متن درس
اسماء و صفات الهی: تأملی در مفهوم سلام در سوره نمل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد)
دیباچه
مفهوم «سلام» بهعنوان یکی از اسماء حسنی الهی، در قرآن کریم جلوهای عمیق و چندوجهی دارد که در سوره نمل، با محوریت شخصیت حضرت سلیمان علیهالسلام و تعاملات وی با موجودات گوناگون، از جمله مورچه و ملکه سبا (بلقیس)، به شکلی بدیع و حکیمانه تبیین شده است. این مفهوم، فراتر از معنای ظاهری صلح و سلامت، رویکردی است مبتنی بر اقتدار، حکمت، کرامت و متانت در مواجهه با دیگران، که در رفتار و گفتار سلیمان علیهالسلام بهمثابه آیینهای از صفات الهی متجلی میگردد. این نوشتار، به کاوش در ابعاد گوناگون این مفهوم در سوره نمل میپردازد.
بخش نخست: اقتدار و حکمت در ساحت سلیمانی
نامگذاری سوره نمل: نشانهای از توجه الهی به موجودات
سوره نمل، برخلاف انتظار، نه به نام سلیمان علیهالسلام و نه ملکه سبا، بلکه به نام «نمل» (مورچه) نامگذاری شده است. این انتخاب، در مقایسه با سوره یوسف که به نام حضرت یوسف علیهالسلام نامگذاری شده، حامل پیامی ژرف است. در سوره یوسف، با وجود حضور شخصیتهایی چون زلیخا و عزیز مصر، نام یوسف برجسته شده، اما در سوره نمل، موجودی بهظاهر ناچیز چون مورچه، محور نامگذاری قرار گرفته است. این نامگذاری، گویی چون نگینی در تاج قرآن کریم میدرخشد و توجه الهی به تمامی اجزای خلقت، حتی موجودات بهظاهر ضعیف، را نمایان میسازد.
|
درنگ: نامگذاری سوره نمل به نام مورچه، نشانهای از اهتمام الهی به نظم، همکاری و تواضع در نظام خلقت است. این انتخاب، اقتدار واقعی را در هماهنگی با تمامی موجودات و احترام به آنها میداند. |
تحلیل این نامگذاری نشان میدهد که خداوند متعال، با برجسته ساختن موجودی چون مورچه، بر اهمیت تواضع و حکمت در برابر عظمت ظاهری تأکید دارد. مورچه، با نظم و همکاری بینظیر خود، نمادی از سلامت اجتماعی و صلح در نظام خلقت است. این امر، با مفهوم «سلام» پیوندی عمیق دارد، زیرا صلح و سلامت، در گرو توجه به تمامی اجزای خلقت و احترام به نقش هر یک در این نظام است.
اقتدار بیمانند سلیمان علیهالسلام
حضرت سلیمان علیهالسلام، در تاریخ بشری، شخصیتی بیهمتا است که اقتداری بینظیر بر جن، انس و حیوانات داشته است. این اقتدار، در هیچیک از انبیای دیگر، حتی پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله، در بعد ظاهری مشاهده نشده، مگر در روایات مربوط به حضرت مهدی علیهالسلام در عصر ظهور. قرآن کریم در آیه 16 سوره نمل میفرماید:
وَأَوْرَثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم، به ما زبان پرندگان آموخته شده و از هر چیز به ما داده شده است. بهراستی این همان فضل آشکار است.»
این آیه، اقتدار سلیمان را در دو بعد مادی و معنوی به تصویر میکشد: از یکسو، موهبت الهی «منطق الطیر» و از سوی دیگر، اعطای «من کل شیء» که گسترهای بیکران از نعمات را در بر میگیرد. این اقتدار، نهتنها در لشکریان جن و انس و پرندگان، بلکه در نظارت شخصی و احاطه کامل بر امور تحت فرمانش متجلی است. آیه 17 سوره نمل، این عظمت را چنین توصیف میکند:
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ [مطلب حذف شد] : «و برای سلیمان لشکریانش از جن و انس و پرندگان گردآوری شدند، پس آنها منظم نگاه داشته میشدند.»
عبارت «فهم یوزعون» نشاندهنده نظم و انسجامی است که در لشکریان سلیمان حاکم بود، بهگونهای که فراوانی و تراکم آنها، هرگز به پراکندگی و آشوب منجر نشد. این نظم، گویی چون رودی آرام و پرشکوه، از اقتدار سلیمان سرچشمه میگیرد و سلامت نظام اجتماعی را تضمین میکند.
|
درنگ: اقتدار سلیمان علیهالسلام، نهتنها در گستره فرمانروایی، بلکه در نظارت شخصی و نظم بینظیر لشکریانش متجلی است. این اقتدار، با حکمت و کرامت همراه شده و زمینهساز سلامت و صلح در نظام اجتماعی است. |
متانت در برابر ضعف: مواجهه سلیمان با مورچه
یکی از زیباترین جلوههای اقتدار سلیمان علیهالسلام، در مواجهه وی با مورچهای در وادی نمل دیده میشود. قرآن کریم در آیات 18 و 19 سوره نمل این ماجرا را چنین روایت میکند:
حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي [مطلب حذف شد] : «تا هنگامی که بر وادی مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان، به خانههایتان داخل شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را پایمال نکنند، در حالی که نمیفهمند. * پس از سخن او تبسمی خندان کرد و گفت: پروردگارا، مرا واگذار که شکر نعمتت را که بر من و بر والدینم ارزانی داشتی، به جای آورم و کار شایستهای کنم که آن را بپسندی، و مرا به رحمتت در میان بندگان شایستهات درآور.»
مورچه، با زبانی ساده اما هشداردهنده، از لشکریان سلیمان بهعنوان تهدیدی ناخواسته یاد میکند. این سخن، که میتوان آن را نقدی بر اقتدار ظاهری دانست، در نگاه نخست ممکن است توهینآمیز تلقی شود. اما سلیمان علیهالسلام، به جای خشم و واکنش تند، با تبسمی حکیمانه پاسخ میدهد و این سخن را فرصتی برای شکر الهی میبیند. این متانت، گویی چون نسیمی خنک بر کویر تشنه، آرامش و صلح را به ارمغان میآورد و نشاندهنده اقتداری است که از ضعف و ناتوانی به دور است.
تحلیل این رفتار، ریشه در تفاوت میان اقتدار و ضعف دارد. افراد ضعیف، در برابر نقد و انتقاد، به خروش میآیند و با عصبیت و پرخاشگری پاسخ میدهند، زیرا احساس خطر میکنند. اما فرد مقتدر، چون سلیمان، که از منطق الطیر برخوردار و بر جن و انس فرمانروایی دارد، نیازی به خشم و عصبیت ندارد. او، با تبسمی، سخن مورچه را به فرصتی برای شکر و دعا تبدیل میکند. این رفتار، با مفهوم «سلام» پیوندی عمیق دارد، زیرا اقتدار، متانت و کرامت را به ارمغان میآورد و سلامت اجتماعی را از طریق احترام به موجودات ضعیف تضمین میکند.
|
نکته: متانت سلیمان در برابر سخن مورچه، جلوهای از اقتدار الهی است که با حکمت و کرامت همراه شده. این رفتار، نشان میدهد که قدرت واقعی، در آرامش و احترام به ضعیفان نهفته است. |
نقد ضعف و عصبیت: درسهایی از روایات
در روایتی منسوب به امام صادق علیهالسلام آمده است: «اضعف الأعداء من أظهر عداوته» (ضعیفترین دشمنان، کسی است که دشمنی خود را آشکار کند). این روایت، گویی چون مشعلی در تاریکی، حقیقت ضعف را روشن میسازد. دشمن مقتدر، دشمنی خود را پنهان میدارد و با آرامش و اقتدار عمل میکند، اما دشمن ضعیف، با عصبیت و خروش، ناتوانی خود را فاش میسازد. تمثیلی از گربه و موش، این حقیقت را بهخوبی نشان میدهد: گربه، با اقتدار و آرامش، موش را رها میکند و میگیرد، نه از سر بازی، بلکه از اطمینان به قدرت خود. اما موجود ضعیف، با شتاب و عصبیت، تنها ضعف خود را نمایان میکند.
