در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 426

متن درس

تبدیل سیئات به حسنات و نفی خشونت در پرتو رحمت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۶)

دیباچه

رحمت الهی، به‌مثابه نوری بی‌کران، تمامی موجودات را در بر گرفته و محور خلقت، هدایت و کمال است. این صفت ذاتی و کمالی، نه‌تنها گناهان را در پرتو توبه، ایمان و عمل صالح به حسنات تبدیل می‌کند، بلکه هرگونه خشونت و تندی را از ساحت دین الهی نفی می‌نماید. درس‌گفتار جلسه ۴۲۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه ۷۰ سوره فرقان و آیه ۲۹ سوره فتح، این حقیقت را به‌گونه‌ای عمیق و ساختارمند تبیین می‌کند که رحمت الهی، حتی گناهان سنگین را به نیکی‌ها بدل می‌سازد و شدت در برابر کافران را نه خشونت، بلکه قوت و قدرت در دفاع از دین می‌داند. خشونت، عارضه‌ای تاریخی و اجتماعی است که از فرهنگ استبدادی و ضعف نفسانی سرچشمه گرفته و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است.

هدف، ارائه تحلیلی منسجم و عمیق از رحمت الهی، تبدیل سیئات به حسنات و نفی خشونت در فرهنگ قرآنی است، به‌گونه‌ای که مخاطب را به تأمل در عمق این مفاهیم فراخواند.

بخش نخست: رحمت الهی و تبدیل سیئات به حسنات

ماهیت رحمت و تبدیل سیئات به حسنات

رحمت الهی، صفتی ذاتی و کمالی است که تمامی موجودات را در سایه‌سار فیض بی‌کران خود جای داده و محور خلقت و هدایت است. این صفت، به‌مثابه اقیانوسی بی‌انتها، حتی گناهان سنگین را در پرتو توبه، ایمان و عمل صالح به حسنات تبدیل می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا

(فرقان: ۷۰، : «مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند و خدا آمرزنده و مهربان است»)

این آیه، به‌روشنی نشان می‌دهد که رحمت الهی، فراتر از بخشش یا پوشاندن گناهان، آن‌ها را به حسنات بدل می‌سازد. تبدیل سیئات به حسنات، نشانه‌ای از صفت «مبدل» الهی است که گناهان را نه‌تنها می‌آمرزد، بلکه به نیکی‌هایی ارزشمند تبدیل می‌کند، گویی گناهکار از آغاز راه نیکی پیموده است. این تبدیل، مانند کیمیایی است که مس وجود را به زر ناب بدل می‌سازد و انسان را از خسران به کمال رهنمون می‌شود.

درنگ: رحمت الهی، با صفت «مبدل»، گناهان را به حسنات تبدیل می‌کند، نه صرفاً می‌آمرزد یا می‌پوشاند، و این تبدیل، نشانه سعه بی‌کران رحمت است.

فلسفه تبدیل سیئات به حسنات

از منظر فلسفی، تبدیل سیئات به حسنات ریشه در نبود ماهیت ثابت و امکان انقلاب وجودی دارد. هیچ موجودی دارای ماهیتی نیست که از تغییر و تبدل مصون باشد. خیر و شر، به‌مثابه صفت‌هایی وجودی، قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند، و این تبدیل در پرتو رحمت الهی رخ می‌دهد. آیه ۷۰ سوره فرقان، این حقیقت را تأیید می‌کند که خداوند، با صفت مبدل، سیئات را به حسنات بدل می‌سازد. این دیدگاه، در برابر ذات‌گرایی یا ماهیت‌گرایی که اشیا را دارای جوهر ثابت می‌داند، قرار دارد و نیازمند معرفت فلسفی عمیقی است که فراتر از تعبد صرف باشد.

تمثیل این تبدیل، مانند دگرگونی کاه در کوره کیمیاگری است که به زر تبدیل می‌شود. گناهکار، با توبه و ایمان، از ظلمات گناه به نور حسنات هدایت می‌شود، و این انقلاب وجودی، نشانه عظمت رحمت الهی است. چنین تحولی، نه‌تنها گناه را محو می‌کند، بلکه جای آن را با نیکی‌هایی پر می‌سازد که گویی از آغاز وجود داشته‌اند.

شرایط تبدیل سیئات به حسنات

تبدیل سیئات به حسنات، مشروط به سه عنصر کلیدی است: توبه، ایمان و عمل صالح. قرآن کریم در آیه ۷۰ سوره فرقان، با تأکید بر عبارت «عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا»، به عملی اشاره دارد که در آزمایشگاه الهی آزموده و صلاحیت آن تأیید شده باشد. این عمل، مانند بذری است که در خاک ایمان کاشته شده و با آبیاری توبه به بار می‌نشیند. عمل صالح، نه‌تنها باید ظاهری نیکو داشته باشد، بلکه باید در باطن نیز صلاحیت آن به اثبات برسد، گویی در محک حکمت الهی سنجیده شده است.

توبه، به‌مثابه بازگشت به فطرت الهی، انسان را از گمراهی به هدایت رهنمون می‌شود. ایمان، مانند نوری است که قلب را روشن کرده و عمل صالح را به ثمر می‌رساند. این سه عنصر، در هم‌تنیدگی خود، زمینه‌ساز تحولی عظیم‌اند که سیئات را به حسنات بدل می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش نخست

رحمت الهی، با صفت مبدل، گناهان را به حسنات تبدیل می‌کند و این تحول، فراتر از بخشش یا پوشاندن گناه است. از منظر فلسفی، این تبدیل ریشه در نبود ماهیت ثابت و امکان انقلاب وجودی دارد. توبه، ایمان و عمل صالح آزموده‌شده، شرایط این تحول‌اند که انسان را از ظلمات گناه به نور حسنات هدایت می‌کنند. این حقیقت، مانند کیمیایی است که وجود انسان را به کمال می‌رساند و سعه رحمت الهی را به‌زیبایی ترسیم می‌کند.

بخش دوم: گستردگی رحمت و فقدان گناه بدون توبه

عدم وجود گناه بدون امکان توبه

رحمت الهی، چنان گسترده است که هیچ گناهی، حتی کفر، شرک یا ارتداد، از دایره توبه خارج نیست. برخلاف برخی دیدگاه‌های فقهی که گناهانی مانند ارتداد را بدون توبه می‌دانند، قرآن کریم هیچ گناهی را بزرگ‌تر از رحمت الهی نمی‌شمارد. صفت «فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ» (علو اعظم الهی) گواه آن است که هیچ چیز نمی‌تواند از ساحت رحمت خداوند فراتر رود. آیه ۷۰ سوره فرقان، با تأکید بر توبه، این حقیقت را تأیید می‌کند که هر گناهی با بازگشت به سوی خدا قابل آمرزش و تبدیل به حسنات است.

این گستردگی رحمت، مانند دریایی است که هیچ موجی از آن محروم نمی‌ماند. حتی گناهان سنگین که در آیه «يَلْقَ أَثَامًا» (فرقان: ۶۸، : «گناهان بزرگ را مرتکب شود») توصیف شده‌اند، با توبه از دایره عذاب خارج می‌شوند. این حقیقت، امیدی بی‌کران به انسان می‌بخشد که هیچ‌گاه راه بازگشت به سوی خدا بسته نیست.

درنگ: هیچ گناهی، حتی کفر و شرک، بزرگ‌تر از رحمت الهی نیست و با توبه، راه بازگشت به سوی خدا همواره گشوده است.

نقد دیدگاه‌های محدودکننده توبه

برخی دیدگاه‌های فقهی که توبه را برای گناهانی مانند ارتداد محدود می‌دانند، با روح رحمت‌محور قرآن کریم سازگار نیست. این دیدگاه‌ها، گاه توبه را به ظاهر و باطن تقسیم کرده یا آن را برای برخی گناهان غیرممکن می‌شمارند. اما قرآن کریم، با تأکید بر سعه رحمت الهی، هرگونه محدودیت را نفی می‌کند. آیه ۷۰ سوره فرقان، به‌روشنی نشان می‌دهد که توبه، حتی برای گناهان سنگین، نه‌تنها ممکن، بلکه زمینه‌ساز تحولی عظیم است که سیئات را به حسنات بدل می‌سازد.

این نقد، مانند چراغی است که تاریکی محدودیت‌های خودساخته را روشن می‌کند و انسان را به سوی امید و رحمت الهی هدایت می‌نماید. رحمت خداوند، چنان فراگیر است که هیچ گناهی نمی‌تواند سدی در برابر آن ایجاد کند.

نتیجه‌گیری بخش دوم

رحمت الهی، با سعه بی‌کران خود، هیچ گناهی را از دایره توبه خارج نمی‌داند. حتی گناهان سنگین مانند کفر و شرک، با توبه قابل بازگشت‌اند و به حسنات تبدیل می‌شوند. نقد دیدگاه‌های محدودکننده توبه، نشان‌دهنده روح رحمت‌محور قرآن کریم است که هرگونه محدودیت را نفی کرده و انسان را به سوی امید و تحول وجودی دعوت می‌کند.

بخش سوم: نفی خشونت و تمایز آن با شدت

ریشه‌های خشونت و ناسازگاری آن با دین

خشونت، تندی و سختی در رفتارها، نه از ساحت دین الهی، بلکه از فرهنگ استبدادی و تربیت ناهنجار تاریخی سرچشمه می‌گیرد. استکبار چند هزار ساله، انسان‌ها را به زورگویی و تندی عادت داده و سلامت اخلاقی جوامع را مختل کرده است. قرآن کریم، با محوریت رحمت، این خشونت را نفی می‌کند و به رحمت و مرحمت سفارش می‌فرماید:

وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ

(بلد: ۱۷، : «به رحمت سفارش کردند»)

خشونت، مانند زخمی است که بر پیکر فرهنگ اسلامی نشسته و از عوامل تاریخی مانند سلطه سلاطین، محاصره دشمنان و تحقیرهای اجتماعی ناشی شده است. این عارضه، با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است و نیازمند اصلاح از طریق بازگشت به فرهنگ قرآنی است.

درنگ: خشونت، عارضه‌ای تاریخی و اجتماعی است که از فرهنگ استبدادی سرچشمه گرفته و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است.

تمایز شدت و خشونت در آیه سوره فتح

آیه ۲۹ سوره فتح، به شدت اصحاب پیامبر (ص) در برابر کافران اشاره دارد، اما این شدت، نه خشونت، بلکه قوت و قدرت در دفاع از دین است:

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ

(فتح: ۲۹، : «محمد فرستاده خداست و کسانی که با اویند، بر کافران سخت‌گیر و با یکدیگر مهربانند»)

شدت و خشونت، عام و خاص من‌وجه‌اند، نه مطلق. شدت، مانند سفت کردن پیچی است که استحکام می‌بخشد، اما خشونت، مانند سنگ پایی است که زبری آن آزاردهنده است. هر شدتی خشونت نیست، اما هر خشونتی شدت را در خود دارد. آیه فتح، شدت را به قوت و قدرت در جنگ و دفاع نسبت می‌دهد، نه خشونت عمومی علیه هر کافر. اصحاب پیامبر (ص)، که ركعاً سجداً و سجده‌گزار توصیف شده‌اند، نمی‌توانند خشن باشند، زیرا خشونت با سجده و تقوا سازگار نیست.

ویژگی‌های اصحاب پیامبر (ص)

آیه ۲۹ سوره فتح، اصحاب پیامبر (ص) را افرادی با ایمان، تقوا و سجده‌گزار توصیف می‌کند که در برابر کافران معاند قوت و قدرت دارند، اما بین خود رحیم‌اند. این شدت، در ظرف جنگ و برای دفاع از دین است، نه خشونت عمومی. آن‌ها، مانند درختی استوارند که در برابر طوفان کفر مقاومت می‌کنند، اما در میان خود، چون نسیمی ملایم، رحمت و مهربانی را به ارمغان می‌آورند.

این ویژگی‌ها، نشان‌دهنده توازن میان قوت و رحمت است. اصحاب پیامبر (ص)، با ایمان قوی و سجده‌های خالصانه، از سستی و شک در برابر دشمنان مصون‌اند و در میدان جنگ، با قدرت و استحکام عمل می‌کنند.

نتیجه‌گیری بخش سوم

خشونت، نتیجه فرهنگ استبدادی و ضعف نفسانی است و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است. شدت در آیه ۲۹ سوره فتح، به معنای قوت و قدرت در دفاع از دین است، نه خشونت. اصحاب پیامبر (ص)، با ایمان و تقوایی، شدت را با رحمت و سجده درهم آمیخته‌اند و الگویی از توازن میان قوت و مهربانی ارائه می‌دهند. این حقیقت، خشونت را به تأمل در رحمت الهی و نفی عارضه‌های تاریخی فرامی‌خواند.

بخش چهارم: روان‌شناسی خشونت و نقش ایمان در نفی آن

خشونت، نشانه ضعف و سستی

از منظر روان‌شناختی، خشونت، از ضعف، سستی و کمبودهای نفسانی سرچشمه می‌گیرد. افراد قوی و توانمند، به دلیل فقدان ترس و کمبود، خشن نیستند. خشونت، مانند فریادی است که از قلب‌های ضعیف و سبک‌مغز برمی‌خیزد و نشانه ناتوانی در مدیریت خویش است. در مقابل، قوت و قدرت، از افراد توانمند و با ایمان سرچشمه می‌گیرد. آیه ۲۹ سوره فتح، قوت را به اصحاب پیامبر (ص) نسبت می‌دهد که به دلیل ایمان قوی، از خشونت مصون‌اند.

این تحلیل، مانند آینه‌ای است که حقیقت خشونت را نشان می‌دهد. افراد ضعیف، به دلیل سستی در ایمان و ترس از ناکامی، به تندی و درگیری متوسل می‌شوند، اما افراد قوی، با اتکا به ایمان، با آرامش و استحکام عمل می‌کنند.

درنگ: خشونت، از ضعف و سستی نفسانی سرچشمه می‌گیرد، در حالی که قوت و قدرت، نشانه ایمان و توانمندی است.

نقش ایمان در نفی خشونت

ایمان قوی، مانند سپری است که انسان را از خشونت مصون می‌دارد. افرادی مانند امیرالمؤمنین علیه السلام، به دلیل ایمان عمیق، در جنگ با قوت و شدت عمل می‌کردند، اما خشن نبودند. سستی در ایمان، به شک و تردید منجر می‌شود و افراد را به خشونت سوق می‌دهد. آیه ۲۹ سوره فتح، قوت را به ایمان و تقوا پیوند می‌زند و نشان می‌دهد که افراد مؤمن، در برابر دشمنان خدا، با قدرت و بدون تردید عمل می‌کنند.

این حقیقت، مانند نوری است که راه را از بیراهه جدا می‌کند. ایمان، انسان را به سوی قوت و آرامش هدایت و از خشونت و تندی بازمی‌دارد.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

خشونت، نشانه ضعف و سستی نفسانی است و از افراد سست‌باور و سبک‌مغز سرچشمه می‌گیرد. ایمان قوی، انسان را از خشونت مصون داشته و به سوی قوت و قدرت در دفاع از دین هدایت می‌کند. آیه ۲۹ سوره فتح، این رابطه را به‌زیبایی نشان می‌دهد و مؤمنان را به تأسی از اصحاب پیامبر (ص) در توازن میان قوت و رحمت فرامی‌خواند.

بخش پنجم: رحمت الهی و رفع حرج در دین

رفع حرج در پرتو رحمت

دین الهی، با محوریت رحمت، هرگونه حرج و تنگنا را از انسان برمی‌دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكُمْ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا

(احزاب: ۵۰، : «تا بر شما تنگنا نباشد و خدا آمرزنده و مهربان است»)

رحمت الهی، مانند نسیمی است که بار سنگین حرج را از دوش انسان برمی‌دارد و او را به سوی آسایش و آرامش هدایت می‌کند. این ویژگی، خشونت و سختی را از ساحت دین نفی کرده و آن را به منبعی از رحمت و مرحمت تبدیل می‌سازد.

درنگ: رحمت الهی، با رفع حرج و تنگنا، دین را به منبعی از آسایش و آرامش تبدیل می‌کند و خشونت را نفی می‌نماید.

رحمت و مرحمت در ظرف دیانت

تمامی زمینه‌های رحمت و مرحمت در ظرف دین الهی جاری است. آیات متعدد قرآن کریم، مانند «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ» (آل عمران: ۱۲۹، : «برای هر که بخواهد می‌آمرزد»)، نشان‌دهنده سعه رحمت الهی‌اند که حتی منافقان را در پرتو توبه شامل می‌شود. این رحمت، مانند مادری مهربان است که فرزندان گمراه خود را در آغوش می‌گیرد و آن‌ها را به سوی هدایت رهنمون می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

رحمت الهی، با رفع حرج و تنگنا، دین را به منبعی از آسایش و آرامش تبدیل می‌کند. تمامی زمینه‌های رحمت و مرحمت در ظرف دیانت جاری است و حتی گناهکاران و منافقان را در پرتو توبه شامل می‌شود. این حقیقت، دین را از هرگونه خشونت و سختی مبرا ساخته و آن را به مظهری از رحمت الهی تبدیل می‌نماید.

جمع‌بندی نهایی

رحمت الهی، به‌مثابه نوری بی‌کران، تمامی موجودات را در بر گرفته و محور خلقت، هدایت و کمال است. این صفت ذاتی و کمالی، با تبدیل سیئات به حسنات در پرتو توبه، ایمان و عمل صالح، گناهان را به نیکی‌ها بدل می‌سازد و هیچ گناهی را از دایره توبه خارج نمی‌داند. خشونت، عارضه‌ای تاریخی و اجتماعی است که از فرهنگ استبدادی و ضعف نفسانی سرچشمه گرفته و با روح رحمت‌محور قرآن کریم ناسازگار است. شدت در آیه ۲۹ سوره فتح، به معنای قوت و قدرت در دفاع از دین است، نه خشونت، و با رحمت و تقوای اصحاب پیامبر (ص) درهم‌آمیخته است. دین الهی، با رفع حرج و تنگنا، منبعی از رحمت و مرحمت است که هرگونه خشونت و سختی را نفی می‌کند.

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار جلسه ۴۲۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاشی است برای بازنمایی فرهنگ رحمت‌محور قرآن کریم و نقد عوارض غیرقرآنی در جوامع اسلامی. امید است که این اثر، گامی در جهت فهم عمیق‌تر رحمت الهی و اصلاح فرهنگ دینی باشد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن، کدام آیه از سوره فرقان به عنوان مهم‌ترین آیه در بحث جمال و جلال ذکر شده است؟

2. طبق متن، چه چیزی باعث می‌شود گناهان ریشه‌ای مانند عناد و استکبار از رحمت الهی خارج شوند؟

3. بر اساس متن، کدام صفت الهی به تبدیل سیئات به حسنات اشاره دارد؟

4. در آیه 'اشداء علی الکفار رحماء بینهم' در سوره فتح، منظور از 'اشداء' چیست؟

5. طبق متن، چه کسانی در آیه سوره فتح به عنوان 'والذین معه' توصیف شده‌اند؟

6. بر اساس متن، هیچ گناهی وجود ندارد که توبه آن پذیرفته نشود.

7. متن ادعا می‌کند که شدت و خشونت در قرآن مترادف هستند.

8. طبق متن، خشونت در انسان‌های قوی و توانمند بیشتر دیده می‌شود.

9. متن بیان می‌کند که سیئات با توبه و عمل صالح به حسنات تبدیل می‌شوند.

10. بر اساس متن، آیه 'اشداء علی الکفار' به معنای خشونت علیه همه کفار در هر شرایطی است.

11. چرا طبق متن، گناهان ریشه‌ای مانند عناد و استکبار از رحمت الهی خارج می‌شوند؟

12. تفاوت 'عمل صالح' و 'عملاً صالحاً' در آیه سوره فرقان طبق متن چیست؟

13. چرا متن خشونت را به فرهنگ استکباری نسبت می‌دهد و نه به قرآن؟

14. طبق متن، چرا شدت در آیه 'اشداء علی الکفار' به معنای خشونت نیست؟

15. چگونه متن توضیح می‌دهد که سیئات به حسنات تبدیل می‌شوند؟

پاسخنامه

1. فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات

2. تعمدت قلوبکم

3. مبدل

4. قوت و قدرت

5. کسانی که رکعاً سجداً هستند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا این گناهان از تعمد قلب ناشی می‌شوند که شاسی جان انسان است و از هوسات نفسانی متمایز است.

12. عملاً صالحاً عملی است که در آزمایشگاه صلاحیت آن تأیید شود، نه صرفاً عمل صالح.

13. زیرا خشونت از ناهنجاری‌های تربیتی و تاریخی ناشی می‌شود، نه از ذات دین و قرآن.

14. زیرا شدت به قوت و قدرت در جنگ و دفاع اشاره دارد، نه خشونت مذموم.

15. خداوند با صفت مبدل، سیئات فرد توبه‌کننده را به حسنات تبدیل می‌کند، نه صرفاً می‌بخشد.

فوتر بهینه‌شده