متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین جبروت حکیمانه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۷۱)
مقدمه: جبروت الهی در آیینه حکمت و فطرت
اسم «جبار»، از جمله اسمای حسنی الهی، چونان نگینی درخشان در سوره حشر (آیه ۲۳) میدرخشد: هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ [مطلب حذف شد] : اوست خداوندی که جز او معبودی نیست، پادشاه پاک، سلامتبخش، مؤمن، نگهبان، عزیز، جبار، متکبر). این اسم، به دلیل عظمت ذاتی و جلال بیکرانش، در کانون تأملات الهیاتی، عرفانی و فلسفی قرار گرفته است. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۳۷۱ است، تلاش شده تا با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تبیینی جامع و علمی از جبروت الهی ارائه گردد. این تبیین، نهتنها به رابطه جبر الهی با اراده و اختیار خلق میپردازد، بلکه با نقد معانی چالشمحور جبر (مانند اجبار و اکراه)، جبار را بهمثابه ظهور حکیمانه و فطری اقتدار الهی معرفی میکند.
بخش اول: جبروت حکیمانه و نسبت آن با اختیار خلق
جمع جبر، اختیار، اکراه و رضایت در ظرف الهی
یکی از مسائل بنیادین در الهیات اسلامی، نسبت میان جبروت الهی و اختیار انسانی است. جبر حق، اراده عبد، اکراه و رضایت، در نگاه نخست، چونان اضداد به نظر میآیند که جمعشان در یک ظرف ممکن نیست. اما در حکمت الهی، این اضداد در وحدتی متعالی گرد هم میآیند. جبروت الهی، چونان خورشیدی است که پرتوهایش هم نور میافشاند و هم سایه میآفریند؛ جبر الهی، نهتنها اختیار خلق را نفی نمیکند، بلکه آن را در برکت حکمت خود حفظ میکند. این جمع، در فلسفه امر بین الامرین (مانند دیدگاه شیخ اشراق) ریشه دارد، که جبر و اختیار را نه متضاد، بلکه مکمل یکدیگر میداند.
| درنگ: جبروت الهی، چونان رودخانهای است که هر قطرهاش، در عین تبعیت از جریان کل، مسیر خویش را نیز میپیماید. جبر و اختیار، در این نظام حکیمانه، نه متضاد، بلکه در وحدتی متعالی جمع میشوند. |
این دیدگاه، که جبر الهی را حکیمانه و فطری میداند، میتواند در فلسفه اختیار و کلام اسلامی مورد بررسی عمیقتر قرار گیرد. برای نمونه، در این تحلیل، جبر الهی بهمثابه علتی باطنی و حکیمانه معرفی میشود که اختیار ظاهری خلق را در خود جای داده است.
نقد مفردات راغب و تبیین جبر فیاضی
راغب اصفهانی، در مفردات خود، جبر را چنین تعریف میکند: «یجبر الناس بفائض نعمه»، یعنی خداوند با فیض نعمتهایش خلق را جبر میکند. این تعریف، مورد تأیید قرار گرفته، اما با این تأکید که جبر الهی، نه اجباری چالشمحور، بلکه فیاضی و حکیمانه است. جبار، چونان باغبانی است که با آبیاری حکیمانه، نهال وجود را به شکوفایی میرساند، نه با اجبار و اکراه. این نقد، ضرورت تنزیه جبر از معانی استبدادی را نشان میدهد و جبار را گشاینده فیض الهی معرفی میکند. این موضوع، در لغتشناسی اسلامی و عرفان نظری، قابلیت بررسی بیشتری دارد.
دیدگاه معتزله و تنزیه جبار از اجبار
معتزله، جبار را از معنای اجبار چالشمحور تنزیه کرده و میگویند: «یتعالى الله عن ذلک». این دیدگاه، با الهیات معتزله، که بر حکمت و عدالت الهی تأکید دارد، سازگار است. جبر الهی، در این نگاه، فطری و حکیمانه است، نه زورگویانه. برای نمونه، جبروت الهی، چونان قانون طبیعت است که همه موجودات را در مدار خویش به حرکت وا میدارد، بیآنکه اختیارشان را سلب کند. این تحلیل، در کلام تطبیقی و بررسی دیدگاههای فرق اسلامی، جای تأمل دارد.
