متن درس
تحلیل تطبیقی اسماء غضب، لعن، رحمت، رضا و اکراه در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۳)
مقدمه
اسماء الحسنی، چون نگینهایی فروزان بر تاج الهی، جلوههای بیکران ذات، صفات و افعال خداوند متعال را در آیینه وجود متجلی میسازند. در این میان، اسماء «غضب»، «لعن»، «رحمت»، «رضا» و «اکراه» بهسان مشاعلی درخشان، فرهنگ رحمانی اسلام را در برابر تاریکی انحرافات و خشونتهای طاغوتی روشن میکنند. درسگفتار شماره ۴۱۳، در ادامه مباحث پیشین، با تحلیلی آماری و کیفی از این اسماء در قرآن کریم، به تبیین جایگاه والای رحمت و رأفت در نظام الهی پرداخته و ریشههای خشونت را در فرهنگ سلطنتی و طاغوتی جستجو میکند. این نوشتار، با مهندسی آیات قرآنی، کاوش در روانشناسی رضایت و خشونت، و نقدی تاریخی بر سلطنت، بر ضرورت اقامه دعوای حقوقی و فرهنگی علیه طاغوت و اصلاح جامعه اسلامی توسط حوزههای علمیه تأکید دارد.
بخش نخست: جایگاه اسماء غضب، لعن، رحمت، رضا و اکراه در نظام الهی
ماهیت غضب بهعنوان اسم فعلی و ثانوی
اسم «غضب» از جمله اسماء فعلی و ثانوی الهی است که چون تیغی بران، شدت برخورد الهی را در برابر انحطاط، افراط و تفریط نمایان میسازد. این صفت، برخلاف اسماء ذاتی چون رحمت که چون چشمهای جوشان بر همگان جاری است، واکنشی و هدفمند بوده و در خدمت اصلاح و هدایت قرار دارد. قرآن کریم، غضب را در ۲۴ مورد ذکر کرده که در پنج مورد، نسبت به پنج طایفه خاص (مانند معاندین و کافران) به کار رفته است. این محدودیت، گویی چون ترازویی دقیق، حکمت و عدالت الهی را در اعمال قهر نشان میدهد، که تنها در برابر کسانی نازل میشود که با انحراف خود، زمینهساز نزول آن شدهاند.
درنگ: غضب، بهعنوان اسمی فعلی و ثانوی، با محدودیت و هدفمندی، در خدمت اصلاح و کنترل انحطاط است. |
لعن و جایگاه آن در نظام قرآنی
اسم «لعن»، چون صاعقهای الهی، طرد و دوری از رحمت خداوند را برای گناهکاران رقم میزند. این صفت، در ۴۱ مورد در قرآن کریم ذکر شده و مجموعاً با غضب، ۶۵ مورد را تشکیل میدهد. لعن، گویی چون دیواری استوار، مرز میان حق و باطل را ترسیم میکند و کسانی را که از مسیر الهی روی گرداندهاند، از فیض رحمت محروم میسازد. این اسم، مانند غضب، واکنشی بوده و در برابر نفاق، کفر و فساد نازل میشود، اما گستردگی آن در قرآن کریم، نشاندهنده شدت الهی در طرد باطل است.
رحمت، محور نظام الهی
در برابر غضب و لعن، «رحمت» چون دریایی بیکران، تمامی عالم را در بر گرفته و در ۳۳۹ مورد در قرآن کریم ذکر شده است. این سبقت آماری (۲۷۴ مورد بیشتر از مجموع غضب و لعن)، گویی چون نوری فروزان، حقیقت رحمانی اسلام را آشکار میسازد. تعبیر «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» که در روایات اسلامی آمده، با این آمار قرآنی همخوانی دارد و نشان میدهد که نظام الهی، بر پایه رحمت و رأفت استوار است، نه قهر و غضب. رحمت، چون بارانی بهاری، بر همه مخلوقات میبارد و حتی غضب و لعن را نیز در خدمت اصلاح و هدایت قرار میدهد.
درنگ: سبقت رحمت (۳۳۹ مورد) بر غضب و لعن (۶۵ مورد) در قرآن کریم، محوریت رحمت را در نظام الهی تثبیت میکند. |
رضا و اکراه، مکملهای نظام رحمانی
اسماء «رضا» و «اکراه» بهسان دو بال، نظام رحمانی اسلام را تکمیل میکنند. «رضا» در حدود ۷۵ مورد و «اکراه» در ۲ مورد (نسبت به خداوند) در قرآن کریم آمده است. رضا، چون گلی معطر، رضایت و خشنودی الهی و انسانی را در بر دارد و نشاندهنده تمدن اسلامی مبتنی بر همفکری و همراهی است. اکراه، در مقابل، چون سایهای محدود، تنها در موارد خاص و واکنشی ظاهر میشود. این دو اسم، در کنار رحمت، غضب و لعن، گویی چون تابلویی کامل، نگرش رحمانی اسلام را به نمایش میگذارند، که در آن رضایت و رأفت بر خشونت و اکراه چیره است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین جایگاه اسماء غضب، لعن، رحمت، رضا و اکراه در نظام الهی پرداخت. غضب و لعن، بهعنوان اسماء فعلی و واکنشی، در خدمت اصلاح و طرد باطلاند، درحالیکه رحمت، با گستردگی بیمانند، محور نظام قرآنی است. رضا و اکراه، بهعنوان مکملهای این نظام، بر رضایت و رأفت تأکید دارند و محدودیت اکراه الهی را نشان میدهند. این تحلیل، گویی چون مشعلی فروزان، حقیقت رحمانی اسلام را در برابر اتهامات خشونت آشکار میسازد و زمینه را برای بررسی آماری و تفصیلی این اسماء فراهم میکند.
بخش دوم: تحلیل آماری و تفصیلی اسماء در قرآن کریم
آمار تفصیلی غضب و لعن
غضب، در ۲۴ مورد در قرآن کریم ذکر شده که پنج مورد آن به طوایف خاصی چون معاندین و کافران اختصاص دارد. لعن، با ۴۱ مورد، گستردگی بیشتری داشته و مجموعاً با غضب، ۶۵ مورد را تشکیل میدهد. این آمار، گویی چون ترازویی دقیق، نشاندهنده محدودیت قهر الهی در برابر گستردگی رحمت است. غضب و لعن، چون صاعقههایی هدفمند، تنها بر سر گناهکاران نازل میشوند و در خدمت هدایت و اصلاح عالم قرار دارند.
آمار تفصیلی رحمت
رحمت، با ۳۳۹ مورد، چون ستارهای درخشان در آسمان قرآن کریم میدرخشد. این گستردگی، که ۲۷۴ مورد بیشتر از مجموع غضب و لعن است، نشاندهنده محوریت رحمت در نظام الهی است. رحمت، گویی چون مادری مهربان، همه مخلوقات را در آغوش میکشد و حتی در مواقع قهر، هدایت و اصلاح را هدف قرار میدهد. این سبقت آماری، حقیقت رحمانی اسلام را بهسان نوری بیکران آشکار میسازد.
آمار تفصیلی رضا
اسم «رضا» در حدود ۷۵ مورد در قرآن کریم آمده که شامل ۶ مورد «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ»، ۹ مورد «رَضُوا»، ۹ مورد «یَرْضَی»، ۴ مورد «تَرْضَی»، ۳ مورد «ارْتَضَی»، ۲ مورد «تَرَاضٍ» و ۱۴ مورد «رِضوان» (۸ رضوان، ۳ رضواناً، ۲ رضوانهای) است. از این میان، ۱۲ مورد (۶ رَضی، ۳ ارْتَضَی، ۳ رضوان مرتبط) مستقیماً به خداوند نسبت داده شده و نشاندهنده محوریت رضایت الهی است. رضا، چون گلی در باغ الهی، رضایت متقابل میان خدا و بندگان را به نمایش میگذارد و تمدن اسلامی را بر پایه همریزی و همراهی استوار میکند.
درنگ: رضا، با ۷۵ مورد در قرآن کریم، محوریت رضایت الهی و تمدن اسلامی مبتنی بر تراضی را نشان میدهد. |
آمار تفصیلی اکراه
«اکراه» نسبت به خداوند در ۲ مورد (مُکْرَه و مَکْرَه) و نسبت به غیرخدا در ۴۱ مورد ذکر شده است. این محدودیت اکراه الهی، گویی چون سایهای کمرنگ، در برابر گستردگی رحمت و رضا قرار دارد. اکراه الهی، مانند غضب، واکنشی و محدود است، درحالیکه اکراه خلقی، به دلیل ضعف ایمان و انحرافات فرهنگی، رایجتر است. این آمار، نشاندهنده نگرش رحمانی اسلام است که بر رضایت و رأفت بنا شده، نه اکراه و خشونت.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تحلیل آماری و تفصیلی اسماء غضب، لعن، رحمت، رضا و اکراه در قرآن کریم پرداخت. غضب (۲۴ مورد) و لعن (۴۱ مورد) بهعنوان اسماء واکنشی، در خدمت اصلاح و طرد باطلاند، درحالیکه رحمت (۳۳۹ مورد) محور نظام الهی است. رضا (۷۵ مورد) تمدن اسلامی را بر پایه رضایت و تراضی استوار میکند، و اکراه (۲ مورد الهی) محدودیت قهر الهی را نشان میدهد. این تحلیل، گویی چون آیینهای زلال، رحمت و رأفت را بهعنوان جوهره اسلام به نمایش میگذارد.
بخش سوم: روانشناسی رضایت و نقد خشونت در قرآن کریم
رضی الله عنهم و روانشناسی رضایت
آیه شریفه رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ (سوره توبه، آیه ۱۰۰، : «خدا از آنان خشنود شد و آنان [نیز] از او خشنود شدند») نشان میدهد که رضایت الهی، سرچشمه رضایت مؤمنین است. خداوند، چون خورشیدی فروزان، با رضایت خود، بندگان راضی تربیت میکند. از منظر روانشناسی، نارضایتی نشانه ضعف ایمان و مشکلات روحی است، درحالیکه خدا، بهعنوان موجود راضی (رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا، سوره مائده، آیه ۳، : «امروز دین شما را برایتان کامل کردم… و اسلام را بهعنوان دین شما پسندیدم»)، الگویی برای مؤمنین است. رضایت، گویی چون کلیدی طلایی، درهای سلامت روانی و سعادت را میگشاید.
درنگ: رضایت الهی، سرچشمه رضایت مؤمنین است و نارضایتی، نشانه ضعف ایمان و مشکلات روانی است. |
تراضی و تمدن اسلامی
آیات شریفه إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ (سوره نساء، آیه ۲۹، : «مگر آنکه تجارتی از روی رضایت میان شما باشد») و فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا (سوره بقره، آیه ۲۳۳، : «و اگر [پدر و مادر] به تراضی و مشورت، خواستند کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند، گناهی بر آنان نیست») نشان میدهند که وصل و فصل در اسلام، باید بر پایه تراضی باشد. تراضی، چون پایهای استوار، تمدن اسلامی را بر همفکری، همراهی و رضایت متقابل بنا میکند. فقدان تراضی در جداییها، گویی چون زخمی عمیق، نتیجه خشونت طاغوتی است که با فرهنگ اسلامی بیگانه است.
طلاق، آزادی رحمانی
طلاق در لغت، به معنای اطلاق و آزادی است، گویی چون رهایی پرندهای از قفس. در شرع، طلاق بازگرداندن اختیار به زن است، نه امتیازی برای مرد. سوءتفاهمهایی مانند حدیث منسوب «أَبْغَضُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي الطَّلَاقُ» طلاق را به خشونت و گناه مرتبط کرده، درحالیکه طلاق در اسلام، راهحلی رحمانی برای جدایی مسالمتآمیز است. طلاق، چون پلی است که دو انسان را به سوی سعادت جداگانه هدایت میکند، نه میدان نبردی برای خشونت و کینه.
درنگ: طلاق در اسلام، آزادی رحمانی و راهحلی مسالمتآمیز است، نه خشونت یا گناه. |
رضوان و سلامت روانی
آیه شریفه يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ (سوره مائده، آیه ۱۶، : «خدا به وسیله آن، کسانی را که جویای خشنودی او هستند، به راههای سلامت هدایت میکند») نشان میدهد که رضوان الهی، به سلامت و صلح روانی منجر میشود. نارضایتی، چون بیماریای مزمن، عقده و رنج را در جان انسان میکارد، درحالیکه رضوان، چون دارویی شفابخش، رستگاری و آرامش را به ارمغان میآورد.
نارضایتی و عدم متابعت حق
آیه شریفه لَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ (سوره بقره، آیه ۱۲۰، : «هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد») نشان میدهد که نارضایتی یهود و نصارا از پیامبر اکرم (ص) به دلیل عدم متابعت حق است. رضایت، در متابعت حق است، نه در دینداری یا علم. نارضایتی، حتی با وجود دین و علم، گویی چون سایهای تاریک، نشانه انحراف از حقیقت است.
زیارت عاشورا و خطر خشونت
مداومت بیتناسب بر زیارت عاشورا، به دلیل محتوای سنگین آن (لعن، غضب، نفرین)، میتواند به عصبانیت و بداخلاقی منجر شود. زیارت عاشورا، چون دارویی قوی، نیازمند تجویز و تعادل است. زیادهروی در آن، گویی چون افزودن نمک بیش از حد به غذا، به جای متانت، خشونت را تقویت میکند. این امر، ضرورت تعادل در اعمال دینی را نشان میدهد، که باید چون نسیمی ملایم، قلب را آرام کند، نه طوفانی خشمگین.
درنگ: زیارت عاشورا، به دلیل محتوای سنگین، نیازمند تناسب است تا از خشونت و بداخلاقی جلوگیری کند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به روانشناسی رضایت و نقد خشونت در قرآن کریم پرداخت. رضایت الهی، سرچشمه رضایت مؤمنین است و تراضی، پایه تمدن اسلامی را تشکیل میدهد. طلاق، راهحلی رحمانی برای آزادی است، و رضوان، سلامت روانی را تضمین میکند. نارضایتی، نشانه انحراف از حق است، و زیارت عاشورا، نیازمند تعادل برای جلوگیری از خشونت. این تحلیل، گویی چون رودی زلال، حقیقت رحمانی اسلام را در برابر خشونتهای طاغوتی آشکار میسازد.
بخش چهارم: ریشههای خشونت و نقد فرهنگ طاغوتی
سلطنت و ریشههای خشونت
خشونت در جوامع اسلامی، نتیجه چند هزار سال سلطنت عرب و عجم است که با چکمه، شمشیر و استبداد، گویی چون زهری کشنده، خشونت را در جان مردم تزریق کردهاند. این خشونت، از طریق فرهنگ طاغوتی (عَلَىٰ دِينِ مُلُوكِهِمْ) به دین نسبت داده شده و حتی علما را نیز آلوده کرده است. سلاطین، چون گرگهایی در لباس چوپان، اسلام را متهم به خشونت کرده و فرهنگ رحمانی آن را تحریف نمودهاند.
درنگ: خشونت در جوامع اسلامی، نتیجه فرهنگ طاغوتی سلاطین است، نه ذات دین. |
ناکامی انقلاب ۵۷ در اقامه دعوا علیه سلطنت
انقلاب ۵۷، با وجود سرنگونی طاغوت، نتوانسته پروندهای حقوقی، مدنی و اجتماعی علیه چند هزار سال سلطنت اقامه کند. این ناکامی، گویی چون غباری بر آیینه حقیقت، جنایات طاغوت را لوث کرده و زمینه احیای تفکر شاهنشاهی را فراهم آورده است. اقامه دعوا علیه سلاطین، نه محاکمه شخصی، بلکه تدوین اسناد تاریخی برای اثبات جنایات آنهاست، تا آیندگان بدانند چرا انقلاب رخ داد. بدون این پرونده، گویی چون کشتیای بیلنگر، جامعه در برابر امواج طاغوتی سرگردان است.
خشونت بهعنوان بیماری روانی
خشونت، چون بیماریای کلان، جامعه را در بر گرفته و در رفتارهای روزمره، از دعوای بر سر جزئیات تا نزاعهای کلان، نمایان است. این بیماری، نتیجه تربیت طاغوتی است که حتی علما را، به دلیل مشکلات معیشتی مانند جابهجایی مکرر خانه یا بدهی، عقدهای و خشن کرده است. خشونت، گویی چون آتشی زیر خاکستر، در جان جامعه شعلهور است و نیازمند درمانی ریشهای است.
نقد نظام حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، بهعنوان ورثة الانبیاء، مسئول تربیت و هدایت جامعهاند، اما به دلیل فقدان نظاممندی و مدیریت غیرعلمی، نتوانستهاند مشکلات فرهنگی و روانی را حل کنند. حوزهها، گویی چون باغی بینگهبان، گرفتار مشکلات روحی و عقدهای طلاباند و نیازمند اصلاح ساختاریاند تا چون مشعلی فروزان، جامعه را هدایت کنند.
درنگ: حوزههای علمیه، به دلیل فقدان نظاممندی، نتوانستهاند مشکلات فرهنگی و روانی جامعه را حل کنند. |
راهکار درمان خشونت
درمان خشونت، نیازمند اصلاح نظاممند حوزهها، تربیت علمای سالم و متین، و حذف مظاهر خشونت از جامعه است. هر فرد باید از خود آغاز کند (قُوا أَنْفُسَكُمْ، سوره تحریم، آیه ۶، : «خود و کسانتان را از آتش نگاه دارید»)، و با تمرین تحمل، مشورت و مسالمت، خشونت را از خود دور سازد. این اصلاح، گویی چون کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، به تدریج جامعه را به سوی سلامت و صلح هدایت میکند.
نقد تفاسیر قرآنی
تفاسیر موجود، به دلیل تمرکز بر صرف و نحو یا روایات محدود، از تبیین دستورات زندگی قرآنی ناتواناند. قرآن کریم، چون کتابی الهی، دستورات زندگی را در بر دارد، اما تفاسیر کنونی، گویی چون شاخههایی خشک، به مسائل حاشیهای پرداخته و از تحلیل نظاممند بازماندهاند. تفسیر، باید چون جویباری زلال، معانی قرآن کریم را به سوی زندگی جاری سازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به ریشههای خشونت و نقد فرهنگ طاغوتی پرداخت. خشونت، نتیجه سلطنت طاغوتی است که با استبداد، جامعه را آلوده کرده است. انقلاب ۵۷، در اقامه دعوا علیه سلاطین ناکام مانده، و خشونت، بهعنوان بیماری روانی، جامعه را در بر گرفته است. حوزههای علمیه، نیازمند اصلاح نظاممندند، و درمان خشونت، از اصلاح فردی و اجتماعی آغاز میشود. نقد تفاسیر قرآنی، ضرورت تبیین نظاممند قرآن کریم را نشان میدهد، که باید چون مشعلی فروزان، جامعه را هدایت کند.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
تحلیل تطبیقی اسماء غضب، لعن، رحمت، رضا و اکراه در درسگفتار شماره ۴۱۳، گویی چون آیینهای زلال، حقیقت رحمانی اسلام را در برابر تاریکی خشونت طاغوتی به نمایش گذاشت. غضب (۲۴ مورد) و لعن (۴۱ مورد)، بهعنوان اسماء واکنشی، در خدمت اصلاح و طرد باطلاند، درحالیکه رحمت (۳۳۹ مورد)، چون دریایی بیکران، محور نظام الهی است. رضا (۷۵ مورد)، تمدن اسلامی را بر پایه رضایت و تراضی استوار میکند، و اکراه (۲ مورد الهی)، محدودیت قهر الهی را نشان میدهد. آیاتی چون رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ و إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ، رضایت و رأفت را بهعنوان جوهره اسلام تثبیت میکنند.
خشونت موجود، نتیجه چند هزار سال سلطنت طاغوتی است که با استبداد، مردم و حتی علما را عقدهای و خشن کرده است. انقلاب ۵۷، در اقامه دعوای حقوقی علیه سلاطین ناکام مانده، و این ناکامی، زمینه احیای تفکر شاهنشاهی را فراهم آورده است. حوزههای علمیه، بهعنوان ورثة الانبیاء، باید با اصلاح نظاممند، تربیت علمای سالم و تبیین فرهنگ قرآنی، خشونت را درمان کنند. هر فرد نیز باید با تمرین تحمل و مسالمت، از خود آغاز کند. اسلام، با مهندسی رحمانی قرآن کریم، دین مهربانی است، و نسبت خشونت به آن، گویی چون ظلمی بزرگ، نشانه ناآگاهی و انحراف از حقیقت است.
با نظارت صادق خادمی |