در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 301

متن درس




اسماء و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام و سلامت در سیره سلیمان نبی

اسماء و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام و سلامت در سیره سلیمان نبی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳٠۱)

دیباچه: درآمدی بر مفهوم سلام و سلامت در نظام حکومتی الهی

مفهوم «سلام و سلامت»، به مثابه یکی از جلوه‌های اسماء الحسنی الهی، در سیره حکومتی انبیاء، به‌ویژه حضرت سلیمان علیه‌السلام، تجلی یافته است. این مفهوم، که فراتر از فقدان خشونت و درگیری است، دربرگیرنده نظم، عدالت، و استیفای حقوق در عالی‌ترین مراتب قدرت و دیانت است. درس‌گفتار حاضر، که از بیانات عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره استخراج شده، با تمرکز بر دو رخداد قرآنی، یعنی برخورد قاطع سلیمان با هدهد و مواجهه با ملکه سبا (بلقیس)، به تبیین این مفهوم می‌پردازد. این دو رخداد، که در نگاه نخست نشانه‌ای از شدت عمل و تندی به نظر می‌آیند، در حقیقت بیانگر التزام به قانون، نظم، و حفظ سلامت نظام حکومتی‌اند.

ساختار این نوشتار به گونه‌ای طراحی شده که با بهره‌گیری از عناوین و زیرعناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی، و تمثیلات ادبی، مفاهیم عمیق قرآنی را در بستری آکادمیک و جذاب عرضه کند. [مطلب حذف شد] ارائه شده‌اند تا اصالت و زیبایی متن حفظ شود. همچنین، نکات کلیدی در کادرهای فیروزه‌ای و نظارت علمی در کادر آبی‌رنگ برجسته شده‌اند تا خوانش و فهم متن را تسهیل کنند.

بخش نخست: مفهوم سلام و سلامت در سیره حکومتی سلیمان

تجلی سلام در نظم و اقتدار حکومتی

مفهوم «سلام و سلامت» در قرآن کریم، به‌ویژه در ارتباط با اسماء الحسنی، به معنای کمال، امنیت، و نظم الهی است. این مفهوم در سیره حکومتی حضرت سلیمان علیه‌السلام، که عالی‌ترین مرتبه قدرت ظاهری و تکوینی را داراست، به شکلی برجسته متجلی شده است. سلام، در این معنا، نه صرفاً فقدان خشونت، بلکه تحقق عدالت، نظم، و استیفای حقوق در نظام حکومتی است. همان‌گونه که نسیم صبحگاهی، آرامش و طراوت را به دشت‌های تشنه هدیه می‌دهد، سلام در سیره سلیمان، نظمی الهی را به جامعه‌ای تحت رهبری او ارزانی می‌دارد.

درنگ: مفهوم سلام و سلامت در سیره سلیمان، فراتر از فقدان خشونت، به معنای تحقق نظم، عدالت، و استیفای حقوق در نظام حکومتی است که با احاطه کامل بر قلمرو و اجرای دقیق قوانین الهی نمود می‌یابد.

برخورد سلیمان با هدهد: نشانه اقتدار و احاطه

یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های سیره حکومتی سلیمان، در آیه ۲۰ سوره نمل آشکار می‌شود، آنجا که قرآن کریم می‌فرماید:


وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ

«و [سلیمان] پرندگان را بازرسی کرد و گفت: چرا هدهد را نمی‌بینم؟ یا شاید از غایبان است؟»

این آیه، اقتدار و دقت بی‌نظیر سلیمان را در نظارت بر لشکریانش نشان می‌دهد. او حتی غیبت یک پرنده را در میان انبوه لشکر خود متوجه می‌شود، گویی چشمی تیزبین بر تمامی اجزای قلمرو خود دارد، همانند نگهبانی که در بلندای برج، کوچک‌ترین تحرک را در دوردست‌ها رصد می‌کند. این احاطه، نشانه شایستگی و لیاقت او به‌عنوان حاکمی الهی است که هیچ جزئی از قلمرواش از نگاه تیزبین او پنهان نمی‌ماند.