جبار: اقتدار ذاتی، نه اضافی
اسم «جبار»، بهمثابه صیغه مبالغه، به اقتدار ذاتی الهی (من ذاته) اشاره دارد، نه زورگویی اضافی. در غیر خدا، جبار به معنای طغیان و قلدری است، اما در حق تعالی، چونان اقتداری است که از ذات بینیاز او سرچشمه میگیرد. این تمایز، با فلسفه اسماء ذاتی (مانند دیدگاه ابنسینا) همخوانی دارد. جبار، ظهور ذات الهی است، نه صفتی عرضی. این ایده، در فلسفه الهی و بررسی صفات ذاتی خداوند، شایسته بررسی عمیقتر است.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با تبیین نسبت جبروت الهی با اختیار خلق، نشان داد که جبر الهی، نهتنها نافی اختیار نیست، بلکه آن را در نظام حکیمانه خود حفظ میکند. نقد مفردات راغب، دیدگاه معتزله، و تأکید بر اقتدار ذاتی جبار، همگی بر این نکته صحه میگذارند که جبروت الهی، فیاضی، حکیمانه و فطری است. این تحلیل، زمینهساز بررسیهای عمیقتر در فلسفه، کلام و عرفان اسلامی است.
بخش دوم: جبر حکیمانه و ظهور نظاممند عالم
جبر حکیمانه: فایض، نه اجباری
جبار، بهمثابه اسم ذاتی، با حکمت (جبره بالحکمة)، فیض (بفائض نعمه)، و غیراجباری بودن تعریف میشود. جبروت الهی، چونان نظام حکیمانهای است که عالم را با نظمی بینقص اداره میکند. این تعریف، با فلسفه حکمت الهی (مانند دیدگاه ملاصدرا) سازگار است. جبار، نه با تهدید و اکراه، بلکه با فیض حکیمانه، خلق را به سوی کمال هدایت میکند. این موضوع، در فلسفه اسلامی و عرفان نظری، جای تأمل دارد.
تمثیل اجبار در صورت اختیار
برای تبیین جبر حکیمانه، مثالی آورده شده است: فردی که تحت تهدید به قتل («برو وگرنه میکشمت») عملی را انجام میدهد، در ظاهر اختیاری، اما در باطن مجبور است. این تمثیل، تفاوت فاعلیت ظاهری و باطنی را نشان میدهد. جبر الهی، چونان علتی باطنی است که فعل خلق را در صورت اختیار هدایت میکند. این ایده، در فلسفه اخلاق و بررسی فاعلیت الهی، قابلیت بررسی دارد.
| درنگ: جبر الهی، چونان نسیمی است که برگ را به رقص میآورد؛ برگ در ظاهر آزادانه میرقصد، اما در باطن، تابع جریان حکیمانه نسیم است. |
جمع اضداد در فعل خلق
جبر، اختیار، رضایت و کراهت، در یک فعل خلق جمع میشوند، اما جبر، حقیقت فعل است. برای نمونه، فردی که تحت اجبار عملی را انجام میدهد، ممکن است در عین حال راضی باشد (از رفع خطر) و کراهت داشته باشد (از خود عمل). این جمع اضداد، با فلسفه علل (مانند دیدگاه ابنسینا) همخوانی دارد. جبر الهی، علت اصلی فعل خلق است، در حالی که اختیار و رضایت، صورت ظاهری آناند. این تحلیل، در فلسفه علل و اخلاق اسلامی، شایسته بررسی است.
شواهد قرآنی: نظام حکیمانه جبروت
آیات قرآنی، نظام حکیمانه جبروت الهی را تأیید میکنند. آیه فتقطعوا امرهم بینهم زبراً کل حزب بما [مطلب حذف شد] : پس کارشان را میان خود تکهتکه کردند، هر گروهی به آنچه نزدشان بود شادمان شدند) تشتت افعال خلق را نشان میدهد، اما آیه نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی [مطلب حذف شد] : ماییم که معیشتشان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم) بر نظام حکیمانه الهی تأکید دارد. این آیات، جبر الهی را ضامن نظم عالم معرفی میکنند. این تحلیل، در تفسیر قرآنی و الهیات اسلامی، جای تأمل دارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر جبر حکیمانه و فیاضی، نشان داد که جبروت الهی، عالم را با نظمی بینقص اداره میکند. تمثیل اجبار در صورت اختیار، جمع اضداد در فعل خلق، و شواهد قرآنی، همگی بر این نکته صحه میگذارند که جبر الهی، نه اجباری چالشمحور، بلکه حکیمانه و نظاممند است. این تحلیل، زمینهساز بررسیهای عمیقتر در فلسفه، عرفان و تفسیر قرآنی است.
