متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم غشاوه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰۸)
دیباچه
در ساحت معارف الهی، اسماء الحسنی چونان ستارگانی درخشان، جلوهگاه صفات کمال الهی و آیینهای از حقیقت وجودی خداوند هستند. اسم «غشاوه»، یکی از اسمای جلالی فعلی و تسبيبي، در قرآن کریم به استیلای غیرمحسوس و توهمزا اشاره دارد که با معصیت انسان در پیوند است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین دقیق و عمیق این اسم و مشتقات آن (غشى، اغشاء) میپردازد. غشاوه، صفتی باطنی و حرمانی است که برخلاف ستر (پوشش ظاهری)، در نفس و حواس نفوذ میکند و توهم، گمراهی و اضطراب میآفریند.
بخش یکم: مفهوم غشاوه در نظام اسماء الهی
معنای غشاوه و تمایز آن با ستر
غشاوه، از ماده «غشى»، به معنای استیلای غیرمحسوس یک شیء بر شیء دیگر است که با نفوذ در نفس یا حواس، توهم و گمراهی میآفریند. برخلاف ستر که پوششی ظاهری و محسوس است، مانند پارچهای که بر جسمی کشیده شود، غشاوه باطنی است و چون سایهای نامرئی، در ذهن و روان اثر میگذارد. این صفت، شقاوت نفسانی ایجاد میکند و با اضطراب، خباثت و گمراهی همراه است. غشاوه، هم در امور مادی (مانند استیلای شب بر روز) و هم در ساحت غیرمادی (نفسانی) کاربرد دارد. تمایز آن با ستر، در غیرمحسوس بودن و اثر توهمزای آن است؛ گویی ستر، حجابی است که چشم میبیند، اما غشاوه، پردهای است که قلب و عقل را در بر میگیرد.
کاربرد غشاوه در امور مادی و غیرمادی
در قرآن کریم، غشاوه در دو ساحت مادی و غیرمادی به کار رفته است. در ساحت مادی، آیات به استیلای شب بر روز اشاره دارند، مانند آیه ۵۴ سوره اعراف: يُغْشِي اللَّيْلَ [مطلب حذف شد] : «شب را بر روز فرومیپوشاند که آن را به شتاب دنبال میکند») و آیه ۳ سوره رعد: خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمانشان پردهای است»). همچنین، آیه ۹ سوره یاسین: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ [مطلب حذف شد] : «و پیش رویشان سدی و پشت سرشان سدی نهادیم و [چشم] ایشان را پوشاندیم، پس نمیبینند»). این آیات، غشاوه را بهعنوان نتیجه معصیت و عاملی برای توهم و حرمان معرفی میکنند.
جمعبندی بخش یکم
غشاوه، صفتی جلالی و فعلی است که به استیلای غیرمحسوس و توهمزا اشاره دارد. برخلاف ستر که پوششی ظاهری است، غشاوه در نفس و حواس نفوذ کرده و شقاوت و گمراهی میآفریند. کاربرد آن در قرآن کریم، در دو ساحت مادی (لیل و نهار) و غیرمادی (نفسانی) متجلی است، که در هر دو، به فاعلیت خداوند یا طبیعت نسبت داده میشود. این صفت، چونان سایهای نامرئی، ادراک انسان را در بر میگیرد و او را در توهم و اضطراب غرق میسازد.
بخش دوم: غشاوه بهعنوان صفت جلالی تسبيبي
ماهیت تسبيبي غشاوه
غشاوه، صفتی جلالی، فعلی و تسبيبي است که بهصورت غیراولی به خداوند نسبت داده میشود. برخلاف صفات جمالی (مانند رحمت و کرم) که ذاتی و بیعلتاند، صفات جلالی چون غشاوه، تنها در پاسخ به معصیت (کفر، الحاد، شرک) ظهور مییابند. این قانونمندی، چونان اصلی استوار در نظام الهی، نشان میدهد که خداوند بهصورت اولی غشاوه نمیدهد، بلکه معصیت انسان زمینهساز آن است. این اصل، مشابه قاعده «سبقت رحمة غضبه» (رحمت بر غضب پیشی دارد)، حکایت از آن دارد که صفات جلالی، آنتیتزی در برابر کنشهای انسانیاند. گویی معصیت، چونان کلیدی، درِ غشاوه را میگشاید و انسان را در تاریکی توهم و حرمان فرو میبرد.
توهم و گمراهی در غشاوه
غشاوه، با ایجاد توهم و خیرهگی، خلسهای مذموم و حرمانی پدید میآورد که به گمراهی، یأس و کلافگی منجر میشود. برخلاف خلسه محمود که زمینهساز رشد و تعالی است، غشاوه چونان غباری تیره، عقل و حواس را مختل میکند. این حالت، نه کوری کامل، بلکه «دیدن و ندیدن» است؛ گویی انسان در برابر حقیقت ایستاده، اما پردهای نامرئی مانع ادراک او میشود. برای مثال، در آیه ۹ سوره یاسین، کافران پیامبر را میبینند، اما به دلیل غشاوه، نمیتوانند به او آسیب برسانند، مانند کسی که در برابر نور حقیقت، در تاریکی توهم گرفتار شده است.
جمعبندی بخش دوم
غشاوه، بهعنوان صفتی جلالی و تسبيبي، تنها در پاسخ به معصیت انسان ظهور مییابد و با ایجاد توهم و گمراهی، او را از ادراک حقیقت محروم میسازد. این صفت، برخلاف صفات جمالی که ذاتی و اولیاند، نتیجه کنشهای نادرست انسانی است. گویی غشاوه، چونان سدی نامرئی، انسان را در تاریکی خود فرو میبرد و او را از نور هدایت دور میسازد.
بخش سوم: تحلیل آیات قرآنی مرتبط با غشاوه
غشاوه در آیات مادی
در آیات مادی، غشاوه به استیلای شب بر روز اشاره دارد، مانند آیه ۵۴ سوره اعراف: يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا و آیه ۳ سوره رعد: يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ. در این آیات، خداوند فاعل غشاوه است و شب را چون جریانی سیال بر روز فرو میآورد. این استیلا، نه به معنای حجاب ظاهری، بلکه توهمی نسبی است که در ادراک پدید میآید. شب و روز، مانند دو کشتیگیر در هم تنیده، یکدیگر را دنبال میکنند، اما غشاوه شب بر روز، به معنای تاریکی مطلق نیست، بلکه حالتی است که روز را در سایه خود پنهان میسازد.
غشاوه در آیات غیرمادی
در آیات غیرمادی، غشاوه به اثر نفسانی و حرمانی آن اشاره دارد. در آیه ۷ سوره بقره: خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ، غشاوه بر چشمان کافران نهاده شده و مانع ادراک حقیقت میشود. این غشاوه، با ختم بر قلب و گوش تفاوت دارد؛ ختم، آخرین مرتبه حرمان است، اما غشاوه، اولین گام در محرومیت از رويت است. در آیه ۹ سوره یاسین: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ، غشاوه نتیجه سد پیشرو و پشتسر است که انسان را در محدودیت و توهم فرو میبرد. این آیات، غشاوه را بهعنوان عارضهای معرفی میکنند که از معصیت نشأت گرفته و انسان را از بصیرت محروم میسازد.
جمعبندی بخش سوم
آیات قرآنی مرتبط با غشاوه، این صفت را در دو ساحت مادی و غیرمادی تبیین میکنند. در ساحت مادی، غشاوه به استیلای شب بر روز اشاره دارد که توهمی نسبی در ادراک ایجاد میکند. در ساحت غیرمادی، غشاوه نتیجه معصیت است و با ایجاد توهم و حرمان، انسان را از ادراک حقیقت محروم میسازد. این آیات، چونان آیینهای، قانونمندی صفات جلالی و نقش معصیت در ظهور آنها را بازمیتابانند.
بخش چهارم: نقش استغفار در رفع غشاوه
استغفار بهعنوان آنتیبیوتیک نفسانی
استغفار، بهویژه ذکر «استغفرالله ربي وأتوب إليه»، چونان آنتیبیوتیکی قدرتمند، زمینههای معصیت و عوارض آن (سد، مقمحون، غشاوه، و عدم ابصار) را خنثی میکند. این ذکر، با رفع گناه، توهم و گمراهی را از میان برمیدارد. پیامبر اکرم با ۷۰ استغفار، ظهورات خود را پاک میکرد، اما برای دیگران، چند استغفار کافی است. برخلاف سایر اذکار (مانند سبحانالله)، تنها استغفار این اثر را دارد، گویی چون کلیدی، قفلهای نفسانی را میگشاید و انسان را از تاریکی غشاوه رهایی میبخشد.
کاربرد آیه یاسین در رفع توهمات
آیه ۹ سوره یاسین: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ، با ترسیم مراحل حرمان (مقمحون، سد، غشاوه، عدم ابصار)، بهعنوان حرز و حصن برای رفع توهمات و همومات عمل میکند. قرائت این آیه، چونان تیغی برنده، چرت نفسانی را پاره کرده و انسان را از گمراهی و یأس نجات میدهد. این آیه، در طلسمات و روانکاوی، اثر محافظتی دارد و با ایجاد انصراف در دشمن (مانند ندیدن پیامبر)، از انسان محافظت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
استغفار و قرائت آیه ۹ سوره یاسین، ابزارهایی قدرتمند برای رفع غشاوه و توهمات ناشی از معصیتاند. استغفار، چونان دارویی شفابخش، عوارض نفسانی گناه را خنثی میکند، و آیه یاسین، با ایجاد انصراف و محافظت، انسان را از گمراهی رهایی میبخشد. این دو، چونان دو بال، انسان را به سوی نور هدایت پرواز میدهند.
