در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 405

متن درس

 

تحلیل اسم جلالی غالب در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴٠۵)

دیباچه

اسم جلالی «غالب» در قرآن کریم، چونان گوهری تابناک، جلوه‌ای از عظمت و اقتدار الهی را متجلی می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین معنای حقیقی این صفت الهی، یعنی تفوق اقتداری، پرداخته و با نقد معانی متداول لغوی نظیر چیره‌گری و شدت، که گاه با شأن الهی ناسازگار است، فهمی نوین و عمیق از این صفت ارائه می‌دهد.

بخش نخست: معنای حقیقی غالب و نقد استعمالات لغوی

تبیین معنای تفوق اقتداری

اسم «غالب» در قرآن کریم، به معنای تفوق اقتداری تعریف می‌شود که برتری ذاتی خداوند را بر همه مخلوقات (ظهورات) نشان می‌دهد. این معنا، برخلاف استعمالات لغوی رایج در کتب لغت مانند چیره‌گری، شدت، یا گردن‌کلفتی، با شأن الهی سازگار است. تفوق اقتداری، جلوه‌ای از برتری خداوند در قدرت، علم، لطف و کرم است که از ذات مطلق او سرچشمه می‌گیرد. این صفت، چونان خورشیدی که بر همه کائنات نور می‌افکند، برتری خدا را بر همه مظاهر وجودی نشان می‌دهد، بدون آنکه نیازی به خشونت یا زورگویی داشته باشد.

درنگ: غالب، به معنای تفوق اقتداری، صفتی جلالی رحیمی است که برتری ذاتی خداوند را بر مخلوقات، بدون هرگونه خشونت یا نقص، متجلی می‌سازد.

نقد معانی لغوی غیرحقیقی

کتب لغت، غالب را گاه با معانی مذموم مانند چیره‌گری، شدت، یا گردن‌کلفتی معنا کرده‌اند که با ذات الهی ناسازگار است. این معانی، چونان سایه‌ای تاریک بر حقیقت نورانی غالب، صفاتی نقص‌آلود را به خداوند نسبت می‌دهند. خداوند، که همه مخلوقات ظهورات او هستند، نیازی به چیره شدن یا شدت علیه بندگان ندارد. این نقد، چونان آینه‌ای صیقلی، ضرورت بازنگری در تفاسیر لغوی را نشان می‌دهد تا فهم صحیح اسماء الهی از تحریف مصون ماند.

بخش دوم: غالب در قرآن کریم و دعاها

کاربرد غالب در قرآن کریم

اسم غالب در قرآن کریم در حدود سی مورد به کار رفته که دو مورد آن به صراحت به خداوند نسبت داده شده است. این آیات، چونان چشمه‌های زلال حکمت، معنای تفوق اقتداری را روشن می‌سازند:

«وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : «و این‌گونه یوسف را در آن سرزمین جای دادیم و تا از تأویل احادیث به او بیاموزیم، و خداوند بر کار خویش چیره است». این آیه، غالب را به‌صورت اسمی و به معنای تفوق اقتداری خدا بر امرش (قدرت خلق، هدایت، و عطای مکنت و علم) به کار برده است.

«كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ [مطلب حذف شد] : «خداوند نوشته است که من و پیامبرانم حتماً پیروز خواهیم شد، همانا خداوند نیرومند و شکست‌ناپذیر است». این آیه، غالب را به‌صورت فعلی (لأغلبن) و به معنای غلبه خدا و رسلش بر مخالفان با تفوق اقتداری و حقانیت نشان می‌دهد.

این دو آیه، چونان دو بال معرفت، غالب را صفتی معرفی می‌کنند که با لطف و حقانیت همراه است، نه با خشونت یا قلدری. در آیه یوسف، تفوق اقتداری با عطای مکنت و علم به یوسف و در آیه مجادله با غلبه حقانی رسولان تجلی می‌یابد.

غالب غیرمغلوب در دعای جوشن کبیر

در دعای جوشن کبیر، در فصل چهل‌وهفتم، صفت «یا غالب غیرمغلوب» آمده است که خداوند را واجد تفوق مطلق و عاری از هرگونه مغلوبیت معرفی می‌کند. برخلاف مخلوقات که گاه غالب و گاه مغلوب‌اند، خداوند به دلیل ذات مطلق، همواره غالب و غیرمغلوب است. این تعبیر، چونان نغمه‌ای آسمانی، اطلاق صفت غالب را برای خداوند متجلی ساخته و آن را از معانی نسبی مانند غلبه در کشتی یا جنگ متمایز می‌کند.

درنگ: «یا غالب غیرمغلوب» در جوشن کبیر، بر اطلاق صفت غالب برای خداوند تأکید دارد و او را از هرگونه مغلوبیت مبرا می‌داند.

بخش سوم: تمایز غالب با سایر صفات جلالی

تمایز غالب و قاهر

صفت غالب، صفتی عام و اطلاقی است که به تفوق خداوند بر همه مخلوقات، اعم از لطافت‌ها (مانند گل و عسل) یا موجودات مقاوم، اشاره دارد. در مقابل، قاهر صفتی خاص است که در برابر موجودات متمرد (مانند شیطان) به کار می‌رود و اطلاق ندارد. خداوند به همه مخلوقات غالب است، اما تنها به مغضوبین قاهر است. این تمایز، چونان خطی زرین، تفاوت میان صفات جلالی رحیمی (غالب) و جلالی جلالی (قاهر) را روشن می‌سازد. غالب، با لطف و کرم همراه است، در حالی که قاهر با غضب پیوند دارد.

غالب به‌عنوان صفت جلالی رحیمی

برخلاف صفاتی مانند قاسم و قاسط که جلالی جلالی‌اند و با شدت و خصومت مرتبط‌اند، غالب صفتی جلالی رحیمی است. این صفت در آیات قرآنی با صفات رحیمی (مانند مکنت و علم در یوسف و غلبه حقانی رسل در مجادله) همراه است. غالب، چونان نسیمی لطیف، عظمت جلالی را با لطافت رحیمی درهم می‌آمیزد و از شدت صرف مبراست.

بخش چهارم: کاربرد ذکر یا غالب

تقویت نفس و رفع نفسانیات

ذکر «یا غالب» یا «یا غالب غیرمغلوب»، چونان دارویی معنوی، برای تقویت ایمان، رفع وسوسه‌ها و تبدیل صفات رحمانی اضلالی به رحیمی مؤثر است. این ذکر، به دلیل جلالی رحیمی بودن، نیازی به چاشنی ندارد و به‌تنهایی قوت‌بخش باطن انسان است. انسان، با تکرار این ذکر، چونان پرنده‌ای که از قفس نفسانیات رها می‌شود، به سوی نور ایمان و صفا پرواز می‌کند.

درنگ: ذکر «یا غالب» برای تقویت نفس و رفع هوس‌ها و نفسانیات، به دلیل جلالی رحیمی بودن، به‌تنهایی مؤثر است و نیازی به تعدیل ندارد.

بخش پنجم: نقد تفاسیر لغوی و پیشنهاد نظام‌مندی اذکار

نقد معانی شاهانه و خشونت‌بار

تفاسیر لغوی که غالب را به‌صورت شاهانه و خشونت‌بار (چیره‌گری، قلدری) معنا کرده‌اند، چونان غباری بر آینه حقیقت، خدا را به‌صورت موجودی زورگو و ترسناک معرفی کرده‌اند. این معانی، مانع ارتباط صمیمی با خداوند شده و ترس و نفرت را در دل‌ها پرورانده‌اند. معنای صحیح غالب، یعنی تفوق اقتداری، خداوند را چونان پدری مهربان و نازنین نشان می‌دهد که بندگانش را با لطف و کرم در بر می‌گیرد.

لزوم انطباق معنا با علوم اسلامی

معنای غالب باید چونان جدولی دقیق، با همه علوم اسلامی (فلسفه، قرآن کریم، روایات، و دعاها) همخوانی داشته باشد. تفوق اقتداری، با تمایز ذات و ظهور در فلسفه اسلامی، آیات یوسف و مجادله در قرآن کریم، و دعای جوشن کبیر سازگار است. این انطباق، چونان کلیدی زرین، درهای فهم صحیح اسماء الهی را می‌گشاید.

پیشنهاد نظام‌مند کردن اذکار

اذکار الهی، مانند «یا غالب»، باید در آزمایشگاه‌های علمی و معنوی بررسی شوند تا اثرات آن‌ها، چونان دارویی در داروخانه‌ای مدرن، استاندارد و قابل‌اعتماد گردد. این نظام‌مندی، از سوءاستفاده‌های کلاهبردارانه (مانند فال‌گیری و رمال) جلوگیری می‌کند و اسلام را به‌صورت دینی مدرن و پویا معرفی می‌نماید. این پیشنهاد، چونان مشعلی فروزان، راه را برای تلفیق علم و معنویت در اسلام مدرن هموار می‌سازد.

