متن درس
اسما و صفات الهی: تحلیل قرآنی رضا، رضوان، سخط و تقابلات معنایی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴۴)
دیباچه
این اثر، بازنویسی علمی و دانشگاهی درسگفتار شماره ۴۴۴ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که به بررسی عمیق اسمای رضایی (رضا، رضوان) و تقابلات آنها (سخط، غضب، لعن، کراهت) از منظر کمّی و اسمی در قرآن کریم میپردازد. این نوشتار، با زبانی فاخر، روان و متناسب با فضای آکادمیک، تمامی محتوای اصلی درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی مرتبط را با شرح و تفصیل کامل ارائه میدهد.
بخش نخست: مهندسی قرآنی و تناسب کمّی اسمای رضایی و تقابلات
تناسب کمّی اسما در قرآن کریم
قرآن کریم، کتابی است با مهندسی دقیق و هماهنگ، گویی بدنی متناسب که هر جزء آن با دقتی بینظیر در جای خود قرار گرفته است. در این میان، اسمای رضایی (رضا و رضوان) و تقابلات آنها (سخط، غضب، لعن، کراهت) از منظر کمّی، تناسبی شگفتانگیز را به نمایش میگذارند. رضا و رضوان، با ۷۴ مورد (شامل رضى، رضيت، رضوا، ترضى، رضوان، مرضيه)، فراوانترین اسما هستند. در مقابل، سخط با تنها ۴ مورد، نادرترین و خاصترین صفت است. غضب با ۲۴ مورد و لعن و کراهت هر یک با ۴۱ مورد، در مراتب میانی قرار دارند. حب، با ۱۶۱ مورد (۴۱ مورد يحب)، به رضا افزوده شده و مجموع این دو، بیش از ۲۳۵ مورد را تشکیل میدهد. این تناسب، گویی آینهای است که غلبه رحمت الهی بر جلال را بازمیتاباند، و نشاندهنده چیدمانی قاعدهمند در قرآن کریم است. قرآن کریم میفرماید:
وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ
(نحل: ۸۹، : «و کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیز است»).
درنگ: رضا و رضوان با ۷۴ مورد، فراوانترین اسما هستند، در حالی که سخط با ۴ مورد، نادرترین است. این تناسب، نشاندهنده غلبه رحمت بر جلال در مهندسی قرآنی است. |
اسمای حقّی و خلقی
اسمای رضایی و تقابلات آنها در دو دسته حقّی (الهی) و خلقی (مخلوقی) جای میگیرند. رضا، حب، غضب، لعن، و کراهت، هم به خداوند و هم به مخلوقات نسبت داده میشوند، اما سخط، انحصاراً صفتی الهی است. برای نمونه، رضا در آیهای شریف چنین آمده:
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
(مائده: ۱۱۹، : «خدا از آنها راضی است و آنها از او راضیاند»).
حب نیز در قرآن کریم چنین متجلی است:
وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ
(حجرات: ۷، : «ولی خدا ایمان را برای شما دوستداشتنی کرد»).
غضب، لعن، و کراهت نیز به هر دو وجه حقّی و خلقی دیده میشوند:
غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ
(نساء: ۹۳، : «خدا بر آنها خشم گرفت»)،
لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْظَّالِمِينَ
(اعراف: ۴۴، : «لعنت خدا بر ستمگران باد»)،
وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ
(توبه: ۴۶، : «ولی خدا خیزش آنها را ناپسند داشت»).
اما سخط، تنها به خداوند نسبت داده شده و در آیاتی چون:
لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ
(مائده: ۸۰، : «چه بد است آنچه برای خود پیش فرستادند که خدا Minnesotan: خدا بر آنها خشم گرفت»).
این انحصار، سخط را صفتی صرفاً الهی میسازد، گویی گوهری که تنها در خزانه الهی یافت میشود.
درنگ: رضا، حب، غضب، لعن، و کراهت، هم حقّی و هم خلقیاند، اما سخط، انحصاراً فعل الهی است. |
جمعبندی بخش نخست
تحلیل کمّی و اسمی اسمای رضایی و تقابلات آنها در قرآن کریم، از مهندسی دقیق این کتاب آسمانی حکایت دارد. فراوانی رضا و حب (بیش از ۲۳۵ مورد) در برابر نادر بودن سخط (۴ مورد)، نشاندهنده غلبه رحمت بر جلال است. این تناسب، گویی نسیمی است که عطر رحمانیت الهی را در سراسر قرآن کریم پراکنده میسازد، و انحصار سخط به فعل الهی، لطف بیپایان خداوند را در حفظ بندگان از این صفت سنگین نمایان میکند.
