متن درس
اسماء و صفات الهی: تأملاتی در مفهوم السلام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و نوزدهم)
مقدمه: السلام، جوهره سلامت و کمال الهی
مفهوم «السلام» در قرآن کریم، بهعنوان یکی از اسماء الحسنی الهی، نهتنها نامی از نامهای خداوند است، بلکه جوهرهای است که سلامت، کمال و سعادت را در همه شئون هستی، از حیات دنیوی تا ساحت اخروی، متجلی میسازد. این نام، که از ریشه «سلم» به معنای سلامت و صلح سرچشمه میگیرد، در آیات قرآنی بهعنوان معیاری برای حقانیت دین و نشانهای از دوری از ظلم، دروغ و افترا معرفی شده است. در این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، مفهوم «السلام» و مشتقات آن (اسلام، سلامت، سلیم) در چارچوبی علمی و دانشگاهی بررسی میشود. هدف، تبیین این مفهوم بهعنوان یک حقیقت محتوایی است که از رویکردهای کلیشهای و صوری فاصله گرفته و بر آثار عملی و اخلاقی آن در فرد و جامعه تأکید دارد. این نوشتار، تلاش دارد تابعاد نظری و کاربردی «السلام» را روشن سازد.
در این راستا، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و تحلیلهای قرآنی، به بررسی تقابل اسلام با ظلم، دروغ و افترا پرداخته و از منظری انتقادی، غفلت تاریخی از محتوای سلامت در جوامع اسلامی را نقد میکنیم. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، بهگونهای طراحی شده که ضمن حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای مرتبط، محتوایی منسجم و جذاب ارائه دهد. استعارات و تمثیلات فاخر، بهمنظور تعمیق مفاهیم و جلب توجه مخاطب آکادمیک، در جایجای متن به کار رفتهاند تا این اثر، هم از منظر علمی و هم از حیث ادبی، شایسته مطالعه پژوهشگران باشد.
بخش اول: اسلام، تجلی سلامت و کمال
تعریف قرآنی اسلام: محتوایی فراتر از عنوان
واژه «اسلام» در قرآن کریم، بهمعنای سلامت کامل و عاری بودن از هرگونه نقص و فساد، جوهره دین الهی را تشکیل میدهد. این واژه، که از ریشه «سلم» مشتق شده، نهتنها یک عنوان صوری یا پلاک تشریفاتی نیست، بلکه حقیقتی است که نور، صفا و سلامت را در وجود فرد و جامعه متجلی میسازد. برخلاف رویکردهای کلیشهای که اسلام را به نجاستزدایی یا مصونیت شهروندی تقلیل دادهاند، قرآن کریم آن را بهعنوان یک نظام ارزشی معرفی میکند که با ظلم، دروغ و افترا در تضاد است. این سلامت، که در آیه شریفه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ [مطلب حذف شد] ) متبلور شده، نشاندهنده دینی است که تنها در ظرف سلامت و خلوص مقبول خداوند است.
از منظر فلسفه دین، اسلام بهعنوان یک نظام محتوایی، بر تحقق سلامت وجودی و اخلاقی تأکید دارد. این سلامت، نهتنها در بعد فردی، بلکه در ساحت اجتماعی و حتی جهانی، معیاری برای ارزیابی حقانیت و کمال دین است. به تعبیری، اسلام چونان خورشیدی است که با نور خود، تاریکیهای ظلم و فساد را زایل میسازد و راه را برای سعادت و کمال هموار میکند. غفلت از این حقیقت، به تقلیل اسلام به یک عنوان صوری منجر شده که در طول تاریخ، آثار زیانبار آن در جوامع اسلامی آشکار گشته است.
| درنگ: اسلام، بهمعنای سلامت کامل، یک حقیقت محتوایی است که نور، صفا و دوری از ظلم و فساد را در خود متجلی میسازد. تقلیل آن به یک عنوان صوری، از ارزش و تأثیرگذاری آن میکاهد. |
تقابل اسلام با ظلم، دروغ و افترا
قرآن کریم، در آیهای روشنگر، اسلام را در مقابل صفاتی چون ظلم، دروغ و افترا قرار میدهد. در آیه ۷ سوره صف آمده است: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ ۚ وَاللَّهُ لَا [مطلب حذف شد] : «و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد، در حالی که به سوی اسلام دعوت میشود؟ و خدا مردم ستمکار را هدایت نمیکند.»). این آیه، با صراحت، ظلم و افترا را در مقابل اسلام قرار داده و تأکید میکند که فردی که به این صفات آلوده باشد، نمیتواند مدعی اسلام حقیقی باشد، حتی اگر ظاهراً به سوی آن دعوت شود یا خود را مسلمان بنامد.
