متن درس
کتاب اسما و صفات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۳۹)
بخش اول: تبیین تسبيح و تقديس در قرآن کریم
مفاهیم تسبيح و تقديس در فرهنگ قرآنی از جایگاه والایی برخوردارند و بهعنوان دو صفت برجسته در نظام معرفتی و الهیاتی قرآن کریم، راهنمایی برای فهم کمال آفرینش و قداست الهی ارائه میدهند. تسبيح، چونان جریانی زلال، به حرکت طبیعی و سالم موجودات بدون هرگونه نقص و آفت اشاره دارد، و تقديس، چون نوری درخشان، کمال مطلق و قداست ذاتی حق را تثبیت میکند. این بخش، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۳۳۹ است، به تحلیل دقیق این دو مفهوم، تفاوتهای آنها، و چالشهای ادبی و معرفتی در فهم آنها میپردازد.
معنای تسبيح در قرآن کریم
تسبيح در لغت و فرهنگ قرآنی به معنای «الحَرَكَةُ بِلا آفَةٍ» یا «سِيرٌ طَبِيعِيٌّ سَلِيمٌ بِلا نَقْصٍ» است؛ یعنی حرکت طبیعی و سالم موجودات بدون هرگونه آفت، نقص، انحراف، یا کاستی. این مفهوم در آیات متعدد قرآن کریم، از جمله آیه شریفه:
«يَسْبَحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (سوره [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است برای خدا تسبیح میکنند.»
تجلی یافته است. تسبيح، چونان رقصی هماهنگ در نظام هستی، بیانگر نظم طبیعی و سلامت حرکت موجودات است که به کمال آفرینش و سلامت فاعل آن، یعنی حق تعالی، دلالت دارد. برخلاف تعاریف سنتی که تسبيح را به ذکر، صلوة، یا تعجب معنا کردهاند، معنای قرآنی تسبيح دقیقتر و منطبق با نظام آفرینش است.
| درنگ: تسبيح به معنای حرکت طبیعی و سالم موجودات است که سلامت خلق و کمال خالق را گواهی میدهد. |
معنای تقديس در قرآن کریم
تقديس، صفتی ثبوتی و ذاتی است که به تثبیت قداست و کمال مطلق حق اشاره دارد. این مفهوم در آیه شریفه:
«نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ» (سوره [مطلب حذف شد] : «ما با ستایش تو تسبیح میکنیم و تو را تقدیس میکنیم.»
به روشنی بیان شده است. تقديس، چونان تاجی بر تارک هستی، کمال ذاتی حق را متجلی میسازد و موجودات را از هر نقص و کاستی منزه میدارد. برخلاف تسبيح که صفتی خلقی و جلالی است، تقديس به ذات حق متصل است و مرتبهای والاتر دارد.
| درنگ: تقديس، تثبیت کمال مطلق و قداست ذاتی حق است که موجودات را به سوی نور الهی هدایت میکند. |
تفاوتهای بنیادین تسبيح و تقديس
تسبيح و تقديس، گرچه در تنزیه از نقص اشتراک دارند، اما در ماهیت و مرتبه تفاوتهای اساسی دارند:
- تسبيح: صفتی جلالی و سلبي است که به حرکت سالم و طبیعی موجودات اشاره دارد. این صفت، خلقی است و با حمد الهی پیوند دارد، چنانکه در آیه شریفه:
«يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (سوره [مطلب حذف شد] : «آنها با ستایش او تسبیح میکنند.»
آمده است. تسبيح، چون پلی است که خلق را از نقص به سوی کمال رهنمون میشود. - تقديس: صفتی ثبوتی، ذاتی و حقی است که به قداست و کمال مطلق حق اشاره دارد. تقديس، مستقل از حمد است و در آیه بقره (نُقَدِّسُ لَكَ) بهصورت مستقل بیان شده است. تقديس، چون قلهای رفیع، موجودات را به سوی قداست الهی متصل میکند.
ترتیب ذکر تسبيح و تقديس در آیه بقره نشاندهنده مراتب آنهاست: تسبيح مقدمهای است برای تقديس، چنانکه خلق ابتدا از نقص منزه میشود و سپس به کمال حق متصل میگردد.
| درنگ: تسبيح مقدمه تقديس است؛ خلق با تسبيح از نقص رها شده و با تقديس به قداست حق متصل میگردد. |
نقد تعاریف لغوی سنتی
کتب لغت سنتی، مانند مصباح المنير و مفردات راغب، تسبيح را به اشتباه معادل تقديس، تنزیه، ذکر، صلوة، تعجب، یا حتی شنا و سرعت معنا کردهاند. برای مثال، مصباح المنير میگوید: «التَّسْبِيحُ التَّقْدِيسُ وَالتَّنْزِيهُ»، که تسبيح و تقديس را مترادف میداند. همچنین، مفردات راغب تسبيح را «السَّبْحُ المَرُّ السَّرِيعُ فِي المَاءِ وَالهَوَاءِ» تعریف کرده و آن را به سرعت در آب و هوا نسبت میدهد. این تعاریف، چونان آینهای شکسته، تصویری نادرست و غیرمنطقی از معانی قرآنی ارائه میدهند. تسبيح به معنای حرکت سالم و طبیعی است و سرعت یا شنا ارتباطی با آن ندارد. موجودات با سرعتهای متفاوت، از لاكپشت تا آهو، همگی تسبيح میکنند، زیرا ملاک تسبيح، سلامت حرکت است، نه سرعت آن.
| درنگ: تعاریف سنتی تسبيح به دلیل فقدان دقت دلالی و منطقی، از معنای قرآنی آن فاصله گرفته و به سطح عامیانه تنزل یافتهاند. |
تنوع تسبيحات موجودات
هر موجودی تسبيح خاص خود را دارد که به طبیعت و وجودش وابسته است، چنانکه در آیه شریفه:
«كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (سوره [مطلب حذف شد] : «هر یک در مداری معین شناورند.»
بیان شده است. این تنوع، چونان آواهای گوناگون در سمفونی هستی، نشاندهنده غنای آفرینش و حکمت الهی است. همانگونه که هر حیوان غذای خاص خود را دارد، تسبيحش نیز متفاوت است. معرفت عرفانی، مانند منطق الطير، در فهم این تسبيحات نهفته است که زبان موجودات را درک میکند.
| درنگ: تسبيحات موجودات، چونان غذای آنها، متنوع است و نشاندهنده حکمت الهی در آفرینش است. |
اسماء تنزیهی و تفاوتهای آنها
تسبيح و تقديس تنها بخشی از اسماء تنزیهیاند. دیگر اسماء تنزیهی شامل تنزیه، تبرئه، تبعيد، تخليه، تزكيه، تهذيب، تكفير، تفريق، تفصيل، تجنيب، و تخليص است که هرکدام معنای خاص خود را دارند:
- تنزیه: دوری از مکروه و قبیح.
- تبرئه: رفع اتهام و عیب.
- تبعيد: دوری مطلق در مقابل تقریب.
- تخليه: خالیسازی و فراغت.
- تفريق: جداسازی.
- تخليص: سبکسازی و خلاصی از ماده.
این اسماء، گرچه در تنزیه مشترکاند، اما متعلق و جهت آنها متفاوت است. تسبيح به حرکت سالم، تقديس به تثبیت قداست، و تخليص به اخلاص اشاره دارند. این تفاوتها، چونان شاخههای درختی تنومند، نیازمند تحلیل علمی و دقیق است.
| درنگ: اسماء تنزیهی، هرچند در رفع نقص مشترکاند، اما در متعلق و جهت متفاوتاند و نیازمند تبیین علمیاند. |
سلامت خلق و دلالت بر سلامت خالق
تسبيح موجودات، چنانکه در آیه شریفه:
«يَسْبَحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (سوره حشر، آیه ۱)
و آیه:
«لَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ» (سوره [مطلب حذف شد] : «در آفرینش خدای رحمان هیچ ناسازگاری نمیبینی.»
آمده است، نشاندهنده سلامت خلق و دلالت بر کمال و سلامت خالق است. اگر خلق ناقص بود، تسبيح نمیکرد و فاعل (حق) ناقص مینمود. تسبيح، چون آینهای زلال، کمال آفرینش و سلامت خالق را بازتاب میدهد.
| درنگ: سلامت حرکت موجودات در تسبيح، گواهی بر کمال فعل الهی و سلامت خالق است. |
چالشهای ادبی و معرفتی
ادبیات عامیانه در علوم اسلامی، بهویژه در فهم مفاهیم قرآنی مانند تسبيح و تقديس، مانعی بزرگ در برابر رشد معرفتی ایجاد کرده است. کتب لغت و تفسیر، به دلیل فقدان زبان علمی، معانی را بهصورت کلی و نادرست ارائه دادهاند. زبان مادری، هرچند برای زندگی روزمره کافی است، برای فهم دقیق معارف قرآنی ناکافی است. زبان علمی، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را میگشاید و بدون آن، معارف دینی به سطح عامیانه تنزل مییابد.
| درنگ: فقدان زبان علمی در علوم اسلامی، مانع فهم دقیق معارف قرآنی و رشد معرفتی است. |
نقد فرهنگ لغت و علوم اسلامی
کتب لغت مانند مصباح المنير، مفردات راغب، و مقابیس اللغه، به دلیل ادبیات عامیانه، معانی نادرستی برای تسبيح ارائه کردهاند، از جمله ذکر، صلوة، شنا، یا تعجب. این تعاریف، چونان نقشهای ناقص، راه را به خطا میبرند و علوم اسلامی را به سطحی عامیانه فرو میکاهند. بازنگری ادبی و علمی این منابع، برای ارتقای معارف دینی ضروری است.
| درنگ: ادبیات عامیانه در کتب لغت، علوم اسلامی را به سطحی غیرعلمی و نادرست تنزل داده است. |
ضرورت زبان علمی در حوزههای علمیه
حوزههای علمیه باید زبان علمی (فارسی و عربی) را بهصورت نظاممند آموزش دهند. زبان مادری، هرچند برای ارتباط روزمره کافی است، برای فهم معارف دینی و علوم اسلامی ناکافی است. زبان علمی، چونان چراغی روشنگر، معانی دقیق و دلالات تطابقی را آشکار میکند و معارف دینی را از سطح عامیانه به سطحی والا ارتقا میدهد.
| درنگ: آموزش نظاممند زبان علمی، پیشنیاز ارتقای معارف دینی به سطحی آکادمیک و دقیق است. |
پیوند تسبيح با سایر مفاهیم قرآنی
تسبيح با حمد الهی پیوند عمیقی دارد، چنانکه در آیه شریفه:
«يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (سوره اسراء، آیه ۴۴)
بیان شده است. این پیوند نشاندهنده آن است که سلامت خلق نتیجه کمال فعل الهی است. تقديس اما، چونان نوری مستقل، مستقیماً به کمال ذاتی حق اشاره دارد و از حمد مستقل است.
| درنگ: تسبيح با حمد پیوند دارد، اما تقديس مستقیماً به کمال ذاتی حق متصل است. |
کاربرد عملی تسبيح و تقديس
ذکر تسبيح، مانند «سُبْحَانَ اللَّهِ»، نفس را از نقص و انانیت پاک میکند و برای همه مناسب است. ذکر تقديس، مانند «يا قدوس»، برای سالکانی با طهارت نفس مناسب است و به قرب معنوی منجر میشود. تسبيح، چونان دارویی شفابخش، آلودگیهای نفس را دفع میکند، و تقديس، چونان نوری الهی، قلب را به قداست حق متصل میسازد.
| درنگ: تسبيح نفس را از نقص پاک میکند و تقديس قلب را به قداست الهی متصل میسازد. |
جمعبندی بخش اول
تسبيح و تقديس، چونان دو ستاره درخشان در آسمان معرفت قرآنی، راهنمایی برای فهم کمال آفرینش و قداست الهیاند. تسبيح، حرکت سالم و طبیعی موجودات را نشان میدهد و تقديس، کمال مطلق حق را تثبیت میکند. تفاوتهای این دو مفهوم، از مراتب خلقی و حقی گرفته تا پیوند با حمد و استقلال از آن، نشاندهنده طراحی دقیق و مهندسیشده قرآن کریم است. نقد تعاریف سنتی و تأکید بر ضرورت زبان علمی، دریچهای به سوی فهم عمیقتر معارف قرآنی میگشاید. حوزههای علمیه باید با آموزش زبان علمی، معارف دینی را از سطح عامیانه به سطحی والا و آکادمیک ارتقا دهند.
| با نظارت صادق خادمی |