متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در صفت جلال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۸۴)
مقدمه: درآمدی بر صفت جلال در الهیات و عرفان اسلامی
صفت «جلال» در نظام اسماء و صفات الهی، جایگاهی بس رفیع و متعالی دارد، چنانکه چونان قلهای عظیم در سپهر معرفت الهی میدرخشد. این صفت، که ریشه در جبروت و بلندمرتبهگی ذات باریتعالی دارد، نهتنها از صفات ذاتی حق محسوب میشود، بلکه بهعنوان اصل و مبدأ اسماء جلالی، نقشی بنیادین در فهم نظام خلقت و هدایت ایفا میکند. درسگفتار حاضر، که از مجموعه بیانات آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره استخراج شده، به تبیین جایگاه قرآنی، ذاتی، و کاربردی صفت جلال در دو ساحت اولیاء خدا و صاحبان قدرت اضلالی پرداخته و با نگاهی عمیق به کاربرد این صفت در سلوک عرفانی و آینده علوم قرآنی، افقهایی نو پیش روی پژوهشگران میگشاید.
بخش یکم: جایگاه صفت جلال در قرآن کریم
قلت ذکر جلال و حکمت آن
صفت «جلال» و مشتقات آن، برخلاف برخی اسماء الهی مانند «صمد» که یکبار در قرآن کریم ذکر شده، بهصورت اسم بسیط در این کتاب آسمانی نیامده است. این قلت ذکر، خود گواهی بر عظمت و ذاتی بودن این صفت است، چنانکه گویی خداوند متعال، با حفظ این صفت در پردهای از رمز و راز، آن را از دسترس مستقیم خلق دور نگه داشته است. در قرآن کریم، «جلال» تنها در دو شکل ترکیبی («ذوالجلال» و «ذیالجلال») و دو شکل فعلی («یجلیها» و «جلاها») ظاهر شده است. این دو آیه عبارتاند از:
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (الشمس: ۳)
ترجمه: «و سوگند به روز چون آن را روشن کند» ( [مطلب حذف شد] )
در این آیه، فاعل فعل «جلاها» نهار (روز) است که به روشنسازی و آشکارسازی زمین و خلقت اشاره دارد. این تجلی، ظهوری طبیعی و خلقی است که در نظام آفرینش رخ مینماید.
قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجْلِيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ (الأعراف: ۱۸۷)
ترجمه: «بگو: علم آن جز نزد پروردگارم نیست، و جز او آن را بهگاهش آشکار نکند» ( [مطلب حذف شد] )
در این آیه، فاعل «یجلیها» خداوند متعال است که به آشکارسازی وقت قیامت اشاره دارد. این تجلی، ظهوری الهی است که علم آن منحصر به ذات باریتعالی است. قلت ذکر «جلال» در قرآن کریم، حکمت الهی را در خود نهان دارد؛ زیرا این صفت، به دلیل شدت جبروت و ذاتی بودن، از تعلق مستقیم به خلق مبراست و تنها در قالب ترکیبات یا افعال محدود ظاهر شده تا عظمتش حفظ گردد.
| درنگ: قلت ذکر صفت «جلال» در قرآن کریم، نشانهای از ذاتی بودن و عظمت بیکران آن است. این صفت، بهعنوان اصل اسماء جلالی، در پردهای از رمز و راز قرار گرفته تا از دسترس مستقیم خلق محافظت شود. |
تحلیل جایگاه قرآنی جلال
در نظام الهیات اسلامی، فراوانی یا قلت ذکر اسماء الهی در قرآن کریم، بر اساس حکمت و اهمیت آنها تعیین شده است. «جلال»، به دلیل جایگاهش بهعنوان صفتی ذاتی و نفسی، بهصورت بسیط در قرآن کریم ذکر نشده تا از وابستگی به خلق مصون بماند. این صفت، که اصل و مبدأ اسماء جلالی مانند «عظیم»، «کبیر»، و «متکبر» است، در دو آیه یادشده بهصورت فعلی و در دو مورد بهصورت ترکیبی («ذوالجلال» و «ذیالجلال») آمده است. این محدودیت در ذکر، نه از سر کماهمیتی، بلکه به دلیل شدت جبروت و تعلق آن به ذات الهی است. گویی «جلال» چونان کوهی عظیم است که خلق را به حیرت وامیدارد، اما مستقیماً با آنها تعامل نمیکند.
بخش دوم: ماهیت ذاتی صفت جلال
جلال، صفتی نفسی و بینیاز از خلق
صفت «جلال» در ذات خود، نفسی، باطنی، و حقيقي است و از تعلق به خلق مبراست. این صفت، چنانکه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند، به مثابه کوهی بلند است که وجودش به کسی آسیب نمیرساند و خلق در حریم آن راهی ندارد. برخلاف صفات فعلی مانند «متکبر» که فاعل خلقی دارند و ممکن است در ظرف خلق تأثیراتی مانند تحقیر یا ستم ایجاد کنند، «جلال» فاعل خلقی ندارد و از اینرو، ترس از آن ناشی از سوءتفاهم است. این صفت، در ذات خود، مظهر جبروت و بلندمرتبهگی است که به خلق کاری ندارد، بلکه در ساحت ذات الهی میدرخشد.
| درنگ: «جلال» صفتی ذاتی و نفسی است که از تعلق به خلق مبراست. این صفت، چونان قلهای عظیم، در ساحت الهی میدرخشد و خلق را به حیرت وامیدارد، اما مستقیماً با آنها تعامل نمیکند. |
تمایز جلال از عظیم
یکی از تمایزات کلیدی در این درسگفتار، تفاوت میان «جلال» و «عظیم» است. «عظیم» به بزرگی صرف اشاره دارد، اما «جلال» بزرگی همراه با هیبت، مکنت، و عظمت است. به تعبیری، «عظیم» از اسماء جلالی است، اما «جلال» اصل و مبدأ این اسماء محسوب میشود. گویی «عظیم» چونان دریایی گسترده است که عظمتش همه را در بر میگیرد، اما «جلال» چونان قلهای رفیع است که با هیبت و جبروت، از دسترس همگان دور است. این تمایز، جایگاه والای «جلال» را در نظام اسماء الهی نشان میدهد.
بخش سوم: کاربرد صفت جلال در ساحت خلق
دو گروه بهرهمند از جلال
صفت «جلال» در ظرف خلق، در دو ساحت متضاد ظهور مییابد: اولیاء خدا و صاحبان قدرت اضلالی. این دو گروه، هر یک به شیوهای متفاوت، از این صفت بهره میبرند:
اولیاء خدا: جلالی جمالی و کمالی
اولیاء خدا، بهویژه محبوبین، از صفت «جلال» برای هدایت خلق و امت بهره میجویند. نزولات جلال در این ساحت، به خلق، امت، و مردم منجر میشود. این تجلی، که با جمال و کمال همراه است، چونان نوری است که تاریکیهای جهل را میزداید و خلق را به سوی حقیقت رهنمون میسازد. اولیاء، با اتکا به این صفت، سنگ سخت خلق را نرم کرده و آنها را به سوی کمال هدایت میکنند.
صاحبان قدرت اضلالی: جلالی اضلالی
در مقابل، صاحبان قدرت اضلالی، مانند ابلیس، فرعون، و سلاطین ظالم، از «جلال» برای اضلال، تحقیر، و ستم استفاده میکنند. نزولات این جلال، به خواری، سستی، و نكبت منجر میشود. این گروه، که مظهر اضلال الهیاند، چونان طوفانی ویرانگر عمل میکنند که خلق را به سوی ضعف و انحطاط میکشاند. به تعبیر قرآن کریم:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ (الزخرف: ۵۴)
ترجمه: «پس قومش را سبک شمرد و آنها از او اطاعت کردند» ( [مطلب حذف شد] )
این آیه به استخفاف فرعون اشاره دارد که مظهر جلال اضلالی است.
| درنگ: صفت «جلال» در دو ساحت متضاد ظهور مییابد: در اولیاء خدا، به هدایت و کمال خلق میانجامد، و در صاحبان قدرت اضلالی، به خواری و نكبت منجر میشود. این دوگانگی، حکمت الهی در نظام خلقت را نشان میدهد. |
تمایز جلال و اجلال
تمایز میان «جلال» و «اجلال» از دیگر نکات کلیدی این درسگفتار است. «جلال» صفت ذاتی و وصفی است، در حالی که «اجلال» به ظهور فعلی و جبروتی اولیاء اشاره دارد. «اجلال» مظهر اقتدار باطنی، عصمت، و کمال اولیاء است که در اعجاز آنها به اوج میرسد. اعجاز اولیاء، چونان معجزهای است که خلق را به سوی هدایت و راستی سوق میدهد، نه به سوی نكبت و سستی. در مقابل، در جلالی اضلالی، حتی اجلال نیز به تحقیر و ستم منجر میشود. گویی «اجلال» در اولیاء، چونان آتشی است که نور میپراکند، اما در اضلالیها، چونان آتشی است که ویرانی به بار میآورد.
بخش چهارم: جلال در سلوک عرفانی
استفاده اخباری و انشایی از جلال
استفاده از صفت «جلال» در سلوک عرفانی به دو صورت ممکن است:
- اخباری: خواندن آیات یا دعاهای حاوی «جلال»، مانند آیه وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (الرحمن: ۲۷) (ترجمه: «و جاودانه ماند چهره پروردگارت که صاحب [مطلب حذف شد] ) بدون اشکال است. این استفاده، چونان نوشیدن آبی زلال است که روح را سیراب میکند.
- انشایی: استفاده مستقیم از «جلال» در سلوک، نیازمند مجوز و تمکین است. این صفت، به دلیل شدت و جبروت، ممکن است سالک را، اگر آماده نباشد، چونان کورهای سوزان نابود کند. تنها اولیاء و صاحبان مکنت میتوانند از آن بهره ببرند.
| درنگ: استفاده انشایی از صفت «جلال» نیازمند تهذیب نفس و تمکین است. بدون آمادگی، این صفت ممکن است سالک را به هلاکت روحانی سوق دهد، اما در دست اولیاء، به هدایت خلق میانجامد. |
جلال و حديد: نماد قوت و جبروت
صفت «جلال» با «حديد» (آهن) پیوندی عمیق دارد، چنانکه باید بر آهن نوشته شود، نه بر سنگهای قیمتی مانند عقیق یا فیروزه. این ارتباط، به ویژگی سخت و جبروتی «جلال» اشاره دارد. خلفای ظالم نیز از اسماء جلالی برای استکبار و استعلاء بهره میجستند، اما این استفاده، به اضلال و تحقیر خلق منجر میشد. در قرآن کریم آمده است:
وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ (الحدید: ۲۵)
ترجمه: «و آهن را که در آن نیرویی سخت است فرو فرستادیم» ( [مطلب حذف شد] )
حديد، نماد قوت و استقامت، مظهر جلال در عالم ماده است که در دست اولیاء، به هدایت، و در دست ظالمان، به اضلال میانجامد.
بخش پنجم: جلال و مظاهر طبیعی
مواد طبیعی بهعنوان مظاهر نازله جلال
تمامی مواد طبیعی، از خار بیابان تا زعفران، گلاب، عطر، فلفل، سماق، و کندر، مظاهر نازله صفت «جلال» هستند. این مواد، که هر یک مظهر اسمی الهیاند، باید به تناسب و اندازه استفاده شوند، وگرنه ممکن است به آسیبهای جسمی و روحی منجر شوند. گویی این مواد، چونان آینههایی هستند که نور جلال الهی را در عالم ناسوت بازمیتابانند، اما استفاده نادرست از آنها، چونان نوشیدن شرابی گوارا در کاسهای ترکخورده، به زیان میانجامد.
| درنگ: مواد طبیعی مانند زعفران و فلفل، مظاهر نازله صفت «جلال» هستند. استفاده متعادل از این مواد، به تعادل زیستی و روحانی میانجامد، اما زیادهروی در آنها، به آسیب منجر میشود. |
علم اسماء و آینده علوم
علم اسماء، دانشی جامع است که میتواند تمام مظاهر خلقت را کدبندی کرده و نزولات و برکات آنها را آشکار سازد. علوم لدنی و تجربی، چونان دو بال پرندهای هستند که به سوی حقیقت پرواز میکنند. جدایی این دو، خرافهای است که بشر را از انکشاف حقیقت محروم میسازد. اگر بشر از این علوم بهره ببرد، حقایق الهی آشکار خواهد شد و زندگی او به سوی کمال رهنمون میگردد.