اگر فعل «یدعی» (دعوت میشود) را بهصورت معلوم فرض کنیم، این آیه حتی مسلمانی را که دعوت به اسلام میکند اما مرتکب ظلم و دروغ میشود، در بر میگیرد. چنین فردی، از منظر قرآن کریم، در زمره ظالمان قرار دارد و از سلامت اسلامی محروم است. این تقابل، نشاندهنده اهمیت محتوای اخلاقی در تعریف اسلام است؛ محتوایی که هرگونه انحراف از سلامت را نفی میکند. به تعبیری، اسلام چونان آیینهای است که هرگونه لکه ظلم و دروغ، شفافیت آن را مخدوش میسازد.
| درنگ: اسلام، در تقابل با ظلم، دروغ و افترا تعریف میشود. هرگونه ادعای مسلمانی که با این صفات همراه باشد، صوری و بیاعتبار است. |
نفی کلیشهای بودن اسلام
یکی از نقدهای اساسی در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، رویکرد کلیشهای به اسلام است که آن را به یک عنوان صوری یا پلاک تشریفاتی تقلیل داده است. قرآن کریم، در آیاتی مانند «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ [مطلب حذف شد] : «میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند») و «وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (صف: ۷)، تأکید میکند که اسلام، عاری از ظلم و افتراست. هرگونه ادعای مسلمانی که با این صفات همراه باشد، از منظر قرآنی، بیاعتبار است.
تمثیل «وضوی بیتمیز» که در درسگفتار به کار رفته، بهزیبایی این انحراف را نشان میدهد. همانگونه که وضویی که با هر حدثی باطل نمیشود، فاقد طهارت واقعی است، مسلمانی که با ظلم و دروغ همراه باشد، از محتوای اسلام تهی است. این رویکرد صوری، که در طول تاریخ اسلام رواج یافته، به کاهش آثار اخلاقی و اجتماعی دین منجر شده و جوامع اسلامی را از تحقق آرمانهای قرآنی محروم ساخته است.
| درنگ: اسلام، یک حقیقت محتوایی است، نه یک پلاک صوری. تقلیل آن به یک عنوان کلیشهای، به انحطاط اخلاقی و اجتماعی جوامع اسلامی انجامیده است. |
جمعبندی بخش اول
در این بخش، مفهوم اسلام بهعنوان تجلی سلامت و کمال الهی بررسی شد. قرآن کریم، اسلام را نهتنها یک عنوان، بلکه یک حقیقت محتوایی معرفی میکند که با ظلم، دروغ و افترا ناسازگار است. این حقیقت، که در آیاتی مانند آیه ۷ سوره صف متجلی شده، معیاری برای ارزیابی حقانیت دین و رفتار مؤمنان است. رویکرد کلیشهای به اسلام، که آن را به مصونیت صوری یا نجاستزدایی تقلیل داده، از ارزش این حقیقت کاسته و به کاهش آثار اخلاقی و اجتماعی آن منجر شده است. برای احیای این مفهوم، لازم است به محتوای سلامت در اسلام اهتمام ورزیده و از رویکردهای صوری فاصله گرفته شود.
بخش دوم: نفی ظلم در اسلام: یک اصل علّی
علّیت ظلم و ناسازگاری با اسلام
یکی از اصول بنیادین در تبیین مفهوم «السلام»، نفی مطلق ظلم بهعنوان یک ویژگی علّی است. برخلاف برخی گناهان که ممکن است در شرایط خاص اقتضایی و توجیهپذیر باشند (مانند قتل موزی در شرایط خاص)، ظلم به دلیل ماهیت ذاتی خود، در هیچ شرایطی در اسلام جایز نیست. آیه ۷ سوره صف با تأکید بر «وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»، این اصل را تأیید میکند و نشان میدهد که ظلم، حتی نسبت به دشمن یا کافر، با سلامت اسلامی ناسازگار است.
این نفی علّی ظلم، بهمعنای التزام به عدالت و سلامت در همه شئون زندگی است. ظلم، چونان سمی است که سلامت وجودی فرد و جامعه را نابود میسازد و نور اسلام را تیره میکند. از منظر فلسفه حقوق اسلامی، این اصل با مفهوم «عدل» بهعنوان پایه شرع همخوانی دارد و نشاندهنده اهمیت سلامت در تحقق آرمانهای دینی است.
| درنگ: ظلم، به دلیل علّیت ذاتی، در هیچ شرایطی در اسلام توجیهپذیر نیست. این اصل، سلامت اسلامی را بهعنوان معیاری برای عدالت و کمال تأیید میکند. |
نقد مصونیت صوری در فقه
رویکرد فقهی سنتی، که اسلام را صرفاً به نجاستزدایی و مصونیت شهروندی تقلیل داده، یکی از عوامل اصلی کاهش محتوای دینی است. در این رویکرد، مسلمانی حتی با ارتکاب گناهان کبیره (مانند قتل، سرقت یا زنا) باطل نمیشود، مگر در موارد خاص مانند ارتداد. این مصونیت صوری، به کاهش احساس خطر از گناه و تضعیف آثار اخلاقی اسلام انجامیده است. به تعبیری، این رویکرد، اسلام را به یک سپر تشریفاتی تبدیل کرده که فرد را از مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی معاف میدارد.
قرآن کریم، برعکس، اسلام را به سلامت و دوری از ظلم و دروغ تعریف میکند. این تعریف، نیازمند بازنگری در رویکردهای فقهی است تا اسلام بهعنوان یک حقیقت محتوایی، معیار رفتار و قضاوت قرار گیرد. همانگونه که باغبانی که به سلامت درختان اهتمام نورزد، باغی پربار نخواهد داشت، جامعهای که به محتوای اسلام بیتوجه باشد، از ثمرات آن محروم خواهد ماند.
| درنگ: مصونیت صوری در فقه، که اسلام را به نجاستزدایی تقلیل داده، به کاهش مسئولیتپذیری اخلاقی و اجتماعی در جوامع اسلامی منجر شده است. |
جمعبندی بخش دوم
نفی ظلم بهعنوان یک اصل علّی، یکی از ارکان بنیادین مفهوم «السلام» در قرآن کریم است. این اصل، که در آیاتی مانند آیه ۷ سوره صف متبلور شده، نشاندهنده ناسازگاری اسلام با هرگونه ظلم و فساد است. رویکرد فقهی صوری، که اسلام را به مصونیت شهروندی یا نجاستزدایی محدود کرده، از تحقق این اصل بازمانده و به کاهش آثار دینی در جوامع اسلامی انجامیده است. برای احیای محتوای اسلام، لازم است ظلم بهصورت مطلق نفی شده و سلامت بهعنوان معیار رفتار و قضاوت قرار گیرد.
بخش سوم: کاهش ارزش اسلام با اضافات مشکلدار
تأثیر اضافات بر ارزش اسلام
قرآن کریم، در آیاتی مانند آیه ۷۴ سوره توبه، نشان میدهد که وقتی اسلام به افراد یا گروههای مشکلدار (مانند کسانی که مرتکب کفر، دروغ یا نفاق میشوند) اضافه میشود، از ارزش محتوایی آن کاسته میشود. این آیه میفرماید: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ [مطلب حذف شد] : «به خدا سوگند میخورند که نگفتهاند، و حال آنکه قطعاً سخن کفر گفتهاند و پس از اسلام آوردنشان کافر شدهاند»). این آیه، نشاندهنده آن است که رفتارهای کفرآمیز، ارزش اسلام را به یک عنوان صوری تقلیل میدهد.
به همین ترتیب، آیه ۱۷ سوره حجرات، منتگذاری به دلیل اسلام صوری را نفی میکند: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ [مطلب حذف شد] : «بر تو منت مینهند که اسلام آوردهاند. بگو: بر من از اسلام آوردنتان منت ننهید، بلکه خدا بر شما منت دارد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است»). این آیه، ایمان واقعی را معیار ارزش میداند و اسلام صوری را فاقد اعتبار میشمارد.
