متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی
بخش سوم: تبیین صفت قاسم در پرتو قسمهای قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۹۷)
مقدمه: درآمدی بر صفت قاسم و قسمهای الهی
در منظومه اسماء الحسنی، صفت «قاسم» چونان نگینی درخشان در میان صفات جلالی میدرخشد و تجلی اقتدار و حکمت بیکران الهی را در تقسیم و افراز حکیمانه به نمایش میگذارد. این صفت، که در سه معنای ظاهری تقسیم، زیبایی و سوگند متجلی میشود، در باطن، به یک حقیقت واحد، یعنی تجزیه حکیمانه، اشاره دارد. در این بخش از کتاب، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سیصد و نود و هفتم است، صفت «قاسم» با تمرکز بر معنای سوگند (قسم) در قرآن کریم بررسی میشود. قسمهای الهی، که بیش از یکصد و بیست مورد در قرآن کریم ذکر شدهاند، ابزاری جلالی برای رفع شک و تردید انسان و تثبیت حقایق الهیاند. این نوشتار، به تحلیل جایگاه صفت قاسم، دلایل فراوانی قسمهای قرآنی، و ارتباط آنها با ضعف قابل انسانی میپردازد.
بخش یکم: جایگاه صفت قاسم در نظام اسماء الحسنی
تبیین معانی صفت قاسم
صفت «قاسم»، بهعنوان یکی از صفات جلالی الهی، در سه معنای ظاهری تجلی مییابد: تقسیم، زیبایی (حسنالوجه) و سوگند (قسم). هرچند این معانی در نگاه نخست متفاوت به نظر میرسند، اما در باطن، همگی به یک حقیقت واحد، یعنی تجزیه و افراز حکیمانه، بازمیگردند. معنای تقسیم، که در آیه ﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي [مطلب حذف شد] : ما معیشتشان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم) بهصراحت آمده، به توزیع حکیمانه نعمات الهی اشاره دارد. زیبایی، که در حسنالوجه متجلی است، نتیجه تناسب و توازن در این تقسیم است، و سوگند، که در قسمهای قرآنی ظهور مییابد، ابزاری برای تثبیت حقایق و رفع شکاکیت است. این سه معنا، چونان شاخههای یک درخت تناور، از ریشهای واحد، یعنی حکمت و اقتدار الهی، تغذیه میشوند.
در نظام اسماء الحسنی، «قاسم» در زمره صفات جلالی قرار دارد که عظمت و اقتدار الهی را در برابر نافرمانی و شکاکیت انسانی به نمایش میگذارند. این صفت، در کنار دیگر صفات جلالی چون «عزیز» و «جبار»، جایگاه ویژهای دارد و در سنت عرفانی، بهعنوان نمادی از شدت و عدالت الهی شناخته میشود.
ریشهشناسی و اشتقاق صفت قاسم
صفت «قاسم» از ریشه «قسم» مشتق شده که در لغت به معنای تقسیم و افراز است. این ریشه، در معنای دلالی، به توزیع عادلانه و حکیمانه اشاره دارد و در معنای التزامی، به تثبیت و تحکیم حقایق از طریق سوگند دلالت میکند. زیبایی (حسنالوجه) نیز، که از تناسب و توازن در تقسیم ناشی میشود، به این ریشه بازمیگردد. این غنای معنایی، چونان گوهری چندوجهی، نشاندهنده عمق و دقت زبان عربی در بیان حقایق الهی است. در علم لغتشناسی اسلامی، هر لفظی بار معنایی خاص خود را دارد و «قاسم» با ظرافتی بینظیر، حکمت الهی را در توزیع نعمات و تثبیت ایمان متجلی میسازد.
بخش دوم: جایگاه قسمهای قرآنی در صفت قاسم
فراوانی قسمهای قرآنی
قسمهای قرآنی، که بیش از یکصد و بیست مورد در قرآن کریم ذکر شدهاند، جلوهای برجسته از صفت «قاسم» در معنای سوگنداند. این فراوانی، در مقایسه با معنای تقسیم که تنها یکبار در آیه ۳۲ سوره زخرف آمده، نشاندهنده اهمیت قسم بهعنوان ابزاری جلالی برای رفع شک و تردید انسانی است. قسمها، چونان تیغهای بران عدالت الهی، برای تثبیت حقایق و مقابله با نادانی و نافرمانی به کار میروند. خداوند در قرآن کریم به خود، به آسمان و زمین، به قیامت، و به دیگر مخلوقات قسم میخورد تا ایمان و یقین را در دلهای شکاک بکارد.
این فراوانی، نه از سر ضعف الهی، بلکه به دلیل ضعف قابل انسانی است. انسان، به دلیل کمبود علم و یقین، که در آیه ﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ [مطلب حذف شد] : و به شما جز اندکی از دانش داده نشده) به آن اشاره شده، در برابر حقایق الهی شکاک و منکر است. این شکاکیت، که در آیه ﴿أَكْثَرُهُمْ [مطلب حذف شد] : بیشترشان نمیفهمند) نیز تأیید شده، قسمهای الهی را ضروری ساخته است.
دلایل قسمهای الهی
دلایل قسمهای الهی را میتوان در شکاکیت و نادانی انسان جستوجو کرد. انسان، موجودی است که به دلیل کمبود یقین، نهتنها در امور عادی، بلکه حتی در برابر انبیا و ذات اقدس الهی نیز دچار شک و تردید میشود. این شکاکیت، که در تاریخ و روایات بهصورت نسبتهای ناروا به انبیا، مانند طرفداری از خویشان، متجلی شده، ایمان صوری و نفاقآمیز را به دنبال داشته است. خداوند، برای رفع این ضعف و تثبیت حقایق، به قسم متوسل میشود. قسم، چونان کلیدی که قفلی محکم را میگشاید، راه را برای پذیرش ایمان حقیقی هموار میسازد.
برای نمونه، در آیه ۶۵ سوره نساء آمده است:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾
[مطلب حذف شد] : به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند مگر آنکه تو را در اختلافاتشان داور قرار دهند و سپس از آنچه حکم کردی در دلشان ملالی نیابند و کاملاً تسلیم شوند). این آیه، با قسم الهی، نفاق منافقین را افشا میکند و نشان میدهد که ایمان آنها از سر ناچاری و تظاهر است.
بخش سوم: تحلیل آیات قرآنی مرتبط با قسم
قسم الهی و افترای انسان
یکی از آیات برجسته در تبیین قسمهای الهی، آیه ۵۶ سوره نحل است:
﴿وَيَجْعَلُونَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ﴾
[مطلب حذف شد] : و برای آنچه نمیدانند، نصیبی از آنچه روزیشان دادهایم قرار میدهند. به خدا سوگند که از آنچه افترا میبستید بازخواست خواهید شد). این آیه، با قسم «تالله»، به افترای انسان در نسبت دادن نعمات الهی به غیر خدا اشاره دارد. افترا، نتیجه ناآگاهی و شک است که خداوند با قسم، آن را محکوم میکند.
این قسم، چونان مشعلی که تاریکی جهل را میزداید، حقیقت را آشکار میسازد و انسان را به بازخواست از اعمالش هشدار میدهد. ناآگاهی انسان، که او را به شرک و کفر سوق میدهد، در برابر اقتدار الهی ناچیز است، و قسم الهی، این ناچیزی را به روشنی نشان میدهد.
قسم الهی و تأثیر شیطان
آیه ۶۳ سوره نحل، نمونه دیگری از قسمهای الهی است:
﴿تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾
[مطلب حذف شد] : به خدا سوگند که بهسوی امتهای پیش از تو [پیامبرانی] فرستادیم، پس شیطان اعمالشان را برایشان آراست، امروز هم او ولیّ آنهاست و برایشان عذابی دردناک است). این آیه، با قسم «تالله»، بر تأثیر شیطان در گمراهی انسان تأکید دارد. شیطان، به دلیل مسانخت بیشتر با نفس انسانی، اعمال زشت را در نظر انسان زیبا جلوه میدهد و او را از راه حق بازمیدارد.
این مسانخت، چونان خاکی سست که ماشین الهی را در چاله فرو میبرد، مانع از پذیرش هدایت انبیا میشود. خداوند، با قسم، از این ضعف انسانی پرده برمیدارد و عذاب دردناک گمراهان را هشدار میدهد.
قسم الهی و قیامت
آیه ۶۸ سوره مریم، قسم الهی را در ارتباط با قیامت نشان میدهد:
﴿فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا﴾
[مطلب حذف شد] : به پروردگارت سوگند که آنها و شیاطین را گرد میآریم، سپس ایشان را گرداگرد جهنم به زانو درمیآوریم). این آیه، با قسم «فوربک»، انکار قیامت توسط انسان را رد میکند. انسان، به دلیل شکاکیت، قیامت را باور ندارد، و خداوند با قسم، این حقیقت را تثبیت میکند.