بخش سوم: قهار و جبار: تمایز و ارتباط
قهار: زیرمجموعه جبار
اسم «قهار»، زیرمجموعه جبار و دارای قهر حکیمانه است: «لا یقهر الا على ما تقتضی الحکمة». قهار، بهمثابه صفتی فعلی، قهر حکیمانه الهی را نشان میدهد، در حالی که جبار، صفتی ذاتی است. این تمایز، قهار را در چارچوب جبروت حکیمانه قرار میدهد. قهار، چونان شمشیری است که در دست جبار حکیم، تنها برای اجرای عدالت به کار میرود. این ایده، در عرفان نظری و فلسفه اسماء الهی، شایسته بررسی است.
روایت جبار القلوب
روایتی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: «یا باری المسموکات و جبار القلوب على فطرتهم سعیداً و شقیاً». این روایت، جبر الهی را در فطرت قلوب (سعید یا شقی) معرفی میکند. جبروت الهی، چونان نقشنگاری است که در فطرت خلق حک شده و آنها را به سوی سعادت یا شقاوت هدایت میکند. این تحلیل، با عرفان فطرت (مانند دیدگاه ابنعربی) سازگار است و در حدیثشناسی و عرفان، جای تأمل دارد.
| درنگ: جبار القلوب، چونان نقاش حکیمی است که بر لوح فطرت خلق، نقش سعادت یا شقاوت مینگارد، نه با اجبار، بلکه با حکمت و فیض. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین رابطه قهار و جبار، نشان داد که قهار، بهمثابه صفتی فعلی، زیرمجموعه جبار ذاتی است. روایت جبار القلوب، جبر الهی را فطری و حکیمانه معرفی کرد. این تحلیل، زمینهساز بررسیهای عمیقتر در عرفان نظری، حدیثشناسی و فلسفه اسماء الهی است.
بخش چهارم: نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی
نقد عرضیت محیالدین
دیدگاه محیالدین عربی (العرضی یزول) نقد شده است که اگر همه چیز عرضی باشد، بهشت و جهنم نیز زایل میشوند. این نقد، با الهیات شیعی (خلود بهشت و جهنم) همخوانی دارد. افعال خلق، اصالت و ماندگاری دارند، نه عرضی و زوالپذیر. این موضوع، در کلام و معادشناسی، شایسته بررسی است.
نقد تمسخر امام صادق (ع)
نقل شده که امام صادق (ع) دیدگاه «نعنا در آمدن از جهنم» را تمسخر کردهاند، زیرا رکیک و غیرمنطقی است. این نقد، ضرورت حفظ جدیت در مباحث الهیاتی را نشان میدهد. دیدگاههای غیرمنطقی، شایسته رد هستند. این تحلیل، در حدیثشناسی و الهیات، جای تأمل دارد.
جبر: ظهور اقتدار، نه تهدید
جبر الهی، ظهور اقتدار الهی (فتح و بدأ خلق) است، نه تهدید و هل دادن. جبار، چونان خالقی است که با اقتدار حکیمانه، عالم را به وجود میآورد. این تعریف، با عرفان نظری (ظهور فیض) سازگار است و در فلسفه خلقت و عرفان، قابلیت بررسی دارد.
شاهد قرآنی: کل فی فلک یسبحون
آیه کل فی [مطلب حذف شد] : همه در مداری شناورند) نظام فطری عالم تحت جبروت الهی را نشان میدهد. جبر، سیر حکیمانه موجودات است. این تحلیل، در تفسیر قرآنی و فلسفه خلقت، شایسته بررسی است.
نقد واژههای عامیه: ناگهان و اتفاق
واژههای «ناگهان»، «اتفاق» و «یکمرتبه»، به دلیل غیرفلسفی بودن، نقد شدهاند. عالم، نظاممند و حکیمانه است، نه اتفاقی. جبروت الهی، چونان نظمی است که هیچ چیز در آن بیحکمت رخ نمیدهد. این نقد، با فلسفه نظاممندی وجود (مانند دیدگاه ملاصدرا) همخوانی دارد و در فلسفه وجود، جای تأمل دارد.
شاهد قرآنی: لا تسقط ورقة
آیه لا تسقط من ورقة [مطلب حذف شد] : هیچ برگی فرو نمیافتد مگر آنکه او بداند) علم و احاطه الهی را نشان میدهد. جبر الهی، حکیمانه و نظاممند است. این تحلیل، در تفسیر قرآنی و الهیات، شایسته بررسی است.
| درنگ: جبروت الهی، چونان کتابی است که هر برگش با علم و حکمت الهی نگاشته شده؛ هیچ برگی بیاذن او فرو نمیافتد. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی، نشان داد که جبر الهی، ظهور اقتدار حکیمانه است، نه عرضی یا اتفاقی. شواهد قرآنی و نقد واژههای عامیه، بر نظاممندی جبروت الهی تأکید دارند. این تحلیل، زمینهساز بررسیهای عمیقتر در فلسفه، عرفان و تفسیر قرآنی است.
بخش پنجم: نقد فرهنگ علمی و اصلاح حوزههای علمیه
نقد فرهنگ کفرسازی
فرهنگ تکفیر در حوزههای علمیه نقد شده است. کفر، انکار ضروریای است که به تکذیب خدا و رسول منجر شود، نه هر دیدگاه نظری. این نقد، ضرورت اصلاح فرهنگ علمی حوزهها را نشان میدهد. تکفیر، مانع رشد علمی است و باید با تشویق و تنویر جایگزین شود. این موضوع، در جامعهشناسی دینی و اصلاح نظام آموزشی، شایسته بررسی است.
جبار: مساحت و کشش
جبار، به «مساحت و کشش» (وحدت غیرتفکیکی) تشبیه شده، نه طول و عرض (تفکیکی). جبروت الهی، چونان کششی است که همه موجودات را در وحدتی حکیمانه به سوی کمال میکشاند. این تمثیل، با فلسفه وحدت وجود (مانند دیدگاه ابنعربی) سازگار است و در فلسفه اسلامی، جای تأمل دارد.
نقد ضعف حوزههای علمیه
ضعف حوزههای علمیه در رشد علمی و نفوذ عوامل خارجی نقد شده است. حوزهها باید به مهد علم، آزادی و تنویر تبدیل شوند. این نقد، ضرورت اصلاح نظام آموزشی حوزه را نشان میدهد. حوزه، چونان چشمهای است که باید از نفوذ آلودگیها مصون بماند. این موضوع، در تاریخ حوزه و سیاستگذاری آموزشی، شایسته بررسی است.
نقد نجسسازی
با نقل داستان نجس کردن کوزه، نفوذ عوامل خارجی در حوزهها نقد شده است. این نقد، تأثیر استعمار و سلاطین بر تضعیف حوزهها را نشان میدهد. حوزه، چونان گوهری است که باید از دستبرد بیگانگان حفظ شود. این تحلیل، در تاریخ حوزه و جامعهشناسی دینی، جای تأمل دارد.
تشویق علمی حوزهها
حوزهها باید مانند ورزشکاران تشویق شوند تا مغزهای متفکر شکوفا شوند. تشویق، چونان بارانی است که خاک حاصلخیز حوزه را به باروری میرساند. این پیشنهاد، ضرورت سرمایهگذاری در حوزههای علمی را نشان میدهد و در سیاستگذاری آموزشی، شایسته بررسی است.
| درنگ: حوزههای علمیه، چونان باغی هستند که با تشویق و تنویر، میتوانند نهالهای علم و حکمت را به بار آورند و جهان را از ظلم و جور برهانند. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد فرهنگ کفرسازی، ضعف حوزهها و نفوذ عوامل خارجی، ضرورت اصلاح نظام آموزشی و تشویق علمی را نشان داد. تبیین جبار بهمثابه مساحت و کشش، بر وحدت حکیمانه جبروت الهی تأکید کرد. این تحلیل، زمینهساز بررسیهای عمیقتر در جامعهشناسی دینی، تاریخ حوزه و فلسفه اسلامی است.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تبیین عمیق اسم «جبار»، رویکردی عرفانی، فلسفی و انتقادی ارائه داد. جبار، بهمثابه اسم ذاتی، ظهور اقتدار حکیمانه و فطری الهی است، نه قلدری یا اجبار چالشمحور. نقد معانی رایج (مانند مفردات راغب)، تأکید بر جبر فطری (مانند حرکت فلک)، جمع جبر با اختیار و رضایت، و نقد فرهنگ تکفیر و ضعف حوزهها، از نقاط قوت این تحلیل است. حوزههای علمیه، با تنزیه جبار از معانی استبدادی، تشویق علمی و رفع موانع رشد، میتوانند به مهد علم و تنویر تبدیل شوند. این تحلیل، زمینهساز تحقیقات بینرشتهای در الهیات، عرفان، فلسفه، لغتشناسی و جامعهشناسی دینی است.
| با نظارت صادق خادمی |