متن درس
رحمت الهی: صفت کمال و نقد خشونت و کاستیهای اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۵)
مقدمه
رحمت الهی، چون چشمهای زلال و جوشان، سرچشمه تمامی کمالات و جلوه اقتدار بیکران حق تعالی است که در آیینه قرآن کریم و تعالیم اسلامی، بهسان نوری فروزان، راه هدایت را روشن میسازد. این صفت، نهتنها محور نظام قرآنی، بلکه بنیاد هویت ایمانی مؤمنان است که گویی چون درختی تنومند، شاخههای عطوفت، مهربانی و اقتدار را در تمامی شئون حیات بشری گسترانیده است. درسگفتار شماره ۴۲۵، با تکیه بر تحلیل عمیق قرآنی و بررسی ۵۴۶ مورد از واژگان رحمن، رحیم و رحمت در قرآن کریم، این حقیقت را چون گوهری درخشان آشکار میسازد که اسلام، دینی سراسر رحمت و عطوفت است و هیچگونه خشونت یا کاستی ذاتی در آن راه ندارد. بااینحال، طاغوت و استکبار، چون ویروسی مهلک، خلقیات جامعه را به سوی خشونت، سستی و کاستیهایی چون فقر، بیماری و کثیفی سوق داده و این صفات را بهاشتباه به دین نسبت دادهاند. مؤمن، بهسان عباد الرحمن، باید چون کوهی استوار، راستقامت و مقتدر، عاری از هرگونه نقص و کاستی باشد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا (سوره فرقان، آیه ۶۳، : «آنان که بر زمین بهآرامی راه میروند»). این نوشتار، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، رحمت را بهعنوان صفت کمال و اقتدار معرفی کرده، ریشههای خشونت و کاستیهای اجتماعی را نقد میکند و راهکارهایی اصلاحی برای تحقق جامعهای رحمانی ارائه میدهد.
بخش نخست: رحمت الهی، محور نظام قرآنی و اسلامی
رحمت، جوهره اسلام و قرآن کریم
رحمت الهی، چون دریایی بیکران، تمامی عالم را در بر گرفته و در قرآن کریم، با ۵۴۶ مورد از واژگان رحمن، رحیم و رحمت، بهسان نوری بیمرز، سیطره خود را بر هر موجودی آشکار میسازد. تحلیل دقیق این واژگان نشان میدهد که ۵۷ مورد رحمن در آیات مستقل، بهاضافه ۱۱۳ مورد در بسماللهالرحمنالرحیم، مجموعاً ۱۷۰ مورد رحمن را شامل میشود. همچنین، ۹۵ مورد رحیم در آیات مستقل، بهاضافه ۱۱۳ مورد در بسمالله، مجموعاً ۲۰۸ مورد رحیم را در بر میگیرد. افزون بر این، ۱۶۸ مورد واژه رحمت و مشتقات آن، مانند مراحم، در قرآن کریم ذکر شده است که مجموع این موارد، ۵۴۶ مصداق مستقیم از رحمت را نشان میدهد. این فراوانی، گویی چون شاخههای درختی تنومند، ریشه در رحمت الهی دارد و بیش از نیمی از آیات قرآن کریم، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، به رحمت، عطوفت و مهربانی اشاره دارند. آیه شریفه رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ (سوره اعراف، آیه ۱۵۶، : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است») این سیطره را بهروشنی تبیین میکند. هیچ مورد غیرتربیتی یا غیررحمانی در قرآن کریم یافت نمیشود، و این کتاب، چون آیینهای صیقلیافته، سراسر جلوه رحمت و لطافت الهی است.