این اصل، در رفتار سلیمان علیهالسلام نیز دیده میشود. او، در برابر مورچه، نه خشم نشان میدهد و نه عصبیت، بلکه با تبسمی حکیمانه، قدرت و متانت خود را به نمایش میگذارد. این رفتار، درس بزرگی برای جوامع انسانی است: اقتدار، آرامش و صلح میآورد، اما ضعف، به عصبیت و پراکندگی منجر میشود.
بخش دوم: دیپلماسی حکیمانه در مواجهه با بلقیس
دیپلماسی صلحجویانه: ارسال نامه به ملکه سبا
یکی از درخشانترین جلوههای حکمت سلیمان علیهالسلام، در تعامل وی با ملکه سبا (بلقیس) دیده میشود. قرآن کریم در آیه 28 سوره نمل میفرماید:
اذْهَبْ بِكِتَابِي هَٰذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ [مطلب حذف شد] : «این نامهام را ببر و به سوی آنان افکن، سپس از آنان روی برتاب و بنگر چه پاسخی میدهند.»
سلیمان، بهجای توسل به زور و لشکرکشی، با ارسال نامهای که با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شده، از بلقیس دعوت به گفتوگو میکند. این دیپلماسی، گویی چون پلی از نور، میان دو قلمرو کشیده میشود و صلح و سلامت را به ارمغان میآورد. انتظار برای پاسخ، نشاندهنده اعتمادبهنفس و صبر سلیمان است که بهجای تحمیل، به دعوت و تعامل اولویت میدهد.
|
نکته: دیپلماسی صلحجویانه سلیمان، با ارسال نامهای کریمانه، نشاندهنده حکمت و پرهیز از خشونت است. این رویکرد، صلح و سلامت را در روابط بینالملل تضمین میکند. |
شخصیت استثنایی بلقیس: رهبری با درایت و متانت
بلقیس، بهعنوان زنی با درایت، متانت و فهم بالا، در قرآن کریم جایگاهی ویژه دارد. او، در مواجهه با نامه سلیمان، نه از سر ترس، بلکه با حکمت و کرامت پاسخ میدهد. آیه 29 سوره نمل این واکنش را چنین توصیف میکند:
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ [مطلب حذف شد] : «گفت: ای سران، بهراستی نامهای ارجمند به سوی من افکنده شده است.»
بلقیس، کرامت نامه را از عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» استنباط میکند و درمییابد که سلیمان، با وجود اقتدار، خود را مستقل نمیداند و رویکردی توحیدی دارد. این درک، نشاندهنده زیرکی و فهم بالای اوست که حتی در میان کفر، توانسته حقیقت را تشخیص دهد. شخصیت بلقیس، گویی چون گوهری در میان سنگها، درخششی از حکمت و کرامت را به نمایش میگذارد.
مشورت و حکمت در تصمیمگیری
بلقیس، در مواجهه با نامه سلیمان، بهجای تصمیمگیری فردی، با سران قوم خود مشورت میکند. آیه 32 سوره نمل این اقدام را چنین روایت میکند:
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا [مطلب حذف شد] : «گفت: ای سران، در کارم به من نظر دهید، که من هیچ کاری را بدون حضور شما فیصله ندادهام.»
این مشورت، نشاندهنده رهبری مشارکتی و حکیمانه بلقیس است. او، با وجود اقتدار، به نظرات دیگران اهمیت میدهد و این ویژگی، زمینهساز صلح و سلامت در تصمیمگیریهای اجتماعی است. سران قوم، اگرچه بر قدرت نظامی خود تأکید میکنند (آیه 33)، اما تصمیم نهایی را به بلقیس واگذار میکنند، که نشاندهنده اعتماد آنها به حکمت اوست.
آزمایش حکیمانه: ارسال هدیه
بلقیس، برای آزمایش نیت سلیمان، هدیهای به سوی او میفرستد. آیه 35 سوره نمل میفرماید:
وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ [مطلب حذف شد] : «و من بهسوی آنان هدیهای میفرستم و مینگرم که فرستادگان با چه بازمیگردند.»
این اقدام، گویی چون کلیدی برای گشودن قفل حقیقت، نیت سلیمان را آشکار میسازد. سلیمان، با رد هدیه (آیه 36)، برتری موهبتهای الهی بر مادیات را نشان میدهد و عزت نفس خود را به نمایش میگذارد. این رفتار، با مفهوم «سلام» همخوانی دارد، زیرا استقلال و عزت، از عوامل حفظ صلح و سلامت معنوی است.
بخش سوم: قانونمندی و عدالت در نظام سلیمانی
نظارت و قاطعیت: واکنش به غیبت هدهد
یکی از جنبههای برجسته اقتدار سلیمان علیهالسلام، نظارت شخصی وی بر امور است. قرآن کریم در آیه 20 سوره نمل میفرماید:
وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ [مطلب حذف شد] : «و پرندگان را بازجست و گفت: چرا هدهد را نمیبینم؟ یا مگر او از غایبان است؟»
سلیمان، با دقتی بینظیر، غیبت هدهد را فوراً متوجه میشود و با لحنی قاطع، اما عادلانه، واکنش نشان میدهد. آیه 21 سوره نمل این واکنش را چنین توصیف میکند:
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي [مطلب حذف شد] : «قطعاً او را به عذابی سخت عذاب میکنم یا سرش را میبرم، مگر اینکه برایم دلیلی آشکار بیاورد.»
این لحن قاطع، گویی چون تیغی برنده، نظم و قانونمندی نظام سلیمانی را حفظ میکند. اما مشروط بودن عذاب به فقدان دلیل موجه، نشاندهنده عدالت و حکمت سلیمان است. او، با وجود اقتدار، به هدهد فرصت دفاع میدهد و این رویکرد، با مفهوم «سلام» همخوانی دارد، زیرا عدالت، زمینهساز سلامت اجتماعی است.
|
نکته: قاطعیت سلیمان در برابر غیبت هدهد، همراه با فرصت دفاع، نشاندهنده قانونمندی و عدالت در نظام حکومتی اوست. این رویکرد، سلامت و صلح اجتماعی را تضمین میکند. |
راستیآزمایی و حکمت در تصمیمگیری
هدهد، پس از تأخیری کوتاه، با خبری از قوم سبا بازمیگردد. قرآن کریم در آیه 27 سوره نمل واکنش سلیمان را چنین روایت میکند:
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ [مطلب حذف شد] : «گفت: خواهیم دید آیا راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای.»
سلیمان، بهجای پذیرش یا رد فوری گزارش هدهد، با احتیاط و حکمت، صداقت او را بررسی میکند. این راستیآزمایی، گویی چون ترازویی دقیق، حقیقت را از باطل جدا میسازد و نشاندهنده تدبیر و حکمت در مدیریت است. این رویکرد، با مفهوم «سلام» مرتبط است، زیرا تصمیمگیری مبتنی بر حقیقت، صلح و سلامت را در جامعه تضمین میکند.
محدودیت علم در برابر اقتدار
با وجود اقتدار بینظیر سلیمان، علم وی در مواردی چون غیبت هدهد و صداقت گزارش او، محدود است و نیاز به بررسی دارد. قرآن کریم در آیه 247 سوره بقره میفرماید:
وَفَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ [مطلب حذف شد] : «و برخی را بر برخی برتری دادیم.»
این تمایز، نشاندهنده محدودیتهای علمی انبیا در برابر موهبتهای الهی است. این تواضع، گویی چون جامی پر از حکمت، زمینهساز سلامت معنوی و اجتماعی است.
بخش چهارم: آزمایش و هدایت
آزمایش بلقیس با انتقال عرش
سلیمان، برای آزمایش درایت بلقیس، دستور انتقال عرش او را میدهد. آیه 38 سوره نمل:
قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن [مطلب حذف شد] : «گفت: ای سران، کدامیک از شما تخت او را پیش از آنکه تسلیمشده نزد من آیند، برایم میآورد؟»
این آزمایش، حکمت سلیمان را در ارزیابی تواناییهای فکری و معنوی بلقیس نشان میدهد. انتقال عرش، بهعنوان معجزهای الهی، اقتدار سلیمان را آشکار میسازد، اما هدف اصلی، هدایت بلقیس به سوی حقیقت است.
