در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 298

متن درس




سلام الهی: تبیین مفهوم سلام در آیات قرآنی

سلام الهی: تبیین مفهوم سلام در آیات قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹۸)

مقدمه

در گستره معارف اسلامی، اسماء الحسنی چونان نوری درخشان، صفات و کمالات بی‌کران الهی را به نمایش می‌گذارند. در میان این صفات، «سلام» جایگاهی ویژه دارد؛ نامی که نه‌تنها به سلامت و صلح اشاره دارد، بلکه دعوتی است به سوی آرامش، امنیت و تسلیم آگاهانه در برابر اراده‌ حق‌تعالی. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۲۹۸، به تبیین مفهوم «سلام» و مشتقات آن در آیات قرآن کریم، به‌ویژه در سوره‌های آل‌عمران و بقره، می‌پردازد. با رویکردی تفسیری و تحلیلی، این اثر در پی آن است تا عمق گفتمان قرآنی را در دعوت به دین با تأکید بر اختیار، طمأنینه و فقدان هرگونه اجبار و تهدید، آشکار سازد.

بخش نخست: مفهوم سلام و مشتقات آن در گفتمان قرآنی

ریشه‌شناسی و جایگاه واژه «سلام»

واژه «سلام» در قرآن کریم، ریشه در «سلم» دارد که به معنای صلح، سلامت و امنیت است. این مفهوم، در مشتقاتی چون «اسلم» و «سلم»، جلوه‌ای عمیق‌تر می‌یابد و دلالت بر تسلیم آگاهانه و اختیاری به اراده الهی دارد. در سوره آل‌عمران، آیه ۸۳، این مفهوم به زیبایی متجلی شده است:

﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾

: آیا جز دین خدا را می‌جویند؟ در حالی که هر که در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه، تسلیم اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوند.

این آیه، گستردگی مفهوم «اسلم» را نشان می‌دهد که نه‌تنها به پذیرش دین، بلکه به ورود به حریم امن و آرام الهی اشاره دارد. «سلام» در این سیاق، چونان دری است که به سوی صلح درونی و بیرونی گشوده می‌شود، و انسان را به سوی زیستنی عاری از زور و تهدید فرا می‌خواند.

درنگ: «سلام» در قرآن کریم، فراتر از صلح ظاهری، به معنای تسلیم آگاهانه و اختیاری به اراده الهی است که در واژه «اسلم» متجلی شده و حریم امن الهی را به تصویر می‌کشد.

خودتفسیری قرآن کریم و معنای واژگان

یکی از ویژگی‌های برجسته قرآن کریم، خودتفسیری آن است. این کتاب آسمانی، معانی واژگان و مفاهیم خود را در بستر آیات و با توجه به سیاق آنها روشن می‌سازد، بی‌آنکه نیازی به منابع لغوی خارجی باشد. این اصل، که در تعبیر «يفسر بعضها بعضًا» (آیات یکدیگر را تفسیر می‌کنند) خلاصه شده، در تبیین مفهوم «اسلم» نیز آشکار است. برای نمونه، معنای «اسلم» در آیه ۸۳ سوره آل‌عمران، با توجه به آیات مجاور، چون آیه ۸۱، بر اختیار و طمأنینه دلالت دارد. این خودبسندگی قرآنی، آن را به منبعی بی‌همتا برای فهم واژگان و مفاهیم تبدیل کرده است.

بخش دوم: میثاق الهی و دعوت به تسلیم اختیاری

میثاق پیامبران و فقدان اجبار

در سوره آل‌عمران، آیه ۸۱، به اخذ میثاق از پیامبران اشاره شده است:

﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ﴾

: و هنگامی که خدا از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می‌کند…

واژه «أَخَذَ» در زبان عربی می‌تواند به معنای گرفتن با اجبار باشد، اما حضور واژه «مِيثَاقَ» (پیمان) به‌عنوان قرینه، این معنا را نفی می‌کند. میثاق، چونان معاهده‌ای دوجانبه، بر توافق و اختیار دلالت دارد. این پیمان، رابطه‌ای متقابل و آگاهانه میان خدا و پیامبران برقرار می‌سازد، که در آن هیچ‌گونه اجباری به چشم نمی‌آید. این بیان، چونان آینه‌ای است که عطوفت الهی را در دعوت به دین بازمی‌تاباند.