این اضافات، چونان غباری است که بر آیینه اسلام مینشیند و شفافیت آن را کاهش میدهد. وقتی اسلام به افرادی با رفتارهای ناسالم نسبت داده میشود، از حقیقت خود تهی شده و به یک عنوان بیاثر تبدیل میگردد.
| درنگ: اضافات مشکلدار به اسلام، مانند کفر و نفاق، ارزش آن را به یک عنوان صوری کاهش میدهد. ایمان واقعی، معیار ارزش اسلام است. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش نشان داد که اضافات مشکلدار، مانند کفر، دروغ و نفاق، ارزش محتوای اسلام را کاهش میدهند. آیات ۷۴ سوره توبه و ۱۷ سوره حجرات، با صراحت، اسلام صوری را نفی کرده و ایمان واقعی را معیار ارزش میدانند. برای حفظ سلامت اسلامی، لازم است از نسبت دادن اسلام به رفتارهای ناسالم پرهیز شده و محتوای آن بهعنوان معیاری برای رفتار و قضاوت مورد توجه قرار گیرد.
بخش چهارم: دین اعم و اسلام اخص
تمایز دین و اسلام در قرآن کریم
قرآن کریم، واژه «دین» را در حدود ۹۲ مورد به کار برده که معانی مختلفی از جمله دین حق، دین کفر («لَكُمْ دِينُكُمْ»، کافرون: ۶)، یا دین شخصی را در بر میگیرد. اما اسلام، بهعنوان دین اخص، تنها به دین سالم و مقبول الهی اشاره دارد، چنانکه در آیه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» (آلعمران: ۱۹) آمده است. برخلاف دین که میتواند مخلص یا غیرمخلص باشد، اسلام به دلیل سلامت ذاتی، قابلیت اضافات مشکلدار (مانند اسلام کفر یا اسلام غیرمخلص) را ندارد.
این تمایز، نشاندهنده عظمت اسلام بهعنوان دینی است که تنها در ظرف سلامت و خلوص معنا مییابد. دین، چونان رودی است که میتواند گلآلود یا زلال باشد، اما اسلام، تنها به آب زلال و پاک محدود است. این ویژگی، اسلام را بهعنوان معیاری برای ارزیابی حقانیت و کمال دین معرفی میکند.
| درنگ: دین در قرآن اعم است و میتواند شامل کفر یا حق باشد، اما اسلام اخص است و تنها به دین سالم و مقبول الهی اشاره دارد. |
جمعبندی بخش چهارم
تمایز بین دین اعم و اسلام اخص، نشاندهنده اهمیت سلامت و خلوص در تعریف دین مقبول الهی است. اسلام، بهعنوان دینی که تنها در ظرف سلامت معنا مییابد، معیاری برای ارزیابی رفتار و قضاوت در جوامع اسلامی ارائه میدهد. این اصل، نیازمند بازنگری در رویکردهای صوری و کلیشهای به دین است تا محتوای سلامت در آن احیا شود.
بخش پنجم: نقد غفلت تاریخی و ضرورت احیای محتوای اسلام
غفلت از محتوای سلامت و انحطاط جوامع اسلامی
یکی از نقدهای اساسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، غفلت هزارساله از محتوای سلامت در اسلام است. این غفلت، که بهویژه در حوزههای علمی و فقهی رخ داده، اسلام را به یک عنوان صوری و کلیشهای تقلیل داده و به انحطاط اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی منجر شده است. آمار جرایم (مانند سرقت، قتل و فساد اخلاقی) و مشکلات اقتصادی در کشورهای اسلامی، تفاوت چندانی با کشورهای غیراسلامی ندارد، که نشاندهنده فقدان آثار عملی اسلام در این جوامع است.
این انحطاط، نتیجه رویکردی است که اسلام را به یک پلاک تشریفاتی تبدیل کرده و از محتوای آن غافل مانده است. به تعبیری، جوامع اسلامی چونان باغی هستند که باغبانان آن، بهجای پرورش درختان سالم، به نصب تابلوهای زیبا بسنده کردهاند و از سلامت باغ غافل ماندهاند.
| درنگ: غفلت هزارساله از محتوای سلامت در اسلام، به انحطاط اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی منجر شده است. |
ضرورت بررسی آماری مشکلات
برای اصلاح جوامع اسلامی، لازم است مشکلات اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی بهصورت آماری بررسی و با کشورهای غیراسلامی مقایسه شود. این بررسی، میتواند نشاندهنده میزان تأثیر واقعی اسلام در این جوامع باشد. اگر آمارها تفاوت معنیداری نشان ندهند، این امر نشاندهنده شکست رویکرد کلیشهای به اسلام است. حوزههای علمی و علما باید پیشگام این بررسی علمی و نظاممند باشند تا نقاط ضعف شناسایی و راهکارهای عملی ارائه شود.
این رویکرد، چونان پزشکی است که با معاینه دقیق بیمار، بیماری را تشخیص داده و درمان مناسب را تجویز میکند. بدون این بررسی، اصلاح جوامع اسلامی ممکن نخواهد بود.
| درنگ: بررسی آماری جرایم و مشکلات در کشورهای اسلامی، برای شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهای عملی ضروری است. |
احیای محتوای سلامت در اسلام
برای رهایی از انحطاط جوامع اسلامی، لازم است حوزههای علمی، محتوای سلامت در اسلام را بازتعریف کرده و آثار آن (مانند نفی ظلم، دروغ و افترا) را قانونمند کنند. این امر، نیازمند تدوین متون جامع، آموزش عمومی و ایجاد ضمانتهای حقوقی برای رعایت سلامت است. برخلاف رویکرد صوری که اسلام را به یک پلاک تقلیل داده، باید با واژههای دینی (مانند سلام و اسلام) برخورد محتوایی و آثارمحور داشت تا مشکلات اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی کاهش یابد.
این احیا، چونان بازگرداندن جانی تازه به پیکر جامعه اسلامی است که با اهتمام به سلامت، میتواند به شکوفایی و اقتدار دست یابد. حوزههای علمی شیعه، بهعنوان مهد برخوردهاى آثارى و كاربردى، باید پیشگام این تحول باشند.
| درنگ: احیای محتوای سلامت در اسلام، با قانونمندی آثار و خصوصیات آن، برای رفع مشکلات جوامع اسلامی ضروری است. |
جمعبندی بخش پنجم
غفلت تاریخی از محتوای سلامت در اسلام، به انحطاط جوامع اسلامی منجر شده است. این انحطاط، نتیجه تقلیل اسلام به یک عنوان صوری و بیتوجهی به آثار عملی آن است. برای اصلاح این وضعیت، لازم است مشکلات جوامع اسلامی بهصورت آماری بررسی شده و محتوای سلامت در اسلام احیا گردد. این احیا، با قانونمندی آثار اسلام و برخورد محتوایی با واژههای دینی، میتواند به بازسازی هویت دینی و کاهش آسیبهای اجتماعی منجر شود.
جمعبندی نهایی
مفهوم «السلام» در قرآن کریم، بهعنوان یکی از اسماء الحسنی الهی، جوهره سلامت، نور و صفا را در بر میگیرد. این مفهوم، که در مشتقات خود (اسلام، سلامت، سلیم) متجلی شده، معیاری برای حقانیت دین و رفتار مؤمنان است. آیاتی مانند «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ» (صف: ۷)، «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ» (توبه: ۷۴)، و «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا» (حجرات: ۱۷) نشاندهنده نقش محوری سلامت در تعریف اسلام و ناسازگاری آن با ظلم، دروغ و افترا هستند.
غفلت هزارساله از محتوای سلامت، به تقلیل اسلام به یک عنوان صوری منجر شده و جوامع اسلامی را از تحقق آرمانهای قرآنی محروم ساخته است. این انحراف، نتیجه رویکردهای فقهی و علمی است که از تبیین محتوای سلامت غافل ماندهاند. برای اصلاح این وضعیت، لازم است محتوای سلامت احیا شده و آثار آن قانونمند گردد. بررسی آماری مشکلات، تدوین متون جامع و ترویج فرهنگ سلامت، از جمله راهکارهایی است که میتواند به بازسازی هویت دینی و تحقق استقلال سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در جوامع اسلامی منجر شود.
این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاشی است برای بازشناسی مفهوم «السلام» و ارائه راهکارهایی برای احیای محتوای آن در جوامع اسلامی. امید است که این تبیین، گامی در جهت تحقق آرمانهای قرآنی و شکوفایی جوامع اسلامی باشد.
| با نظارت صادق خادمی |