در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 420

متن درس

رحمت الهی و نسبت آن با خشونت در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۰)

دیباچه

رحمت الهی، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین صفات ذاتی و کمالی خداوند، در قرآن کریم جایگاهی محوری دارد و به‌مثابه چتری گسترده، تمامی موجودات را در بر می‌گیرد. این صفت، که با سعه وجودی خود، جلال و جمال الهی را در خود جمع کرده، نه‌تنها اساس خلقت و هدایت است، بلکه در ظرف حکمت و عدالت، نقشی تربیتی و اصلاحی ایفا می‌کند. بااین‌حال، در فرهنگ برخی جوامع اسلامی، به دلیل عوامل تاریخی و اجتماعی، خشونتی عارضی و غیرقرآنی رخنه کرده که با روح رحمت الهی در تعارض است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۴۲۰، به بررسی عمیق و ساختارمند رحمت الهی و نسبت آن با خشونت در قرآن کریم می‌پردازد.

ابتدا مفهوم رحمت به‌عنوان صفت کمالی الهی تبیین می گردد، سپس تمایزات آن با مفاهیم قرین مانند قرابت، انعام و رافت بررسی می شود. در ادامه، نقش رحمت در مهار فساد نفس، نجات مؤمنان و تقید آن به حکمت و عدالت تحلیل می‌شود. همچنین، ریشه‌های خشونت در فرهنگ اسلامی و ناسازگاری آن با فرهنگ قرآنی مورد نقد قرار گرفته و ضرورت بازنگری در تفسیرهای تاریخی و علمی مطرح می‌گردد.

بخش نخست: رحمت به‌مثابه صفت کمالی الهی

ماهیت رحمت و سعه وجودی آن

رحمت الهی، صفتی ذاتی، اولی و کمالی است که دربرگیرنده جلال (غضب) و جمال (لطف) خداوند بوده و با سعه‌ای بی‌کران، تمامی موجودات را در خود جای می‌دهد. این صفت، به‌مثابه خورشیدی است که پرتوهایش بر همه عالم می‌تابد و هیچ موجودی از فیض آن محروم نمی‌ماند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ

(اعراف: ۱۵۶، : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است»)

این آیه، سعه وجودی رحمت را به‌گونه‌ای ترسیم می‌کند که گویی هیچ حد و مرزی برای آن متصور نیست. رحمت، محور تمامی اسماء و صفات الهی است و هر صفت کمالی، از لطف و احسان گرفته تا رافت و کرامت، در پرتو آن معنا می‌یابد. جلال رحمت، که در غضب الهی تجلی می‌یابد، مانند دارویی شفابخش است که بیماری طغیان و فساد را درمان می‌کند، و جمال آن، چون نسیمی ملایم، قرابت و محبت را به ارمغان می‌آورد.

درنگ: رحمت الهی، با سعه کل الشیء، محور تمامی صفات کمالی خداوند است و جلال و جمال را در خود جمع می‌کند، به‌گونه‌ای که نقص و فساد را به‌کلی نفی می‌نماید.

نقش رحمت در خلقت و هدایت

رحمت، اساس خلقت و رکن هدایت موجودات است. خداوند با این صفت، عالم را آفرید و نظام هستی را بر پایه آن استوار ساخت. رحمت، نه‌تنها خلق را به وجود می‌آورد، بلکه آن را به‌سوی کمال سوق می‌دهد. این صفت، مانند مادری مهربان، موجودات را در آغوش خود پرورانده و از گزند فساد و تباهی مصون می‌دارد. در این معنا، رحمت نه‌تنها مبدأ خلقت، بلکه مقصد آن نیز هست، چراکه هر موجودی در سیر به‌سوی کمال، به فیض رحمت الهی وابسته است.

نتیجه‌گیری بخش نخست

رحمت الهی، به‌عنوان صفتی کمالی و ذاتی، با سعه‌ای بی‌کران، تمامی موجودات را در بر گرفته و محور خلقت و هدایت است. این صفت، با دربرگرفتن جلال و جمال، نقص و فساد را نفی کرده و موجودات را به‌سوی کمال رهنمون می‌شود. تمثیل رحمت به خورشید یا مادری مهربان، گستردگی و نقش تربیتی آن را به‌زیبایی نشان می‌دهد.

بخش دوم: تمایز رحمن و رحیم و مفاهیم قرین

رحمن و رحیم: عام و خاص

تمایز میان «رحمن» و «رحیم»، یکی از ظریف‌ترین نکات در فهم رحمت الهی است. رحمن، اسمی خاص است که مورد آن عام بوده و تمامی موجودات، حتی آن‌هایی که در فساد غوطه‌ورند، را در بر می‌گیرد. این صفت، مانند اقیانوسی بی‌کران است که هیچ موجودی از موج‌های فیض آن محروم نمی‌ماند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ

(طه: ۵، : «رحمان بر عرش استیلا یافت»)

در مقابل، رحیم، اسمی عام است که مورد آن خاص بوده و در ظرف حکمت و عدالت، فساد و طغیان را شامل نمی‌شود. این صفت، مانند باغبانی حکیم است که شاخه‌های ناسالم را هرس می‌کند تا درخت وجود به کمال برسد. آیه زیر این ویژگی را نشان می‌دهد:

إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

(شوری: ۹، : «او عزیز و رحیم است»)

این تمایز، رحمت را از هرگونه اختلاط با فساد مصون داشته و نشان می‌دهد که رحمت الهی، هرچند گسترده، در چارچوب حکمت و عدالت جاری می‌شود.

درنگ: رحمن، با سعه عام خود، حتی فساد را در بر می‌گیرد، اما رحیم، در ظرف حکمت و عدالت، فساد را نفی کرده و رحمت را به‌سوی کمال هدایت می‌کند.

تمایز رحمت با مفاهیم قرین

رحمت الهی، هرچند با مفاهیمی چون قرابت، انعام، نعمت، رافت، لطف و احسان قرابت دارد، اما از آن‌ها متمایز است. این تمایز، مانند جدایی رنگ‌های رنگین‌کمان است که هرچند در یک طیف قرار دارند، هرکدام هویتی مستقل دارند.

  • قرابت: رحمت، قرابت را در خود دارد، مانند رحم که به دلیل نزدیکی طفل به مادر نام‌گذاری شده، اما معادل آن نیست. مقابل قرابت، دوری و بیگانگی است، درحالی‌که رحمت، حتی بیگانگان را در بر می‌گیرد.
  • انعام و نعمت: انعام، به محتاج اختصاص دارد، چنان‌که در آیه زیر آمده:

    صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ

    (حمد: ۷، : «راه کسانی که به آن‌ها نعمت دادی»)

    اما نعمت، می‌تواند به غیرمحتاج نیز تعلق گیرد. رحمت، اساس خلقت است و احتیاج، شرط آن است.

  • رافت و رقت: رافت و رقت، اوصاف دل‌اند، مانند:

    رَءُوفٌ رَحِيمٌ

    (توبه: ۱۱۷، : «رئوف و رحیم»)

    اما رحمت، فعل فاعل (راحم) است و نقص دل ندارد.

  • لطف و احسان: این‌ها تحت دولت رحیم‌اند، اما معادل آن نیستند.

این تمایزات، از اختلاط مفاهیم در فرهنگ لغت جلوگیری کرده و فهم دقیق‌تری از رحمت الهی ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری بخش دوم

تمایز رحمن و رحیم، و نیز جدایی رحمت از مفاهیم قرین، نشان‌دهنده عمق و دقت قرآن کریم در بیان صفات الهی است. رحمن، با سعه عام خود، تمامی موجودات را در بر می‌گیرد، اما رحیم، در ظرف حکمت، رحمت را به‌سوی کمال هدایت می‌کند. مفاهیمی چون قرابت، انعام و رافت، هرچند قرین رحمت‌اند، هویتی مستقل دارند و نباید با آن خلط شوند.

بخش سوم: رحمت و نقش آن در مهار فساد و نجات مؤمنان

مهار فساد نفس

رحمت الهی، نفس اماره به سوء را مهار کرده و آن را از فساد بازمی‌دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي

(یوسف: ۵۳، : «نفس به بدی فرمان می‌دهد، مگر آن‌که پروردگارم رحم کند»)

رحمت، مانند باغبانی است که علف‌های هرز نفس را ریشه‌کن کرده و آن را به‌سوی کمال می‌پروراند. این صفت، با حکمت و عدالت، فساد نفس را مهار کرده و انسان را از امر به سوء بازمی‌دارد.

نجات مؤمنان

رحمت، ناجی مؤمنان است و آن‌ها را از عذاب و خسران رهایی می‌بخشد. قرآن کریم می‌فرماید:

لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ

(هود: ۴۳، : «امروز هیچ‌کس از فرمان خدا حمایت نمی‌کند، مگر کسی که مورد رحمت قرار گیرد»)

مؤمن رحیم، که مظهر این صفت الهی است، با دستگیری از غریب، مظلوم و بدهکار، خود را به مقام ناجی می‌رساند. این ویژگی، مانند چراغی است که در تاریکی گمراهی، راه نجات را روشن می‌کند.

درنگ: رحمت الهی، نفس اماره را مهار کرده و مؤمنان را نجات می‌دهد، به‌گونه‌ای که مؤمن رحیم، با دستگیری از دیگران، مظهر ناجی بودن می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش سوم

رحمت الهی، با مهار فساد نفس و نجات مؤمنان، نقشی تربیتی و ناجیانه ایفا می‌کند. این صفت، انسان را از گمراهی و تباهی رهایی بخشیده و او را به‌سوی کمال هدایت می‌کند. مؤمن رحیم، با تجلی این صفت، به مقام ناجی رسیده و دیگران را نیز از خسران نجات می‌دهد.

بخش چهارم: تقید رحمت به حکمت و عدالت و نسبت آن با عزت

تقید رحمت به حکمت و عدالت

رحمت الهی، هرچند با سعه کل الشیء تمامی موجودات را در بر می‌گیرد، در مواردی به دلیل حکمت و عدالت مقید می‌شود تا مانع طغیان گردد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ

(مؤمنون: ۷۵، : «اگر به آن‌ها رحم کنیم و گرفتاری‌شان را برطرف کنیم، در طغیان خود پافشاری می‌کنند»)

این تقید، مانند سدی است که جلوی سیل طغیان را می‌گیرد و رحمت را در مسیری حکیمانه هدایت می‌کند. فقر یا بیماری برخی افراد، گاه از باب رحمت است تا مانع فساد و تباهی شود.

رحمت و عزت

رحمت الهی، بدون عزت ناقص است و تنها در پرتو عزت به کمال می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

(شوری: ۹، : «او عزیز و رحیم است»)

عزت، مانند تاجی است که بر سر رحمت نهاده شده و آن را از تحقیر و خشونت مصون می‌دارد. رحمت بدون عزت، مانند کمکی است که با خواری همراه باشد یا مدیریتی که با تندی اعمال شود. به‌عنوان مثال، پلیسی که با نعره و خشونت راهنمایی می‌کند، رحیم است اما عزت ندارد.

درنگ: رحمت الهی، در ظرف حکمت و عدالت مقید شده و با عزت همراه است تا از طغیان و تحقیر مصون بماند و به کمال برسد.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

رحمت الهی، هرچند گسترده، در ظرف حکمت و عدالت مقید می‌شود تا مانع طغیان گردد. عزت، به‌عنوان مکمل رحمت، آن را از نقص و خشونت مصون داشته و به کمال می‌رساند. این ویژگی‌ها، رحمت را به صفتی تربیتی و ناجیانه تبدیل می‌کنند.

بخش پنجم: خشونت در فرهنگ اسلامی و نقد آن

ریشه‌های خشونت در فرهنگ اسلامی

خشونت در برخی جوامع اسلامی، نه از متن قرآن کریم، بلکه از عوامل تاریخی و اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. سلاطین عرب و عجم، محاصره دشمنان (مانند یهود در مدینه یا قدرت‌های مدرن)، و تحقیرهای تاریخی، سلامت اخلاقی مسلمین را مختل کرده و آن‌ها را به خشونت در فکر و عمل سوق داده است. این خشونت، مانند زخمی است که بر پیکر فرهنگ اسلامی نشسته و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است.

نقد تفسیر خشن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، به‌اشتباه در برخی روایات تاریخی، شخصیتی خشن تصویر شده، درحالی‌که ظلم‌ها و نیشگون‌های دشمنان (مانند یهود و مشرکین) نادیده گرفته شده است. این تصویر، مانند انعکاس صدایی بلند است که نیشگون‌های پنهان را پنهان می‌کند. فریادهای آن حضرت، واکنشی به ظلم دشمنان بوده، نه نشانه خشونت ذاتی. مؤمن باید ایشان را رحیم و عزتمند ببیند، نه شلاق‌به‌دست.

نقد فرهنگ علمی محدود به صرف و نحو

فرهنگ علمی برخی مسلمین، به صرف و نحو محدود شده و از معنای قرآنی غافل مانده است. علمای اسلام، در تجوید و اعراب مهارت دارند، اما به محتوای رحمت‌محور قرآن کریم بی‌توجه‌اند. به‌عنوان مثال، اعراب مغیر معنا (مانند «إِيَّاكَ» با کسر که تأنیث می‌شود) مهم است، اما اعراب غیرمغیر (مانند «عَلَيْنَا» با فتح یا کسر) نباید مردم را آزار دهد. علم قرآنی، فهم رحمت و عزت است، نه بازی با الفاظ.

درنگ: خشونت در فرهنگ اسلامی، عارضه‌ای غیرقرآنی و محصول عوامل تاریخی است. اصلاح آن، نیازمند بازنگری در تفسیرهای تاریخی و تمرکز بر معنای رحمت‌محور قرآن کریم است.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

خشونت در فرهنگ اسلامی، نتیجه عوامل تاریخی و اجتماعی است و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است. نقد تفسیر خشن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام و فرهنگ علمی محدود به صرف و نحو، ضرورت بازگشت به معنای قرآنی را نشان می‌دهد. این بازگشت، مانند آبی زلال، زخم‌های فرهنگ اسلامی را شست‌وشو داده و آن را به اصالت خود بازمی‌گرداند.

جمع‌بندی نهایی

رحمت الهی، به‌عنوان صفتی ذاتی و کمالی، با سعه کل الشیء، تمامی موجودات را در بر گرفته و محور خلقت و هدایت است. این صفت، در ظرف حکمت و عدالت، جلال و جمال را متوازن کرده و فساد نفس را مهار می‌کند. رحمت، ناجی مؤمنان است و با عزت همراه است، اما در مواردی به دلیل حکمت مقید می‌شود تا طغیان رخ ندهد. خشونت در فرهنگ برخی جوامع اسلامی، نتیجه عوامل تاریخی مانند سلاطین، دشمنان و تحقیرها است و در قرآن کریم، که محور آن رحمت و عزت است، جایی ندارد. فرهنگ علمی مسلمین نیز باید از صرف و نحو به معنای رحمت‌محور منتقل شود تا قرآنی گردد.

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاشی است برای بازنمایی فرهنگ رحمت‌محور قرآن کریم و نقد عوارض غیرقرآنی در جوامع اسلامی. امید است که این اثر، گامی در جهت فهم عمیق‌تر رحمت الهی و اصلاح فرهنگ اسلامی باشد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، رحمت از کدام نوع اسمای الهی محسوب می‌شود؟

2. بر اساس متن، کدام صفت الهی در ظرف رحمت به عنوان جلال معرفی شده است؟

3. طبق درسگفتار، رحمن به چه نوع اسمی اشاره دارد؟

4. کدام یک از اوصاف زیر در متن به عنوان وصف دل معرفی شده است؟

5. بر اساس متن، کدام صفت الهی در کنار رحیم در قرآن به صورت 'هو العزیز الرحیم' آمده است؟

6. طبق درسگفتار، رحمت به معنای قرابت است و این دو واژه معنای یکسانی دارند.

7. بر اساس متن، رحمت در ظرف حکمت و عدالت، فساد و تخریب به همراه نمی‌آورد.

8. درسگفتار بیان می‌کند که نعمت برخلاف رحمت، لزوماً در ظرف نیاز نیست.

9. طبق متن، رحیم به معنای رئوف، محسن یا لطیف است.

10. بر اساس درسگفتار، خشونت موجود در فرهنگ مسلمین از قرآن کریم ناشی شده است.

11. تفاوت اصلی بین رحمت و نعمت طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، رحمت در برخی موارد مقید می‌شود؟

13. علت خشونت در فرهنگ مسلمین طبق درسگفتار چیست؟

14. طبق متن، چرا رحیم باید با صفت عزیز همراه باشد؟

15. ویژگی ناجی بودن مؤمن در ارتباط با رحمت چگونه توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. اسم ذاتی و اولی

2. غضب

3. اسم خاص با مورد عام

4. رقت

5. عزیز

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. رحمت در ظرف نیاز است و اساس وجود را می‌سازد، اما نعمت لزوماً در ظرف نیاز نیست.

12. رحمت به دلیل حکمت و عدالت مقید می‌شود تا از طغیان و فساد جلوگیری کند.

13. خشونت از تأثیر سلاطین و دشمنان خارجی و داخلی ناشی شده، نه از قرآن.

14. رحیم بدون عزیز ناقص است، زیرا رحمت باید با عزت و کرامت همراه باشد.

15. مؤمن با رحمت، ناجی است و به نیازمندان و مظلومان کمک می‌کند.

فوتر بهینه‌شده