بخش پنجم: روانکاوی قرآنی و غشاوه
غشاوه در روانکاوی
غشاوه، از منظر روانکاوی قرآنی، به اختلال حواس و عقل منجر میشود. آیه ۹ سوره یاسین، با ترسیم فرآیند حرمان (مقمحون، سد پیشرو و پشتسر، غشاوه، عدم ابصار)، ابزار تحلیل گمراهی و کلافگی است. سد پیشرو («من بین ایدیهم») حواس را مختل میکند و سد پشتسر («من خلفهم») عقل را از کار میاندازد. این فرآیند، انسان را در تنگنای توهم و یأس فرو میبرد، گویی چونان زندانی در قفسی نامرئی گرفتار شده است.
کاربرد آیه غشاوه در طلسمات
آیه ۹ سوره یاسین، در طلسمات برای ایجاد انصراف در دشمن یا رفع همومات کاربرد دارد. این آیه، با ایجاد حالتی که دشمن پیامبر را میبیند اما نمیتواند به او آسیب بزند، اثر محافظتی دارد. اما استفاده از آن نیازمند اخلاص و رعایت شروط شرعی است، وگرنه به خود فرد آسیب میرساند. گویی این آیه، چونان سپری معنوی، تنها در دستان پاکان کارآمد است.
جمعبندی بخش پنجم
غشاوه، در روانکاوی قرآنی، عارضهای است که حواس و عقل را مختل میکند و انسان را در توهم و گمراهی فرو میبرد. آیه ۹ سوره یاسین، با ترسیم مراحل حرمان، ابزاری برای تحلیل و رفع این عارضه است. کاربرد این آیه در طلسمات، نشاندهنده ظرفیت عملی قرآن کریم است، اما نیازمند اخلاص و رعایت شروط معنوی است.
بخش ششم: نقد فهم غیرکاربردی و ضرورت مهندسی علمی قرآن
نقد فهم غیرکاربردی قرآن
قرآن کریم، کتابی عملی و علمی است، نه صرفاً صلواتی و تزئینی. فهم غیرکاربردی، آن را به متنی فانتزی و محدود به مناسک ظاهری بدل کرده است. این نقد، چونان زنگ خطری، ضرورت بازاندیشی در رویکرد به قرآن را گوشزد میکند. قرآن، با ظرفیتهای عظیم در روانکاوی، علوم طبیعی و طلسمات، باید از حالت حفظی و عامیانه خارج شده و به ابزاری عملی برای زندگی تبدیل گردد.
مهندسی علمی قرآن
تمامی صفات جلالی، از جمله غشاوه، تسبيبي و غیراولیاند و هیچ استثنایی ندارند. این قانونمندی، چونان اصلی استوار، نشاندهنده نظاممندی قرآن کریم است. مهندسی علمی قرآن، از طریق آزمایش و کاربرد آیات (مانند آیه غشاوه در روانکاوی)، ظرفیتهای آن را شکوفا میکند. این رویکرد، گویی چون مشعلی فروزان، راه را در تاریکی معرفت روشن میسازد و قرآن را به منبعی برای حل مسائل علمی و معنوی بدل میسازد.
جمعبندی بخش ششم
نقد فهم غیرکاربردی قرآن و تأکید بر مهندسی علمی آن، دعوتی است به بازاندیشی در ظرفیتهای این کتاب آسمانی. قرآن کریم، با قانونمندی صفات جلالی و امکان کاربرد آیات در روانکاوی و طلسمات، منبعی عظیم برای حل مسائل علمی و معنوی است. این رویکرد، چونان کلیدی، درهای معرفت را میگشاید و قرآن را از متنی تزئینی به ابزاری عملی تبدیل میکند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین اسم جلالی «غشاوه» و مشتقات آن در قرآن کریم پرداخت. غشاوه، صفتی فعلی و تسبيبي است که به استیلای غیرمحسوس و توهمزا اشاره دارد و در دو ساحت مادی (لیل و نهار) و غیرمادی (نفسانی) متجلی است. این صفت، نتیجه معصیت بوده و با توهم، گمراهی و حرمان همراه است. آیات اعراف، رعد، بقره و یاسین، غشاوه را بهعنوان عارضهای معرفی میکنند که ادراک انسان را مختل میسازد. استغفار («استغفرالله ربي وأتوب إليه») و قرائت آیه ۹ سوره یاسین، ابزارهایی برای رفع غشاوه و توهماتاند. نقد فهم غیرکاربردی قرآن و تأکید بر مهندسی علمی آن، ضرورت بهرهگیری از ظرفیتهای عملی این کتاب را نشان میدهد. آیه غشاوه، بهویژه در روانکاوی و طلسمات، ابزاری محافظتی است که با اخلاص و رعایت شروط شرعی، انسان را از گمراهی نجات میدهد. این بررسی، چونان سفری در ژرفای معارف قرآنی، مخاطب را به تأمل در ظرافتهای الهی و ضرورت فهم علمی آن دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی