متن درس
تحلیل اسم جلالی غضب در قرآن کریم و تبیین سبقت رحمت الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۱)
دیباچه
اسماء الحسنی، چونان آیینههایی صیقلی، جلوههای گوناگون ذات و صفات الهی را در برابر دیدگان بشر متجلی میسازند. در این میان، صفت «غضب»، بهعنوان یکی از اسماء جلالی، جلوهای از اقتدار و واکنش الهی در برابر نارساییها و معاندتهای مخلوقات است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر مهندسی دقیق آیات قرآن کریم، به تحلیل عمیق این صفت و مقایسه آن با مفاهیمی چون رحمت، لعن، رضا و اکراه میپردازد. هدف، تبیین این حقیقت است که خشونت ذاتی در فرهنگ اسلامی جایگاهی ندارد و آنچه در برخی جوامع اسلامی بهعنوان خشونت مشاهده میشود، ریشه در عوامل طاغوتی و استبدادی دارد.
بخش نخست: ماهیت صفت غضب و جایگاه آن در نظام اسماء الهی
غضب بهعنوان صفت جلالی ذاتی
صفت «غضب» در نظام اسماء الحسنی، چونان شعلهای از جلال الهی، واکنش خداوند را در برابر کاستیها و نافرمانیهای مخلوقات نشان میدهد. این صفت، برخلاف تصور برخی که آن را عرضی میپندارند، ذاتی است و از جوهره ذات مطلق الهی سرچشمه میگیرد. غضب الهی، نه از سر نقص یا خشم عادی، بلکه جلوهای از بیتفاوتی حقتعالی نسبت به معاندتها و فساد است. این صفت، چونان نگهبانی هوشیار، نظم الهی را در برابر نارساییها حفظ میکند و با حکمت و رحمت الهی درهمآمیخته است.
درنگ: غضب، بهعنوان صفتی جلالی و ذاتی، جلوهای از اقتدار الهی در برابر نارساییها و معاندتهاست که در ذیل رحمت الهی قرار دارد و با حکمت و لطف الهی همخوان است.
غضب در ذیل رحمت الهی
برخلاف تصور رایج که غضب را در تقابل با رحمت میبیند، این صفت، چونان شاخهای از درخت رحمت الهی، در راستای اصلاح و هدایت مخلوقات عمل میکند. این دیدگاه، ریشه در آیهای دارد که سبقت رحمت الهی بر غضب را گواهی میدهد. غضب، چونان جراحی دقیق، برای درمان بیماریهای معنوی و اصلاح انحرافات به کار میرود، اما همواره تحت سیطره رحمت الهی است که چونان دریایی بیکران، همه مخلوقات را در بر میگیرد. این پیوند، نشاندهنده آن است که حتی در شدیدترین واکنشهای الهی، لطف و حکمت حاکم است.
بخش دوم: تحلیل آماری و تطبیقی غضب، لعن و رحمت در قرآن کریم
مهندسی آیات و مقایسه کمی
قرآن کریم، چونان کتابی مهندسانه، با دقت و نظم، صفات الهی را در آیات خود جای داده است. بررسی آماری نشان میدهد که واژه «رحمت» در ۳۳۹ مورد، «غضب» در ۲۴ مورد و «لعن» در ۴۱ مورد ذکر شده است. مجموع غضب و لعن، ۶۵ مورد است که در برابر ۳۳۹ مورد رحمت، تفاوتی ۲۷۴ موردی را نشان میدهد. این اختلاف عددی، چونان مشعلی فروزان، سبقت رحمت الهی را بر غضب و لعن اثبات میکند. این سبقت، نهتنها به معنای تقدم زمانی، بلکه به معنای فراوانی و شدت است که فرهنگ رحمانی اسلام را متجلی میسازد.
درنگ: سبقت رحمت الهی بر غضب و لعن، با تفاوت ۲۷۴ مورد در قرآن کریم، نشاندهنده اولویت رحمت در فرهنگ اسلامی و نفی خشونت ذاتی در این دین است.
تفاوت غضب و لعن
«لعن» در قرآن کریم، چونان طردی قاطع، مرتبهای شدیدتر از «غضب» است که به معنای ناراحتی و واکنش اولیه الهی است. آیاتی چون «غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ» (مائده: ۶۰) نشان میدهند که لعن، معمولاً پس از غضب ظاهر میشود و بیانگر طرد کامل معاندین و ریشههای فساد است. این سلسلهمراتب، چونان نردبانی معنوی، منطق قرآنی در واکنشهای الهی را نشان میدهد که از اکراه آغاز شده، به غضب میرسد و در نهایت، در موارد خاص، به لعن منتهی میشود.
«غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر آنها خشم گرفت و لعنتشان کرد و برایشان جهنم را آماده ساخت که بد فرجامی است». این آیه، ترتیب غضب و لعن را بهوضوح نشان میدهد.
اکراه بهعنوان مقدمه غضب
اکراه، چونان نسیمی ملایم که پیش از طوفان میوزد، ناراحتی اولیهای است که لزوماً به غضب منجر نمیشود. قرآن کریم با اشاره به «کاظمین الغیظ» (آلعمران: ۱۳۴)، بر اهمیت مهار خشم تأکید دارد. این صفت، چونان سپری معنوی، انسان را از تبدیل اکراه به غضب و لعن بازمیدارد. این سلسلهمراتب، ظرافت و حکمت الهی را در تنظیم واکنشها نشان میدهد که حتی در غضب، امکان بازگشت و اصلاح را فراهم میسازد.
«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ [مطلب حذف شد] : «و کسانی که خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد». این آیه، مهار غضب را بهعنوان فضیلتی الهی ستایش میکند.
بخش سوم: غضب در آیات قرآن کریم و انبیا
غضب الهی و خلقی
غضب در قرآن کریم، در دو وجه حقّی (غضب الله) و خلقی (مانند غضب موسی) ظاهر میشود. غضب الهی، در ۱۲ مورد، مانند «غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» (فتح: ۶)، به معاندین و ریشههای فساد اختصاص دارد و شدت آن در اصطلاح «مغضوب علیهم» (فاتحه: ۷) بهصورت فعل مجهول، که شمول گستردهتری دارد، متجلی است. این اصطلاح، چونان طوفانی فراگیر، غضب خدا، ملائکه و خلق را بر معاندین نشان میدهد.
«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا [مطلب حذف شد] : «نه کسانی که مورد خشم قرار گرفتهاند و نه گمراهان». این آیه، شدت غضب را در برابر معاندین نشان میدهد.
غضب موسی و یونس
در میان انبیا، تنها موسی و یونس به غضب منسوب شدهاند. موسی در دو مورد، با وصف «غضبان اسفاً» (اعراف: ۱۵۰ و طه: ۸۶)، به دلیل گوسالهپرستی قومش خشمگین شد و یونس در یک مورد، با وصف «مغاضباً» (انبیاء: ۸۷)، به دلیل ترک قومش تنبیه شد. این موارد، چونان درسهایی عبرتآموز، نشان میدهند که غضب در انبیا نادر و همراه با تنبیه الهی است.
«فَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ [مطلب حذف شد] : «پس چون موسی خشمگین و اندوهناک بهسوی قوم خود بازگشت». این آیه، خشم موسی را در برابر نافرمانی قومش نشان میدهد.
«وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ [مطلب حذف شد] : «و ذوالنون هنگامی که خشمگین رفت و گمان کرد که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت». این آیه، غضب یونس و تنبیه او را نشان میدهد.
درنگ: غضب در انبیا، محدود به موسی (دو مورد) و یونس (یک مورد) است که هر دو تنبیه شدند، نشاندهنده نفی خشونت در سیره انبیا و تأکید بر رحمت الهی است.
بخش چهارم: ریشههای خشونت در جوامع اسلامی
نقش طاغوت و استبداد
خشونت در برخی جوامع اسلامی، چونان علفی هرز، ریشه در فرهنگ طاغوتی، سلاطین و خلفای جور دارد. این خشونت، که در محاوره، خطابه و رفتار اجتماعی رخنه کرده، نتیجه نفوذ فرهنگ استبدادی است که مردم را به فریاد و عربده معتاد ساخته است. تعبیر «أَشْرَبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» (بقره: ۹۳) چونان آینهای، نفوذ فرهنگ گوسالهپرستی و خشونت را در دلها نشان میدهد. این فرهنگ، برخلاف سیره انبیا و علمای راستین، از سلاطین و حاکمان جور سرچشمه گرفته است.
«أَشْرَبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ [مطلب حذف شد] : «به سبب کفرشان، گوسالهپرستی در دلهایشان نفوذ کرد». این آیه، ریشه فرهنگی خشونت را در انحرافات اعتقادی نشان میدهد.
خشونت در محاوره و خطابه
خشونت در محاوره و خطابههای برخی جوامع اسلامی، چونان غباری بر آینه فرهنگ دینی، از نفوذ فرهنگ طاغوتی نشئت میگیرد. فریاد و عربده در منبرها و قرائتهای خشن قرآن کریم، برخلاف سیره انبیا و اولیا، مانند صوت داود یا قرائت امام حسن علیهالسلام، است. این رفتارها، نهتنها با لطافت دینی سازگار نیست، بلکه به دلزدگی و انحراف از فرهنگ اصیل اسلامی منجر میشود.
نقد فرهنگ منبری و تبلیغی
برخی منبریها، بهجای ترویج لطافت و رحمت، با فریاد و عربده، خشونت را در جامعه نهادینه میکنند. این روش، در تضاد با سیره علمای راستین، مانند شیخ انصاری، است که درس خود را برای مطالعه اشکال شاگرد تعطیل کرد. این تواضع، چونان گوهری درخشان، نشاندهنده فرهنگ علمی و معنوی علمای واقعی است که با فریاد و خودنمایی بیگانهاند.
درنگ: خشونت در خطابهها و منبرها، نتیجه نفوذ فرهنگ طاغوتی است و با سیره انبیا و علمای راستین، که بر لطافت و تواضع تأکید دارند، مغایر است.
بخش پنجم: لباس علما و نمادهای صلحطلبی
لطافت در سیره و پوشش علما
پوشش علما، مانند عمامه، عبا و نعلین، چونان پرچمی از صلح و لطافت، فاقد هرگونه سختافزاری خشن مانند چکمه و شمشیر است. این پوشش، که حتی کاربردهای چندگانهای چون پتو و کفن دارد، با سیره انبیا همخوانی دارد و نشاندهنده فقدان خشونت در فرهنگ دینی است. برخلاف سلاطین که با ابزارهای خشن مانند شمشیر و تاج شناخته میشدند، علما با سادگی و لطافت، فرهنگ رحمانی را ترویج میکنند.
تضاد با فرهنگ طاغوتی
فرهنگ طاغوتی، با نمادهایی چون چکمه، شمشیر و تاج، خشونت را در جامعه نهادینه کرد. این نمادها، در تضاد با پوشش ساده و معنوی علما، مانند عمامه و عبا، قرار دارند که چونان گلهایی در باغ دین، لطافت و صلح را متجلی میسازند. این تضاد، ریشه تاریخی خشونت در جوامع اسلامی را نشان میدهد که از سلاطین و خلفای جور سرچشمه گرفته است.
درنگ: پوشش علما، با سادگی و لطافت، نمادی از فرهنگ رحمانی اسلام است که در تضاد با نمادهای خشن طاغوتی قرار دارد.
بخش ششم: روانشناسی غضب و ترس
تحلیل روانشناختی غضب یونس
داستان یونس علیهالسلام، چونان آیینهای، رابطه میان غضب و ترس را نشان میدهد. در آیه «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» (انبیاء: ۸۷)، یونس از شدت غضب و ناامیدی، گمان کرد که خداوند او را رها کرده است. این ترس، که در فریاد او در ظلمات متجلی شد، نشاندهنده ضعف روانی در برابر غضب است. پاسخ الهی، با نجات یونس، چونان بارانی رحمت، بر لطف بیکران خداوند گواهی میدهد.
«فَنَادَىٰ فِي الظَّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ [مطلب حذف شد] : «پس در تاریکیها ندا داد که جز تو خدایی نیست، منزهی تو، همانا من از ستمکاران بودم». این آیه، رحمت الهی را در اوج ناامیدی یونس نشان میدهد.
رابطه غضب و ترس
تحلیل روانشناختی نشان میدهد که غضب، گاه ریشه در ترس و ناامیدی دارد. فریاد یونس در ظلمات، چونان نغمهای از دل ترس، نشاندهنده این حقیقت است که خشونت و فریاد، اغلب از ضعف درونی سرچشمه میگیرد. این تحلیل، بر ضرورت مهار غضب و تقویت ایمان تأکید دارد که چونان کلیدهایی زرین، درهای رحمت الهی را میگشایند.
درنگ: غضب یونس، همراه با ترس و ناامیدی، نشاندهنده رابطه روانشناختی میان خشم و ضعف درونی است که با رحمت الهی درمان میشود.
بخش هفتم: قوانین جنگی و صلح در اسلام
مهربانی قوانین جنگی
قوانین جنگی در اسلام، چونان چشمههایی زلال، از الطاف الهی سرچشمه میگیرند. برخلاف تصور، این قوانین از قوانین صلح مهربانترند و بر منع ظلم به مغلوبین تأکید دارند. این ویژگی، چونان نوری درخشان، تفاوت اسلام با فرهنگهای خشن طاغوتی را نشان میدهد که حتی در جنگ، رحمت و عدالت را پاس میدارند.
نفی خشونت در دعوت اسلامی
آیه «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آلعمران: ۱۵۹) بر نفی خشونت در دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله تأکید دارد. این آیه، چونان مشعلی راهنما، نشان میدهد که اسلام دین رحمت و لطافت است و هرگونه اجبار و خشونت در دعوت دینی، با سیره نبوی مغایر است.
«لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ [مطلب حذف شد] : «اگر تندخو و سختدل بودی، از اطرافت پراکنده میشدند». این آیه، بر لطافت در دعوت دینی تأکید دارد.
بخش هشتم: اصلاح فرهنگ و نقش حوزههای علمیه
مشکلات کلان جوامع اسلامی
مشکلات کلان جوامع اسلامی، چونان بیماریهایی ریشهدار، نه در بیکاری و مسکن، بلکه در مسائل اعتقادی، اخلاقی و روانی مانند خشونت نهفته است. این خشونت، که از فرهنگ طاغوتی نشئت گرفته، چونان زهری در جان جامعه نفوذ کرده و نیازمند درمان است. رفع مشکلات روزمره، بدون درمان این بیماریهای ریشهای، چونان ساختن بنایی بر پایهای سست، بیثمر است.
نقش حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، چونان آزمایشگاههایی معنوی، باید با تحقیق و جراحی فرهنگی، خشونت را از جامعه حذف کنند. تبلیغ بدون پشتوانه علمی، چونان صدایی توخالی، به دلزدگی و انحراف منجر میشود. جداسازی محققین از مبلغین و تمرکز بر تحقیقات دینی، چونان کلیدهایی زرین، میتواند فرهنگ اسلامی را از خشونت پاک کند و به سوی رحمانیت قرآنی رهنمون سازد.
درنگ: حوزههای علمیه باید با تحقیق و جراحی فرهنگی، خشونت را درمان کنند و تبلیغ بدون پشتوانه علمی را به سوی اصلاح فرهنگ رحمانی هدایت نمایند.
بخش نهم: جمعبندی و نتیجهگیری
صفت جلالی «غضب»، چونان شعلهای از اقتدار الهی، در ذیل رحمت قرار دارد و در قرآن کریم با ۲۴ مورد ذکر، در برابر ۴۱ مورد لعن و ۳۳۹ مورد رحمت، نشاندهنده سبقت رحمت بر غضب است. این آمار، همراه با مهندسی آیات، چونان نقشهای دقیق، اثبات میکند که خشونت ذاتی در اسلام جایگاهی ندارد. خشونتهای موجود در جوامع اسلامی، نتیجه نفوذ فرهنگ طاغوتی و خلفای جور است که مردم را به فریاد و رفتار خشن معتاد کرده است. انبیا، جز در موارد محدود موسی و یونس که تنبیه شدند، از خشونت مبرا بودند و علمای راستین، با پوشش ساده و سیره لطیف، این فرهنگ را پاس داشتند. حوزههای علمیه باید با تحقیق و اصلاح فرهنگی، این بیماری را درمان کنند تا جامعه اسلامی به فرهنگ رحمانی قرآن کریم بازگردد. این تحلیل، چونان دری گرانبها، حقیقت صفت غضب را در منظومه اسماء الهی آشکار میسازد و راه را برای فهمی عمیقتر از ذات الهی هموار میکند.
با نظارت صادق خادمی