بخش ششم: چشمانداز آینده و قرآن کریم
آینده طب و نقش قرآن کریم
قرآن کریم، نهتنها کتاب هدایت اخلاقی، بلکه کتاب علم و زندگی است. اگر این کتاب آسمانی بهعنوان منبعی علمی و عملی باز شود، بیمارستانها و داروخانههای مبتنی بر اسماء الهی ایجاد خواهند شد. در آینده، طب به جایی خواهد رسید که مرگ را اختیاری کند، چنانکه خواب و بیداری اختیاری است. گویی طب آینده، چونان کلیدی است که قفل مرگ را میگشاید و انسان را به سوی حیاتی جاودان رهنمون میسازد.
| درنگ: قرآن کریم، فراتر از کتاب اخلاقی، منبعی علمی و عملی است که در آینده، بیمارستانها و داروخانههای مبتنی بر اسماء الهی را هدایت خواهد کرد و مرگ را به امری اختیاری بدل خواهد ساخت. |
نقد خرافات و اخاذی
فالگیری، جنگیری، و دعانویسی غیرمصلحتی، خرافه و اخاذی است. اولیاء خدا از اسماء الهی جز به مصلحت استفاده نمیکنند و از تخطی از حق پرهیز دارند. این نقد، چونان آینهای است که حقیقت را از خرافه جدا میسازد و خلق را به سوی معرفت راستین هدایت میکند.
ابلیس و جلال اضلالی
ابلیس، بهعنوان مظهر جلال اضلالی، موجودی عظیم است که خداوند متعال مستقیماً در برابرش ایستاد، زیرا هیچ مخلوقی توان مقابله با او را نداشت. در قرآن کریم آمده است:
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (ص: ۸۲)
ترجمه: «گفت: به عزتت سوگند که همه آنها را گمراه خواهم کرد» ( [مطلب حذف شد] )
این آیه، به عظمت ابلیس و نقش او بهعنوان مظهر اضلال اشاره دارد.
چشمانداز سیاسی و اسلامی
با نگاهی خوشبینانه به آینده، دشمنان بیسیاست، مانند آمریکا، به دلیل فقدان سیاست قرآنی شکست خواهند خورد. اسلام، با اتکا به سیاست قرآنی، چونان سرداری است که با شمشیر حکمت، باطل را درهم میکوبد. این چشمانداز، امیدی است که قلب مؤمنان را روشن میسازد.
| درنگ: سیاست قرآنی، کلید پیروزی اسلام بر باطل است. دشمنان بیسیاست، در برابر حکمت الهی شکست خواهند خورد و آینده جهان، با نشاط و علم، به سوی کمال پیش خواهد رفت. |
جمعبندی و نتیجهگیری
صفت «جلال»، بهعنوان یکی از صفات ذاتی و نفسی خداوند متعال، جایگاهی رفیع در نظام اسماء الهی دارد. قلت ذکر آن در قرآن کریم، حکمت الهی را در حفظ عظمت این صفت نشان میدهد. این صفت، در دو ساحت متضاد اولیاء خدا و صاحبان قدرت اضلالی ظهور مییابد و در سلوک عرفانی، نیازمند تهذیب نفس و تمکین است. آینده علوم، با باز شدن قرآن کریم بهعنوان کتاب علم و زندگی، افقهایی نو پیش روی بشر خواهد گشود. این درسگفتار، منبعی غنی برای پژوهشگران الهیات و عرفان است که با نگاهی عمیق به صفت «جلال»، راه را برای فهم حقیقت الهی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی