در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 342

متن درس

 

تبیین تسبيح در قرآن کریم: سیر طبیعی، نظم سیستمی و اقتدار اولیاء

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۴۲)

مقدمه: تسبيح به مثابه سیر طبیعی عالم

مفهوم تسبيح در قرآن کریم، فراتر از ذکر لفظی یا عبادت ظاهری، به معنای سیر طبیعی و سالم موجودات در نظام هستی است که تنزیه خالق و کمال ذات الهی را آشکار می‌سازد. این مفهوم، نه‌تنها نظم سیستمی عالم را نمایان می‌کند، بلکه اقتدار اولیاء الهی را در اتصال به این نظام نشان می‌دهد. درس‌گفتار حاضر، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عمیق، تسبيح را به‌عنوان جلوه‌ای از نظم ربوبی و مکانیک عالم بررسی می‌کند.

بخش اول: معنای تسبيح و جایگاه آن در نظام هستی

تسبيح: سیر طبیعی و تنزیه خالق

تسبيح در قرآن کریم، به معنای سیر طبیعی و سالم موجودات در مسیر کمال الهی است که با نفی هرگونه نقص از ذات حق، کمال و بی‌نیازی او را متجلی می‌سازد. آیه
يَسْبَحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
(سوره حشر، آیه ۱، : «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است برای خدا تسبیح می‌کنند») نشان‌دهنده جامعیت این سیر است که از ذرات عالم تا اولیاء را در بر می‌گیرد. تسبيح، مانند جویباری زلال که در بستر خلقت جاری است، حرکت منظم موجودات را در نظام ربوبی نشان می‌دهد و خالقیت بی‌نقص حق را اعلام می‌کند. این سیر، نه‌تنها نظم عالم را آشکار می‌سازد، بلکه موجودات را در مسیری همسو با اراده الهی قرار می‌دهد، مانند ستارگانی که در مدارهای دقیق آسمانی می‌چرخند.

درنگ: تسبيح، سیر طبیعی و سالم موجودات است که با تنزیه خالق، نظم سیستمی عالم و کمال ذات الهی را متجلی می‌سازد.

نظم سیستمی عالم و جایگاه تسبيح

عالم، نظامی مکانیکی، طبیعی و ربوبی است که هر جزء آن، از ذره تا انسان، دارای کد و جایگاه ویژه‌ای است. آیه
لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ
(سوره رعد، آیه ۱۱، : «خدا سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان آنچه را در دل دارند تغییر دهند») بر این نظم سیستمی تأکید دارد. تسبيح، بخشی از این نظام است که موجودات را در مسیری سالم و منطبق با اراده الهی هدایت می‌کند. این نظام، مانند دستگاهی خودکار عمل می‌کند که هر ورودی (تغییر در نفس) به خروجی متناسب (تغییر در سرنوشت) منجر می‌شود. انسان برای رشد و اقتدار، باید خود را به این سیستم متصل کند، مانند مسافری که به قطار منظم هستی می‌پیوندد تا به مقصد برسد.

درنگ: عالم، نظامی سیستمیک و ربوبی است که تسبيح، به‌عنوان سیر طبیعی موجودات، بخشی از این نظم را تشکیل می‌دهد و انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش دوم: تسبيح و اقتدار اولیاء در قرآن کریم

داود: تجلی قدرت و تسبيح

آیات
اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ
(سوره ص، آیات ۱۷-۱۹، : «بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و بنده ما داود را که صاحب قدرت بود یاد کن، که او بسیار بازگشت‌کننده به سوی خدا بود. * ما کوه‌ها را با او مسخر کردیم که صبح و شام تسبیح می‌کنند. * و پرندگان را که گرد آمده بودند، همه برای او بازگشت‌کننده بودند») به اقتدار و تسبيح داود اشاره دارند. داود، به‌عنوان «ذا الْأَيْدِ» (صاحب قدرت) و «أَوَّابٌ» (بازگشت‌کننده به خدا)، نمونه‌ای از اولیاء الهی است که با اتصال به نظم عالم، کوه‌ها و پرندگان را تسخیر کرده و با آن‌ها در تسبيح هم‌نوا می‌شود. این هم‌نوایی، مانند سمفونی عظیمی است که در آن هر موجود، نغمه خاص خود را در هماهنگی با رهبر الهی می‌نوازد.

