متن درس
تناسب اسماء جلالی و جمالی: نفی خشونت و غلبه رحمت در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۲)
مقدمه
در گستره الهیات اسلامی، تأمل در اسماء و صفات الهی، بهسان دری گرانبها، راهی به سوی شناخت ذات باریتعالی میگشاید. درسگفتار جلسه ۴۲۲ از مجموعه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با موضوع تناسب اسماء جلالی و جمالی، به بررسی دقیق و فلسفی این صفات در قرآن کریم پرداخته و با نگاهی عمیق، خشونت را بهسان عارضهای اجتماعی و تاریخی معرفی میکند که از استبداد سلاطین عرب و عجم نشأت گرفته و هیچ جایگاهی در دین و قرآن کریم ندارد. رحمت، بهسان چشمهای زلال، صفت غالب الهی است که حتی صفات جلالی چون غضب و قتل را در خود جای داده و با ظهور قدرت، حکمت، و قرب، کمال الهی را متجلی میسازد.
تناسب جلال و جمال در صفات الهی
صفات جلالی (چون قاتل، لاعن، غاضب) و جمالی (چون رحمت) در ذات خداوند، بهسان دو بال پرندهای که در آسمان کمال پرواز میکند، در هماهنگی کامل قرار دارند. این درسگفتار تأکید دارد که هیچیک از این صفات بهتنهایی کامل نیست؛ جمال بدون جلال، به ضعف و استکبار میانجامد، و جلال بدون جمال، به تخریب و نقص میرسد. این تناسب، بهسان آمیختگی آب و آفتاب در رویش گل، کمال الهی را تضمین میکند. آیه شریفه:
قَاتَلَهُمُ ٱللَّهُ
(توبه: ۳۰، : «خدا با آنان بجوید») صفت قتل را به خداوند نسبت میدهد، که در ظرف عدالت، جلالی کمالی است. در مقابل:
وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ
(اعراف: ۱۵۶، : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است») رحمت را صفتی جمالی معرفی میکند که عالم را در بر گرفته است. این تعادل، صفات الهی را از نقص مبرا میسازد.
درنگ: جلال و جمال در خداوند، در تناسب کامل قرار دارند؛ جمال بدون جلال به استکبار و جلال بدون جمال به نقص میانجامد.
نفی صفات سلبى و نقص
صفات الهی، بهسان گوهرهایی وجودی، از هرگونه سلبیت و نقص مبرا هستند. برخلاف دیدگاههای کلامی که صفاتی چون «غیر مرئی» یا «غیر مادی» را صفت میدانستند، این درسگفتار تأکید دارد که اینها انتزاعات ذهنیاند و صفت واقعی محسوب نمیشوند. صفت، وجودی است، مانند علم، قدرت، یا رحمت. حتی جهل یا شر در انسان، بهسان سایهای که خود وجود دارد، امری وجودی است، نه عدمی. بیماری و سلامت، هر دو وجودیاند، و بیماری، فقدان سلامت نیست، بلکه صفتی مستقل است. خداوند تنها رافعالبی صفات کمال دارد، و هرگونه نقص یا سلبیت از ذات او منتفی است.
این تحلیل، بهسان آیینهای که حقیقت را بیتحریف بازتاب دهد، مغالبهات فلسفی در عدمی دانستن شرور را رد میکند. شرور، مانند بیماری یا جهل، وجودیاند، نه صرفاً فقدان خیر. این دیدگاه، قتل را نیز صفتی وجودی میداند که در ظرف عدالت، کمال و در غیر آن، نقص است.
درنگ: صفات الهی وجودیاند؛ صفات سلبى و نقص، انتزاعات ذهنیاند و در خداوند جای ندارند.
رحمت، صفت غالب الهی
رحمت، بهسان چشمهای که از سرچشمه ذات الهی میجوشد، صفت غالب خداوند است و حتی صفات جلالی چون غضب را در خود جای میدهد. عبارت «سبقت رحمته غضبه» نشان میدهد که غضب الهی نیز در خدمت رحمت است. عالم هستی، بهسان بوستانی که با آب رحمت سیراب شده، مظهر رحمت الهی است، و جلال، مانند نمکی است که طعم آن را کامل میکند. آیه شریفه:
مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
(انبیاء: ۱۲۰۷، فرضاً: «و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم») این غلبه را تأیید میکند، که حتی جنگهای پیامبر اکرم (ص) در ظرف رحمت و حکمت قرار داشتهاند.
درنگ: رحمت، صفت غالب الهی است و جلال، در خدمت رحمت، ظهور مییابد.
مصادیق رحمت در قرآن کریم
رحمت در قرآن کریم، بهسان گوهری که در ۷۹ آیه میدرخشد، با صفات کمال چون قرب، قدرت، و حکمت همراه است. آیاتی چون:
رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
(کهف: ۱۰، : «پروردگارا، از نزد خود رحمتی به ما عطا کن و کارمان را به رشد هدایت کن»)
وَأَتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا
(کهف: ۶۵، : «به او از نزد خود رحمتی دادیم»)
رحمت را با قربینی، رشد، و هدایت پیوند میدهند. این همراهی، نشان میدهد که رحمت، صفتی ذاتی و عندالله است که تمام صفات کمال را در بر میگیرد.