درنگ: قرآن کریم، با ۵۴۶ مورد رحمن، رحیم و رحمت، سراسر رحمت و عطوفت است و هیچ مورد غیرتربیتی یا غیررحمانی در آن وجود ندارد. |
رحمن، صفت کمال و اقتدار
رحمن، چون خورشیدی فروزان در آسمان اسماء الهی، گستردهترین صفت پس از الله است و تمامی اسماء تحت سیطره آن قرار دارند. قرآن کریم میفرماید: قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ (سوره اسراء، آیه ۱۱۰، : «بگو: خدا را بخوانید یا رحمن را بخوانید»)، که این آیه، رحمن را همسنگ الله قرار داده و سعه وجودی آن را نشان میدهد. آیه الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (سوره طه، آیه ۵، : «خدای رحمن بر عرش استیلا یافت») نیز اقتدار و استواری رحمن را آشکار میسازد. برخلاف صفاتی چون ودود یا لطیف که مهربانی بدون قوام را نشان میدهند، رحمن، گویی چون گلی معطر با ریشهای استوار، مهربانی مقتدرانه و پایدار را متجلی میکند. این صفت، مقابل کاستیها و شیطان قرار دارد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا (سوره مریم، آیه ۴۴، : «همانا شیطان نسبت به خدای رحمن نافرمان بود»). رحمن، نهتنها مهربانی، بلکه اقتدار، حیات و استقامت را در بر میگیرد و مؤمن را به سوی کمال و استواری رهنمون میشود.
درنگ: رحمن، گستردهترین صفت پس از الله، مهربانی مقتدرانه و استوار را نشان میدهد و مقابل کاستیها و شیطان است. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین رحمت الهی بهعنوان محور نظام قرآنی و اسلامی پرداخت. قرآن کریم، با ۵۴۶ مورد رحمن، رحیم و رحمت، سراسر جلوه رحمت و عطوفت است و هیچ مورد غیرتربیتی یا غیررحمانی در آن یافت نمیشود. رحمن، بهعنوان صفت کمال و اقتدار، مهربانی مقتدرانه را متجلی ساخته و تمامی اسماء الهی را تحت سیطره خود دارد. این صفت، مقابل کاستیها و شیطان قرار گرفته و مؤمن را به سوی استواری و کمال هدایت میکند. این تحلیل، گویی چون مشعلی فروزان، زمینه را برای نقد خشونت و کاستیهای اجتماعی در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: نقد خشونت و کاستیهای اجتماعی
ریشههای خشونت و نسبت نادرست به دین
خشونت در جامعه، چون سایهای تاریک، از تصادفات رانندگی و نزاعهای خیابانی تا عصبانیتهای روزمره و بدبینیهای اجتماعی، ریشه در تأثیرات طاغوت و استکبار دارد، نه در دین. قرآن کریم، بهروشنی از خشونت بیزار است و رحمت را در برابر ضر و کاستی قرار میدهد، چنانکه میفرماید: وَإِيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (سوره انبیاء، آیه ۸۳، : «و ایوب را [یاد کن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیده و تو مهربانترین مهربانانی»). طاغوت و سلطنتهای استکباری، چون ویروسی مهلک، خلقیات جامعه را به سوی بیماریهای روانی، خشونت و کاستیهایی چون فقر، بیماری و کثیفی سوق دادهاند. این صفات، بهاشتباه به اسلام نسبت داده شدهاند، درحالیکه اسلام، گویی چون آیینهای زلال، عاری از هرگونه خشونت ذاتی است. این انحراف، ناشی از تأثیرات تاریخی استکبار است که حتی علما را، که در همین فضا زیست میکردند، کموبیش تحت تأثیر قرار داده و به شبهاتی دامن زده است.