قسم الهی در این آیه، چونان صاعقهای است که تاریکی انکار را میشکافد و حقیقت قیامت را چون روز روشن میسازد. این قسم، نهتنها اقتدار الهی را نشان میدهد، بلکه ضعف انسانی در پذیرش حقایق متعالی را آشکار میسازد.
قسم شیطان و پاسخ الهی
یکی از برجستهترین آیات در تبیین صفت قاسم، آیات ۳۹ و ۴۰ سوره صاد است:
﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾
[مطلب حذف شد] : [شیطان] گفت: به عزت تو سوگند که همهشان را گمراه میکنم، مگر بندگان مخلص تو). و پاسخ الهی:
﴿قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾
[مطلب حذف شد] : [خدا] گفت: حق است و حق میگویم، جهنم را از تو و هر که از آنها پیرو تو باشد، پر میکنم).
قسم شیطان، که با عبارت «فبعزتک» بیان شده، کارشناسیشده و دقیق است. شیطان، با آگاهی از ضعفهای انسانی، همه را جز مخلصین گمراه میکند. پاسخ الهی، با قسم «فالحق والحق أقول»، نهتنها این گمراهی را تأیید میکند، بلکه با عبارتی شدیدتر، پر کردن جهنم از گمراهان را وعده میدهد. این پاسخ، چونان مهر تأییدی بر اقتدار الهی، نشاندهنده یأس خداوند از هدایت گمراهان است.
این آیات، قدرت شیطان در گمراهی انسان را نشان میدهند، اما مخلصین، که از شک و تردید به دورند، از نفوذ او مصون میمانند. این تمایز، چونان خطی روشن میان نور و ظلمت، حقیقت ایمان را آشکار میسازد.
بخش چهارم: ضعف قابل انسانی و قسمهای الهی
ضعف قابل در برابر قدرت فاعل
قسم، چه الهی و چه خلقی، در جایی رخ میدهد که ضعف وجود دارد. در قسمهای الهی، این ضعف از قابل (انسان) ناشی میشود، نه از فاعل (خداوند). انسان، به دلیل کمبود علم و یقین، در برابر حقایق الهی مقاومت میکند و شک و تردید را برمیگزیند. این ضعف، چونان خاکی سست زیر پای ماشین الهی، مانع از حرکت هدایت میشود. خداوند، با قسم، تلاش میکند این سستی را جبران کند و حقیقت را در دلهای شکاک بکارد.
تمثیل ماشین در چاله، که در درسگفتار آمده، این حقیقت را بهخوبی نشان میدهد. ماشین، هرچند قدرتمند، در زمین سست حرکت نمیکند. انسان نیز، با وجود هدایت الهی، به دلیل ناآگاهی و شکاکیت، از پذیرش حقیقت بازمیماند. قسم الهی، چونان سنگی که زیر چرخ ماشین قرار میگیرد، زمینه را برای حرکت فراهم میکند.
قسم بهعنوان ابزار قدرت
قسم، ابزاری جلالی و قدرتمند است که در محاکم شرعی نیز بهعنوان جایگزین دلیل خارجی (بینه و ایمان) به کار میرود. این ابزار، اعتماد ایجاد میکند و کمبود پذیرش را جبران میسازد. در قرآن کریم، قسمهای الهی این نقش را به کمال ایفا میکنند. خداوند، با قسم، شک و تردید انسان را هدف قرار میدهد و راه را برای ایمان حقیقی هموار میسازد. این ابزار، چونان شمشیری بران، تاریکی جهل را میشکافد و نور حقیقت را آشکار میکند.
بخش پنجم: نقد معرفت دینی و شکاکیت انسانی
نقد معرفت ناقص دینی
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد معرفت ناقص دینی است. تصور برخی که شیطان را ضعیف میپندارند، نتیجه ناآگاهی و مطالعه سطحی دین است. شیطان، موجودی قدرتمند است که جز در برابر مخلصین، بر انسان چیره میشود. این ناآگاهی، چونان غباری بر آیینه معرفت، مانع از فهم دقیق حقایق دینی میشود. اصلاح این معرفت، که از طریق مطالعه عمیق قرآن کریم و سنت ممکن است، ضرورتی بنیادین برای رشد ایمان و تمدن اسلامی است.
شک و شرط، موانع کمال
انسان، موجودی شکاک و شرطگذار است که این دو ویژگی، مانع از کمال او میشوند. شک، ایمان را سست میکند و شرطگذاری، اخلاص را از میان میبرد. اولیای الهی، که نه شک میکنند و نه شرط میگذارند، از نفوذ شیطان مصوناند. این حقیقت، در قسم شیطان در آیه ۳۹ سوره صاد بهروشنی آمده که مخلصین را از دایره گمراهی خود مستثنی میکند. این تمایز، چونان نوری که در ظلمت میدرخشد، راه کمال را نشان میدهد.
انسان شکاک، چونان مسافری گمراه در بیابانی تاریک، به هر سو میرود جز راه حق. شرطگذاری نیز، چونان بندی بر پای او، مانع از حرکت به سوی مقصد میشود. اولیای الهی، با ایمان راسخ و اخلاص، این موانع را پشت سر میگذارند و به مقصد میرسند.
بخش ششم: قسم و رزاقیت الهی
قسم الهی در رد شک به رزق
آیه ۲۳-۲۴ سوره ذاریات، قسم الهی را در ارتباط با رزاقیت نشان میدهد:
﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ﴾
[مطلب حذف شد] : و در آسمان روزی شماست و آنچه وعده داده شدهاید. به پروردگار آسمان و زمین سوگند که آن حق است، مانند اینکه شما سخن میگویید). این آیه، با قسم «فورب السماء والارض»، شک انسان به رزاقیت الهی را رد میکند.
رزاقیت الهی، چونان چشمهای جوشان، نعمات را بر انسان جاری میسازد، اما شکاکیت، این چشمه را در نظر انسان تیره میکند. خداوند، با قسم، این تیرگی را میزداید و حقیقت رزق را چون روز روشن میسازد. این قسم، نهتنها اقتدار الهی را نشان میدهد، بلکه ضعف انسانی در پذیرش نعمات را آشکار میسازد.
بخش هفتم: کیفیت در برابر کمیت
اهمیت کیفیت در رستگاری
رستگاری، در کیفیت ایمان نهفته است، نه در کمیت گمراهان. مخلصین، هرچند اندک، چونان گوهرهایی نادر، به عالمی میارزند. گمراهان، که در آیات قرآنی به پر شدن جهنم از آنها اشاره شده، در کمیت فراواناند، اما در کیفیت، ناچیز. این حقیقت، چونان ترازویی دقیق، ارزش واقعی انسان را نشان میدهد.
تمثیل میوه و تفاله، این حقیقت را بهخوبی نشان میدهد. میوهای که آب اندکی میدهد، ارزشش در کیفیت آب است، نه در کمیت تفاله. مخلصین، چونان آب زلال، حیاتبخشاند، در حالی که گمراهان، چونان تفاله، بیارزش. این تمایز، راه را برای درک حقیقت رستگاری هموار میسازد.
جمعبندی
این بخش، با تبیین صفت «قاسم» در پرتو قسمهای قرآنی، منظری جامع به یکی از صفات جلالی الهی ارائه داد. «قاسم»، که در سه معنای تقسیم، زیبایی و سوگند متجلی است، در معنای قسم، ابزاری قدرتمند برای رفع شک و تردید انسانی به شمار میرود. قسمهای الهی، که بیش از یکصد و بیست مورد در قرآن کریم ذکر شدهاند، پاسخ به ضعف قابل انسانیاند که به دلیل ناآگاهی و شکاکیت، از پذیرش حقیقت بازمیماند. تحلیل آیات قرآنی، از جمله آیات نساء، نحل، مریم، صاد و ذاریات، نشان داد که قسمهای الهی، نه از سر ضعف فاعل، بلکه به دلیل سستی قابل، ضرورتی انکارناپذیر دارند.
نقد معرفت ناقص دینی، شکاکیت انسانی، و تأکید بر کیفیت ایمان مخلصین، راه را برای فهمی عمیقتر از اسماء الهی هموار ساخت. این نوشتار، چونان آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، خواننده را به تأمل در قسمهای الهی و اصلاح معرفت دینی دعوت میکند تا در سایه ایمان و یقین، به سوی تمدنی والا و الهی گام بردارد.