تغییر عرش و پاسخ زیرکانه بلقیس
سلیمان، برای تعمیق آزمایش، دستور تغییر عرش را میدهد. آیه 41 سوره نمل:
قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ [مطلب حذف شد] : «گفت: تخت او را برایش ناشناخته کنید تا ببینیم آیا راه مییابد یا خیر از کسانی است که راه نمییابند.»
بلقیس، در مواجهه با عرش تغییر یافته، با پاسخ «کأنه هو» (آیه 42)، درایت خود را به نمایش میگذارد و از مغالطه عبور میکند. این پاسخ، گویی چون نوری در ظلمت، حقیقت را آشکار میسازد و ظرفیت بلقیس برای هدایت را نشان میدهد.
قصر شیشهای: آخرین مرحله هدایت
آخرین آزمایش بلقیس، با قصر شیشهای است. آیه 44 سوره نمل:
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَدٌ مِنْ قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «به او گفته شد: به قصر درآی. چون آن را دید، پنداشت که آبگینهای است و ساقهایش را آشکار کرد. گفت: این قصری است آراسته از شیشه. گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان برای خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
این معجزه، بلقیس را به اعتراف به خطا و ایمان وامیدارد. این تحول، گویی چون گلی که از سنگ میروید، سلامت و صلح درونی را به ارمغان میآورد.
|
نکته: آزمایش قصر شیشهای، آخرین گام در هدایت بلقیس، نشاندهنده قدرت معجزات الهی و تأثیر آن در تحول معنوی است. این تحول، صلح و سلامت درونی را به دنبال دارد. |
بخش پنجم: نقد ضعف و ضرورت قدرت
ضعف: ریشهی ناکامیهای اجتماعی
ضعف، در ابعاد علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، ریشه اصلی ناکامیهای جوامع اسلامی است. قرآن کریم در آیه 60 سوره انفال:
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ [مطلب حذف شد] : «و برای آنها هرچه در توان دارید از قوت و نیرو آماده کنید.»
این آیه، قدرت را نه برای جنگ، بلکه برای پیشگیری از آن و تضمین صلح و سلامت میطلبد. ضعف، گویی چون سایهای شوم، به عصب، پرخاشگری و پراکندگی منجر میشود. نقد ضعف در حوزههای علمیه و جوامع اسلامی، بر ضرورت اقتدار علمی، اخلاقی و ارادی تأکید دارد.
نقد رفتار جهانی: ضعف در برابر اقتدار
جهان امروز، نمونههایی از ضعف در برابر قدرت را نشان میدهد. قدرتهایی که با وجود ادعای اقتدار، از ضعف اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی رنج میبرند، به عصب و خروش میافتند. این رفتار، گویی چون طوفانی بیجهت، تنها ویرانی به بار میآورد. اقتدار واقعی، آرامش و صلح میآورد، اما ضعف، به ناکامی و پراکندگی منجر میشود.
جمعبندی
تأمل در مفهوم «سلام» در سوره نمل، گنجینهای از حکمت و معرفت را پیش روی ما میگشاید. سلیمان علیهالسلام، با اقتدار بیمانند، حکمت و کرامت را در رفتار خود متجلی ساخته و نشان داده که قدرت واقعی، در متانت، عدالت و دیپلماسی صلحجویانه نهفته است. بلقیس، با درایت و متانت، مکمل این تعامل است و تحول او به سوی ایمان، قدرت معجزات الهی را نشان میدهد. نقد ضعف و تأکید بر ضرورت قدرت، درس بزرگی برای جوامع اسلامی است تا با اقتدار، به سوی صلح و سلامت پایدار حرکت کنند. این نوشتار، گویی چون آیینهای، جلوههای این اسم الهی را در ساحت انسانی و اجتماعی به نمایش گذاشته و خواننده را به تأمل در این حقیقت والا دعوت میکند.
|
|