متن درس
رحمت رحیمی: دستگیری الهی در کاستیها و نفی خشونت در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۸)
مقدمه
در گستره الهیات اسلامی، تأمل در اسماء و صفات الهی، بهسان دری گرانبها، راهی به سوی شناخت ذات باریتعالی میگشاید. درسگفتار جلسه ۴۲۸ از مجموعه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت صفت رحیمی و رحمت الهی، به بررسی عمیق و فلسفی صفات جمالی و جلالی در قرآن کریم پرداخته و با نگاهی ژرف، خشونت را عارضهای تاریخی و اجتماعی معرفی میکند که از فرهنگ استبدادی سلاطین و خلفا نشأت گرفته و هیچ جایگاهی در ذات دین و قرآن کریم ندارد. رحمت رحیمی، بهسان چشمهای زلال، دستگیر بندگان در کاستیها، گناهان، و ضعفهاست و حتی صفات جلالی چون عذاب را در خود جای داده، با ظهور توبهپذیری، غفران، و کرامت، کمال الهی را متجلی میسازد.
بخش نخست: گستردگی صفات جمالی و جلالی در عالم
تجلی صفات جمالی و کمال در طبیعت و شرع
صفات جمالی و کمال پروردگار، بهسان نوری که عالم هستی را فرا گرفته، در طبیعت و شرع شایع و گستردهاند. صفات جلالی، مانند قهاریت و عذاب، در ظرف جمال مطوی و مستتر هستند، بهگونهای که رحمت و لطف الهی، محور و اصل حاکم بر عالم است. این گستردگی در آیه شریفه:
وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ [مطلب حذف شد] : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است») تجلی یافته و نشان میدهد که رحمت الهی، عالم را در بر گرفته و حتی صفات جلالی را در خدمت خود دارد. این هماهنگی، بهسان آمیختگی آب و آفتاب در رویش گل، کمال الهی را در طبیعت و شرع تضمین میکند.
درنگ: صفات جمالی و کمال در طبیعت و شرع غالباند و صفات جلالی در ظرف جمال مستتر هستند.
نفی خشونت از ذات دین و فطرت
خشونت، نارامی، و پراکندگی در عالم، بهسان بیماریای که به تن هستی سرایت کرده، هیچ نسبتی با فطرت، طبیعت، یا تکوین الهی ندارد. این عوارض، نتیجه انحطاط اخلاقی و اجتماعی است که از فرهنگ استبدادی سلاطین بنیامیه، بنیعباس، و شاهان غیرعرب نشأت گرفته و در روح جوامع نفوذ کرده است. دین و قرآن کریم، بهسان آیینهای صاف، از این آلودگیها مبرا هستند و رحمت و لطف را محور قرار دادهاند. این تحلیل، مغالطه نسبت دادن خشونت به دین را باطل میداند و تأکید دارد که هرگونه خشونت، از استکبار تاریخی سرچشمه میگیرد، نه از ذات دین.
درنگ: خشونت، نتیجه انحطاط اخلاقی و اجتماعی است و هیچ نسبتی با فطرت، طبیعت، یا دین ندارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست نشان داد که صفات جمالی و کمال، محور عالم هستیاند و صفات جلالی در ظرف جمال قرار دارند. رحمت الهی، بهسان چتری گسترده، عالم را فرا گرفته و خشونت، عارضهای تاریخی و غیر دینی است که از استبداد سلاطین نشأت گرفته و هیچ جایگاهی در قرآن کریم ندارد. این تحلیل، بستری برای بررسی صفت رحیمی در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: رحمت رحیمی و دستگیری در کاستیها
رحمت الهی در برابر کاستیها و گناهان
رحمت الهی، بهسان دستی که بندگان را در تاریکی گناه و کاستی میگیرد، با صفت رحیمی در برابر ضعفها، کجیها، و نافرمانیها ایستاده است. خداوند، نه تنها قاطع و قامع نیست، بلکه با مرحمت، کاستیهای بندگان را جبران میکند. آیه شریفه:
فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُۥ هُوَ [مطلب حذف شد] : «آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد و خدا توبهاش را پذیرفت، زیرا او توبهپذیر و مهربان است») نشان میدهد که حتی گناه اولیه آدم، با توبهپذیری و رحمت الهی مواجه شده است. این رحمت، بهسان سوبسیدی الهی، کاستیها را پوشش داده و بندگان را به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: رحمت رحیمی، دستگیر بندگان در کاستیها و گناهان است و کجیها را جبران میکند.
گستردگی صفت رحیمی در قرآن کریم
صفت رحیمی، بهسان گوهری درخشان، در قرآن کریم با حدود ۱۲۵ مورد تجلی یافته است: ۹۵ مورد «رحیم»، ۲۰ مورد «رحیماً»، ۴ مورد «أرحم الراحمین»، و ۱ مورد «مرحمت». این صفت، خاص و متمرکز بر دستگیری و کمککاری است، بهگونهای که خداوند در هر کاستی، ضعف، یا گناه، رحیم است. آیه شریفه:
إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ [مطلب حذف شد] : «خدا به مردم رئوف و مهربان است») واژه «ناس» را به کار برده که همه انسانها، حتی گنهکاران و زمینخوردگان، را در بر میگیرد. رحیمی، بهسان معاون و یاوری الهی، کجیها و سستیها را برطرف میسازد.