اقرار اختیاری و پرسش استفهامی

در ادامه آیه ۸۱، خداوند با پرسشی استفهامی، پیامبران را به اقرار دعوت می‌کند:

﴿أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي﴾

: [خدا] گفت: آیا اقرار کردید و پیمان مرا بر عهده گرفتید؟

پاسخ پیامبران، «قَالُوا أَقْرَرْنَا» (گفتند: اقرار کردیم)، نشان‌دهنده پذیرش آگاهانه و اختیاری است. این پرسش، به‌جای دستور آمرانه، فضایی برای پاسخ آزاد فراهم می‌کند. در نظام حقوقی اسلامی، اقرار تحت اکراه فاقد اعتبار است، و قرآن کریم با لسان استفهامی، هرگونه شائبه اجبار را نفی می‌کند. این گفت‌وگو، چونان نسیمی ملایم، روح آزادی و اختیار را در کالبد دعوت الهی می‌دمد.

درنگ: پرسش استفهامی «أَأَقْرَرْتُمْ» در آیه ۸۱ سوره آل‌عمران، نشان‌دهنده رویکرد غیرآمرانه الهی است که بر آزادی و آگاهی در پذیرش پیمان تأکید دارد.

شهادت الهی و هم‌عرضی با پیامبران

یکی از زیباترین جلوه‌های عطوفت الهی در آیه ۸۱، در عبارت زیر آشکار است:

﴿فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾

: [خدا] گفت: گواه باشید و من نیز با شما از گواهانم.

خداوند، با وجود علو و مرتبت بی‌نهایت خود، خود را در جایگاه یکی از شاهدان قرار می‌دهد. عبارت «مَعَكُمْ» (با شما)، هم‌عرضی الهی با پیامبران را نشان می‌دهد، که به‌جای اقتدار و تفوق، بر محبت و همراهی دلالت دارد. این بیان، چونان گلی در باغ معرفت الهی، زیبایی عطوفت و نزول رحمانی خداوند را به نمایش می‌گذارد. چنین لسانی، فضایی از صلح و اطمینان را در گفتمان قرآنی ایجاد می‌کند.

بخش سوم: واکنش الهی به تخلف و دعوت منطقی

تخلف از میثاق و توصیف فسق

قرآن کریم در ادامه آیه ۸۱، به کسانی اشاره می‌کند که از میثاق روی برمی‌تابند:

﴿فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾

: پس هر که پس از این [پیمان] روی برتافت، آنان همان نافرمانانند.

به‌جای تهدید یا مجازات مستقیم، خداوند این افراد را «فَاسِقُونَ» (نافرمانان) توصیف می‌کند. این توصیف، نتیجه طبیعی تخلف، یعنی خروج از میثاق، را بیان می‌کند، بدون آنکه فضایی از ارعاب ایجاد شود. این لسان، چونان جویباری آرام، منطق و طمأنینه را در مواجهه با نافرمانی حفظ می‌کند. فسق در فرهنگ قرآنی، به معنای خروج از مسیر حق است، و این آیه، بدون بار تهدیدآمیز، وضعیت کسانی را که از پیمان الهی روی برمی‌تابند، به روشنی ترسیم می‌کند.

استفهام منطقی در دعوت به دین

در آیه ۸۳ سوره آل‌عمران، خداوند با پرسشی استفهامی، انسان را به تأمل دعوت می‌کند:

﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ﴾

: آیا جز دین خدا را می‌جویند؟

این پرسش، با لسان غیبت («يَبْغُونَ» به‌جای «تَبْغُونَ»)، از ایجاد فضای تقابلی و تهدیدآمیز پرهیز می‌کند. استفاده از استفهام، انسان را به تأمل در انتخاب خود فرا می‌خواند، و این لسان، چونان چراغی در تاریکی، راه منطق و عطوفت را روشن می‌سازد. این رویکرد، نشان‌دهنده عمق گفتمان قرآنی است که حتی در مواجهه با روی‌گردانی، بر آرامش و استدلال تأکید دارد.

درنگ: لسان استفهامی در «أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ» و استفاده از غیبت به‌جای خطاب، از هرگونه تهدید و تقابل پرهیز کرده و بر منطق و طمأنینه در دعوت الهی تأکید دارد.

تمایز کرهی قابی و فاعی در تسلیم

یکی از پیچیده‌ترین مباحث آیه ۸۳، عبارت «طَوْعًا أَوْ كَرْهًا» است:

﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا أَوْ كَرْهًا﴾

: در حالی که هر که در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه، تسلیم اوست.

این عبارت، به دو نوع تسلیم (اختیاری و غیراختیاری) اشاره دارد. اما «كَرْهًا» در اینجا، به کرهی قابی (ناشی از وضعیت درونی فرد) تعبیر می‌شود، نه کرهی فاعی (ناشی از اجبار خارجی). کرهی قابی، حالتی است که فرد به دلیل آگاهی از خطای خود و پشیمانی درونی، با کراهت اقرار می‌کند. برای مثال، گویی انسانی که مرتکب خطا شده، در برابر وجدان بیدار خویش ایستاده و با ندامت، به خطای خود اعتراف می‌کند. این تفکیک، با سیاق آیات که بر فقدان اجبار تأکید دارد، سازگار است و نشان می‌دهد که حتی در تسلیم غیراختیاری، عنصر اختیار و آگاهی حفظ شده است.

بخش چهارم: الگوی تسلیم اختیاری در سوره بقره

گفت‌وگوی ابراهیم علیه‌السلام با خداوند

در سوره بقره، آیه ۱۳۱، گفت‌وگویی میان خداوند و حضرت ابراهیم علیه‌السلام به تصویر کشیده شده است:

﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾

: چون پروردگارش به او گفت: تسلیم باش، گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم.

این گفت‌وگو، فضایی از طمأنینه و آزادی را ترسیم می‌کند. پاسخ «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ»، پذیرش آگاهانه و قلبی ابراهیم علیه‌السلام را نشان می‌دهد که عاری از هرگونه اجبار یا تهدید است. این آیه، چونان الگویی درخشان، دعوت به دین را در بستری از اختیار و ایمان به نمایش می‌گذارد.

توصیه به تداوم اسلام

در آیه ۱۳۲ سوره بقره، ابراهیم و یعقوب علیهما‌السلام به فرزندان خود توصیه می‌کنند:

﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾

: و ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش کردند: ای فرزندان من، خدا این دین را برای شما برگزیده است، پس نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید.

عبارت «فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»، به ضرورت تداوم ایمان در طول زندگی اشاره دارد. از آنجا که مرگ امری غیراختیاری است، این توصیه، زیستن در حالت تسلیم و ایمان را در تمام عمر واجب می‌داند. این بیان، چونان مشعلی فروزان، انسان را به پایداری در مسیر حق فرا می‌خواند.

استفهام یعقوب علیه‌السلام و پاسخ فرزندان

در آیه ۱۳۳ سوره بقره، یعقوب علیه‌السلام از فرزندان خود می‌پرسد:

﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتَ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي﴾

: آیا هنگامی که یعقوب را مرگ فرا رسید، حاضر بودید؟ آن‌گاه که به فرزندانش گفت: پس از من چه را می‌پرستید؟

پاسخ فرزندان، «نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ… وَنَهِنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»، نشان‌دهنده ایمان راسخ و اختیاری آن‌هاست. این گفت‌وگو، در فضایی عاری از اجبار، بر اهمیت تأمل و تعهد در ایمان تأکید دارد. گویی یعقوب، چون باغبانی حکیم، بذر ایمان را در قلب فرزندان خود می‌کارد و پاسخ آن‌ها، شکوفه‌های باور را به بار می‌نشاند.

درنگ: گفت‌وگوی یعقوب علیه‌السلام با فرزندانش در آیه ۱۳۳ سوره بقره، با لسان استفهامی، فضایی از تأمل و اختیار را ترسیم می‌کند که ایمان را به مثابه انتخابی آگاهانه به تصویر می‌کشد.

بخش پنجم: مواجهه با محاجه و تأکید بر بلوغ

در سوره آل‌عمران، آیه 20، خداوند به پیامبر اکرم (ص) در مواجهه با محاجه و جدال چنین دستور می‌دهد:

﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ﴾

: پس اگر با تو به مجادله پرداختند، بگو: من و پیروانم روی خود را به خدا تسلیم کردیم.

این آیه، پیامبر (ص) را به پاسخ‌گویی با آرامش و بلوغ دعوت می‌کند. بیان «أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّه»»، الگویی از رفتار منطقی و عاری از خشونت ارائه می‌دهد. واژه «بَلَاغ» در ادامه آیه، به معنای رساندن پیام با پختگی و طمأنینه است:

﴿فَإنْ تَوَلَّوْا فَإننَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ﴾

: اگر پشت کردند، جز این نیست که وظیفه‌ات تنها رساندن [پیام] است.

این دستور، پیامبر را از هرگونه واکنش عاطفی یا عصبی بازمی‌دارد و بر ضرورت حفظ آرامش در گفت‌وگو تأکید دارد. اگر مخالفان ایمان نیاوردند، وظیفه پیامبر تنها ابلاغ است، و خداوند خود بصیر به بندگان است:

﴿وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾

: و خدا به بندگان بیناست.

این عبارت، همه بندگان، اعم از مؤمن و غیرمؤمن، را در بر می‌گیرد و هیچ نشانی از تهدید در آن نیست. خداوند، چونان پدری مهربان، بندگان را با بصیرت کامل می‌نگرد و پیامبر را به دوری از هرگونه تقابل دعوت می‌کند. این لسان، دعوت می‌تواند به مثابه چونان دریایی آرام، فضا را از هرگونه تنش و آشوب حفظ می‌کند.

درنگ: آیه ۲۰ سوره آل‌عمران، با تأکید بر «بلاغ» و لسان آرامشانه، پیامبر می را به مواجهه‌ای منطقی و عطوفت‌آمیز با محاجه دعوت می‌کند، در حالی که «والله بصيررٌ بالعباد» بر بصرت الهی به همه بندگان، بدون تبعیض، تأکید دارد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

تبیین مفهوم «سلام» در آیات قرآن کریم، به‌ویژه در سوره‌های آل‌عمران و بقره، جلوه‌ای عمیق از گفتمان الهی را به نمایش می‌گذارد که بر دعوت به تسلیم اختیاری، آگاهانه و عاری از هرگونه اجبار و تهدید استوار است. این نوشتار، با تحلیل درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نشان داد که «سلام» نه‌تنها به معنای صلح و سلامت، بلکه به مثابه دریچه‌ای به سوی حریم امن الهی است که انسان را به زیستنی سرشار از طمأنینه، منطق و عطوفت فرا می‌خواند. ویژگی‌های کلیدی این گفتمان عبارتند از:

  • اختیار و آزادی: آیات با لسان استفهامی و غیرآمرانه، انسان را به تأمل و انتخاب آگاهانه دعوت می‌کنند.
  • طمأنینه و عطوفت: حتی در مواجهه با تخلف یا محاجه، قرآن کریم بر آرامش و منطق تأکید دارد.
  • هم‌عرضی الهی: خداوند در آیاتی چون «وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ»، خود را در جایگاه همراه با مخلوقات قرار می‌دهد.
  • خودتفسیری قرآن: معانی واژگان در بستر آیات و سیاق‌ها روشن می‌شود.
  • تمایز کرهی قابی و فاعی: حتی در تسلیم غیراختیاری («كَرْهًا»)، خیر و اختیار حفظ شده است.

این تحلیل، عمق و غنا را نشان می‌دهد که می‌تواند به‌عنوان الگویی برای تعاملات دینی و انسانی در جوامع امروزی مورد بهره قرار گیرد. فقدان توجه کافی به این جنبه‌های عطوفت‌آمیز در تفاسير پیشینه، ضرورت بازخوانی قرآن کریم را با رویکردی علمی و معاصر برجسته می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، معنای 'اسلم' در آیه 'وله اسلم من فی السموات والارض' چیست؟

2. بر اساس متن، چرا 'اخذ میثاق' در آیه ۸۱ سوره آل‌عمران به معنای اجبار نیست؟

3. طبق متن، در آیه 'فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین'، خدا چگونه خود را معرفی می‌کند؟

4. بر اساس متن، در آیه 'اذ قال له ربه اسلم' (سوره بقره، آیه ۱۳۱)، پاسخ ابراهیم چیست؟

5. طبق متن، در آیه 'فان حاجوک' (سوره آل‌عمران، آیه ۲۰)، پیامبر چه وظیفه‌ای دارد؟

6. طبق متن، 'کرهاً' در آیه 'وله اسلم من فی السموات والارض طوعاً و کرهاً' به معنای کراهت فاعلی و اجبار است.

7. بر اساس متن، قرآن خودش واژگانش را معنا می‌کند و نیازی به کتاب لغت ندارد.

8. متن بیان می‌کند که در آیه 'فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین'، خدا خود را در طول انبیا قرار می‌دهد.

9. طبق متن، 'فان تولوا فانما علیک البلاغ' به معنای وظیفه پیامبر برای تبلیغ بدون اجبار یا عصبانیت است.

10. بر اساس متن، آیات سلام در قرآن با لسان تهدید و ارعاب همراه هستند.

11. طبق متن، چرا 'اخذ' در آیه 'اخذ الله میثاق النبیین' به معنای اجبار نیست؟

12. بر اساس متن، معنای 'کرهاً' در آیه 'اسلم طوعاً و کرهاً' چیست؟

13. چرا طبق متن، آیه 'فان حاجوک' پیامبر را به تبلیغ آرام و منطقی دعوت می‌کند؟

14. بر اساس متن، منظور از 'والله بصیر بالعباد' در آیه ۲۰ سوره آل‌عمران چیست؟

15. طبق متن، چرا آیات سلام در قرآن با طمانینه و آرامش همراه هستند؟

پاسخنامه

1. تعهد و واگذاری به حق

2. چون قرینه میثاق نشان‌دهنده تعهد و معامله است

3. به عنوان یکی از شهود در عرض انبیا

4. اسلمت لرب العالمین

5. تبلیغ آرام و منطقی بدون شلوغ‌کاری

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. چون قرینه میثاق نشان‌دهنده تعهد و معامله است، نه اجبار.

12. 'کرهاً' به معنای کراهت قابلى است، یعنی اقرار با ناراحتی از عمل بد خود.

13. تا از شلوغ‌کاری و عصبانیت جلوگیری شود و حق گم نشود.

14. خدا به همه بندگان، چه مومن و چه غیرمومن، بصیر است و همه را یکسان می‌بیند.

15. چون آیات سلام با لسان عطوفت، آزادی و سلامت بیان شده‌اند، نه تهدید.

فوتر بهینه‌شده