درنگ: خشونت و کاستیهای اجتماعی، نتیجه تأثیرات طاغوت و استکبار است، نه دین، و نسبت دادن آنها به اسلام، خطایی فاحش است. |
کاستیها، مقابل رحمت الهی
کاستیهایی چون فقر، بیماری، کثیفی و سستی، گویی چون سایههایی تاریک، در برابر نور رحمت الهی قرار دارند. قرآن کریم، این صفات را نقمت و مقابل رحمت میداند، چنانکه میفرماید: رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۰۹، : «پروردگارا، ما ایمان آوردیم، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن و تو بهترین مهربانانی»). فرهنگ نادرستی که فقر و بیماری را ثوابآور و دینی میانگارد، خرافهای است که ریشه در نادانی دارد. ائمه معصومین (ع)، نه با فقر و ضعف ساختند، بلکه برای رفع مشکلات و زیستن با عزت تلاش کردند. صبوری در برابر فقر و بیماری، خیر دارد، اما ساختن با آنها، گویی چون پذیرش زخمی کهنه، با ایمان ناسازگار است. این خرافات، ساخته ذهن نادان است و هیچ روایت یا حدیثی آن را تأیید نمیکند.
درنگ: فقر، بیماری و کثیفی، مقابل رحمت الهیاند و فرهنگ نادرست، آنها را بهاشتباه ثوابآور میانگارد. |
ریشههای اجتماعی خشونت و کاستیها
خشونت، سستی و کاستیهای اجتماعی، چون فقر، کثیفی و بیسوادی، نتیجه تزریق ویروس طاغوت و استکبار به جامعه است که بدتر از سرطان و ایدز، خلقیات را بیمار کرده است. قرآن کریم میفرماید: عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ (سوره مائده، آیه ۱۰۵، : «بر شماست که به خودتان بپردازید»). این ویروس، گویی چون زهری مهلک، جامعه را به سوی ناآرامی و انحطاط سوق داده است. جامعهای که ضعیف و ناتوان نگه داشته شود، به خشونت و نارامی گرایش مییابد، درحالیکه قدرت و توانایی، چون چشمهای زلال، آرامش و رحمانیت را به ارمغان میآورد. تصادفات رانندگی، نزاعهای اجتماعی و حتی غرق شدن در دریا، نشانههایی از این بیماری روانی و اخلاقی است که نیازمند جراحی عمیق اجتماعی است.
درنگ: خشونت و کاستیها، نتیجه ویروس طاغوت و استکبار است که بدتر از سرطان و ایدز، جامعه را بیمار کرده است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به نقد ریشههای خشونت و کاستیهای اجتماعی پرداخت. خشونت، نتیجه تأثیرات طاغوت و استکبار است، نه دین، و نسبت دادن آن به اسلام، خطایی فاحش است. کاستیهایی چون فقر، بیماری و کثیفی، مقابل رحمت الهیاند و فرهنگ نادرست، آنها را بهاشتباه ثوابآور میانگارد. این کاستیها، چون ویروسی مهلک، جامعه را به سوی ناآرامی سوق دادهاند، درحالیکه قدرت و توانایی، آرامش را به ارمغان میآورد. این تحلیل، زمینه را برای تبیین صفات مؤمن و راهکارهای اصلاحی در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش سوم: مؤمن و الگوی عباد الرحمن
صفات کمال در مؤمن
مؤمن، بهسان عباد الرحمن، باید چون کوهی استوار، راستقامت، مقتدر و عاری از صفات نقص باشد. قرآن کریم میفرماید: الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا (سوره فرقان، آیه ۶۳، : «آنان که بر زمین بهآرامی راه میروند»). فقر، بیماری، کثیفی و سستی، گویی چون لکههایی ناپاک، با ایمان ناسازگارند، همانگونه که دزدی و غیبت با ایمان ناسازگارند. مؤمن باید طهارت، نظافت، قدرت و توانایی داشته باشد، چنانکه تعلیم اسلامی میفرماید: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» (به اخلاق الهی متخلق شوید). این صفات، نهتنها نشانه ایمان، بلکه لازمه حیات طیبه و رحمانی است. مؤمن، گویی چون آیینهای زلال، باید جلوه رحمت و اقتدار الهی باشد.
