در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 304

متن درس

 

اسما و صفات الهی: تبیین مفهوم سلام و سلامت در سیره سلیمان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۰۴)

مقدمه: درآمدی بر مفهوم سلام و سلامت در نظام دینی

مفهوم «سلام» به‌عنوان یکی از اسمای حسنای الهی، درختی است تناور که ریشه در عدالت و حقانیت دارد و شاخسار آن، سلامت و امنیت جامعه را در بر می‌گیرد. این مفهوم در نظام دینی، نه تنها به معنای نبود جنگ و نزاع، بلکه به مثابه کمال وجودی و هدایت همگانی به سوی حق جلوه‌گر می‌شود. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از بیانات آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر سیره حکومتی حضرت سلیمان علیه‌السلام در سوره نمل قرآن کریم، به تبیین این مفهوم در پرتو قانون‌مندی، عدالت و خلوص نیت می‌پردازد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آیات الهی و تحلیل‌های تفصیلی، نظامی را ترسیم می‌کند که در آن سلامت جامعه، نه با استبداد و نه با صلح کاذب، بلکه از رهگذر دیانت قانون‌مند و هدایت عادلانه تأمین می‌گردد.

درنگ: سلام و سلامت در نظام دینی، چونان خورشیدی است که تنها در آسمان عدالت و حقانیت می‌درخشد و بی‌این دو، جز سایه‌ای از امنیت کاذب بر جای نمی‌ماند.

بخش نخست: مبانی نظری سلام و سلامت در نظام دینی

۱. پیوند ناگسستنی سلام با حق و عدالت

سلام و سلامت، چونان دو بال پرواز روح جامعه‌اند که بدون حقانیت و عدالت، توان بالیدن نمی‌یابند. در نظام دینی، سلامت جامعه نه امری تصادفی و نه نتیجه تساهل و تسامح بی‌ضابطه، بلکه ثمره‌ای است که از شجره طیبه حق و عدالت بارور می‌شود. پیروان حقیقت و عدالت، به مثابه حاملان مشعل هدایت، بر دیگران رجحان دارند، و کسانی که در برابر این مشعل ایستادگی کنند، در دام ستمگری فرو می‌غلتند. این اصل بنیادین، که در سیره انبیای الهی به ویژه حضرت سلیمان علیه‌السلام متجلی است، اثبات می‌کند که سلامت جامعه، جز در سایه دیانت و قانون‌مندی، دست‌یافتنی نیست.

درنگ: سلامت جامعه، چونان گوهری است که تنها در صدف عدالت و حقانیت پرورش می‌یابد و هر نظامی که از این دو تهی باشد، جز وهمی از سلام را به ارمغان نمی‌آورد.

۲. قانون‌مندی: رکن استوار نظام دینی

نظام دینی، چونان بنایی است که بر ستون‌های قانون‌مندی استوار گشته و از هرج و مرج و خودکامگی به دور است. برخلاف ستمگران که به میل خویش عمل می‌کنند و جز به تسخیر و تصرف نمی‌اندیشند، نظام دینی با قوانینی روشن و الهی، سلامت جامعه را تضمین می‌کند. این قانون‌مندی، گاه در قالب تسکین و دارو، گاه در قالب جراحی و تیغ، و گاه در قالب پیشگیری و هدایت ظاهر می‌شود. در این نظام، هر اقدام، حتی درگیری و جنگ، در چارچوب ضرورت و عدالت تعریف می‌شود و از هرگونه خودسری به دور است. این ویژگی، نظام دینی را از نظام‌های ظالمانه متمایز می‌سازد و آن را به مثابه چراغی فروزان در مسیر سلامت جامعه قرار می‌دهد.

۳. جامعیت سلامت در اسلام

اسلام، چونان دریایی است که همه آحاد جامعه را در بر می‌گیرد و سلامت را نه تنها برای مؤمنان، بلکه برای کل بشریت طلب می‌کند. این سلامت، گاه با داروهای تسکین‌بخش، گاه با جراحی‌های اصلاحی، و گاه با تیغ عدالت تأمین می‌شود. این رویکرد جامع، نشان‌دهنده عمق و گستردگی دین در تأمین سعادت همگانی است. اسلام، برخلاف نظام‌های محدود و خودخواهانه، هدفی متعالی را دنبال می‌کند که در آن، سلامت جسم و جان، در پرتو ایمان و عدالت، به کمال می‌رسد.

جمع‌بندی بخش نخست

مبانی نظری سلام و سلامت در نظام دینی، چونان نقشه‌ای است که مسیر سعادت جامعه را ترسیم می‌کند. این مبانی، با تأکید بر پیوند ناگسستنی سلام با حق و عدالت، قانون‌مندی نظام دینی، و جامعیت سلامت در اسلام، نشان می‌دهند که سلامت جامعه، تنها در سایه دیانت و هدایت الهی محقق می‌شود. این اصول، در سیره حضرت سلیمان علیه‌السلام به زیباترین وجه تجلی یافته و الگویی بی‌بدیل برای نظام‌های حکومتی ارائه می‌دهند.

بخش دوم: سیره سلیمان علیه‌السلام: الگوی سلامت قانون‌مند

۱. قانون‌مندی در جنگ ابتدایی

سیره حضرت سلیمان علیه‌السلام در سوره نمل قرآن کریم، چونان آیینه‌ای است که قانون‌مندی نظام دینی را بازمی‌تاباند. هنگامی که هدهد از وجود قومی آگاهش می‌سازد، سلیمان علیه‌السلام با دقت و حکمت می‌فرماید:

سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

(: «بزودی خواهیم دید که آیا راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای.»)

سپس دستور می‌دهد:

اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ

(: «این نامه‌ام را ببر و به سویشان افکن، سپس از آنان روی بگردان و ببین چه پاسخ می‌دهند.»)

این اقدام، نشان‌دهنده قانون‌مندی سلیمان علیه‌السلام است. او بدون ارسال رسول و ابلاغ دین، به جنگ اقدام نمی‌کند. جنگ ابتدایی او، تنها پس از تبلیغ و ابلاغ صورت می‌گیرد و از هرگونه شبيخون یا حمله ناآگاهانه به دور است. این رویکرد، با دیپلماسی پیش از جنگ در روابط بین‌الملل همخوانی دارد و نشان‌دهنده حکمت و تدبیر الهی در سیره انبیاست.

درنگ: جنگ ابتدایی در نظام دینی، چونان شمشیری است که تنها پس از ابلاغ رسالت و تبلیغ دیانت از نیام برآید و هرگز به سوی ظلم و تجاوز نشانه نرود.

۲. تفاوت جنگ دینی و ستمگرانه

جنگ ابتدایی در نظام دینی، برخلاف ستمگران، نه برای تسخیر و تصرف، بلکه برای هدایت و سلامت است. ستمگران، چونان گرگان گرسنه، به دنبال سلطه و غارت‌اند، اما انبیا، چونان باغبانانی حکیم، به پرورش گلستان ایمان و عدالت می‌اندیشند. سلیمان علیه‌السلام، با ارسال نامه‌ای که در آن می‌فرماید:

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

(: «این از سلیمان است و آن به نام خداوند رحمان رحیم است. بر من برتری مجویید و نزد من مسلمان آیید.»)

هدف خود را دعوت به اسلام و سلامت اعلام می‌کند. این دعوت، نه باج‌خواهی است و نه تسخیر، بلکه فراخوانی است به سوی حق و سعادت.

۳. هوشمندی ملکه سبا

ملکه سبا، با دریافت نامه سلیمان علیه‌السلام، با هوشمندی و درایت می‌فرماید:

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ

(: «گفت: ای سران! به سوی من نامه‌ای ارجمند افکنده شده است.»)

این واکنش، نشان‌دهنده عقلانیت استراتژیک ملکه است که به جای توسل به زور، به تحلیل و بررسی نامه می‌پردازد. این رفتار، در برابر سران قوم که به جنگ و نزاع متمایل‌اند، نشان‌دهنده تفاوت میان حکمت و خودکامگی است.

۴. اقتدار سلیمان علیه‌السلام

سلیمان علیه‌السلام، با اقتداری الهی، نیازی به شبيخون یا حمله ناآگاهانه ندارد. او با اطمینان به قدرت خود می‌فرماید:

فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا

(: «قطعاً با سپاهیانی بر آنان درآییم که تاب مقاومت در برابرش نداشته باشند.»)

این اقتدار، نه برای سلطه، بلکه برای هدایت و اثبات حقانیت به کار می‌رود. این رویکرد، با دیپلماسی اقتدار در روابط بین‌الملل همخوانی دارد و نشان‌دهنده اعتماد آن حضرت به مشیت الهی است.

درنگ: اقتدار سلیمان علیه‌السلام، چونان بادی است که نه برای ویرانی، بلکه برای به حرکت درآوردن کشتی هدایت بر پهنه دریای دیانت وزیدن می‌گیرد.

۵. رد هدیه ملکه: نشانه خلوص

ملکه سبا، به رسم سلاطین، هدایایی برای سلیمان علیه‌السلام می‌فرستد، اما او با قاطعیت آن‌ها را رد می‌کند و می‌فرماید:

ارْجِعْ إِلَيْهِمْ

(: «به سویشان بازگرد.»)

این اقدام، نشان‌دهنده بی‌اعتنایی سلیمان علیه‌السلام به منافع مادی و تمرکز او بر سلامت و ایمان است. او نه در پی باج است و نه در طلب تصرف، بلکه تنها هدایت و سعادت جامعه را می‌جوید.

۶. استراتژی جنگ نرم: آوردن عرش

سلیمان علیه‌السلام، برای نمایش اقتدار بدون نزاع، دستور می‌دهد:

يَا أَيُّهَا الْمَ أَأُ لَكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا

(: «ای سران! کدام‌یک از شما تخت او را برایم می‌آورد؟»)

آوردن عرش ملکه، چونان شطرنجی است که با حرکتی هوشمندانه، بدون خونریزی و تلفات، اقتدار الهی را به نمایش می‌گذارد. این استراتژی، با نظریه‌های جنگ نرم همخوانی دارد و نشان‌دهنده حکمت و تدبر در تأمین سلامت است.

۷. شبيخون در چارچوب عدالت

پس از ابلاغ و رد آن، شبيخون در جنگ ابتدایی، در صورتی که تلفات را کاهش دهد، جایز است. این تاکتیک، مانند جراحی دقیقی است که برای حفظ سلامت جسم، گاه ناگزیر می‌شود. سلیمان علیه‌السلام، با استفاده از این روش‌ها در چارچوب قانون، نشان می‌دهد که دین، در عین انعطاف، از اصول خود عدول نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

سیره سلیمان علیه‌السلام، چونان کتابی گشوده است که درس‌های قانون‌مندی، خلوص، و حکمت را در تأمین سلامت جامعه می‌آموزد. او با جنگ ابتدایی قانون‌مند، رد هدیه‌های مادی، و استراتژی‌های هوشمندانه، الگویی بی‌بدیل برای نظام‌های حکومتی ارائه می‌دهد. این سیره، نه تنها در تاریخ انبیا، بلکه در طراحی نظام‌های عادلانه امروزی نیز الهام‌بخش است.

بخش سوم: نتایج و پیامدهای سیره سلیمان علیه‌السلام

۱. میهمانی ملکه: احترام به جای تحقیر

ورود ملکه به قصر سلیمان علیه‌السلام، با احترامی بی‌مانند همراه است:

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ

(: «به او گفته شد: به کاخ درآی.»)

ملکه، نه اسیر است و نه شکست‌خورده، بلکه میهمانی محترم است که به سوی هدایت دعوت شده است. این رفتار، نشان‌دهنده هدف سلیمان علیه‌السلام است: هدایت و سلامت، نه تحقیر و سلطه.

درنگ: برخورد سلیمان با ملکه، چونان میزبانی است که نه برای فخرفروشی، بلکه برای گشودن درهای ایمان و سلامت، خانه دل را می‌آراید.

۲. ایمان ملکه: میوه سلامت

ملکه، در نهایت با ایمان به حق می‌گوید:

قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

(: «گفت: پروردگارا! من به خود ستم کردم و با سلیمان برای خداوند، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»)

این ایمان، میوه استراتژی سلیمان علیه‌السلام است که بدون جنگ و با اقتدار، سلامت و هدایت را به ارمغان آورد. این نتیجه، با گفت‌وگوی تمدن‌ها همخوانی دارد و نشان‌دهنده قدرت دیانت در رفع نزاع است.

۳. خلوص نیت سلیمان علیه‌السلام

سلیمان علیه‌السلام، هیچ منفعت شخصی از این ماجرا نبرد. قرآن کریم، حتی از ازدواج یا تصرف ملکه سخنی به میان نمی‌آورد. این خلوص، نشان‌دهنده آن است که انبیا، چونان ستارگانی‌اند که تنها برای روشنایی خلق می‌درخشند و هیچ طمع به نور خویش ندارند.

۴. غیبت سلیمان در پایان ماجرا

پس از ورود ملکه، سلیمان علیه‌السلام در آیات غایب است. عباراتی چون «قِيلَ لَهَا» نشان می‌دهند که او صحنه‌گردانی نمی‌کند و تنها خدا محور است. این غیبت، چونان تواضع باغبانی است که پس از کاشتن بذر ایمان، به تماشای گلستان هدایت می‌نشیند.

۵. قانون‌مندی در میدان جنگ

سلیمان علیه‌السلام، به‌عنوان فرمانده، خود در میدان است و نه در پناهگاه. این حضور، مانند دلاوری است که نه از خطر می‌گریزد و نه به غنایم چشم می‌دوزد. این ویژگی، در سیره انبیا و ائمه علیهم‌السلام نیز مشهود است.

۶. تفاوت انبیا و ستمگران در منافع

انبیا، در مخاطرات میدان‌دارند و در منافع کنار می‌روند. مثال امیرمؤمنان علیه‌السلام که به غنایم نگاه نمی‌کرد، این تفاوت را نشان می‌دهد. ستمگران، چونان کرکسانی‌اند که به دنبال لاشه منافع خویشند، اما انبیا، چون چشمه‌سارانی، تنها به زلال عدالت و سلامت می‌اندیشند.

درنگ: انبیا، چونان باغبانانی‌اند که برای باروری گلستان دیانت زحمت می‌کشند، اما میوه آن را به خلق خدا وا می‌گذارند.

جمع‌بندی بخش سوم

نتایج سیره سلیمان علیه‌السلام، چونان آیینه‌ای است که خلوص، حکمت، و قانون‌مندی انبیا را بازمی‌تاباند. او با احترام به ملکه، هدایت او به ایمان، و بی‌اعتنایی به منافع شخصی، الگویی ابدی برای تأمین سلامت جامعه ارائه می‌دهد. این سیره، درس‌هایی گران‌بها برای نظام‌های حکومتی و اخلاقی در همه اعصار دارد.

بخش چهارم: هشدارها و درس‌های اخلاقی

۱. خطر منافع شخصی در دین

ورود منافع شخصی به دین، چونان زهری است که شجره طیبه دیانت را پژمرده می‌سازد. مسجدی که به دکان تبدیل شود، دیگر دارالعباده نیست، بلکه بازاری است برای سودجویی. این هشدار، نشان‌دهنده اهمیت خلوص در خدمت به دین است.

۲. خلفای جور: ضد دیانت

خلفای جور، مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، با وجود ظاهر دینی، ستمگر بودند و ضد دین عمل کردند. اینان، چونان گرگ‌هایی در لباس میش، دیانت را ابزار قدرت خویش ساختند و از حقیقت آن دور افتادند.

۳. ضمانت الهی برای اهل علم

خداوند، متکفل رزق اهل علم است، به ویژه اگر آنان منافع شخصی را با دین مخلوط نکنند. این ضمانت، چونان چشمه‌ای است که زلال رزق الهی را به سوی خادمان دین جاری می‌سازد.

درنگ: دین حقیقی، چونان جویباری است که تنها با خلوص نیت زلال می‌ماند و هرگونه منفعت‌طلبی، آن را به مردابی تیره بدل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

هشدارها و درس‌های اخلاقی این درس‌گفتار، چونان زنگ بیدارباشی است که خادمان دین را به خلوص و تقوا فرا می‌خواند. خطر منافع شخصی، سوءاستفاده خلفای جور، و ضمانت الهی برای اهل علم، درس‌هایی است که دیانت را از آلودگی حفظ می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین مفهوم سلام و سلامت در سیره سلیمان علیه‌السلام، نظامی دینی را ترسیم کرد که در آن، عدالت، قانون‌مندی، و خلوص نیت، ارکان اصلی سلامت جامعه‌اند. سلیمان علیه‌السلام، با حکمت و اقتدار، بدون جنگ و با حداقل هزینه، ملکه سبا را به ایمان هدایت کرد و الگویی بی‌بدیل برای نظام‌های حکومتی ارائه داد. این سیره، نه تنها برای فهم تاریخ انبیا، بلکه برای طراحی نظام‌های عادلانه و اخلاقی در دنیای مدرن نیز درس‌آموز است. دین حقیقی، عاری از منفعت‌طلبی است و تنها با خلوص و عدالت، می‌تواند جامعه را به سوی کمال رهنمون شود.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، کدام آیه از سوره نمل به دستور سلیمان برای ارسال نامه به بلقیس اشاره دارد؟

2. طبق درسگفتار، هدف اصلی سلیمان از جنگ ابتدایی چیست؟

3. در آیه 28 سوره نمل، سلیمان چه دستوری به بلقیس می‌دهد؟

4. بر اساس درسگفتار، تفاوت اصلی روش ستمگران با انبیاء در جنگ چیست؟

5. طبق درسگفتار، چرا سلیمان از بلقیس می‌خواهد که 'مسلمين' شوند؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که جنگ ابتدایی در اسلام بدون ابلاغ و تبلیغ ممکن نیست.

7. بر اساس درسگفتار، سلیمان در پی منافع شخصی از جابه‌جایی عرش بلقیس بود.

8. درسگفتار تأکید دارد که شبيخون پس از ابلاغ و تبلیغ در جنگ ابتدایی مجاز است.

9. طبق درسگفتار، ستمگران در جنگ‌های خود به دنبال استیفای سلامت جامعه هستند.

10. درسگفتار بیان می‌کند که انبیاء در جنگ‌ها به دنبال تصرف و تسخیر بلدان نیستند.

11. چرا درسگفتار جنگ ابتدایی سلیمان را با هجوم ستمگران متفاوت می‌داند؟

12. طبق درسگفتار، چرا اقتدار سلیمان در جنگ ابتدایی مهم است؟

13. چرا درسگفتار تأکید دارد که انبیاء در پی منافع شخصی نیستند؟

14. درسگفتار چگونه رفتار سلیمان با بلقیس را پس از ورود او به قصر توصیف می‌کند؟

15. طبق درسگفتار، چرا شبيخون پس از ابلاغ در جنگ ابتدایی مجاز است؟

پاسخنامه

1. آیه 28

2. استیفای سلامت جامعه

3. عدم تجاوز و پذیرش اسلام

4. ستمگران به دنبال منافع شخصی و تسخیر هستند

5. برای استیفای سلامت و دیانت

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا جنگ ابتدایی سلیمان پس از ابلاغ و تبلیغ و برای استیفای سلامت است، اما هجوم ستمگران برای تسخیر و منافع شخصی است.

12. اقتدار سلیمان مانع از نیاز به حمله ناآگاهانه شده و سلامت جامعه را تضمین می‌کند.

13. زیرا انبیاء فقط به دنبال استیفای سلامت و دیانت در جامعه هستند، نه تصرف و باج.

14. سلیمان با بلقیس به عنوان میهمان محترم برخورد می‌کند، نه اسیر یا شکست‌خورده.

15. زیرا شبيخون می‌تواند آفت‌ها و تلفات را کاهش دهد، مشروط به اینکه پس از ابلاغ باشد.

فوتر بهینه‌شده