تسخیر کوه‌ها و پرندگان، نه به معنای تسلط ظاهری، بلکه نشانه‌ای از هماهنگی داود با سیر طبیعی عالم است. کوه‌ها و پرندگان، تسبيح خود را با داود همراه می‌کنند، نه اینکه تسبيح او را تکرار کنند، بلکه در یک سیر مشترک و منظم مشارکت دارند. این هماهنگی، مانند رقص نور و سایه در سپیده‌دم، نظم سیستمی عالم را نشان می‌دهد که در آن همه موجودات، از جماد تا انسان، در مسیر ربوبی حرکت می‌کنند.

درنگ: داود، به‌عنوان صاحب قدرت و بازگشت‌کننده به خدا، با تسخیر کوه‌ها و پرندگان در تسبيح، هماهنگی خود با نظم سیستمی عالم را نشان می‌دهد.

اواب بودن موجودات: وحدت در تسبيح

عبارت
كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ
(سوره ص، آیه ۱۹) نشان می‌دهد که همه موجودات، از کوه‌ها و پرندگان تا داود، به سوی حق بازگشت می‌کنند. این اواب بودن، کرنش و سیر سالم به سوی خداوند است که در تسبيح متجلی می‌شود. پرندگان، که به‌صورت
الطَّيْرَ مَحْشُورَةً
توصیف شده‌اند، در گردهمایی منظم خود، تحت هدایت داود تسبيح می‌کنند. این وحدت، مانند گله‌ای از پرندگان که در آسمان با نظمی شگفت‌انگیز پرواز می‌کنند، جلوه‌ای از نظام هستی است که همه اجزای آن در خدمت یک هدف متعالی‌اند.

درنگ: اواب بودن موجودات، نشانه کرنش و سیر سالم آن‌ها به سوی حق است که در تسبيح و وحدت سیستمی عالم متجلی می‌شود.

بخش سوم: تقابل تسبيح و طغیان

طغیان: بی‌نظمی در برابر تسبيح

آیات
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ * قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ
(سوره قلم، آیات ۲۸-۲۹، : «میانه‌روترشان گفت: آیا به شما نگفتم چرا تسبیح نمی‌کنید؟ * گفتند: منزه است پروردگار ما، ما ستمکار بودیم») تقابل تسبيح و طغیان را نشان می‌دهند. اصحاب الجنه، به دلیل خودداری از انفاق به مسکین، از سیر طبیعی عالم خارج شده و دچار خسارت شدند:
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
(سوره قلم، آیه ۲۰، : «پس [باغ] مانند زمین سوخته شد»). این خسارت، نتیجه طغیان و بی‌نظمی ارادی بود که در مقابل نظم تسبيح قرار گرفت. گفتن
سُبْحَانَ رَبِّنَا
نشانه توبه عملی و بازگشت به نظم سیستمی عالم است، مانند کشاورزی که پس از تخریب محصول، به قانون طبیعت بازمی‌گردد.

درنگ: طغیان، بی‌نظمی ارادی انسان است که در مقابل تسبيح (نظم سیستمی) قرار دارد و به محرومیت منجر می‌شود. توبه عملی، بازگشت به سیر طبیعی است.