درنگ: نظام‌مند کردن اذکار در آزمایشگاه‌های علمی و معنوی، اسلام را به‌عنوان دینی پویا و مدرن معرفی کرده و از سوءاستفاده‌های غیرعلمی جلوگیری می‌کند.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

اسم جلالی «غالب» در قرآن کریم، صفتی است که تفوق اقتداری خداوند را بر همه مخلوقات نشان می‌دهد. این صفت، برخلاف معانی غیرحقیقی مانند چیره‌گری و شدت، با لطف و کرم الهی همراه است و در آیات یوسف (٢١) و مجادله (٢١) با عطای مکنت، علم، و غلبه حقانی رسولان تجلی یافته است. غالب، صفتی جلالی رحیمی است که با قاهر (خاص برای متمردین) تفاوت دارد و ذکر «یا غالب» برای تقویت نفس و رفع نفسانیات مؤثر است. نقد تفاسیر شاهانه و خشونت‌بار، بر ضرورت فهم صحیح اسماء الهی تأکید دارد و پیشنهاد نظام‌مند کردن اذکار، گامی در جهت ارتقای اسلام مدرن و جلوگیری از سوءاستفاده‌هاست. این تحلیل، چونان دری گرانبها، حقیقت صفت غالب را در منظومه اسماء الهی آشکار می‌سازد و راه را برای فهمی عمیق‌تر از ذات الهی هموار می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. اسم 'غالب' در قرآن کریم به چه معنایی به کار رفته است؟

2. اسم 'غالب' در دعای جوشن کبیر در کدام فصل ذکر شده است؟

3. بر اساس متن، چند مورد از کاربردهای 'غالب' در قرآن کریم به پروردگار نسبت داده شده است؟

4. کدام آیه از قرآن کریم به صورت اسمی به صفت 'غالب' برای خداوند اشاره دارد؟

5. بر اساس متن، صفت 'غالب' در مقایسه با 'قاسم' و 'قاصم' چه ویژگی خاصی دارد؟

6. معنای اصلی 'غالب' در لغت به معنای گردن کلفتی و ستیزه‌گری است.

7. صفت 'غالب' در قرآن کریم تنها به صورت اسمی برای خداوند به کار رفته است.

8. بر اساس متن، خداوند به دلیل داشتن ذات، غالب بر همه مخلوقات است.

9. معنای 'غالب' در دعای جوشن کبیر با معنای لغوی آن در کتب لغت متفاوت است.

10. صفت 'غالب' در قرآن کریم به معنای چیره شدن با خشونت و شدت است.

11. تفاوت اصلی بین صفت 'غالب' و 'قاهر' چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که معنای گردن کلفتی برای 'غالب' مناسب نیست؟

13. معنای 'غالب غیر مغلوب' در دعای جوشن کبیر چیست؟

14. چرا صفت 'غالب' به عنوان جلالی رحیمی توصیف شده است؟

15. بر اساس متن، چرا مخلوقات مغلوب خداوند هستند؟

پاسخنامه

1. تفوق اقتداری بر مخلوقات

2. فصل چهل و هفت

3. دو مورد

4. سوره یوسف، آیه ۲۱

5. جلالی رحیمی است

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. صفت 'غالب' به معنای تفوق اقتداری بر همه مخلوقات است و اطلاق دارد، در حالی که 'قاهر' در برابر موجودات خاص و مقاوم اعمال می‌شود و اطلاق ندارد.

12. زیرا گردن کلفتی معنای مذموم و منفی دارد و با صفات کمال خداوند سازگار نیست.

13. خداوند دارای تفوق اقتداری است و هیچ‌گاه مغلوب نمی‌شود، برخلاف مخلوقات که گاهی غالب و گاهی مغلوب هستند.

14. زیرا 'غالب' هم عظمت و اقتدار خداوند را نشان می‌دهد و هم در راستای خیرات و کمالات برای اولیاء اوست.

15. چون مخلوقات ظهورات خداوند هستند و ذات ندارند، در حالی که خداوند ذات دارد و غالب است.