متن درس
اسماء الهی و نظام خلقت: تبیین اتى، معطى و امر در روانشناسی قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۵)
مقدمه
اسماء حسنی الهی، چونان نوری که از ذات اقدس حق ساطع میگردد، آیینهای از کمالات بیکران الهیاند که در نظام خلقت و هدایت انسان، نقشی بنیادین ایفا میکنند. در میان این اسماء، «اتى»، «معطى» و «امر»، چونان سه گوهر درخشان، تجلی قدرت، عطا و فرمانروایی الهی را در ساحتهای تکوینی و تشریعی آشکار میسازند. این اسماء، که در قرآن کریم با بسامدی شگرف (حدود ۵۸۰ مورد برای اتى و ۲۴۸ مورد برای امر) ظهور یافتهاند، نهتنها بیانگر فعل الهی در خلقت و اداره عالماند، بلکه انسان را به تأسی به این کمالات و دستیابی به توانمندی و عزت در سایه ایمان فرا میخوانند: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا (و برای خدا نامهای نیکوست، پس او را با آنها بخوانید، سوره اعراف، آیه ۱۸۰). این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای عمیق آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این سه اسم در چارچوبی روانشناختی، فلسفی و قرآنی میپردازد، با تأکید بر اینکه مؤمن باید چونان رستم اسطورهای، قدرتمند و آزاده باشد، نه ضعیف و مفلوک. نقد دیانت عامیانه، که به انحطاط و عقبماندگی مسلمین انجامیده، و دعوت به بهرهوری علمی و بهینه از قرآن کریم، محورهای اصلی این پژوهشاند.
بخش نخست: ماهیت و گستره اسم اتى
اتى: تجلی قدرت و سهولت الهی
اسم «اتى»، چونان جویباری که با نرمی و سهولت از سرچشمه الهی جاری میشود، نمایانگر قدرت بیکران حق تعالی در انجام امور با آسانی و بدون سختی است: قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ (بگو: به من خبر دهید، اگر عذاب خدا به سراغ شما بیاید، سوره یونس، آیه ۵۰). این اسم، که در قرآن کریم با حدود ۵۸۰ مورد، گستردهترین کاربرد را دارد، از خلقت عالم تا نزول عذاب، نصرت مؤمنان، ایمان و حتی کفر را در برمیگیرد: هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ (آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشته است؟، سوره انسان، آیه ۱). اتى، اسمی قدرتی، عام، جمعی، حقی و خلقی است که هم در ساحت الهی (مانند نصرت: فَأَتَاهُمُ اللَّهُ) و هم در ساحت انسانی (مانند فعل فرعون: فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى) تجلی مییابد. برخلاف امور سخت و پرمکافات، اتى چونان نسیمی است که با لطافت، موجودات را به فعلیت میرساند.
درنگ: اسم اتى، نمایانگر قدرت الهی در انجام امور با سهولت و نرمی است و از خلقت تا عذاب، از خیر تا شر را در برمیگیرد. |
گستردگی اتى در خیر و غیرخیر
اتى، چونان بستری فراگیر، هم خیر (ایمان و نصرت: إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ) و هم غیرخیر (عذاب و کفر: فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ) را شامل میشود. این اسم، ظرف قدرت است، نه ارزش خیر یا شر، و مانند «شئ» که هر موجودی را در برمیگیرد، اتى نیز همه مظاهر عالم، اعم از مادی و مجرد، اصلی و فرعی، را به فعلیت میرساند. خداوند، با اتى، عالم هستی را از ظرف ذات به صفت، و از صفت به فعل میکشاند، و ظهوراتش را در عالم ظاهر میسازد: هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ (آیا داستان غاشیه به تو رسیده است؟، سوره غاشیه، آیه ۱). این گستردگی، حکمت الهی را در نظام خلقت متجلی میسازد.
اتى در ظرف تکوین و تشریع
اتى، چونان کلیدی که قفلهای تکوین و تشریع را میگشاید، در هر دو ساحت عمل میکند. در تکوین، خلقت آسمانها و زمین، حیات موجودات و ظهور مظاهر را شامل میشود، و در تشریع، نزول احکام و هدایت انسان را: وَآتَيْنَاكَ الْحَقَّ (و به تو حق را عطا کردیم، سوره انعام، آیه ۱۴۶). این اسم، چونان پلی میان حق و خلق، فعلیت عالم را در هر دو حوزه تضمین میکند، و انسان را به تأسی به این قدرت الهی فرا میخواند.
درنگ: اتى، در تکوین و تشریع، از خلقت عالم تا هدایت انسان، با سهولت و قدرت عمل میکند. |
بخش دوم: اسم معطى و رابطه آن با اتى
معطى: عطاکننده ظهورات عالم
اسم «معطى»، که از باب افعال و مزید اتى است، چونان شاخهای از درخت تنومند اتى، عطاکننده ظهورات عالم از ذات به صفت، و از صفت به فعل است. خداوند، با معطى، تمام عالم هستی را از ظرف ذات به ظرف فعل میکشاند، و هر موجودی را با معیت قیومیه خود همراهی میکند: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ (ما راه را به او نمایاندیم، سوره انسان، آیه ۳). معطى، برخلاف عطای انسانی که با دست و جوارح است، عطایی است که با ظهورات الهی همراه است، نه با قبض و اقباض مادی. این اسم، چونان چسبی که موجودات را به هم پیوند میدهد، هر ذرهای را با حضور الهی متصل میسازد، چنانکه در مصافحه مؤمنان، دست خدا میان دستهایشان است.
درنگ: معطى، عطاکننده ظهورات عالم است که با معیت قیومیه، هر ذره را به فعلیت میرساند. |
رابطه اتى و معطى
اتى و معطى، چونان دو روی یک سکه، مکمل یکدیگرند. اتى، ظرف قدرت فعل است، و معطى، صفت این قدرت در عطا. اگر اتى، چونان بارانی است که بر همه عالم میبارد، معطى، چونان جویباری است که این باران را به هر موجودی میرساند. این دو اسم، با هم، نظام خلقت را از ذات به فعل سوق میدهند، و خداوند را چونان فاعلی معرفی میکنند که با هر ذره همراه است: وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (و او با شماست هر کجا که باشید، سوره حدید، آیه ۴). این معیت، نه پرتاب عطا به سوی خلق، بلکه حضور قیومی حق در هر فعل و ظهور است.
معطى و صدق
معطى، چونان نوری که از صدق الهی ساطع میشود، با راستگویی همراه است: وَآتَيْنَاكَ الْحَقَّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (و به تو حق را عطا کردیم و ما راستگویانیم، سوره انعام، آیه ۱۴۶). انسان قدرتمند، که به معطى تأسی میکند، راستگوست، و ضعیف، به دروغ، غیبت و تهمت پناه میبرد. این صدق، انسان را به قرب الهی سوق میدهد و او را از ظلمت ضعف میرهاند.
درنگ: معطى با صدق همراه است و انسان قدرتمند را به راستگویی و قرب الهی هدایت میکند. |
بخش سوم: اسم امر و نظام فرمانروایی الهی
امر: وصف قدرت الهی
اسم «امر»، چونان تاجی بر سر قدرت الهی، وصف این قدرت در فرمانروایی است: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ (آگاه باشید که خلقت و فرمان از آن اوست، سوره اعراف، آیه ۵۴). این اسم، که در قرآن کریم حدود ۲۴۸ مورد به کار رفته، هم در تکوین (خلقت) و هم در تشریع (احکام) تجلی مییابد. امر، سبقه وصفی فعل الهی است، و «کن»، حکم این قدرت: إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (چون چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید باش، پس میشود، سوره یس، آیه ۸۲). امر، چونان فرماندهای است که عالم را به سوی مقصد الهی سوق میدهد، و خداوند، خود خالق و فرمانده است.
درنگ: امر، وصف قدرت الهی در فرمانروایی است که در تکوین و تشریع، عالم را هدایت میکند. |
امر و اختیار انسانی
امر الهی، چونان چراغی که راه را نشان میدهد، انسان را به اطاعت یا معصیت آزاد میگذارد: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (ما راه را به او نمایاندیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس، سوره انسان، آیه ۳). خداوند به ابلیس امر کرد سجده کند، اما او تخلف کرد؛ به آدم نهی کرد از درخت نخورد، اما او خورد. این آزادی، چونان بذری است که انسان در زمین اختیار خود میکارد، و نتیجهاش را، چه اجر و چه جزا، برداشت میکند. قدرت الهی، در این آزادی، متجلی است، نه در زورگویی.
نقد دیدگاه جبرگرایانه
برخی، چون مرحوم حاجی سبزواری، معتقدند خداوند به ابلیس امر کرد سجده کند، اما نخواست او سجده کند، و به آدم نهی کرد نخورد، اما خواست او بخورد. این دیدگاه، چونان سایهای تاریک، انسان را معلول توطئه الهی میداند و اختیار را نفی میکند. اما درسگفتار حاضر، این دیدگاه را نقد میکند: خداوند، چونان پادشاهی مقتدر، انسان را آزاد گذاشته تا خود انتخاب کند، نه آنکه با توطئه او را به سوی معصیت سوق دهد. انسان، ظهور آزادی و اقتدار الهی است، نه معلول توطئه: فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ (هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد، سوره کهف، آیه ۲۹).
درنگ: امر الهی، انسان را آزاد میگذارد تا با اختیار خود، اطاعت یا معصیت کند، و انسان، ظهور اقتدار الهی است، نه معلول توطئه. |
بخش چهارم: قدرت و توانمندی مؤمن
مؤمن: تجلی قدرت الهی
مؤمن، چونان آیینهای که نور الهی را بازمیتاباند، باید موجودی قدرتمند باشد، زیرا خداوند، موجودی مقتدر است: وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا (و عزت یکسره از آن خداست، سوره یونس، آیه ۶۵). مؤمن ضعیف، ناتوان یا مفلوک، به خدا تأسی نکرده و از اسماء قدرتی چون اتى و معطى بهره نبرده است. او باید چونان رستم، نماد قدرت و عزت، در برابر ضعف و ذلت بایستد، نه آنکه به بزدلی یا فقر پناه ببرد.
درنگ: مؤمن باید قدرتمند باشد، زیرا خدا موجود مقتدر است، و ضعف، با ایمان سازگار نیست. |
نقد استکبار و زورگویی
قدرت، چونان شمشیری است که در دست مؤمن، به عدالت و آزادی میانجامد، اما در دست مستکبر، به ظلم و زورگویی. مستکبران، برخلاف تصور عامه، ضعیفاند، زیرا قدرت واقعی، در آزادیبخشی است، نه در سرکوب: وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ (و خدا را چنان که شایسته است نشناختند، سوره انعام، آیه ۹۱). امام حسین (ع)، با مظلومیت و قدرت، نمونهای از این اقتدار الهی است، در حالی که ظالمان، زورگو و ضعیفاند.
اتى و عبادت
ذکر «یا اتى» در عبادت، چونان کلیدی که قفل مشکلات را میگشاید، به دلیل مجانست با قدرت الهی، در رفع وسوسه، بیماری و سحر مؤثر است: وَادْعُوهُ بِهَا (و او را با نامهای نیکو بخوانید، سوره اعراف، آیه ۱۸۰). این ذکر، مؤمن را به توانمندی و قرب الهی سوق میدهد و او را از ضعف و ناتوانی میرهاند.
درنگ: ذکر یا اتى، به دلیل مجانست با قدرت الهی، در عبادت و رفع مشکلات مؤثر است. |
بخش پنجم: نقد دیانت عامیانه و انحطاط مسلمین
دیانت عامیانه: ریشه ضعف
دیانت عامیانه، چونان علفی هرز که باغ دین را فرسوده میکند، مسلمین را به ضعف و عقبماندگی کشانده است. این دیانت، به جای بهرهوری از اسماء الهی چون اتى و معطى، به مفلوکپروری و ترویج فقر روی آورده: وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ. مسلمین، به جای توانمندی، به زکات و صدقات نادرست پناه بردهاند، که به جای خرید خانه یا وسیله نقلیه برای توانمندسازی، به کمکهای موقتی محدود شده است: أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ (از پاکیزههای آنچه به دست آوردهاید، انفاق کنید، سوره بقره، آیه ۲۶۷).
درنگ: دیانت عامیانه، با ترویج مفلوکپروری، مسلمین را به ضعف و عقبماندگی کشانده است. |
استفاده نادرست از زکات
زکات، چونان آبی که باید باغی را سیراب کند، باید برای توانمندسازی نیازمندان صرف شود، نه برای تداوم فقر. کمک به ضعفا بدون برنامهریزی برای توانمندی، چونان ریختن آب در بیابانی خشک، بیثمر است. این رویکرد، ریشه در نادانی از اسماء الهی و عدم بهرهوری از قرآن کریم دارد.
ضرورت استفاده بهینه از قرآن
قرآن کریم، چونان نردبانی که انسان را به قلههای سعادت میرساند، با تبیین اسماء الهی چون اتى، مؤمن را به توانمندی دعوت میکند: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ (این قرآن به سوی آنچه استوارتر است هدایت میکند، سوره اسراء، آیه ۹). عدم استفاده از این منبع، مسلمین را به ضعف و انحطاط کشانده است. اتى، چونان طلسمشکن مشکلات، میتواند جامعه اسلامی را به عزت و اقتدار بازگرداند.
درنگ: قرآن کریم، با تبیین اتى، مؤمن را به توانمندی دعوت میکند، و عدم بهرهوری از آن، به ضعف مسلمین منجر شده است. |
بخش ششم: تبیین خلقت آدم و نقد روایات عامیانه
خلقت آدم و امت او
خلقت آدم، چونان گوهری نو در گردونه خلقت، نه در جهانی خالی، بلکه در عالمی پر از موجودات رخ داد. برخلاف روایات عامیانه که جهان را پیش از آدم خالی و بیسکنه میدانند، درسگفتار حاضر تأکید میکند که عالم، با گیاهان، جانوران و حتی نسناسها، پیش از آدم نیز آباد بود: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم، سوره بقره، آیه ۳۰). نسناسها، که به فساد و خونریزی متهم بودند، با امت آدم درآمیختند، و انسانهای کنونی، از این پیوند پدید آمدند. این دیدگاه، انسان را نه جنزاده و نه حرامزاده، بلکه نتیجه خلقتی طبیعی و الهی میداند.
درنگ: خلقت آدم در جهانی آباد رخ داد، و انسان، نتیجه پیوند طبیعی با موجودات پیشین است، نه جنزاده یا حرامزاده. |
نقد روایات عامیانه
روایات عامیانه، چونان غباری که حقیقت را میپوشاند، خلقت انسان را به ازدواجهای حرام یا پیوند با جن نسبت میدهند. این دیدگاهها، که ریشه در تنگنای قافیه روایات دارند، با عقل و قرآن کریم سازگار نیستند. اگر ازدواج خواهر و برادر در آغاز خلقت جایز بود، چرا اکنون حرام است؟ این تناقض، بطلان چنین روایاتی را آشکار میسازد. انسان، ظهور خلقت الهی است، نه نتیجه پیوندهای غیرطبیعی.
جهان پیش از آدم
جهان پیش از آدم، چونان باغی پربار، مملو از حیات بود. گوسفندان، گاوها و دیگر موجودات، نه برای دورریز، بلکه برای نظام خلقت آفریده شده بودند. فرشتگان، که به فساد نسناسها اعتراض کردند، از حکمت الهی در خلقت آدم آگاه شدند: قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (گفتند: آیا در آن کسی را قرار میدهی که در آن فساد کند و خونها بریزد؟، سوره بقره، آیه ۳۰). آدم، چونان پیامبری بود که امت او، از نسناسها و فرزندانش، به سوی کمال هدایت شدند.
درنگ: جهان پیش از آدم، آباد و پر از حیات بود، و آدم، پیامبری برای هدایت امتی از نسناسها و فرزندانش بود. |
بخش هفتم: فرهنگ دینی و اقتدار الهی
خدا: مقتدر و آزاده
خداوند، چونان پادشاهی مقتدر و آزاده، عالم را با اقتدار و آزادی خلق کرده است: وَاللَّهُ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (و خدا از جهانیان بینیاز است، سوره آلعمران، آیه ۹۷). او امر میکند، اما انسان را آزاد میگذارد تا اطاعت یا معصیت کند. این اقتدار، چونان خورشیدی است که بر همه میتابد، اما سایه ظلم نمیافکند. فرهنگ دینی باید به این اقتدار تأسی کند، نه به زورگویی یا بزدلی.
درنگ: خداوند، مقتدر و آزاده است، و فرهنگ دینی باید به این اقتدار تأسی کند، نه به زورگویی. |
حکومت و خانواده در پرتو اقتدار
حکومت و خانواده، چونان شاخههایی از درخت دین، باید به اقتدار الهی تأسی کنند. حکومتی که از تخلف میهراسد، ضعیف است، و خانوادهای که با سختگیری فرزندان را سرکوب میکند، بزدل. خداوند، چونان پدری مهربان و مقتدر، انسان را آزاد گذاشته تا خود راه را برگزیند، و جزای اعمالش را ببیند: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (هر که به اندازه ذرهای نیکی کند، آن را ببیند، سوره زلزال، آیه ۷). این فرهنگ، انسان را به سوی کمال سوق میدهد.
نقد فرهنگ توطئه
دیدگاهی که انسان را معلول توطئه الهی میداند، چونان خاری است که قلب ایمان را میخراشد. خداوند، رحمن و رحیم است، نه توطئهگر. او انسان را آزاد آفریده تا با اختیار خود، به سوی سعادت یا هلاکت گام بردارد:
اسماء الهی، چونان گنجینهای که باید با کلید علم گشوده شود، نیازمند تبیین علمیاند تا دین را از عامیانگی به توانمندی سوق دهند:
رویکرد علمی، چونان پلی میان دین و جهان معاصر، قواعد قرآنی را به کتاب درسی جهانی تبدیل میکند. این رویکرد، دین را از خرافه دور کرده و آن را به منبعی برای هدایت همگانی بدل میسازد. اسم اتى، با تأکید بر توانمندی، میمیتواند مسلمین را از ضعف به اقتدار برساند و جامعهای رحمانی بسازد.
حوزههای علمیه، چونان باغبانانی که باغ دین را پروراند، باید با تبیین علمی اسماء الهی، دیانت را از عامیانگی به توانمندی سوق دهند. این تلاش، چونان بذری است که در زمین علم کاشته میشود و میوهاش، جامعهای مقتدر و متعالی است.
اسماء اتى، معطى و امر، چونان سه ستاره درخشان در آسمان الهیات، تجلی قدرت، عطا و فرمانروایی الهی را در نظام خلقت آشکار میسازند. اتى، با حدود ۵۸۰ مورد در قرآن کریم، نمایانگر انجام امور با سهولت و نرمی: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ. مؤمن باید قدرتمند باشد: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي. خلقت آدم، در جهانی آبادی رخ داد، و انسان، ظهور آزادی و اقتدار است. رویکرد علمی، دین را به منبعی جهانی برای سعادت بشر تبدیل میکند. برای تحقق جامعه رحمانی، باید با تبیین علمی و تأسی به اسماء الهی، به سوی اقتدار و کمال گام برداشت.
درنگ: انسان، ظهور آزادی و اقتدار الهی است، نه معلول توطئه، و فرهنگ دینی باید این آزادی را ترویج کند.
بخش هشتم: پیشنهاد رویکرد علمی به دین
تبیین علمی اسماء الهی
درنگ: تبیین علمی اسماء الهی، دین را از عامیانگی به توانمندی سوق داده و آن را جهانی میکند.
جهانیسازی دین
نقش حوزههای علمیه
درنگ: حوزههای علمیه باید با تبیین علمی اسماء الهی، دیانت را به توانمندی و اقتدار سوق دهند.
جمعبندی
با نظارت صادق خادمی