نظم سیستمی و پاسخ الهی

نظم عالم چنان دقیق است که هر تخلف از سیر طبیعی، پاسخی متناسب دریافت می‌کند. آیه
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ
(سوره فجر، آیه ۱۴، : «همانا پروردگارت در کمین‌گاه است») بر این نظارت دقیق الهی تأکید دارد. اصحاب الجنه، با خودداری از انفاق، از نظم عالم خارج شدند و باغشان نابود شد. این پاسخ، مانند بازتاب تصویر در آینه، نشان‌دهنده نظام خودکار عالم است که هر عمل را با نتیجه‌ای متناسب جبران می‌کند. تسبيح، انسان را به این نظام متصل می‌کند و از طغیان بازمی‌دارد.

درنگ: عالم، نظامی خودکار و دقیق است که هر تخلف از سیر طبیعی (تسبيح) را با پاسخی متناسب جبران می‌کند.

بخش چهارم: اقتدار اولیاء و نظم طبیعی

قدرت و ملكوت اولیاء

اولیاء الهی، مانند داود و امام حسین (ع)، با اتصال به نظم سیستمی عالم، اقتدار و قدرت کسب می‌کنند. داود، که به‌عنوان
ذا الْأَيْدِ
توصیف شده، کوه‌ها و پرندگان را در تسبيح با خود همراه کرد. به همین ترتیب، ملكوت و نورانیت امام حسین (ع) دشمنان را تحت تأثیر قرار می‌داد، نه با معجزه غیرطبیعی، بلکه از طریق اتصال به سیر طبیعی عالم. این اقتدار، مانند شعله‌ای است که از شدت نور، دیده دشمن را خیره می‌کند، اما در عین حال، در نظام طبیعی عالم، شهادت نیز ممکن است، مانند درختی که در طوفان می‌ایستد، اما ممکن است شاخه‌ای از آن بشکند.

شهادت امام حسین (ع) در کربلا، نمونه‌ای از نظم طبیعی است. حلقوم ایشان، مانند هر انسانی، قابل بریدن بود، اما ملكوت و صلابت ایشان، دشمن را در وحشت فرو می‌برد. این امر نشان می‌دهد که اقتدار اولیاء، در سیر طبیعی و سالم عالم ریشه دارد، نه در معجزات خارج از نظام هستی. اگر معجزه‌ای غیرطبیعی رخ می‌داد، نظم عالم مختل می‌شد، مانند ماشینی که از ریل خارج شود و کل سیستم را به هم ریزد.

درنگ: اقتدار اولیاء، از اتصال به نظم طبیعی عالم ناشی می‌شود، نه از معجزات غیرطبیعی، و در سیر سالم (تسبيح) متجلی است.

قدرت در برابر زور

قدرت در سیر سالم (تسبيح) به اقتدار منجر می‌شود، اما در سیر ناسالم به زور و استکبار می‌انجامد. اولیاء، مانند داود و امام حسین (ع)، قدرت خود را در مسیر عدالت و نظم الهی به کار می‌برند، در حالی که طاغیان، با خروج از این سیر، قدرت را به زور تبدیل می‌کنند. این تفاوت، مانند فرق بین نوری است که روشنایی می‌بخشد و آتشی که ویران می‌کند. آیه
وَصَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
(سوره ص، آیه ۲۰، : «و پادشاهی او را استوار کردیم و به او حکمت و قضاوت قاطع دادیم») نشان‌دهنده اقتدار داود در سایه حکمت و نظم است.

درنگ: قدرت در سیر سالم به اقتدار و حکمت می‌انجامد، اما در سیر ناسالم به زور و طغیان تبدیل می‌شود.

بخش پنجم: نقد فهم عامیانه و ضرورت رویکرد علمی

نقد تعزیه‌محوری و ذکر لفظی

فهم عامیانه از تسبيح، آن را به ذکر لفظی یا تعزیه‌های نمایشی تقلیل داده و از معنای عمیق آن، یعنی سیر طبیعی و نظم سیستمی، غافل مانده است. تعزیه‌ها، اگرچه از نظر هنری ارزشمندند، اما جایگزین فهم علمی و سیستمی قرآن کریم نمی‌شوند. ذکر لفظی بدون معرفت، مانند استغفار بدون قصد توبه، بی‌ارزش یا حتی گناه محسوب می‌شود، چنان‌که در روایات آمده: «وقتی می‌گویی استغفرالله و قصد توبه نداری، ملائکه برایت گناه می‌نویسند، زیرا دروغ گفته‌ای». این فهم سطحی، مانند نقاشی است که تنها ظاهر را نشان می‌دهد، اما از عمق حقیقت غافل است.

درنگ: تسبيح، فراتر از ذکر لفظی، سیر طبیعی و نظم سیستمی عالم است. فهم عامیانه و تعزیه‌محور، مانع درک عمیق این مفهوم می‌شود.

نقد حوزه‌های علمیه و علوم دینی

حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان رویکرد علمی و سیستمی، نتوانسته‌اند تسبيح و نظم عالم را به‌درستی تبیین کنند. این امر منجر به تولید علمایی شده که فاقد قیافه علمی و منش عالمانه‌اند. عالم واقعی، باید سخن، رفتار و منطقش چنان سیستمی و عالمانه باشد که حتی کافر نیز آن را درک کند، مانند قاعده ریاضی که جهانی است. تسبيح، درس عالم را به نظم و سلامت متصل می‌کند، مانند نقشه‌ای که راهنمای کاوشگری در عالم حقیقت است.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید با رویکرد علمی، تسبيح و نظم عالم را تبیین کنند تا علمایی با منش عالمانه و سیستمی تربیت شوند.

قرآن کریم: کتاب لغت علمی

قرآن کریم، کتابی علمی و سیستمیک است که واژگان آن، مانند تسبيح، نقش و معنای موجودات را در سیر طبیعی عالم تعریف می‌کند. برخلاف کتب لغت رایج که معانی را به‌صورت عامیانه جمع‌آوری می‌کنند، قرآن کریم معانی را با دقت علمی و سیستمی ارائه می‌دهد. تسبيح در قرآن کریم، نه ذکر لفظی، بلکه سیر طبیعی و نظم عالم را بیان می‌کند، مانند کتابی که قوانین خلقت را با زبانی دقیق نگاشته است.

درنگ: قرآن کریم، کتاب لغت علمی است که تسبيح را به‌عنوان سیر طبیعی و نظم عالم تعریف می‌کند، نه صرفاً ذکر لفظی.

بخش ششم: ضرورت اتصال به سیستم عالم

اتصال به سیستم عالم برای اقتدار

انسان برای دستیابی به اقتدار و رشد، باید به سیستم عالم متصل شود. این اتصال، از طریق تسبيح (سیر طبیعی و سالم) و فهم علمی قرآن کریم ممکن است. جوامع اسلامی، به دلیل عدم اتصال به این سیستم، فاقد حشر (وحدت)، قدرت، و فصل الخطاب هستند. تسبيح واقعی، انسان را به جایگاه خلیفه‌الله می‌رساند، مانند کلیدی که قفل عالم را می‌گشاید و انسان را به گنجینه‌های حقیقت متصل می‌کند.

درنگ: اتصال به سیستم عالم از طریق تسبيح، انسان را به اقتدار و جایگاه خلیفه‌الله می‌رساند.

آینده جوامع اسلامی و تسبيح

جوامع اسلامی برای دستیابی به اقتدار، باید تسبيح را به‌عنوان سیر طبیعی و نظم سیستمی درک کنند و خود را به سیستم عالم متصل سازند. بدون این اتصال، در بی‌نظمی و ضعف باقی می‌مانند، مانند قایقی که در دریای طوفانی بدون سکان سرگردان است. تسبيح، راهی برای کشف مکانیک عالم و تسخیر آن است، همان‌طور که داود کوه‌ها و پرندگان را تسخیر کرد.

درنگ: جوامع اسلامی با درک تسبيح به‌عنوان نظم سیستمی و اتصال به آن، می‌توانند به اقتدار و رشد دست یابند.

جمع‌بندی

تسبيح در قرآن کریم، سیر طبیعی و سالم موجودات است که نظم سیستمی عالم و کمال خالق را نشان می‌دهد. این مفهوم، در اولیاء الهی مانند داود و امام حسین (ع) به اقتدار و تسخیر عالم منجر می‌شود. آیات
يَسْبَحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
و
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ
جامعیت و اقتدار تسبيح را نشان می‌دهند. طغیان، به‌عنوان بی‌نظمی ارادی، در مقابل تسبيح قرار دارد و به محرومیت می‌انجامد، چنان‌که در داستان اصحاب الجنه آمده است. قرآن کریم، کتابی علمی و سیستمیک است که تسبيح را به‌عنوان قانون وجودی عالم معرفی می‌کند. فهم عامیانه و تعزیه‌محور، مانع بهره‌مندی از ظرفیت‌های این کتاب شده و جوامع اسلامی را از اقتدار محروم کرده است. حوزه‌های علمیه باید با رویکرد علمی، تسبيح و نظم عالم را تبیین کنند تا انسان به جایگاه خلیفه‌الله دست یابد. اتصال به سیستم عالم از طریق تسبيح، راهی برای رشد، قدرت، و قرب الهی است، مانند ستاره‌ای که در آسمان نظم، به سوی مقصد نهایی می‌درخشد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، تسبيح موجودات چه مفهومی را بيان می‌کند؟

2. طبق درسگفتار، در سوره ص، خداوند به پيامبر چه دستوری در برابر سخنان كفار می‌دهد؟

3. بر اساس درسگفتار، داوود در آيه 17 سوره ص با چه صفتی توصيف شده است؟

4. در درسگفتار، كوه‌ها و پرندگان در كنار داوود چه فعليتی انجام می‌دهند؟

5. طبق درسگفتار، در سوره قلم، چرا باغ اصحاب جنت نابود شد؟

6. بر اساس درسگفتار، تسبيح موجودات به معنای اعلام خالقيت خودشان است.

7. طبق درسگفتار، قدرت و كرنش (اواب بودن) در داوود با هم سازگار بوده‌اند.

8. درسگفتار بيان می‌كند كه عالم يك سيستم منظم و مكانيكی است، نه بی‌نظم و گتره.

9. بر اساس درسگفتار، اصحاب جنت در سوره قلم به دليل كفران نعمت مورد سرزنش قرار گرفتند.

10. درسگفتار اشاره می‌كند كه تسبيح صرفاً ذكر لفظی است و هيچ ارتباطی با نظم عالم ندارد.

11. طبق درسگفتار، منظور از 'تسبيح' در آيه 18 سوره ص چيست؟

12. چرا خداوند در سوره ص به پيامبر دستور صبر در برابر سخنان كفار می‌دهد؟

13. منظور از 'كل له اواب' در آيه 18 سوره ص چيست؟

14. چرا درسگفتار طغيان انسان را دارای نظم می‌داند؟

15. طبق درسگفتار، تفاوت قدرت مومن و كافر در چيست؟

پاسخنامه

1. سير حركتی سالم و طبيعی آنها

2. صبر بر سخنان آنها

3. ذا اليد

4. تسبيح با او

5. به دليل عدم تسبيح و طغيان

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. تسبيح يعنی سير طبيعی و سالم موجودات كه با نظم و همراهی با داوود انجام می‌شود.

12. زيرا كفار از روی عناد و انكار سخن می‌گويند و خداوند با صبر و نظم پاسخ آنها را می‌دهد.

13. يعني همه موجودات، از جمله كوه‌ها و پرندگان، همراه داوود در كرنش و تسبيح هستند.

14. زيرا حتی بي‌نظمی‌های ارادی انسان در چارچوب سيستم منظم عالم قرار دارد.

15. قدرت مومن در سير سالم و عادلانه است، اما قدرت كافر به زور و ظلم تبديل می‌شود.

فوتر بهینه‌شده