در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 377

متن درس

 

تحلیل و تبیین ماده کبر در اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۷۷)

دیباجه

در گستره معارف الهی، بررسی اسماء و صفات خداوند متعال، دریچه‌ای است به سوی فهم حقیقت وجود و ظهور آن در عالم هستی. ماده «کبر» به‌عنوان یکی از ریشه‌های زبانی پُربار در قرآن کریم, با تنوع معنایی خود، جلوه‌ای دوگانه از کمال و نقص را به نمایش می‌گدارد. این ماده، گاه در وصف عظمت بی‌کران الهی به‌کار می‌رود و گاه در توصیف خودبزرگ‌بینی مخلوق, که نقصانی در روح و روان اوست. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی عمیق و سیاق‌محور، این دوگانگی را با دقتی فلسفی و عرفانی شکافته و به تبیین جایگاه آن در چارچوب اسماء الحسنی پرداخته است.

بخش اول: دوگانگی معنایی ماده کبر

مفهوم‌شناسی ماده کبر

ماده «کبر» در زبان عربی، ریشه‌ای است که به معنای بزرگی، عظمت و برتری دلالت دارد. این ماده، در مشتقات گوناگون خود، گاه به‌عنوان صفتی کمالی در وصف ذات اقدس الهی ظاهر می‌شود و گاه به‌عنوان صفتی نقصان‌آمیز در توصیف حالات نفسانی انسان. برای نمونه، واژه «کبیر» در قرآن کریم، در آیه هُوَ [مطلب حذف شد] : اوست والاى بزرگ)، به عظمت ذاتی خداوند اشاره دارد، در حالی که «کبر» در معنای خودبزرگ‌بینی، صفتی نکوهیده است که از خصلت‌های نفسانی انسان سرچشمه می‌گیرد.

این دوگانگی، چالشی معناشناختی در تحلیل واژگان قرآنی پدید می‌آورد. چگونه ممکن است یک ماده زبانی، هم وصف کمال الهی باشد و هم وصف نقص انسانی؟ پاسخ این پرسش، در سیاق کاربرد واژه و جایگاه وجودی فاعل آن نهفته است. صفات کمالی چون «کبیر»،، «اکبر» و «تکبیر»، به ذات بی‌نیاز و بی‌مانند الهی بازمی‌گردند، که بزرگی‌اش ذاتی و مطلق است. در مقابل، صفات نقصانی چون «کبر»، «استکبار» و «تکبر»، به تلاش مخلوق برای ادعای بزرگی مستقل از حق تعالی اشاره دارند، که نتیجه‌اش جز انحراف و تباهی نیست.

درنگ: ماده «کبر» در قرآن کریم، آیینه‌ای است که دو چهره متضاد را بازمی‌تاباند: عظمت ذاتی الهی در صفات کمالی چون «کبیر» و «اکبر»، و خودبزرگ‌بینی مخلوق در صفات نقصانی چون «کبر» و «استکبار». این دوگانگی، ریشه در سیاق و جایگاه وجودی فاعل صفت دارد.

تحلیل صرفی مشتقات کبر

مشتقات ماده «کبر» در قرآن کریم، از نظر صرفی و معنایی، غنای زبان عربی را به نمایش می‌گذارند. واژه «جهکبیره»، که مؤنث «کبیر» است، در معنای بزرگی به‌کار می‌رود و گاه در ترکیباتی چون «کبائر» (گناهان بزرگ) ظاهر می‌شود، چنان‌که در آیه إِنْ تَجْتَنْبُوا كَبَائِرَرَ‌ مَا [مطلب حذف شد] : اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى شده‌‏اند دورى گزینید) به گناهان کبیره اشاره دارد. واژه «اکبر»، به‌عنوان صیغه تفضیل، بر برتری نسبی دلالت دارد، و «تکبیر» به معنای اظهار بزرگی، در آیه وَمَا تَكُونُ [مطلب حذف شد] : و در هیچ کارى نباشى) به‌گونه‌ای ظریف مشهود است، که هر شأنی در برابر شأن الهی، صغير می‌نماید.

درنگ: تقابل «کبير» و «صغير» در قرآن كريم, نه تضادی و نه نقضی، بلکه نسبی است. این نسبیت، جایگاه هر موجود را در سلسله‌مراتب هستی بازمی‌نمایاند و نشان می‌دهد که بزرگی و کوچکی، امری مقایسه‌ای است.

فقدان نقص در صغير و كبير

نکته‌ای بنیادین در تحليل ماده «كبر», فقدان نقص در هر دو صفت «كبير» و «صغير» است. برخلاف تصور رایج، صغير بودن به معنای ناقص بودن نیست. همان‌گونه که در آيه فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَى [مطلب حذف شد] : پس دیده بازگردان دو بار، آیا هیچ خللی می‌بینی؟) تأکید شده، هیچ نقصانی در آفرینش الهی یافت نمی‌شود. صغير بودن، تنها به معنای فقدان ذات مستقل است، نه نقص در كمال وجودي.

این دیدگاه، با تعاليم توحيد مفضل هم‌خوانی دارد، که در آن امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: آنچه در پیل است، در مور نیز یافت می‌شود. مور، هرچند صغير است، ناقص نیست، بلکه تمامی كمالات وجودي را در مقياس خود داراست. این تمثيل, كون گوهری درخشان، حقیقت توحیدی عالم را روشن می‌سازد: همه موجودات، ظهور حق‌اند، و نقص، جز در ادعای استقلال از حق، راه ندارد.

بخش سوم: متكبر در سياق الهي و انساني

متكبر به‌مثابه صفت كمال الهي

واژه «متكبر» در سياق الهي, صفتي كمالي است كه به عظمت ذاتي حق تعالي اشاره دارد. در آيه هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزْيزُ [مطلب حذف شد] : اوست‏ خداى يگانه‌‏اى كه جز او معبودى نيست، پادشاه، پاكيزه، سلامت، مؤمن، نگهبان، عزيز، جبار، متكبر)، «متكبر» در كنار «جبار» قرار گرفته و به بزرگي ذاتي الهي دلالت مي‌كند.

نكته كليدي: «متكبر» در سياق الهي، صفت كمال است كه عظمت ذاتي حق تعالي را نشان مي‌دهد، اما در سياق انساني، صفت نقص است كه به ادعاي استقلال از حق مي‌انجامد. اين تفاوت، ريشه در جايگاه وجودي فاعل صفت دارد.

بخش چهارم: هم‌جوارهای كبير و ميدان معنایی آن

كبير و عظيم

يكي از هم‌جوارهاي برجسته «كبير», واژه «عظيم» است. «عظيم», برخلاف «كبير» كه تنها در كيفيت (بزرگى معنوي) به‌كار مي‌رود، در هر دو ساحت كميت و كيفيت كاربرد دارد. براى نمونه، در آيه وَلَهُ [مطلب حذف شد] : و براى او پاداشى بزرگ است)، «عظيم» به پاداشى بزرگ در كميت و كيفيت اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بررسي هم‌جوارهاي «كبير»»,، از جمله «عظيم» و «على» و «جليل», نشان‌دهنده غناي ميدان معنايي اين صفت در قرآن كريم است. هر يك از اين واژگان، جلوه‌اي خاص به عظمت الهي مي‌بخشند و تحليل آن‌ها، به فهم دقيق‌تر حكمت قرآني ياري مي‌رساند. «كبير»’, با تمركز بر كيفيت، در كنار هم‌جوارهاي خود، تابلويي كامل از عظمت الهي ترسيم مي‌كند.

بخش پنجم: معرفت و ضرورت تحول در علوم ديني

اهميت معرفت در فهم صفات الهي

يكي از نكات محوري در درس‌گفتارها، تأكيد بر نقش معرفت در فهم صفات الهي. است. در آيه فَعْلَمُوْاَ أَأنَّنْهُ لَا إِلَهَ [مطلب حذف شد] : پس بدانيد كه هيچ معبودي جز خدا نيست)، علم، كليد ورود به حقيقت توحيد معرفي شده است.

نكته كليدي: مشكل اصلي در فهم صفات الهي، كمبود معرفت و دانش است، نه فقدان تقوا. حوزه‌حوزه‌ها علميه بايدي با تحول در آموزش، از نقالي به توليد علم و پژوهش معرفتي منتقل شوند.

نتيجه‌گيري كلي

تحليل ماده «كبر» در گستره قرآن كريم, سفري است به سوي فهم عميق‌تر حقيقت وجود و ظهور آن در عالم هستي. اين ماده، با دوگانگي معنيدار خود، آيينه‌اي است كه عظمت ذاتي الهي و نقصان نفساني انساني را بازمي‌تاباند.

با نظارت صادق خادمي

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. کدام یک از واژه‌های زیر در متن درسگفتار به عنوان صفت نقص معرفی شده است؟

2. بر اساس متن، واژه 'کبير' در مقابل کدام واژه قرار می‌گیرد؟

3. در متن درسگفتار، 'تکبير' به چه معنایی به کار رفته است؟

4. کدام یک از واژه‌های زیر در متن به عنوان هم‌جوار 'کبير' ذکر شده است؟

5. بر اساس متن، تفاوت اصلی 'کبير' و 'عظيم' در چیست؟

6. در متن درسگفتار، صغير به معنای ناقص بودن معرفی شده است.

7. بر اساس متن، 'کبير' و 'صغير' دارای تقابل نسبی هستند.

8. متن بیان می‌کند که 'متکبر' در مورد خداوند صفت نقص است.

9. بر اساس متن، 'على' از نظر معنایی بالاتر از 'کبير'، 'عظيم' و 'جليل' قرار دارد.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که 'کبر' و 'استکبار' به عنوان صفات کمال معرفی شده‌اند.

11. تفاوت اصلی بین 'کبير' و 'صغير' از نظر تقابل نسبی چیست؟

12. چرا در متن درسگفتار 'متکبر' در مورد خداوند صفت کمال و در مورد خلق صفت نقص است؟

13. منظور از 'عظيم' در مقایسه با 'کبير' در متن چیست؟

14. چرا در آیه 'کذلک يطبع الله على کل قلب متکبر جبار' قلب ذکر شده است؟

15. تفاوت 'جليل' و 'کبير' در کاربرد معنایی چیست؟

پاسخنامه

1. کبر

2. صغير

3. اظهار بزرگي

4. عظيم

5. کبير فقط در کیفیت، عظیم در کمیت و کیفیت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. کبير و صغير تقابل نسبی دارند، به این معنا که یک چیز می‌تواند نسبت به چیزی کبير و نسبت به چیز دیگر اصغر باشد.

12. چون خداوند ذات دارد و اظهار بزرگی او کمال است، اما خلق ذات ندارد و تقلید از بزرگی نقص محسوب می‌شود.

13. عظيم هم در کمیت و هم در کیفیت به کار می‌رود، اما کبير فقط در کیفیت بزرگ است.

14. قلب محل ادعای بزرگی و استقلال است، نه دست و پا که فقط ابزارند.

15. جلیل در بزرگی‌های معنوی به کار می‌رود، اما کبير می‌تواند در بزرگی جسمانی نیز استفاده شود.