متن درس
جلوههای جبروت الهی: تحلیلی عرفانی و فلسفی بر اسم جبار
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۷۰)
دیباچه
اسم «جبار»، از جمله اسماء حسنی الهی، چونان نگینی درخشان در گنجینه معارف قرآنی میدرخشد و در سوره حشر، آیه ۲۳، با عظمتی بیکران جلوهگر شده است:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ [مطلب حذف شد] : اوست خدایی که جز او معبودی نیست، فرمانروای پاک، سلامتبخش، ایماندهنده، نگهبان، پیروزمند، جبار، متکبر). این اسم، با جلال و شکوه ذاتی خویش، دریچهای به سوی فهم عمیقتر ذات الهی میگشاید و در گستره الهیات، عرفان، فلسفه، و لغتشناسی اسلامی، جایگاهی بس والا دارد. نوشتار حاضر، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، کوششی است برای تبیین این اسم شریف از منظری عرفانی، فلسفی، و قرآنی، با تأکید بر تمایز آن از اسم «قهار»، نقد معانی چالشمحور، و بازنمایی جبروت الهی بهسان سیری طبیعی و حکیمانه.
بخش نخست: تبیین اسماء الهی و جایگاه جبار
تمایز معنایی اسماء حسنی
هر یک از اسماء حسنی الهی، چونان آیینهای، جلوهای خاص از ذات بیکران حقتعالی را بازمیتاباند. این اسماء، گرچه در کلیت خویش وجهی مشترک دارند، از حیث معنا و مصداق، خصوصیاتی متمایز را آشکار میسازند. بهبیان دیگر، هر اسم، حقیقتی یگانه از ذات الهی را متجلی میکند که در عرفان نظری، بهویژه در آرای ابنعربی، از آن به «حیثیتهای اسماء» تعبیر میشود. این اصل، در تبیین اسم «جبار» نیز راهگشاست، زیرا جبار، بهعنوان اسمی ذاتی، از دیگر اسماء، مانند «قهار»، متمایز است و فهمی دقیق از این تمایز، به درک عمیقتر جبروت الهی یاری میرساند.
جبار در قرآن کریم
اسم «جبار» در قرآن کریم، بهویژه در سوره حشر، آیه ۲۳، با شکوهی بیمانند ذکر شده است:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ
. غیبت اسم «قهار» در این آیه، خود گواهی بر افضلیت ذاتی «جبار» است، زیرا قهار، بهمثابه ظرفی نازلتر، تحت سیطره جبار قرار دارد. این ترتیب قرآنی، نهتنها برتری جبار را تأیید میکند، بلکه نشاندهنده نظم حکیمانهای است که در چینش اسماء الهی در قرآن کریم جاری است. بررسی این نکته، در تفسیر قرآنی و الهیات نظاممند، اهمیتی بسزا دارد.
بخش دوم: تمایز جبار و قهار
جبار: اسم ذاتی، قهار: اسم فعلی
تمایز میان «جبار» و «قهار»، از منظر ذاتی و فعلی بودن، یکی از محورهای بنیادین این بحث است. جبار، بهعنوان اسمی ذاتی، به گشودگی ذات الهی (فتح ذاته) اشاره دارد، در حالی که قهار، اسمی فعلی است که به غلبه و قهر الهی در ساحت فعل دلالت میکند. این تمایز، با طبقهبندی اسماء به ذاتی و فعلی در فلسفه اسلامی، بهویژه در آرای ملاصدرا، همخوانی دارد. جبار، چونان خورشیدی است که نور ذاتیاش همهچیز را در بر میگیرد، و قهار، چون شعاعی از آن نور، در مرتبهای نازلتر جلوه میکند. این تحلیل، نهتنها به فهم دقیقتر اسماء یاری میرساند، بلکه در فلسفه الهی و عرفان نظری نیز کاربردهای گستردهای دارد.
سیطره جبار بر قهار
رابطه میان جبار و قهار، رابطهای است از نوع حاکم و محکوم. جبار، با افضلیت ذاتی خویش، بر قهار سیطره دارد، چنانکه قهار، ظهوری از مراتب جبار است. این سیطره، بهمثابه رابطه میان اصل و فرع، در نظام الهی جاری است. بهتعبیر فلسفی، جبار چونان وجود مطلق است که قهار، بهسان یکی از شئون آن، در مرتبهای فروتر قرار میگیرد. این اصل، در معناشناسی اسماء و تحلیل فلسفی آنها، اهمیتی بنیادین دارد.
بخش سوم: جبروت الهی و ظهورات خلقی
اجبار و اکراه در ظرف خلق
در مقابل اسماء جبار و قهار، در ظرف خلق، دو مفهوم «اجبار» و «اکراه» پدیدار میشوند. اجبار، به حالتی اشاره دارد که فاعلیت خلق مقهور فاعلیت غیری میشود، مانند حرکتی که زیر تهدید سلاح انجام گیرد. اکراه اما، به فاعلیتی حقیقی با غایتی اکراهی دلالت دارد، مانند فروش خانه از روی ناچاری. این تمایز، که با فلسفه اختیار در آرای شیخ اشراق همخوانی دارد، نشاندهنده رابطه پیچیده اسماء الهی با ظهورات خلقی است. اجبار، قوت قهر بیشتری دارد و فاعلیت خلق را مقهور میسازد، در حالی که اکراه، فاعلیت را حفظ میکند، اما با کراهت همراه است.
تمثیلات اکراه و اجبار
برای روشنتر شدن این تمایز، به تمثیلاتی اشاره میشود: فروش خانه از روی ناچاری، نمونهای از اکراه است، زیرا فاعل، با اراده خویش، اما با کراهت، فعل را انجام میدهد. نوشیدن آب آلوده نیز، بهسبب ناچاری، اکراهی است، زیرا فاعلیت حقیقی حفظ شده، اما غایت، کراهتآمیز است. در مقابل، حرکت زیر تهدید سلاح، اجبار است، زیرا فاعلیت فرد مقهور اراده دیگری میشود. این تمثیلات، که در روانشناسی تصمیمگیری و فلسفه اخلاق نیز قابل بررسیاند، به فهم دقیقتر رابطه جبروت الهی با خلق یاری میرسانند.
مجبول بالطبع: سیر طبیعی عالم
جبروت الهی، برخلاف تصورات چالشمحور، سیری طبیعی و حکیمانه دارد. عالم، بهمثابه آبی که در سرازیری جاری است، مجبول بالطبع است، نه مقهور بالاجبار. این تمثیل، که با فلسفه فطرت در آرای فارابی سازگار است، نشان میدهد که عالم، در اطاعت از اراده الهی، بهصورت طبیعی و بدون قسر سیر میکند. این اصل، در عرفان نظری، بهویژه در بحث ظهور فیض الهی، جایگاهی ویژه دارد و جبروت الهی را چونان نظامی حکیمانه و لطيف بازمینماید.
بخش چهارم: نقد معانی چالشمحور
نقد فرهنگ استبدادی و صفات شاهانه
یکی از چالشهای اساسی در فهم اسم «جبار»، تأثیر فرهنگ استبدادی و صفات شاهانه بر تفسیر آن است. در فرهنگهای سلطانی، جبار و قهار بهسان قلدری و زورگویی معنا شدهاند، زیرا شاهان با تیغ و درفش حکم میراندند. این تفسیر، که از ذهنیت استبدادی نشأت گرفته، با حقیقت جبروت الهی، که لطيف و حکیمانه است، ناسازگار است. جبار الهی، نه با زور، بلکه با مهر و حکمت عالم را اداره میکند، چنانکه پدری فرزندان را با حرمت خویش به اطاعت وامیدارد، نه با شلاق. این نقد، در جامعهشناسی دینی و تاریخ لغتشناسی، اهمیتی بسزا دارد.
نقد مفردات راغب
تعریف راغب در مفردات، که جبار را به «جبرت الفقیره» (کمک به فقیر) یا «یقهرهم علی ما یرید» (مقهور کردن خلق) فرومیکاهد، مورد نقد قرار میگیرد. این تعاریف، جبار را به معنایی فعلی یا چالشمحور تقلیل میدهند، در حالی که جبار، اسمی ذاتی است و به گشودگی ذات الهی (جبر الحق بذاته) اشاره دارد. این نقد، ضرورت بازنگری در لغتنامههای سنتی را آشکار میسازد و در لغتشناسی اسلامی، زمینهای برای پژوهشهای نوین فراهم میآورد.
