متن درس
اسما و صفات الهی: کاوش در صفت قاطع
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۹۴)
دیباچه: درآمدی بر صفت قاطع و ضرورت آن در نظام هستی
صفت «قاطع»، چونان شمشیری برنده در گنجینه اسمای حسنی، جلوهای از صفات جلالی خداوند است که در نظام هستی و تربیت انسانی نقشی بیبدیل ایفا میکند. این صفت، که در ظرف فلسفی و اخلاقی ضرورت خود را آشکار میسازد، نهتنها برای حفظ نظم وجودی عالم، بلکه برای اصلاح نفس و استیفای عدالت در جامعه ضروری است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عمیق این صفت در پرتو آیات قرآن کریم، دیدگاههای کلامی، عرفانی، و فلسفی میپردازد. با نقدی بر دیدگاههای مدرن که قصاص و تنبیه را غیراخلاقی میپندارند، این اثر به کاوش در انواع قاطع (طبیعی، قصری، حقی، خلقی، عادلانه، و جائرانه) و کاربرد آن در تربیت نفس و نظام اجتماعی مینشیند. دیباچه حاضر، خواننده را به سفری معرفتی دعوت میکند که در آن، صفت قاطع چونان آیینهای، جلال و حکمت الهی را توأمان بازمینمایاند.
بخش نخست: تبیین مفهومی و ویژگیهای صفت قاطع
تعریف قاطع و ضرورت فلسفی آن
صفت «قاطع»، به معنای بریدن و جداسازی با اقتدار، از صفات جلالی خداوند است که در ظرف وجودی و اخلاقی عالم ظهور مییابد. این صفت، چونان تیغی تیز، نظم هستی را سامان میدهد و بدون آن، نظام آفرینش از حرکت بازمیماند. در فلسفه اسلامی، قاطع بهعنوان موتور محرک نظام وجودی شناخته میشود که با قطع و جداسازی، راه را برای وصل و کمال هموار میسازد. در ظرف اخلاقی نیز، این صفت برای تربیت نفس و اصلاح جامعه ضروری است، زیرا بدون تنبیه و جزا، نظام اجتماعی از عدالت تهی میگردد.
درنگ: صفت قاطع، با اقتدار و برندگی خود، موتور محرک نظام هستی و پایه تربیت اخلاقی است که بدون آن، نظم وجودی و اجتماعی مختل میشود.
ضرورت اخلاقی قاطع
در حوزه اخلاق، قاطع بهعنوان ابزار تنبیه و اصلاح، نقشی محوری دارد. تنبیههایی چون قصاص، حدود، یا حتی ضرب، اگر در حد و اندازه خود باشند، برای حفظ سلامت اخلاقی جامعه ضروریاند. انکار این صفت، که برخی آن را ناشی از ناآگاهی فلسفی یا مشکلات روحی-روانی میدانند، به انحراف فکری میانجامد. قاطع، چونان جراحی ماهری که زخم را برای بهبودی میشکافد، نفس را از آلودگیها پاک میکند و جامعه را به سوی عدالت هدایت مینماید.
بخش دوم: جایگاه قرآنی صفت قاطع
آیات مرتبط با قاطع
صفت قاطع در قرآن کریم بهصورت فعلی و در ظروف مختلف ذکر شده است، که هر یک جلوهای از این صفت را در نظام هستی یا تربیت انسانی نشان میدهد:
- ﴿مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ﴾ [مطلب حذف شد] : هر درخت خرمایی که بریدید یا آن را بر ریشههایش واگذاردید، به اذن خدا بود).
- ﴿وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ﴾ [مطلب حذف شد] : و راه را قطع میکنید).
- ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا﴾ [مطلب حذف شد] : و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردهاند، دستشان را قطع کنید).
- ﴿فَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ﴾ [مطلب حذف شد] : پس دستهای خود را بریدند).
- ﴿يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾ [مطلب حذف شد] : آنچه را خدا به پیوستن آن امر کرده، قطع میکنند).
- ﴿فَلَقَطَعْنَا مِنْهُ وَتِينَهُ﴾ [مطلب حذف شد] : آنگاه رگ گردنش را میبریدیم).
- ﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ﴾ [مطلب حذف شد] : دستها و پاهای شما را بهصورت یکدرمیان قطع میکنم).
این آیات، چونان چراغهایی فروزان، جامعیت صفت قاطع را در ظروف گوناگون نشان میدهند. عدم استعمال اسمی قاطع در قرآن کریم، نشانه لطف الهی است که شدت جلال را تعدیل کرده و رحمت را بر غضب مقدم میدارد.
درنگ: صفت قاطع در قرآن کریم بهصورت فعلی و در ظروف متنوع (طبیعی، قصری، حقی، خلقی) آمده و عدم استعمال اسمی آن، نشانه لطف الهی در تعدیل جلال است.
انواع قاطع در قرآن کریم
صفت قاطع در قرآن کریم به اشکال مختلف ظهور یافته است:
- قاطع طبیعی: مانند قطع درخت خرما (حشر: ۵) یا حرکت گامبهگام برای وصول، که چونان ریسمانی، مسیر رسیدن به مقصد را هموار میکند.
- قاطع قصری: مانند قطع دست دزد (مائده: ۳۸)، که بهعنوان جزای عادلانه، نظم اجتماعی را حفظ میکند.
- قاطع حقی: مانند قطع وتین در عذاب الهی (حاقه: ۴۶)، که اقتدار الهی را در برابر معاندان نشان میدهد.
- قاطع خلقی: مانند قطع دست زنان در داستان یوسف (یوسف: ۳۱)، که از انگیزههای عاطفی و طبیعی نشأت میگیرد.
- قاطع عادلانه: مانند اجرای حدود (مائده: ۳۸)، که استیفای عدالت را تضمین میکند.
- قاطع جائرانه: مانند قطع راه (عنکبوت: ۲۹) یا صله رحم (رعد: ۲۵)، که به انحراف و ظلم میانجامد.
این تنوع، چونان رنگینکمانی از معانی، جامعیت قرآن کریم را در تبیین صفت قاطع نشان میدهد.
بخش سوم: ضرورت قاطع در نظام هستی و تربیت
نقش قاطع در نظام وجودی
بدون صفت قاطع، نظام هستی از حرکت بازمیماند. قطع، چونان کلیدی است که درهای وصل و کمال را میگشاید. در عرفان اسلامی، هجران (قطع عاشق از معشوق) اشتياق و قرب را به ارمغان میآورد. این اصل، در آیه ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾ [مطلب حذف شد] : هیچ جنبندهای در زمین و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند نیست مگر امتهایی مانند شما؛ ما در این کتاب از هیچ چیز فروگذار نکردهایم) تأیید میشود. این آیه، چونان آیینهای، جامعیت قرآن کریم را در بیان تمام واقعیات، از جمله اقسام قطع، نشان میدهد.
درنگ: صفت قاطع، موتور محرک نظام هستی است که بدون آن، وصل و کمال ممکن نیست؛ هجران در عشق، نمونهای از قطع است که اشتياق و قرب را به دنبال دارد.
قاطع و استیفای عدالت
قاطع، ابزار تحقق عدالت در جامعه است. آیه ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا﴾ (سوره مائده، آیه ۳۸) نشاندهنده اجرای عدالت از طریق قطع عادلانه است. این جزا، چونان ترازویی دقیق، حقوق جامعه را استیفا میکند. بدون صفات جلالی، نظام اجتماعی از عدالت تهی شده و به هرجومرج میانجامد.
بخش چهارم: نقد دیدگاههای مدرن و عاطفیگرایی
نقد انکار قصاص و تنبیه
دیدگاههای مدرن که قصاص، حدود، یا تنبیه را غیراخلاقی میدانند، از منظر فلسفی و اخلاقی مورد نقد قرار گرفتهاند. این دیدگاهها، که گاه ناشی از ناآگاهی یا مشکلات روحی-روانی هستند، به انحراف فکری منجر میشوند. کشورهای پیشرفته، که قصاص را نقد میکنند، خود در عمل به خشونتهای شدیدتری متوسل میشوند. این تناقض، چونان نقابی از ریا، ادعاهای آنها را رسوا میسازد.
درنگ: انکار قصاص و تنبیه، ناشی از ناآگاهی فلسفی یا مشکلات روحی-روانی است؛ کشورهای مدعی حقوق بشر، خود در عمل به خشونت متوسل میشوند.
نقد عاطفیگرایی
عاطفیگرایی، که قصاص یا تنبیه را به دلیل ترحم نفی میکند، خرافه و انحراف است. اجرای حدود باید عاقلانه و با رعایت حداقل شرایط اجتماعی (مانند تأمین نان و آب) باشد. در جامعهای که حداقلها فراهم نیست، اجرای حدود جایز نیست، زیرا تنبیه بدون تأمین نیازهای اولیه، به ظلم میانجامد. این اصل، چونان چراغی راهنما، مسیر عدالت را روشن میکند.
بخش پنجم: قاطع و تربیت نفس
کاربرد قاطع در اصلاح نفس
صفت قاطع در تربیت نفس و اصلاح مشکلات روحی-روانی (مانند سستی، وسواس، ضعف اراده، یا ترس) نقشی کلیدی دارد. ذکر «یا قاطع» یا «یا مقطع»، بهصورت محدود (هفتگی یا ماهانه)، نفس را صیقل داده و از آلودگیها پاک میکند. این ذکر، چونان آبی زلال، روان را شستوشو داده و اراده را استحکام میبخشد.
درنگ: ذکر «یا قاطع» یا «یا مقطع»، بهصورت محدود، برای تقویت اراده، دفع وسواس، و اصلاح نفس مؤثر است و روان را از آلودگیها پاک میکند.
تفاوت قاطع با قامع و قامح
قاطع، برخلاف قامع و قامح که برای سرکوب استکبارهای بزرگ و بهصورت محدود (در طلسمات) استفاده میشوند، برای تربیت عمومی و اصلاح نفس مناسب است. قاطع، چونان گروه ضربت قامع و قامح، انعطافپذیرتر بوده و در اذکار عمومی قابل استفاده است.
بخش ششم: جامعیت قرآن کریم در بیان قاطع
تنوع اقسام قطع در قرآن
قرآن کریم، چونان گنجینهای بیپایان، تمام اقسام قطع (الهی، خلقی، طبیعی، قصری، عادلانه، جائرانه، باطنی، ظاهری) را در آیات محدود خود بیان کرده است. آیه ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾ (سوره انعام، آیه ۳۸) بر این جامعیت دلالت دارد. این جامعیت، چونان دریایی بیکران، تمامی واقعیات را در خود جای داده است.
درنگ: قرآن کریم، با جامعیت خود، تمام اقسام قطع را در آیات محدود بیان کرده و هیچ واقعیتی را فروگذار نکرده است.
لطف الهی در قاطع
عدم استعمال اسمی «قاطع» در قرآن کریم، نشانه لطف الهی است که شدت جلال را تعدیل کرده و رحمت را بر غضب مقدم میدارد. این لطافت، چونان نسیمی ملایم، اقتدار الهی را با رحمت درآمیخته است.
بخش هفتم: نقد مشکلات روحی و عاطفی علما
تأثیر تجارب تلخ بر دیدگاههای ک.Th.می
برخی علما، مانند ملاصدرا و محیالدین، به دلیل تجارب تلخ و مشکلات روحی-روانی، ابتدا خلود در عذاب را انکار کردند. این انکار، چونان سایهای از زخمهای روحی، مانع فهم حق شد. اما ملاصدرا در اواخر عمر، با پذیرش خلود، به حقیقت نزدیکتر شد. این امر، چونان هشداری است که عاطفیگرایی میتواند مانع درک حقایق الهی گردد.
درنگ: عاطفیگرایی برخی علما، ناشی از تجارب تلخ، مانع فهم حقایق الهی مانند خلود در عذاب شد، اما پذیرش حقیقت، راه را به سوی معرفت گشود.
بخش هشتم: قاطع و اصلاح جامعه
اجرای حدود در جامعه سالم
اجرای حدود، تنها در جامعهای سالم که حداقل نیازها (مانند نان و آب) تأمین شده باشد، جایز است. در چنین جامعهای، فرد خود به گناه اعتراف میکند، زیرا زمینههای ربوبی فراهم است. اجبار به اعتراف، چونان بذری در خاک نامناسب، نتیجهای ندارد. این اصل، چونان چراغی در مسیر عدالت، راه را برای اصلاح جامعه روشن میکند.
درنگ: اجرای حدود در جامعهای سالم با تأمین حداقلها جایز است؛ اجبار به اعتراف در نبود زمینههای ربوبی، بینتیجه است.
نقد رسانههای اسلامی
ضعف رسانههای اسلامی در برابر تبلیغات غربی، مانع تبیین حقایق دینی شده است. کشورهای پیشرفته، با رسانههای قوی، خشونت خود را پنهان میکنند، اما انقلاب ۵۷ و شهدا، چونان مشعلی فروزان، آبروی آنها را بردهاند. این امر، ضرورت تقویت رسانههای اسلامی را نشان میدهد.
بخش نهم: کاربرد قاطع در اذکار و تربیت
ذکر قاطع و اصلاح نفس
ذکر «یا قاطع» یا «یا مقطع»، بهصورت محدود (هفتگی یا ماهانه)، برای تقویت اراده، دفع وسواس، ترس، و گناه توصیه میشود. قرائت آیات قاطع (مانند مائده: ۳۸، حاقه: ۴۶) نیز نفس را صیقل میدهد. این اذکار، چونان آمپولی شفابخش، روان را از سستی و آلودگی رها میسازد. استفاده از قاطع با اسماء جمالی (مانند کریم، لطیف) تعادل ایجاد میکند.
درنگ: ذکر «یا قاطع» یا «یا مقطع» و قرائت آیات قاطع، برای تقویت اراده، دفع وسواس، و اصلاح نفس مؤثر است و با اسماء جمالی متعادل میشود.
توصیههای عملی برای ذکر قاطع
استفاده از ذکر قاطع باید متناسب با حال فرد (زن، مرد، مؤمن، گناهکار) باشد. در مواقع ضعف، ترس، یا وسواس، قرائت آیات قاطع (مانند اعراف: ۱۲۴، حشر: ۵) بدون طلب خاص، نفس را تقویت میکند. این عمل، چونان نسیمی(GLFW
System:
جمعبندی و نتیجهگیری
کاوش در صفت قاطع، چونان سفری در اعماق الهیات اسلامی، جلوهای از حکمت و اقتدار الهی را به نمایش میگذارد. این تحلیل نشان داد که:
- صفت قاطع، با اقتدار خود، موتور محرک نظام هستی و پایه تربیت اخلاقی است.
- قرآن کریم، با جامعیت خود، تمام اقسام قطع را در آیات محدود بیان کرده است.
- عدم استعمال اسمی قاطع، نشانه لطف الهی در تعدیل جلال است.
- قاطع در ظروف مختلف (طبیعی، قصری، حقی، خلقی، عادلانه، جائرانه) ظهور مییابد.
- اجرای حدود و قصاص، برای استیفای عدالت در جامعه سالم ضروری است.
- عاطفیگرایی، مانع فهم حقایق الهی و اجرای عدالت میشود.
- ذکر قاطع، ابزار مؤثری برای اصلاح نفس و تقویت اراده است.
- انقلاب ۵۷، با تقویت اقتدار دنیوی، نمونهای از کاربرد قاطع در اصلاح جامعه است.
- ضعف رسانههای اسلامی، مانع تبیین حقایق دینی در برابر تبلیغات غربی است.
با نظارت صادق خادمی