احاطه حکومتی، به معنای نظارت دقیق و آگاهی کامل از وضعیت زیرمجموعه‌هاست. این ویژگی، نه‌تنها در سیره سلیمان، بلکه در نظام‌های مدیریتی مدرن نیز به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های کلیدی مدیریت مؤثر شناخته می‌شود. فقدان این احاطه، چه در سطح خانواده، چه در سطح جامعه، نقصی است که مسئولیت شرعی و اخلاقی به همراه دارد.

اهمیت احاطه در رهبری و پیامدهای نقص آن

احاطه کامل بر قلمرو، از ویژگی‌های بنیادین رهبری شایسته است. اگر حاکمی نسبت به قلمرو خود، یا فردی نسبت به بدن خویش، یا سرپرستی نسبت به خانواده‌اش آگاهی کامل نداشته باشد، این نقص، ذمه او را مشغول می‌کند. همان‌گونه که باغبانی که از یک شاخه خشکیده در باغ خود غافل بماند، به رشد آن آسیب می‌رساند، حاکمی که از جزئیات قلمروش بی‌خبر باشد، نظم و سلامت جامعه را به مخاطره می‌اندازد.

در فقه اسلامی، قصور (کوتاهی غیرعمدی) و تقصیر (کوتاهی عمدی) هر دو می‌توانند ضمان‌آور باشند، به‌ویژه اگر فرد شایسته‌تری وجود داشته باشد که بتواند وظیفه را بهتر انجام دهد. این اصل، با مفهوم «عدالت توزیعی» در فلسفه سیاسی مدرن همخوانی دارد، جایی که تخصیص مسئولیت‌ها باید بر اساس شایستگی و توانایی صورت گیرد.

درنگ: احاطه حکومتی، به معنای نظارت دقیق بر تمامی اجزای قلمرو، از ویژگی‌های ضروری رهبری شایسته است. نقص در این احاطه، چه در سطح خانواده و چه در سطح جامعه، مسئولیت شرعی و اخلاقی به همراه دارد.

تمایز بین قصور و تقصیر در مسئولیت شرعی

تمایز بین قصور و تقصیر، یکی از ظرایف فقهی در سیره سلیمان است. اگر فرد شایسته‌تری وجود داشته باشد، حتی قصور نیز ضمان‌آور است، زیرا مانع استیفای حقوق دیگران می‌شود. اما در نبود فرد شایسته‌تر، تنها تقصیر مسئولیت شرعی ایجاد می‌کند. این تمایز، همانند خط‌کشی دقیق میان دو مسیر در جاده‌ای پرپیچ‌وخم، از سردرگمی در قضاوت جلوگیری می‌کند.

برای مثال، اگر سرپرست خانواده‌ای در انجام وظایف خود کوتاهی کند، تقصیر او حرمت تکلیفی و وضعی به همراه دارد. اما اگر قصور او به دلیل نبود فرد شایسته‌تر باشد، این قصور بار شرعی کمتری خواهد داشت. این اصل، در مدیریت مدرن نیز با مفهوم «مسئولیت‌پذیری» همخوان است، جایی که افراد بر اساس توانایی و شایستگی خود مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.

پیامدهای قصور و تقصیر در رهبری

قصور و تقصیر در رهبری، همانند سرقت، ضمان‌آور است، زیرا مانع استیفای حقوق دیگران می‌شود. این امر، به‌ویژه در جوامعی که فاقد رهبران شایسته‌اند، به مشکلات عدیده‌ای منجر می‌شود. همان‌گونه که دزدی از دارایی دیگران، نظم اجتماعی را مختل می‌کند، کوتاهی در رهبری نیز نظم و سلامت جامعه را به خطر می‌اندازد. در نظام‌های حقوقی اسلامی، ضمان ناشی از قصور و تقصیر به معنای جبران خسارت مادی و معنوی است، مفهومی که در نظام‌های حقوقی مدرن تحت عنوان «غرامت» شناخته می‌شود.

بخش دوم: واکنش قاطع سلیمان به غیبت هدهد

نظارت دقیق سلیمان بر لشکریان

پرسش سلیمان درباره غیبت هدهد، که در آیه ۲۰ سوره نمل آمده، نشانه‌ای از نظارت دقیق او بر جزئی‌ترین اجزای لشکر است. این دقت، همانند چشمی که در تاریکی شب، کوچک‌ترین نور را می‌بیند، اقتدار و شایستگی او را به نمایش می‌گذارد. این ویژگی، الگویی برای رهبران در تمامی سطوح است، زیرا نظارت دقیق بر جزئیات، از ارکان یک نظام حکومتی کارآمد و عادلانه است.

در نظریه‌های مدیریت مدرن، این ویژگی با مفهوم «مدیریت خرد» قابل‌مقایسه است، اما در اینجا به معنای نظارت مؤثر و نه مداخله غیرضروری است. سلیمان با این پرسش، نه‌تنها اقتدار خود را نشان می‌دهد، بلکه اهمیت نظم و قانون را در نظام حکومتی خود برجسته می‌کند.

تبیین غیبت هدهد: قانون‌مندی یا تخلف؟

سلیمان در مواجهه با غیبت هدهد، دو احتمال را مطرح می‌کند: یا هدهد در حال انجام وظیفه‌ای خاص است، یا تخلف کرده و غایب است. این دوگانگی، گویی دو شاخه از یک درخت است که هر یک به سویی متفاوت می‌روند، نشان‌دهنده دقت او در قضاوت است. این رویکرد، منطبق با اصل برائت در فقه اسلامی است که فرض را بر صحت عمل فرد می‌گذارد، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.

اصل برائت، در نظام‌های حقوقی مدرن نیز به‌عنوان «فرض بی‌گناهی» شناخته می‌شود و از اصول بنیادین عدالت قضایی است. سلیمان با این پرسش، نه‌تنها عدالت خود را نشان می‌دهد، بلکه زمینه را برای بررسی دقیق‌تر فراهم می‌کند.

درنگ: پرسش سلیمان درباره غیبت هدهد، نه از سر خشم، بلکه نشانه دقت در قضاوت و رعایت اصل برائت است که فرض را بر صحت عمل فرد می‌گذارد، مگر خلاف آن ثابت شود.

واکنش قاطع سلیمان: قانون‌مندی در برابر تخلف

در آیه ۲۱ سوره نمل، سلیمان واکنش قاطعی به غیبت احتمالی هدهد نشان می‌دهد:


لَأَعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ

«[سلیمان گفت:] قطعاً او را به عذابی سخت کیفر می‌دهم یا او را سر می‌برم، یا باید برایم دلیلی آشکار بیاورد.»

این واکنش، که در نگاه نخست تند به نظر می‌رسد، نه از سر خشم، بلکه برای حفظ نظم و قانون است. سلیمان با ذکر دو نوع عذاب (شدید یا ذبح) و ارائه گزینه سوم (دلیل روشن)، تناسب مجازات با نوع تخلف را نشان می‌دهد. این رویکرد، همانند قاضی‌ای است که با ترازوی عدالت، هر عمل را با دقت وزن می‌کند. اصل «تناسب جرم و مجازات» در نظام‌های حقوقی مدرن نیز با این رویکرد همخوانی دارد.

ذکر گزینه سوم (ارائه دلیل روشن) نشان‌دهنده عدالت و انصاف سلیمان است که امکان دفاع را برای هدهد فراهم می‌کند. این امر، با مفهوم «عدالت رویه‌ای» در نظام‌های حقوقی مدرن همخوان است، جایی که قضاوت باید مبتنی بر شواهد و بررسی دقیق باشد.

قانون‌مندی در نظام حکومتی سلیمان

واکنش سلیمان به غیبت هدهد، از سر عصبانیت نیست، بلکه بیانگر التزام به نظم و قانون است. این تندی، در راستای حفظ سلام و سلامت نظام حکومتی است، گویی سپری است که از نظم جامعه در برابر هرج‌ومرج محافظت می‌کند. در فلسفه سیاسی اسلامی، اجرای قانون به‌عنوان یکی از ارکان اصلی «امنیت» و «عدالت» شناخته می‌شود که با مفهوم سلام و سلامت هم‌راستاست.

بخش سوم: مقایسه برخورد سلیمان با هدهد و مورچه

برخورد ملایم با مورچه: نشانه تواضع و تسامح

در آیه ۱۸ سوره نمل، قرآن کریم به برخورد سلیمان با مورچه اشاره می‌کند:


حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

«تا آنگاه که به وادی مورچگان رسیدند، مورچه‌ای گفت: ای مورچگان! به لانه‌های خود درآیید، مبادا سلیمان و لشکریانش ندانسته شما را پایمال کنند.»

مورچه با نسبت دادن عدم آگاهی به سلیمان و لشکریانش، سخن نادرستی می‌گوید، اما سلیمان در آیه ۱۹ با تبسم و دعا پاسخ می‌دهد:


فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

«و گفت: پروردگارا! مرا الهام کن که نعمتی را که بر من و بر والدینم ارزانی داشته‌ای سپاس گویم و کاری شایسته کنم که آن را بپسندی، و مرا به رحمت خود در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن.»

این واکنش، نشانه تواضع، شکرگزاری، و سلامت نفس سلیمان است. او به جای استکبار یا خشم، با تبسمی چون نسیم بهاری، سخن نادرست مورچه را پاسخ می‌دهد و برای خود و دیگران دعای خیر می‌کند. این ویژگی، با مفهوم «فضیلت اخلاقی» در فلسفه اخلاق همخوانی دارد، جایی که تواضع و شکرگزاری از نشانه‌های کمال انسانی است.

درنگ: تبسم سلیمان در برابر سخن نادرست مورچه، نشانه تواضع، سلامت نفس، و تسامح اوست که با دعای خیر و شکرگزاری همراه می‌شود، جلوه‌ای از کمال اخلاقی در سیره حکومتی.

اظهارنظر در جامعه اسلامی: آزادی و محدودیت

اظهارنظر، حتی اگر نادرست باشد، تا زمانی که به افساد عملی و اختلال در نظم عمومی منجر نشود، در جامعه اسلامی مجاز است. سخن مورچه، هرچند نادرست و توأم با بی‌احترامی به سلیمان بود، اما چون به تخلف عملی منجر نشد، با تسامح و بزرگواری پاسخ داده شد. این اصل، گویی دریچه‌ای است که نسیم آزادی بیان را به جامعه اسلامی وارد می‌کند، اما با حصاری از نظم و قانون محافظت می‌شود.

این اصل، با مفاهیم مدرن «آزادی بیان» و «مسئولیت اجتماعی» هم‌راستاست. در جامعه اسلامی، اظهارنظر آزاد است، مشروط به آنکه به هرج‌ومرج یا آسیب اجتماعی منجر نشود.

تفاوت برخورد با مورچه و هدهد: نظم در برابر تخلف

تفاوت برخورد سلیمان با مورچه و هدهد، همانند تفاوت میان دو سوی یک سکه است: یک سو، تسامح در برابر اظهارنظر، و سوی دیگر، شدت در برابر تخلف عملی. غیبت هدهد، نقض نظم حکومتی بود و لذا واکنش قاطع سلیمان را ایجاب کرد. این تفاوت، اهمیت نظم را در نظام حکومتی اسلامی نشان می‌دهد، جایی که سلام و سلامت تنها در سایه قانون و نظم محقق می‌شود.

در نظریه‌های سیاسی، نظم به‌عنوان یکی از ارکان اصلی ثبات و امنیت شناخته می‌شود. واکنش سلیمان به هدهد، نمونه‌ای از حفظ این نظم است که با عدالت و انصاف همراه است.

بخش چهارم: دفاع هدهد و قضاوت عادلانه سلیمان

دفاع هدهد: ارائه دلیل یقینی

هدهد در آیه ۲۲ سوره نمل، با ارائه دلیل به دفاع از خود می‌پردازد:


فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

«پس چندان درنگ نکرد و گفت: به چیزی آگاهی یافتم که تو بدان آگاه نیستی، و برایت از سبا خبری یقینی آورده‌ام.»

هدهد با این ادعا، مسئولیت‌پذیری خود را نشان می‌دهد، اما سلیمان با احتیاط و دقت پاسخ می‌دهد:


قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

«[سلیمان] گفت: خواهیم دید آیا راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای.»

این پاسخ، گویی ترازویی است که با دقت، صداقت و کذب را وزن می‌کند. سلیمان با این رویکرد، اصل «تحقیق و تدقیق» در قضاوت اسلامی را به نمایش می‌گذارد. او ادعای هدهد را نه رد می‌کند و نه بی‌درنگ می‌پذیرد، بلکه با احتیاط، شواهد را بررسی می‌کند.

اصل برائت در قضاوت سلیمان

سلیمان در پاسخ به هدهد، ابتدا فرض را بر صداقت او می‌گذارد (أَصَدَقْتَ) و سپس احتمال کذب را مطرح می‌کند (أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ). این رویکرد، منطبق با اصل برائت در فقه اسلامی است که فرض را بر بی‌گناهی فرد می‌گذارد، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. این اصل، همانند ستونی است که بنای عدالت قضایی را استوار نگه می‌دارد.

در نظام‌های حقوقی مدرن، این اصل با «فرض بی‌گناهی» همخوان است و از مصادیق عدالت قضایی محسوب می‌شود. سلیمان با این روش، نه‌تنها عدالت خود را نشان می‌دهد، بلکه الگویی برای قضاوت عادلانه ارائه می‌کند.

درنگ: قضاوت سلیمان در برابر دفاع هدهد، مبتنی بر اصل برائت است که فرض را بر صداقت فرد می‌گذارد و با بررسی دقیق شواهد، عدالت را تضمین می‌کند.

دقت و نظم در نظام حکومتی اسلامی

نظام حکومتی اسلامی، مبتنی بر دقت، نظم، و قانون‌مندی است. ادعای هدهد (نَبَإٍ يَقِينٍ) تنها زمانی پذیرفته می‌شود که برای حاکم نیز یقینی باشد. این اصل، گویی مشعلی است که تاریکی‌های ابهام را روشن می‌کند و قضاوت را بر پایه شواهد عینی استوار می‌سازد. در نظام‌های حقوقی مدرن، این اصل با مفهوم «استقلال قضایی» همخوانی دارد، جایی که قاضی باید بر اساس شواهد عینی و نه ادعاهای ذهنی قضاوت کند.

بخش پنجم: فن بیان قرآنی و عمق علمی آن

اعجاز بیانی قرآن کریم

فن بیان قرآن کریم، که در آیات مربوط به سیره سلیمان متجلی است، بی‌نظیر و غیرقابل‌مقایسه با علوم انسانی است. این آیات، با ترکیبی از منطق، عرفان، فلسفه، و حقوق، حقایقی را بیان می‌کنند که فراتر از توان بشری است. همان‌گونه که ستارگان در آسمان شب، با نظمی شگفت‌انگیز می‌درخشند، آیات قرآن کریم نیز با دقتی بی‌مانند، حقایق الهی را به نمایش می‌گذارند.

در مطالعات قرآنی، ویژگی «اعجاز بیانی» قرآن به‌عنوان یکی از جنبه‌های اصلی تمایز آن از متون بشری شناخته می‌شود. این اعجاز، در سیره سلیمان، در قالب ترکیب نظم، عدالت، و رحمت به وضوح دیده می‌شود.

درنگ: فن بیان قرآنی، با ترکیبی بی‌نظیر از منطق، عرفان، و حقوق، حقایقی را ارائه می‌دهد که فراتر از توان بشری است و در سیره سلیمان، در قالب نظم و عدالت متجلی می‌شود.

بخش ششم: سلام و سلامت در برابر هرج‌ومرج

تعادل بین رحمت و شدت در نظام حکومتی

سلام و سلامت در نظام حکومتی، به معنای هرج‌ومرج یا تساهل با متخلفان نیست. تندی در برابر تخلف، لازمه حفظ نظم و تحقق سلام است. همان‌گونه که باغبان برای حفظ باغ، شاخه‌های خشکیده را هرس می‌کند، حاکم نیز برای حفظ نظم جامعه، با تخلفات به شدت برخورد می‌کند. این تعادل، با مفهوم «عدالت ترمیمی» در نظریه‌های حقوقی مدرن قابل‌مقایسه است، جایی که هدف، اصلاح جامعه و حفظ نظم است.

واکنش قاطع سلیمان به غیبت هدهد، در کنار تواضع او در برابر مورچه، این تعادل را به نمایش می‌گذارد. سلام و سلامت، تنها در سایه نظم و قانون محقق می‌شود.

بخش هفتم: آمادگی اجتماعی برای حکومت الهی

غیبت امام زمان: ضرورت عقلانی و منطقی

غیبت امام زمان علیه‌السلام، نه امری تصادفی، بلکه ضرورتی عقلانی و منطقی است که ریشه در فقدان صلاحیت اجتماعی دارد. همان‌گونه که زمینی خشک و بی‌آب، پذیرای بذر بارور نیست، جامعه‌ای فاقد آمادگی نیز نمی‌تواند پذیرای حکومتی الهی باشد. حتی حضور معصوم، بدون زیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی مناسب، نتیجه‌ای نخواهد داشت.

این اصل، با نظریه‌های جامعه‌شناسی سیاسی همخوانی دارد، جایی که تحولات اجتماعی نیازمند بلوغ جمعی است. غیبت، تا زمانی ادامه دارد که جامعه به سطحی از خیرات و صلاحیت برسد.

درنگ: غیبت امام زمان علیه‌السلام، ضرورتی عقلانی و منطقی است که ریشه در فقدان صلاحیت اجتماعی دارد. تحقق حکومت الهی، نیازمند آمادگی فرهنگی و اجتماعی جامعه است.

نقش جامعه در تحقق آرمان‌های الهی

جامعه باید به سطحی از خیرات و صلاحیت برسد تا زمینه ظهور فراهم شود. حضور امام زمان علیه‌السلام، تنها در جامعه‌ای مؤثر است که خود به بلوغ فرهنگی و اجتماعی دست یافته باشد. این امر، گویی بذری است که در خاک حاصلخیز به بار می‌نشیند، اما در زمینی سنگلاخ، ریشه نمی‌دواند.

این مفهوم، با نظریه‌های «مشارکت مدنی» در علوم سیاسی همخوانی دارد، جایی که توسعه سیاسی نیازمند مشارکت فعال شهروندان است. جامعه‌ای که خود صلاحیت لازم را نداشته باشد، حتی با حضور معصوم نیز به کمال نمی‌رسد.

نقد ادعاهای حکومتی در دوران غیبت

در دوران غیبت، بسیاری از مدعیان اصلاح، فاقد صلاحیت لازم‌اند. این امر، همانند ادعای باغبانانی است که بدون دانش کشاورزی، وعده باغی پرثمر می‌دهند. تا زمانی که جامعه به بلوغ اجتماعی نرسد، این ادعاها به هرج‌ومرج منجر می‌شود. شایسته‌سالاری، به‌عنوان اصلی بنیادین در مدیریت مدرن، لازمه تحقق نظام حکومتی کارآمد است.

جمع‌بندی: تعادل بین شدت و رحمت در سیره سلیمان

سیره حکومتی حضرت سلیمان علیه‌السلام، تصویری جامع از نظام حکومتی الهی ارائه می‌دهد که در آن، سلام و سلامت در سایه نظم، عدالت، و استیفای حقوق محقق می‌شود. واکنش قاطع او به غیبت هدهد، نه نشانه خشم، بلکه التزام به قانون و نظم است. در مقابل، تواضع و تبسم او در برابر سخن نادرست مورچه، سلامت نفس و تسامح او را نشان می‌دهد. این دوگانگی، تعادل بین شدت و رحمت را در نظام حکومتی اسلامی به نمایش می‌گذارد.

تأکید بر آمادگی اجتماعی برای تحقق حکومت الهی، اهمیت زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی را برجسته می‌کند. این درس‌گفتار، نه‌تنها برای فهم سیره انبیاء، بلکه برای طراحی نظام‌های حکومتی مدرن نیز درس‌آموز است. همان‌گونه که خورشید با نور خود، هم گرما می‌بخشد و هم سایه‌های تاریک را می‌زداید، سیره سلیمان نیز با ترکیب نظم و رحمت، راهی روشن برای تحقق عدالت و سلامت اجتماعی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، چه چیزی نشان‌دهنده اقتدار و عظمت رهبری سلیمان است؟

2. در آیه ۲۰ سوره نمل، سلیمان نسبت به هدهد چه واکنشی نشان داد؟

3. طبق متن، چه چیزی باعث مشغول شدن ذمه یک حاکم می‌شود؟

4. سلیمان در مواجهه با سخن مورچه در آیه ۱۹ سوره نمل چه کرد؟

5. هدف اصلی از تندی سلیمان در برابر غیبت هدهد چه بود؟

6. طبق متن، تندی سلیمان نسبت به هدهد به دلیل عصبانیت شخصی او بود.

7. سلیمان در برابر سخن نادرست مورچه با تبسم و شکر خدا پاسخ داد.

8. متن بیان می‌کند که اظهارنظر نادرست در جامعه اسلامی تا زمانی که آسیب عملی ایجاد نکند، مجاز است.

9. اگر فردی شایسته‌تر از حاکم وجود داشته باشد، قصور حاکم نیز ذمه او را مشغول می‌کند.

10. سلیمان در برابر هدهد بدون بررسی دلیل غیبت، او را محکوم کرد.

11. چرا احاطه کامل به لشکریان نشانه عظمت رهبری سلیمان است؟

12. چرا سلیمان در برابر سخن مورچه تندی نکرد؟

13. منظور از 'سلطان مبین' در آیه ۲۰ سوره نمل چیست؟

14. چرا تندی سلیمان در برابر هدهد با مفهوم سلام و سلامت منافاتی ندارد؟

15. چرا متن تأکید دارد که قصور یک حاکم در صورت وجود فرد شایسته‌تر، ذمه او را مشغول می‌کند؟

پاسخنامه

1. احاطه کامل به لشکریانش

2. تهدید به عذاب شدید یا ذبح

3. تقصیر یا قصور در رهبری

4. تبسم کرد و شکر خدا گفت

5. حفظ نظم و قانون

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا نشان‌دهنده آگاهی و تسلط او بر همه اجزای حکومتش بود.

12. چون سخن مورچه اظهارنظر بود و آسیب عملی ایجاد نمی‌کرد.

13. دلیل روشن و قاطعی است که هدهد باید برای غیبت خود ارائه دهد.

14. زیرا این تندی برای حفظ نظم و اجرای قانون بود، نه خشم شخصی.

15. چون مانع استیفای حقوق توسط فرد شایسته‌تر می‌شود.