نقد اشتقاق جبار از اجبار
برخلاف برخی دیدگاهها، جبار از «اجبار» (باب افعال) مشتق نمیشود، بلکه ریشه در «جبر» (ثلاثی مجرد) دارد. این تحلیل، که با اصول صرف عربی، بهویژه دیدگاه سیبویه، همخوانی دارد، نشان میدهد که جبار باید از ریشه اصلی بررسی شود، نه از بابهای مزید. این نکته، در لغتشناسی و معناشناسی اسماء الهی، اهمیتی بنیادین دارد.
بخش پنجم: جبار مهربان و احاطه جبلی
جبار: تجلی وداد و لطافت
آیا میتوان جبار را مهربان دانست؟ این پرسش، که در عرفان شیعی ریشه دارد، به جمع جلال و جمال الهی اشاره میکند. جبار الهی، در عین اقتدار، ودود و لطيف است، چنانکه عالم را نه با زور، بلکه با فیض و رحمت خویش در بر میگیرد. این دیدگاه، که با جمع جلال و جمال در عرفان عملی سازگار است، جبار را بهمثابه گشایندهای مهربان بازمینماید و از تصورات قلدرانه منزه میدارد.
احاطه جبلی در برابر احاطه چالشمحور
احاطه الهی، برخلاف احاطه چالشمحور (مانند گرفتن یخه یا دستبند زدن)، جبلی، حکیمانه، و رحمانی است. این احاطه، چونان نظام طبیعی است که عالم را در برکت رحمت الهی قرار میدهد، نه در قید و بند زور. تمثیل کلید و پریز، که احاطه صنعتی را از احاطه جبلی متمایز میکند، به فهم این تفاوت یاری میرساند. این تحلیل، در فلسفه اسلامی و عرفان نظری، کاربردهای گستردهای دارد.
بخش ششم: نقد ترس از خدا و شبهات جهانی
نقد ترس از خدا
ترس از خدا، که گاه به سبب تصویر قلدرانه جبار به ترس از جهنم فروکاسته شده، مانع تقرب به حقتعالی است. جبار، باید بهمثابه گشایندهای مهربان تفسیر شود تا خلق را به سوی محبت و قرب الهی سوق دهد. این نقد، که با روانشناسی دینی همخوانی دارد، ضرورت بازنگری در تصویر خدا را در فرهنگ دینی آشکار میسازد.
پاسخ به شبهات جهانی
شبهات جهانی، مانند تأکید بر خشونت در قرآن کریم، اغلب از تفاسیر نادرست اسماء، از جمله جبار، نشأت میگیرند. قرآن کریم در سوره یس، آیه ۳۶، میفرماید:
يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ [مطلب حذف شد] : گوش فرا میدهند به سخن و بهترینش را پیروی میکنند). این آیه، دعوتی است به شنیدن نقدها و پاسخگویی علمی به آنها. تفسیر صحیح جبار، بهمثابه سیری طبیعی و حکیمانه، میتواند به رفع این شبهات یاری رساند. این موضوع، در apologetics اسلامی و گفتوگوی ادیان، اهمیتی بسزا دارد.
نقد حوزههای علمیه
ضعف حوزههای علمیه در پاسخگویی به شبهات، که در داستان عروه الوثقی نیز بازتاب یافته، ضرورت احیای درایت و پژوهش علمی را آشکار میسازد. حوزهها باید با تنزیه اسماء از معانی استبدادی و ارائه تعبیری مهربان از جبار، به تقرب خلق به خدا و پاسخگویی به شبهات جهانی بپردازند. این نقد، در اصلاح نظام آموزشی حوزه، اهمیتی بنیادین دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با تبیین اسم «جبار» از منظری عرفانی، فلسفی، و قرآنی، کوشید تا جلوههای جبروت الهی را بهسان سیری طبیعی و حکیمانه بازنماید. تمایز جبار (ذاتی) از قهار (فعلی)، نقد معانی چالشمحور، و تأکید بر احاطه جبلی و مهربانی جبار، از نقاط قوت این تحلیل است. نقد فرهنگ استبدادی، ترس از خدا، و شبهات جهانی، ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و احیای درایت علمی را آشکار ساخت. این اثر، زمینهساز پژوهشهای بینرشتهای در الهیات، عرفان، فلسفه، لغتشناسی، و روانشناسی دینی است و حوزههای علمیه را به تنزیه اسماء و ارائه تصویری مهربان از جبار دعوت میکند. جبار الهی، چونان دریای بیکرانی است که با موجهای رحمت خویش، خلق را به ساحل قرب میرساند.
با نظارت صادق خادمی