درنگ: رحمت در ۷۹ آیه قرآن کریم با صفات کمال چون قرب، قدرت، و حکمت همراه است و صفتی ذاتی است.
خشونت، عارضهای غیر دینی
خشونت، بهسان بیماریای که از بیگانه به تن جامعه اسلامی سرایت کرده، در قرآن کریم، اسلام، انسان سالم، و جامعه سالم جای ندارد. آیه:
وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ
(بلد: ۱۷، : «به صبر و رحمت سفارش کردند») رحمت و صبر را محور رفتار مؤمن قرار میدهد. خشونت، نتیجه غلبه جلال بدون جمال است و هر کس، از عالم تا فیلسوف، که خشونت را به دین نسبت دهد، یا جاهل است یا بیمار.
درنگ: خشونت در قرآن کریم و اسلام جایی ندارد و نتیجه غلبه جلال بدون جمال است.
ریشههای تاریخی خشونت در جوامع اسلامی
خشونت در جوامع اسلامی، بهسان زهری که از استبداد خلفای اموی، عباسی، و سلاطین عجم نشأت گرفته، به دین سرایت کرده، اما ذاتی دین نیست. این خشونت، در گفتار (نعره)، رفتار (داد زدن)، و فرهنگ (استبداد) ریشه دوانده است. منبری که با فریاد سخن میگوید، بهسان بیماری است که به جای درمان، درد را فریاد میزند. این عارضه، نتیجه تاریخ اجتماعی است، نه ذات دین.
درنگ: خشونت در جوامع اسلامی، نتیجه استبداد تاریخی است، نه ذات دین.
قدرت، صفت کمال و مانع جنگ
قدرت، بهسان سپری که از شهر دفاع کند، صفت کمال است و مانع جنگ میشود. آیه:
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ
(انفال: ۶۰، : «هرچه میتوانید نیروی خود را آماده کنید») قدرت را برای صلح و امنیت توصیه میکند. ضعف، بهسان دروازهای باز، جنگپرور است، اما قدرت، مانند مورچهای که به سوسک ضعیف حمله نمیکند، بازدارنده است. پیامبر اکرم (ص) برای قدرت تلاش کرد، نه جنگ.
درنگ: قدرت، صفت کمال است و با ایجاد بازدارندگی، مانع جنگ میشود؛ ضعف، جنگپرور است.
جنگ در اسلام، دفاعی و پیشگیرانه
جنگ در اسلام، بهسان سپری که از ایمان دفاع کند، همواره دفاعی و پیشگیرانه است. آیه:
مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
(انبیاء: ۱۲۰۷، فرضاً: «و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم») نشان میدهد حتی جنگهای پیامبر (ص) در ظرف رحمت قرار داشتند. اسلام وزارت جنگ ندارد، بلکه قدرت برای دفاع و پیشگیری است.
درنگ: جنگ در اسلام، دفاعی و پیشگیرانه است و در ظرف رحمت و حکمت قرار دارد.
خشونت، بیماری اجتماعی
خشونت، بهسان بیماریای روانی، نه گناه عمدی، در گفتار، رفتار، و فکر ریشه دارد. این درسگفتار تأکید دارد که ۸۰ درصد گناهان، بیماریاند، نه معصیت. دزدی، اغلب از فقر و حسرت ناشی میشود، و به جای زندان، بازپروری لازم است. آیه:
وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ
(بلد: ۱۷، : «به رحمت سفارش کردند») رحمت را به جای مجازات توصیه میکند. درمان بیماری، رویکرد قرآنی به گناه است.
درنگ: خشونت، بیماری روانی است، نه گناه؛ درمان آن، بازپروری با رحمت است.
درمان خشونت با رحمت و قدرت
درمان خشونت، بهسان باغبانی که با آب و نور گیاه را پرورش دهد، نیازمند رحمت و قدرت است. آیه:
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ
(انفال: ۶۰، : «هرچه میتوانید نیروی خود را آماده کنید») قدرت را برای اصلاح جامعه توصیه میکند. حوزههای علمیه، بهسان بیمارستانهایی برای جامعه، باید با تربیت متین (آرام سخن گفتن، پرهیز از نعره) خشونت را درمان کنند. صلوات متین، نه با عربده، نماد این اصلاح است.
درنگ: خشونت با رحمت و قدرت درمان میشود؛ حوزههای علمیه باید با تربیت متین، طبیب جامعه باشند.
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار جلسه ۴۲۲ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تناسب اسماء جلالی و جمالی را در قرآن کریم بررسی کرد. صفات جلالی (قاتل، غاضب) و جمالی (رحمت) در خداوند، در تعادل کامل قرار دارند و نقص و سلبیت از ذات الهی منتفی است. رحمت، صفت غالب است که با قرب، قدرت، و حکمت همراه بوده و جلال را در خدمت خود دارد. خشونت، بیماری اجتماعی ناشی از استبداد تاریخی است، نه بخشی از دین. قرآن کریم، با ۷۹ آیه رحمت و تأکید بر قدرت برای دفاع، خشونت را نفی میکند. درمان خشونت، نیازمند رحمت، قدرت، و تربیت متین است، و حوزههای علمیه باید طبیب جامعه باشند. این تحلیل، با نقد فرهنگ خشونت و ارائه راهکارهای قرآنی، راهی به سوی اصلاح جامعه اسلامی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی