلامی، مانند آثار ملاصدرا، همخوانی دارد و صلوات را عملی معرفتی معرفی میکند.
صلوة، چونان نوری است که از عقل به قلب تابیده و انسان را به سوی منابع فیض هدایت میکند. این توجه، پلی است میان انسان و حقیقت الهی.
تسلیم به معنای واگذاری عاشقانه
تسلیم در این آیه، واگذاری عاشقانه به پیامبر پس از توجه عقلانی است، نه انقیاد اجباری. این مفهوم، با تسلیم ابراهیم و اسماعیل در آیه فَلَمَّا أَسْلَمَا (صافات: ۱۰۳) قابل مقایسه است که تسلیم را عملی اختیاری و عاشقانه نشان میدهد.
| درنگ: تسلیم، واگذاری عاشقانهای است که از آگاهی و بصیرت سرچشمه میگیرد، نه انقیاد زورمند. |
تسلیم عاشقانه، چونان سپردن دل به دست معشوق است که با اختیار و آگاهی انجام میشود و هرگونه اجبار را نفی میکند.
نقد برداشت زورمند از تسلیم
برداشت زورمند از تسلیم، نتیجه تأثیر فرهنگهای غیراسلامی، مانند فرهنگهای استبدادی، بر ذهنیت مسلمین است. این برداشت، تسلیم را به انقیاد اجباری تقلیل داده و با روح قرآن کریم ناسازگار است.
این سوءتفاهم، چونان ابری است که آفتاب حقیقت را پوشانده و مانع از درخشش معنای اصیل تسلیم شده است. زدودن این غبار، نیازمند بازخوانی قرآن کریم با نگاهی عمیق و عاری از پیشداوری است.
بخش ششم: سلام بهعنوان عملی تخاطبی و حضوری
ماهیت تخاطبی سلام
سلام، عملی تخاطبی است که نیازمند حضور، تقارب، و تجانس است. در مراتب بالا، این عمل به رویت اولیای خدا منجر میشود، چنانکه در تجارب عرفانی، سلام به پیامبر یا ائمه علیهمالسلام با حضور معنوی همراه است.
| درنگ: سلام، عملی تخاطبی و حضوری است که در مراتب عالی، به رویت اولیای خدا میانجامد. |
سلام تخاطبی، چونان گفتوگویی است که میان قلبها جریان مییابد و فاصلهها را به قرب تبدیل میکند. این حضور، در اوج خود، به دیدار معنوی با اولیای الهی میرسد.
سلام در نماز و احضار هستی
سلام در نماز، عملی است که تمام هستی را در خود جمع میکند و نشانه ارتباط فراگیر با عالم است. این دیدگاه، با مفهوم جامعیت نماز در متون عرفانی، همراستاست که نماز را عملی متصل به کل هستی میداند.
سلام در نماز، چونان کلیدی است که درهای عالم غیب را میگشاید و انسان را با همه هستی پیوند میدهد. این عمل، تجلیوحدت وجود در عبادت است.
بخش هفتم: نقد فقدان سلامت و فرهنگ سلام
فقدان سلامت در جامعه اسلامی
جامعهای که فاقد سلامت روان و اخلاق باشد، نمیتواند به حقیقت فرهنگ سلام دست یابد. سلام بدون سلامت، چون کلامی است که در خلأ طنین میاندازد و اثری بر جای نمینهد.
| درنگ: جامعه اسلامی واقعی، جامعهای است که در آن سلامت و استیناس حاکم باشد، نه صرف ظواهر دینی. |
این فقدان، چونان زخمی است بر پیکر جامعه که درمان آن، در گرو احیای سلامت اخلاقی و روانی است. بدون این سلامت، سلام به شعاری تهی از معنا تبدیل میشود.
نقد عوارض نادرست سلام
برداشتهای نادرست از سلام، مانند نشانه ضعف یا برتری، نتیجه بیماری فرهنگی و تأثیر فرهنگهای رقابتی است. این عوارض، سلام را از معنای اصیل خود دور کرده و به ابزاری برای رقابت تبدیل کردهاند.
این عوارض، چونان علفهای هرزیاند که در باغ سلام روییده و زیبایی آن را مخدوش کردهاند. درمان این بیماری، نیازمند اصلاح فرهنگ و ترویج معنای حقیقی سلام است.
جمعبندی
مفهوم «سلام» بهعنوان یکی از اسمای حسنای الاهی، حقیقتی است که در استیناس، سلامت، و واگذاری عاشقانه ریشه دارد. آیات سورههای نور و احزاب، این مفهوم را در ابعاد اجتماعی، درونی، و عرفانی تبیین کردهاند. سلام، تنها در بستر استیناس ارزش مییابد و بدون آن، فاقد ملاك معنوی است. تمایز اطلاق و ملاك دلیل، بر اهمیت نیت و اثر اعمال تأکید دارد. جامعه اسلامی واقعی، جامعهای است که در آن سلامت و انس حاکم باشد. احیای فرهنگ سلام، نیازمند زدودن عوارض نادرست و بازنگری در تفاسیر سنتی است تا این تحیت الهی در تمامی ابعاد زندگی جاری شود.
این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاشی است برای ارائه تبیینی علمی و جامع از مفهوم سلام، که هم برای پژوهشگران الهیات و عرفان و هم برای جویندگان حقیقت، منبعی ارزشمند باشد. امید است که این نوشتار، گامی در مسیر احیای فرهنگ سلام و ترویج معارف قرآنی باشد.
| با نظارت صادق خادمی |