بخش دوم: انحصار سخط به فعل الهی و پیامدهای آن
انحصار سخط به خداوند
سخط، به دلیل شدت و خطر آن که به عذاب و نابودی کامل میانجامد، تنها به خداوند نسبت داده شده و به هیچ مخلوقی، حتی ملائکه یا انبیا، واگذار نگردیده است. آیات قرآن کریم این انحصار را تأیید میکنند:
ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ
(محمد: ۲۸، : «چون آنچه را که خدا را به خشم آورد، پیروی کردند»)،
كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ
(آلعمران: ۱۶۲، : «مانند کسی که به سخط خدا دچار شد»)،
وَإِنْ لَمْ يُؤْتَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
(توبه: ۵۸، : «و اگر از آن به آنها داده نشود، آنگاه خشمگین میشوند»).
حتی در آیه اخیر، که سخط به خلق نسبت داده شده (یسخطون)، این خشم، حالتی استکباری و از عالی به دانی است، و تنفیذ آن همچنان در اختیار خداوند است. این انحصار، گویی لطفی است الهی که بندگان را از تبعات سنگین سخط به دست غیر حفظ میکند.
درنگ: سخط، به دلیل شدت و خطر، انحصاراً فعل الهی است و به هیچ مخلوقی واگذار نشده، که این خود، لطف بیپایان خداوند است. |
مصادیق و پیامدهای سخط
سخط الهی، به دلیل ظلم، کفران نعمت، یا استکبار نازل میشود و به نابودی کامل در دنیا و آخرت میانجامد. برخلاف قتل (مانند حد) که ممکن است تطهیر کند، سخط، عذابی غیرقابل تطهیر است. آیاتی چون:
لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ
(مائده: ۸۰، : «چه بد است آنچه برای خود پیش فرستادند که خدا بر آنها خشم گرفت»)،
و
وَإِنْ لَمْ يُؤْتَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
(توبه: ۵۸، : «و اگر از آن به آنها داده نشود، آنگاه خشمگین میشوند»)،
نشان میدهند که سخط، پیامد اعمالی چون ظلم و استکبار است. سخط، گویی طوفانی است که ریشههای ظلم را در هم میکوبد و هیچ راه نجاتی برای آن متصور نیست.
درنگ: سخط، به دلیل ظلم، کفران نعمت، و استکبار نازل شده و به نابودی کامل در دنیا و آخرت میانجامد، بدون امکان تطهیر. |
سخط، فراتر از قتل
سخط، صفتی است که از قتل فراتر میرود. هر مرگ، سخط نیست، اما سخط، مرگ و عاقبت بد را به همراه دارد. قتل، گاه به تطهیر میانجامد (مانند اجرای حد)، اما سخط، عذابی است که هیچ تطهیری در پی ندارد. این تمایز، نشاندهنده شدت سخط است که گویی آتشی است که نه تنها جسم، بلکه روح را نیز در خود میسوزاند.
درنگ: سخط، از قتل فراتر است؛ هر مرگ، سخط نیست، اما سخط، نابودی کامل و عذابی غیرقابل تطهیر را به دنبال دارد. |
جمعبندی بخش دوم
سخط، بهعنوان صفتی انحصاری الهی، تنها به خداوند نسبت داده شده و به دلیل شدت و خطر آن، به هیچ مخلوقی واگذار نگردیده است. این انحصار، لطفی است الهی که بندگان را از تبعات سنگین سخط حفظ میکند. مصادیق سخط، چون ظلم و استکبار، به نابودی کامل میانجامد، و این صفت، از قتل متمایز است، زیرا هیچ راه تطهیری برای آن متصور نیست. این ویژگیها، سخط را چون طوفانی الهی نمایان میسازد که تنها از جانب حق نازل میشود.
بخش سوم: رحمانیت الهی و نقد خشونت در دین
غلبه رحمت بر جلال
فراوانی رضا (۷۴ مورد) و حب (۱۶۱ مورد) در برابر نادر بودن سخط (۴ مورد)، نشاندهنده غلبه رحمت بر جلال در قرآن کریم است. این تناسب، گویی نشانهای است از رحمانیت بیپایان خداوند که حتی ملائکه را نیز از صفت سخط محروم ساخته است. قرآن کریم میفرماید:
وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ
(اعراف: ۱۵۶، : «و رحمتم همه چیز را فرا گرفته»).
این آیه، رحمت الهی را چون دریایی بیکران معرفی میکند که همه چیز را در بر گرفته و سخط را به نخی باریک در برابر این وسعت تبدیل میسازد.
درنگ: فراوانی رضا و حب (بیش از ۲۳۵ مورد) در برابر نادر بودن سخط (۴ مورد)، نشاندهنده غلبه رحمت بر جلال و رحمانیت بیپایان الهی است. |
نقد تصور خشونت در دین
تصور خشونت در دین، مانند برچسب «قاسم الجبارین» به خداوند، با حقیقت قرآن کریم ناسازگار است. نادر بودن سخط و انحصار آن به خداوند، نشان میدهد که دین الهی، رحمانی و غیرخشن است. این تصور نادرست، گویی سایهای است که بر نور رحمانیت الهی افتاده و باید با تکیه بر مهندسی قرآنی زدوده شود. معرفی خداوند بهعنوان رحمن و محب، وظیفهای است که بر دوش عالمان دین نهاده شده است.
درنگ: تصور خشونت در دین، نادرست است؛ نادر بودن سخط و فراوانی رضا و حب، رحمانیت خدا را تأیید میکند. |
انحصار بخشش کامل به خداوند
بخشش کامل گناهان، تنها از آنِ خداوند است. حتی پیامبر، که رحمة للعالمین است، گنهکار را طرد میکند، اما خداوند میفرماید: «نزدیک شو». این حقیقت در آیهای شریف چنین متجلی است:
إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا
(زمر: ۵۳، : «خداوند همه گناهان را میآمرزد»).
این آیه، خداوند را چون چشمهای زلال معرفی میکند که گناهان را شستوشو میدهد، در حالی که هیچ مخلوقی چنین لطفی ندارد.
درنگ: بخشش کامل گناهان، تنها از خداوند است؛ حتی پیامبر گنهکار را طرد میکند، اما خدا میفرماید: «نزدیک شو». |
لطف الهی در انحصار سخط
انحصار سخط به خداوند، لطفی است که از نابودی گسترده بندگان جلوگیری میکند. اگر سخط به خلق یا ملائکه واگذار میشد، تبعات آن چون طوفانی ویرانگر همهچیز را در هم میکوبید. قرآن کریم میفرماید:
لَا يَضُرُّكُمْ أَحَدٌ
(مستنبط از آلعمران: ۱۷۶، : «هیچکس به شما زیان نمیرساند»).
این آیه، نشان میدهد که ضرر نهایی، تنها از جانب خداوند است، و این انحصار، گویی سپری است که بندگان را از خشم خلق حفظ میکند.
درنگ: انحصار سخط به خداوند، لطفی است الهی که از نابودی گسترده بندگان جلوگیری میکند. |
جمعبندی بخش سوم
رحمانیت الهی، در فراوانی رضا و حب و نادر بودن سخط متجلی است. دین الهی، خشن نیست، و تصور خشونت، با حقیقت قرآن کریم ناسازگار است. بخشش کامل گناهان، تنها از خداوند است، و انحصار سخط به او، لطفی است که بندگان را از تبعات سنگین آن حفظ میکند. این ویژگیها، خداوند را چون خورشیدی معرفی میکند که نور رحمتش همهچیز را در بر گرفته و سایه جلال را به حداقل رسانده است.
بخش چهارم: ضرورت معرفی رحمانیت الهی
لزوم معرفی رحمانیت خدا
وظیفه عالمان دین، معرفی خداوند بهعنوان رحمن و محب است، نه قاسم الجبارین. نادر بودن سخط و فراوانی رضا و حب، نشاندهنده مهندسی قرآنی است که رحمانیت را در کانون توجه قرار میدهد. این مهم، گویی رسالتی است که بر دوش پژوهشگران نهاده شده تا نور رحمت الهی را به جهانیان بتابانند و تصورات نادرست از خشونت در دین را زدوده سازند.
درنگ: وظیفه عالمان، معرفی رحمانیت خدا بهجای تصور خشونت است؛ مهندسی قرآنی، بر رحمت و محبت الهی تأکید دارد. |
جمعبندی بخش چهارم
معرفی رحمانیت الهی، رسالتی است که از مهندسی قرآنی سرچشمه میگیرد. نادر بودن سخط و فراوانی رضا و حب، نشاندهنده چهرهای رحمانی از خداوند است که باید به جهانیان عرضه شود. این وظیفه، گویی مشعلی است که عالمان دین باید برافروزند تا تاریکی تصورات نادرست از دین را روشن سازد.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین اسمای رضایی (رضا و رضوان) و تقابلات آنها (سخط، غضب، لعن، کراهت)، نشان داد که قرآن کریم، کتابی است با مهندسی دقیق که رحمانیت الهی را در کانون توجه قرار میدهد. رضا و حب، با بیش از ۲۳۵ مورد، فراوانترین اسما هستند، در حالی که سخط، با ۴ مورد، نادر و انحصاراً الهی است. این تناسب، گویی آینهای است که نور رحمت الهی را بازمیتاباند. سخط، به دلیل شدت و خطر، تنها به خداوند نسبت داده شده و از خلق و ملائکه دریغ گشته، که این خود، لطفی بیپایان است. دین الهی، خشن نیست، و معرفی رحمانیت خدا، رسالتی است که بر دوش عالمان نهاده شده است. قرآن کریم میفرماید:
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
(فاتحه: ۶، : «ما را به راه راست هدایت کن»).
این آیه، دعوتی است به سوی پیمودن صراط مستقیم با تکیه بر رحمانیت الهی.
با نظارت صادق خادمی |