درنگ: صفت رحیمی با ۱۲۵ مورد در قرآن کریم، دستگیر و کمککار بندگان در کاستیهاست.
رحیمی، دولت برتر صفات خاص
صفت رحیمی، بهسان قلهای که دیگر صفات خاص را در بر گرفته، دولت برتر صفاتی چون غفور، تواب، و کریم است. این صفات، در سایه رحیمی قرار دارند، بهگونهای که حتی عذاب الهی تحت این صفت تعدیل میشود. آیه شریفه:
يُغْفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ ۗ وَٱللَّهُ [مطلب حذف شد] : «هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند و خدا آمرزنده و مهربان است») نشان میدهد که غفران و عذاب، هر دو تحت دولت رحیمی قرار دارند. تواب نیز، بهسان شاخهای از درخت رحیمی، در آیه:
وَأَنَا [مطلب حذف شد] : «من توبهپذیر و مهربانم») تحت رحیمی معرفی شده است. این دولت، بهسان چتری که همه صفات خاص را پوشش دهد، کمال الهی را در مرحمت متجلی میسازد.
درنگ: رحیمی، دولت برتر صفات خاص (غفور، تواب، کریم) است و حتی عذاب را تعدیل میکند.
انحصار رحمت رحیمی در خداوند
رحمت رحیمی، بهسان گوهری بینظیر، تنها در ذات الهی متجلی است. روایت «لا یغفر الذنوب جمیعاً کلها إلا الله» و آیه شریفه:
أَنِّىٓ أَنَا [مطلب حذف شد] : «من آمرزنده و مهربانم») انحصار بخشش کامل گناهان در خداوند را تأیید میکنند. برخلاف انسانها که به کوچکترین خطا غضب میکنند، خداوند همه گناهان را، حتی گناهان بزرگ، با رحمت رحیمی میآمرزد. این انحصار، بهسان آیینهای که تنها نور الهی را بازتاب دهد، عظمت رحمت رحیمی را نشان میدهد.
درنگ: رحمت رحیمی، منحصر به خداوند است و همه گناهان را میآمرزد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم نشان داد که صفت رحیمی، با ۱۲۵ مورد در قرآن کریم، دستگیر بندگان در کاستیها، گناهان، و ضعفهاست. این صفت، دولت برتر صفات خاص است و حتی عذاب را در خدمت رحمت قرار میدهد. انحصار رحمت رحیمی در خداوند، عظمت این صفت را متجلی ساخته و راه را برای بررسی نفی خشونت در بخش بعدی هموار میکند.
بخش سوم: نفی خشونت و ریشههای تاریخی آن
خشونت، عارضهای غیر دینی
خشونت، بهسان زهری که از بیگانه به تن جامعه اسلامی سرایت کرده، هیچ جایگاهی در قرآن کریم، اسلام، فطرت انسانی، یا جامعه سالم ندارد. آیه شریفه:
وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ [مطلب حذف شد] : «به صبر و رحمت سفارش کردند») رحمت و صبر را محور رفتار مؤمن قرار میدهد. نسبت دادن خشونت به دین، بهسان کفر، باطل است، زیرا قرآن کریم با ۱۲۵ آیه رحیمی، رحمت را اصل میداند. خشونت، نتیجه غلبه استکبار تاریخی است، نه دیانت.
درنگ: خشونت در قرآن کریم و اسلام جایی ندارد و نسبت دادن آن به دین، کفر است.
ریشههای تاریخی خشونت در جوامع اسلامی
خشونت در جوامع اسلامی، بهسان درختی که ریشه در خاک استبداد دارد، از فرهنگ سلاطین بنیامیه، بنیعباس، و شاهان غیرعرب نشأت گرفته است. این عارضه، در گفتار (نعره و فریاد)، رفتار (خشم و تندی)، و فرهنگ (استبداد) ریشه دوانده و به دین سرایت کرده، اما ذاتی دین نیست. منبری که با فریاد سخن میگوید، بهسان بیماری است که به جای درمان، درد را فریاد میزند. این خشونت، نتیجه تاریخ اجتماعی است، نه ذات قرآن کریم.
درنگ: خشونت در جوامع اسلامی، نتیجه استبداد تاریخی است، نه ذات دین.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم تأکید کرد که خشونت، عارضهای غیر دینی و نتیجه استبداد تاریخی است. قرآن کریم، با محوریت رحمت رحیمی، خشونت را نفی میکند و نسبت دادن آن به دین، باطل است. این تحلیل، زمینه را برای بررسی سیره اولیا و درمان خشونت در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش چهارم: رحمت رحیمی در رفع اضطرار و گناه
دستگیری الهی در اضطرار
خداوند، بهسان یاوری که در تنگناها دست بنده را میگیرد، در اضطرار و گناه با رحمت رحیمی ایستاده است. آیه شریفه:
فَلَآ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ ٱللَّهَ [مطلب حذف شد] : «گناهی بر او نیست، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است») نشان میدهد که در اضطرار، گناه رفع میشود. همچنین آیه:
فَإِنِ ٱنْتَهَوْا فَإِنَّ ٱللَّهَ [مطلب حذف شد] : «اگر بازایستند، خدا آمرزنده و مهربان است») تأکید دارد که با توبه و باز ایستادن از گناه، رحمت رحیمی شامل حال بندگان میشود. این دستگیری، بهسان پلی است که بندگان را از تاریکی گناه به نور هدایت میرساند.
درنگ: رحمت رحیمی، در اضطرار و توبه، گناهان را رفع میکند.
تفاوت رحمن و رحیم
رحمن و رحیم، بهسان دو بال پرندهای که در آسمان رحمت پرواز میکند، مکمل یکدیگرند. رحمن، صفت عام و ظرف نزول است که به اعطای وجود در طبیعت مربوط میشود؛ رحیم، صفت خاص و ظرف صعود است که به مرحمت در کاستیها و هدایت بندگان اختصاص دارد. در «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»، رحمن مقدم است، زیرا اسم عام (الله) را تکمیل میکند، اما رحیم، خاصتر و پوششدهندهتر است. رحمن، بهسان خورشیدی است که نورش همه را فرا میگیرد؛ رحیم، بهسان دستی است که بندگان را به سوی کمال میکشاند.
درنگ: رحمن، صفت عام و ظرف نزول؛ رحیم، صفت خاص و ظرف صعود است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم نشان داد که رحمت رحیمی، در اضطرار و توبه، گناهان را رفع میکند و بندگان را به سوی هدایت میبرد. تفاوت رحمن (عام) و رحیم (خاص) نشاندهنده جامعیت این دو صفت است که بستری برای بررسی سیره اولیا در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش پنجم: سیره اولیا و تخلق به رحمت رحیمی
تجلی رحمت رحیمی در سیره اولیا
اولیای الهی، بهسان آیینههایی که نور رحمت رحیمی را بازتاب میدهند، مظهر این صفت در برخورد با دوستان و دشمنان بودهاند. برخورد امیرالمؤمنین (ع) با ملجم، امام حسین (ع) با اشقیا، و پیامبر اکرم (ص) با دشمنان، نشاندهنده کرامت و گذشت در عین قوت است. آیه شریفه:
أَنِّىٓ أَنَا [مطلب حذف شد] : «من آمرزنده و مهربانم») در سیره اولیا تجلی یافته است. آنها با کرامت، نه از سر ضعف، دشمنان را بخشیدند و در برابر ظلم، با قوت ایستادند. این سیره، بهسان مشعلی است که راه تخلق به اخلاق الهی را روشن میکند.
درنگ: اولیای الهی، مظهر رحمت رحیمی با کرامت و قوت در برابر دوستان و دشمنان بودند.
تخلق به اخلاق رحیمی و درمان خشونت
تخلق به اخلاق رحیمی، بهسان باغبانی که با آب رحمت و نور معرفت، گیاه خشونت را ریشهکن میکند، نیازمند تربیت، معرفت، و کرامت است. جامعه اسلامی، به دلیل فقدان «کلاسهای تربیتی» و نفوذ فرهنگ استبدادی، از این مقام دور مانده است. نسبت دادن خشونت به دین، بهسان کفر، باطل است، زیرا قرآن کریم با ۱۲۵ آیه رحیمی، رحمت را محور قرار داده است. درمان خشونت، بهسان طبیبی که با داروی رحمت و قوت، بیمار را شفا دهد، نیازمند تربیت متین و پرورش کرامت است. اولیا، با تجلی رحیمی، الگویی برای این درمان ارائه کردهاند.
درنگ: تخلق به رحیمی، خشونت را با تربیت و کرامت درمان میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم نشان داد که اولیای الهی، مظهر رحمت رحیمی با کرامت و قوت بودند. تخلق به این صفت، خشونت را درمان کرده و جامعه را به سوی کمال هدایت میکند. این تحلیل، زمینه را برای جمعبندی نهایی فراهم میآورد.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار جلسه ۴۲۸ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی مرتبط، صفت رحیمی را محور رحمت الهی در قرآن کریم معرفی کرد. رحیمی، با ۱۲۵ مورد، دستگیر بندگان در کاستیها، گناهان، و اضطرار است و صفات خاص (غفور، تواب، کریم) را تحت دولت خود دارد. خشونت، عارضهای تاریخی ناشی از استبداد سلاطین است و هیچ نسبتی با دین ندارد؛ نسبت دادن آن به دین، کفر است. رحمن (عام) و رحیم (خاص)، جامعترین اسماء الهیاند و اولیا، با تجلی رحیمی، الگوی کرامت و قوت ارائه کردهاند. جامعه اسلامی، با تربیت متین و تخلق به رحیمی، میتواند خشونت را درمان کرده و به کمال نزدیک شود. این تحلیل، با نقد فرهنگ خشونت و ارائه راهکارهای قرآنی، راهی به سوی اصلاح جامعه اسلامی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی