متن درس
تبیین تسبیح در قرآن کریم: سیر طبیعی و جامعه سبحانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و چهل و نهم)
دیباچه
مفهوم تسبیح در قرآن کریم، چونان نگینی درخشان در تار و پود خلقت، جلوهای از نظم، سلامت، و کمال الهی را به نمایش میگذارد. این مفهوم، فراتر از برداشتهای عامیانه که آن را به ذکر زبانی یا استفاده از تسبیح دستی فرو میکاهد، سیر طبیعی و سالم موجودات را در مسیر قرب به حقتعالی نشان میدهد. درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سیصد و چهل و نهم، با نگاهی ژرف و استدلالی، تسبیح را بهعنوان سیر طبیعی، حرکت سالم، و زیست منطقی تعریف کرده و آن را پایهای برای تحقق جامعه سبحانی معرفی مینماید.
بخش یکم: مفهوم تسبیح در قرآن کریم
تسبیح: سیر طبیعی، حرکت سالم، و زیست منطقی
تسبیح در قرآن کریم، به معنای سیر طبیعی، حرکت سالم، و زیست منطقی است که موجودات را در مسیری موزون و بدون کاستی به سوی کمال الهی هدایت میکند. این مفهوم، چونان رودی زلال و بیتلاطم، در بستر خلقت به سوی دریاچه کمال الهی روان است. برخلاف تصورات عامیانه که تسبیح را به ذکر زبانی یا استفاده از تسبیح دستی محدود میسازد، تسبیح قانونی وجودی است که تمامی کائنات، از جمادات تا ملائکه و انسان، را در بر میگیرد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که تسبیح، به معنای حرکت سالم و طبیعی به سوی خداوند است، حرکتی که در تمام موجودات، از خورشید و ماه تا ابر و باد، جاری است.
این تعریف، تسبیح را بهعنوان اصل بنیادین نظام خلقت معرفی میکند که انسان را به سوی نظم، سلامت، و کمال هدایت مینماید. حیات سبحانی، چونان مدینهای فاضله، عاری از کجی و کاستی است و نظمی سیستمیک را در خود جای داده که هدف غایی تسبیح است.
نفی برداشتهای عامیانه از تسبیح
تسبیح به معنای ذکر زبانی، مانند گفتن «سُبْحَانَ اللَّهِ» یا استفاده از تسبیح دستی، تنها زمانی ارزشمند است که با معرفت به سیر طبیعی و سالم همراه باشد. بدون این معرفت، ذکر زبانی چونان سیمی بیبرق است که نوری نمیافروزد. اگر شخصی با انحراف اخلاقی یا فساد عملی به ذکر زبانی بپردازد، نه تنها ثوابی نمییابد، بلکه ممکن است گناه او ثبت شود، زیرا تسبیح واقعی مستلزم خلوص و سلامت است. این نکته، چونان هشداری است که از سطحینگری در اعمال دینی برحذر میدارد و بر ضرورت فهم عمیق تأکید میورزد.
برای مثال، اذکاری مانند تسبیحات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، بدون زیست سالم و تحقق جامعه سبحانی، اثربخشی کامل ندارند. ذکری که با حرامخواری یا نزولخواری همراه باشد، چونان آبی است که در ظرفی ناپاک ریخته شود و خاصیت خود را از دست میدهد. پیوند ناگسستنی بین عمل صالح و اثرگذاری اذکار، نشاندهنده اهمیت جامعه سبحانی بهعنوان بستر اثرگذاری این اعمال است.
بخش دوم: تسبیح در آیات قرآن کریم و نفی کجیها
تسبیح در سوره بقره: نفی اتخاذ ولد
آیه شریفه وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ * بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (سوره بقره، آیات ۱۱۶-۱۱۷) تسبیح را در مقابل کجی اتخاذ ولد برای خداوند معرفی میکند.
: و گفتند: خدا فرزندی گرفته است. منزه است او. بلکه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، همه فرمانبردار اویند. پدیدآورنده آسمانها و زمین است، و چون امری را مقرر دارد، فقط به آن میگوید: باش، پس میشود.
یهود و نصاری با ادع10.0pt; text-align: right;”>ادعای اتخاذ ولد برای خداوند، کجی و کاستی است که با «سُبْحَانَهُ» نفی میشود. این آیه با چهار استدلال (مالکیت آسمانها و زمین، اطاعت همه موجودات، ابداع خلقت، و قدرت خلق با «کن فیکون») تنزیه خداوند را اثبات میکند. اتخاذ ولد، به دلیل نیاز به استمرار خلقی، با ذات الهی ناسازگار است، زیرا خداوند از نیاز به استمرار منزه است. برخلاف برخی تفاسیر، مانند آنچه در المیزان آمده که تنها دو استدلال را ذکر کرده، این آیه چهار استدلال را برای نفی این کجی ارائه میدهد.
این استدلالها، چونان ستونهای استوار یک بنای عظیم، نظام کامل و بینقص خلقت را نشان میدهند. تسبیح در این آیه، نفی هرگونه کاستی و تأیید نظم سبحانی است که عالم را در بر گرفته و موجودات را در مسیر کمال هدایت میکند.
تسبیح در سوره نساء: نفی تثلیث
آیه شریفه يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (سوره نساء، آیه ۱۷۱) تسبیح را در مقابل کجی تثلیث و اتخاذ ولد معرفی میکند.
: ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید و جز حق درباره خدا نگویید. جز این نیست که مسیح، عیسی پسر مریم، فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القا کرد و روحی از اوست. پس به خدا و فرستادگانش ایمان آورید و نگویید: سهگانه است. بازایستید که برایتان بهتر است. جز این نیست که خدا خدای یگانه است. منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد. آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و خدا بس کارساز است.
ادعای تثلیث و اتخاذ ولد، کجی و کاستی است که با «سُبْحَانَهُ» نفی میشود. خداوند با استدلالهایی نظیر یگانگی، مالکیت آسمانها و زمین، و کفایت وکالت الهی، این ادعا را رد میکند. تسبیح در این آیه، چونان سپری است که توحید را از گزند صفات خلقی حفظ میکند و بر سیستمیک و منطقی بودن این مفهوم تأکید دارد.
تسبیح در سوره انعام: نفی شرک
آیه شریفه وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ (سوره انعام، آیه ۱۰۰) تسبیح را در مقابل شرک و نسبت دادن بنات و بنین به خداوند معرفی میکند.
: و برای خدا شریکانی از جن قرار دادند، حال آنکه او آنها را آفریده است، و برای او بیهیچ دانشی پسران و دخترانی برساختند. منزه است او و برتر از آنچه وصف میکنند.
نسبت دادن شرک (جن بهعنوان شریک) و بنات و بنین به خداوند، کجی و کاستی است که به دلیل فقدان علم رخ میدهد. «سُبْحَانَهُ» این نسبتها را نفی کرده و با استدلالهایی نظیر ابداع خلقت، نفی نیاز به صاحبة، و علم کامل الهی، تنزیه خداوند را اثبات میکند. تأکید بر «بغیر علم» نشاندهنده نقش علم در تحقق جامعه سبحانی است، چراکه کجی و کاستی از نادانی سرچشمه میگیرد.
تسبیح در این آیه، چونان آیینهای است که نظام علمی و سبحانی خلقت را بازمیتاباند و هرگونه شرک و نسبتهای خلقی به خداوند را نفی میکند.
تسبیح در سوره توبه: نفی کفر
آیه شریفه اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (سوره توبه، آیه ۳۱) تسبیح را در مقابل کفر و اتخاذ ارباب غیر خدا معرفی میکند.
: احبار و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به خدایی گرفتند، حال آنکه جز این فرمان نیافته بودند که خدای یگانه را بپرستند. جز او معبودی نیست. منزه است او از آنچه شریک میسازند.
یهود و نصاری با اتخاذ احبار، رهبان، و مسیح بهعنوان ارباب و ادعای ابنالله برای عزیر و مسیح، مرتکب کفر شدهاند. این کجی، چه از سر نادانی یا محبت باشد، با «سُبْحَانَهُ» نفی میشود. قرآن این رفتار را مشابه کفر دانسته و با استدلالهایی نظیر یگانگی خدا و نفی شرک، آن را رد میکند. این کفر، به رفتارهایی نظیر مفتخواری، مال مردمخواری، و کنز اموال منجر میشود که در مقابل زیست سالم و جامعه سبحانی قرار دارند.
تسبیح در این آیه، چونان سپری است که توحید را از گزند کفر و شرک حفظ میکند و نشان میدهد که کجی، چه از سر نادانی یا عمد، به اختلال در نظام سبحانی منجر میشود.
بخش سوم: استدلالهای قرآنی و نظام سبحانی
قرآن کریم: کتابی استدلالی و سیستمیک
قرآن کریم، چونان گنجی بیپایان، کتابی فوق ریاضی و فلسفی است که استدلالهای آن، بهویژه در آیات حاوی «سُبْحَانَ»، بینقص و کاملاند. برخلاف کتب علمی و فلسفی که پر از نقد و اشکالاند، استدلالهای قرآنی، چونان بنایی استوار، هیچ نقصی در خود ندارند. آیات سبحان، محور استدلالهای فلسفی، علمی، و اجتماعیاند و هر آیهای که تسبیح در آن آمده، با استدلالهای متعدد همراه است. این ویژگی، منحصر به تسبیح است و در سایر مفاهیم قرآنی کمتر دیده میشود.
برای مثال، در سوره بقره (آیه ۱۱۶)، چهار استدلال (مالکیت آسمانها و زمین، اطاعت همه موجودات، ابداع خلقت، و قدرت خلق با «کن فیکون») و در سوره انعام (آیه ۱۰۰)، استدلالهایی نظیر نفی صاحبة و علم کامل الهی آورده شده است. این استدلالها، چونان چشمههایی جوشان، منبع بینظیری برای علوم و معارفاند که نیازمند استخراج نظاممند است.
قرآن کریم، با مهندسی بینظیر خود، فرمولهای وجودی عالم را ارائه میدهد. اگر این استدلالها با رویکرد علمی تحلیل شوند، میتوانند علوم طبیعی، اجتماعی، و معنوی را متحول کنند. ضرورت استخراج «کتاب سبحانی» (مجموعه استدلالهای حول تسبیح) از این منظر برجسته است.
جامعه سبحانی: مدینه فاضله قرآنی
جامعه سبحانی، چونان مدینهای فاضله، جامعهای منظم، سالم، و سیستمیک است که کجی و کاستی در آن راه ندارد. اگر علمای اسلامی در هزار سال گذشته، مفهوم جامعه سبحانی را به مردم آموزش میدادند، جوامع اسلامی از مشکلات کنونی مصون میماندند. بهجای تمرکز بر فروعات (مانند احکام ظاهری یا اذکار صوری)، اصول جامعه سبحانی باید ترویج میشد. این جامعه، بستری است برای سلامت، سعادت، و اثرگذاری اذکار، و فقدان آن به کاستی اعمال و مشکلات اجتماعی منجر شده است.
علما، با تمرکز بر فروعاتی مانند تسبیحات حضرت زهرا، نماز غفیله، یا زیارت عاشورا، از آموزش اصول جامعه سبحانی غفلت کردهاند. اگر این اصول آموزش داده میشد، اثرات اذکار و اعمال نیز ظاهر میگشت. جامعه سبحانی، چونان چشمهای زلال، زیست سالم و فرهنگ منطقی را به ارمغان میآورد و پیشنیاز سعادت و سلامت دنیوی و اخروی است.
نقد رویکرد غیرعلمی به قرآن کریم
عدم شناخت زبان و روش استدلالی قرآن کریم در هزار سال گذشته، مانع بهرهگیری کامل از آن شده است. رویکردهای تفسیری سنتی ناکافی بوده و قرآن، کتابی علمی، استدلالی، و کاربردی است. برخی مفسران، مانند علامه طباطبایی در المیزان، به دلیل عدم توجه کافی، استدلالهای قرآنی (مانند چهار استدلال در سوره بقره) را نادیده گرفتهاند. بازخوانی قرآن با رویکرد علمی و شناخت روش استدلالی آن، بهویژه در آیات سبحان، ضرورتی است که میتواند معارف قرآنی را به سطحی جهانی ارتقا دهد.
قرآن کریم، چونان نقشهای مهندسیشده، سالم و بینقص است. برخلاف کتب علمی که پر از اشکالاند، آیات سبحان هیچ نقصی ندارند و استدلالهایشان، چونان ستارگانی درخشان، راهنمای علوم و معارفاند.
نقد کفر و صفات آن
کفر، چونان سایهای تاریک، به رفتارهایی نظیر مفتخواری، مال مردمخواری، و کنز اموال منجر میشود که در مقابل زیست سالم و جامعه سبحانی قرار دارند. آیات سوره توبه نشان میدهند که کفر، چه در یهود و نصاری یا حتی برخی مسلمانان، به اختلال در نظام اجتماعی و اقتصادی میانجامد. این صفات، چونان علفهای هرز، ریشه در نادانی یا تعمد دارند و جامعه سبحانی، راهحل این مشکلات است.
کفر، صرفاً اعتقادی نیست، بلکه به رفتارهایی منجر میشود که نظام سبحانی را مختل میسازد. برای مثال، کنز طلا و نقره، چونان باری سنگین، نظم اجتماعی را بر هم میزند و مانع تحقق جامعه سبحانی میگردد.
بخش چهارم: ضرورت آموزش جامعه سبحانی
نقش علما در ترویج جامعه سبحانی
علما، با تمرکز بر فروعات، از آموزش اصول جامعه سبحانی غفلت کردهاند. اگر این اصول، مانند تسبیحات حضرت زهرا یا زیارت عاشورا، به مردم آموزش داده میشد، جوامع اسلامی از مشکلات کنونی مصون میماندند. آموزش جامعه سبحانی، چونان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، پیشنیاز تحقق سعادت و سلامت است.
علما با ترویج فروعاتی مانند نماز غفیله، نقش مهمی در تربیت دینی ایفا کردهاند، اما غفلت از اصول سبحانی، چونان نادیده گرفتن ریشههای درختی تنومند، به کاستی اعمال منجر شده است. اگر جامعه سبحانی آموزش داده میشد، اذکار و اعمال، چونان میوههایی رسیده، اثرات معنوی خود را ظاهر میساختند.
جمعبندی
تسبیح در قرآن کریم، سیر طبیعی، حرکت سالم، و زیست منطقی است که موجودات را در مداری موزون به سوی کمال الهی هدایت میکند. این مفهوم، قانونی وجودی است که نظم سیستمیک و سبحانی خلقت را بازمینمایاند. آیات سورههای بقره، نساء، انعام، و توبه، تسبیح را در مقابل کجیهایی نظیر اتخاذ ولد، تثلیث، شرک، و کفر معرفی کرده و با استدلالهای فلسفی، علمی، و منطقی، نظام سبحانی را تبیین میکنند. جامعه سبحانی، مدینه فاضلهای است که با زیست سالم و نظم سیستمیک، بستری برای سعادت و اثرگذاری اذکار فراهم میآورد. قرآن کریم، کتابی استدلالی و سیستمیک است که با محوریت آیات سبحان، فرمولهای وجودی عالم را ارائه میدهد. بازخوانی علمی این آیات و آموزش اصول جامعه سبحانی توسط علما، ضرورتی است که میتواند معارف قرآنی را به سطحی جهانی ارتقا داده و علوم را متحول سازد.