درنگ: مؤمن، مانند عباد الرحمن، باید راستقامت، مقتدر و عاری از صفات نقص چون فقر، کثیفی و سستی باشد. |
عباد الرحمن، الگوی جامعه رحمانی
عباد الرحمن، چون ستارگانی در آسمان ایمان، با اقتدار و آرامش حرکت میکنند و عاری از شیطنت و سستیاند. قرآن کریم میفرماید: جَنَّاتُ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ (سوره مریم، آیه ۶۱، : «باغهای عدن که خدای رحمن به بندگانش وعده داده است»). این الگو، گویی چون مشعلی فروزان، جامعه ایمانی را به سوی رحمانیت و آرامش هدایت میکند. قدرت و توانایی، شیطنت و خشونت را از بین میبرد و جامعه را به سوی آرامش و رحمانیت سوق میدهد. جامعهای که عباد الرحمن را الگو قرار دهد، چون درختی تنومند، ریشه در رحمت الهی دارد و شاخههای اقتدار و عطوفت را در تمامی شئون خود گسترانیده است.
درنگ: عباد الرحمن، با اقتدار و آرامش، الگوی جامعه رحمانیاند که شیطنت و خشونت را از بین میبرند. |
نقد برداشتهای نادرست عرفانی
برخی برداشتهای عرفانی، مانند آنچه در آثار محیالدین عربی دیده میشود، شیطان را ظهور رحمن میدانند، اما قرآن کریم، شیطان را مقابل رحمن قرار میدهد: إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا (سوره مریم، آیه ۴۴، : «همانا شیطان نسبت به خدای رحمن نافرمان بود»). رحمن، صفت کمال است، نه نقص، و عرفان بدون قرآن، گویی چون کشتی بیسکان، به انحراف میانجامد و خشونت و کاستیها را توجیه میکند. این برداشتها، چون سایهای بر نور حقیقت، از ناآگاهی نسبت به تعالیم قرآنی نشئت میگیرند.
درنگ: رحمن، صفت کمال است و شیطان مقابل آن قرار دارد؛ عرفان بدون قرآن، به انحراف میانجامد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به تبیین صفات مؤمن و الگوی عباد الرحمن پرداخت. مؤمن، مانند عباد الرحمن، باید راستقامت، مقتدر و عاری از صفات نقص باشد. این الگو، جامعه را به سوی رحمانیت و آرامش هدایت میکند و شیطنت و خشونت را از بین میبرد. نقد برداشتهای نادرست عرفانی نشان داد که رحمن، صفت کمال است و عرفان بدون قرآن، به انحراف میانجامد. این تحلیل، زمینه را برای ارائه راهکارهای اصلاحی در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش چهارم: راهکارهای اصلاحی برای تحقق جامعه رحمانی
درمان خشونت و کاستیها
برای درمان خشونت و کاستیهای اجتماعی، سه راهکار اساسی باید دنبال شود: نخست، صفات نقص چون فقر، کثیفی و سستی را به دین نسبت نداد، گویی چون آیینهای زلال، حقیقت دین را از این شبهات پاک کرد. دوم، این صفات را عیب دانست، همانگونه که دزدی و غیبت عیباند، تا جامعه به سوی اصلاح گام بردارد. سوم، اصلاح را از خود آغاز کرد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ (سوره مائده، آیه ۱۰۵، : «بر شماست که به خودتان بپردازید»). حوزههای علمیه، چون بیمارستانی معنوی، باید خشونت و کاستیها را جراحی کنند، نهتنها با روضهخوانی، بلکه با اصلاح علمی و ریشهای. جامعه مقتدر و توانمند، چون چشمهای زلال، آرام و رحمانی میشود، درحالیکه ضعف، خشونت و ناآرامی میآورد.
درنگ: درمان خشونت و کاستیها، با عدم نسبت دادن آنها به دین، عیب دانستن این صفات و آغاز اصلاح از خود ممکن است. |
نقش حوزهها و انقلاب ۵۷
حوزههای علمیه، چون مشعلداران هدایت، باید خشونت و کاستیها را درمان کنند و جامعه را به سوی رحمانیت سوق دهند. انقلاب ۵۷، با خون شهدا، نسیم رحمانیت را در جهان دمیده و سرفصل جدیدی در تاریخ تشیع گشوده است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ (سوره مریم، آیه ۸۵، : «روزی که پرهیزگاران را بهسوی خدای رحمن گرد آوریم»). بااینحال، این نسیم نیازمند اصلاح علمی و ریشهای است که از تغییر باورها، مانند نقص دانستن فقر و کثیفی، و توانمندسازی مردم آغاز میشود. حوزهها باید چون طبیبانی حکیم، جامعه را از بیماریهای روانی و اخلاقی درمان کنند و راه را برای حیات طیبه هموار سازند.
درنگ: حوزهها و انقلاب ۵۷ باید خشونت و کاستیها را درمان کنند و جامعه را به سوی رحمانیت سوق دهند. |
بازتعریف صفات نقص در فرهنگ ایمانی
فرهنگ ایمانی باید صفات نقص چون فقر، کثیفی و سستی را، مانند دزدی و غیبت، عیب بداند. همانگونه که بیسوادی در گذشته عیب نبود، اما امروز نقص تلقی میشود، فقر و کثیفی نیز باید نقص شمرده شوند. مؤمن، گویی چون آیینهای زلال، باید طهارت، نظافت و توانایی داشته باشد. قرآن کریم میفرماید: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ (نماز بدون طهارت نیست)، و ایمان نیز بدون طهارت ممکن نیست. این بازتعریف، چون مشعلی فروزان، جامعه را به سوی اصلاح و رحمانیت هدایت میکند.
درنگ: صفات نقص چون فقر و کثیفی باید مانند دزدی و غیبت، عیب تلقی شوند تا فرهنگ ایمانی اصلاح گردد. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به ارائه راهکارهای اصلاحی برای تحقق جامعه رحمانی پرداخت. درمان خشونت و کاستیها، با عدم نسبت دادن آنها به دین، عیب دانستن این صفات و آغاز اصلاح از خود ممکن است. حوزهها و انقلاب ۵۷، چون مشعلداران هدایت، باید جامعه را از بیماریهای روانی و اخلاقی درمان کنند. بازتعریف صفات نقص در فرهنگ ایمانی، زمینه را برای تحقق حیات طیبه فراهم میآورد. این تحلیل، گویی چون رودی زلال، راه را برای نتیجهگیری نهایی هموار میسازد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۴۲۵، چون آیینهای صیقلیافته، رحمت الهی را بهعنوان صفت کمال و اقتدار و محور نظام قرآنی و اسلامی به نمایش گذاشت. قرآن کریم، با ۵۴۶ مورد رحمن، رحیم و رحمت، سراسر رحمت و عطوفت است و هیچ مورد غیرتربیتی یا غیررحمانی در آن یافت نمیشود. رحمن، گستردهترین صفت پس از الله، مهربانی مقتدرانه را متجلی ساخته و مقابل کاستیها و شیطان قرار دارد. خشونت، فقر و کاستیهای اجتماعی، نتیجه ویروس طاغوت و استکبار است، نه دین، و نسبت دادن آنها به اسلام، خطایی فاحش است. مؤمن، مانند عباد الرحمن، باید راستقامت، مقتدر و عاری از صفات نقص باشد. برای درمان خشونت و کاستیها، باید صفات نقص را به دین نسبت نداد، آنها را عیب دانست و اصلاح را از خود آغاز کرد. حوزهها و انقلاب ۵۷، با تکیه بر خون شهدا، باید جامعه را به سوی رحمانیت سوق دهند. بازتعریف صفات نقص در فرهنگ ایمانی، راه را برای حیات طیبه هموار میسازد. اسلام، با مهندسی رحمانی قرآن کریم، دین مهربانی و حکمت است، و نسبت خشونت به آن، گویی چون ظلمی بزرگ، نشانه ناآگاهی از حقیقت قرآنی است.
با نظارت صادق خادمی |