در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 468

متن درس






تبیین مفهوم مؤلف و الفت در معارف الهی

تبیین مفهوم مؤلف و الفت در معارف الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۶۸)

دیباچه

در منظومه معارف الهی، مفهوم «مؤلف» به‌سان مشعلی فروزان، صفتی از اسماء حسنی الهی است که با الفت، پیوند، و هماهنگی در نظام هستی و قلب‌های انسانی گره خورده است. این صفت، که در قرآن کریم به‌گونه‌ای خاص و منحصر به خداوند متعال جلوه‌گر شده، بازتاب‌دهنده فاعلیت حق در ایجاد تناسب و میل متقابل میان موجودات است. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۴۶۸، با کاوشی عمیق در این مفهوم، تالیف را نه‌تنها در چارچوب نظام تکوینی و تشریعی، بلکه در ساحت‌های عملی و عرفانی نیز تبیین می‌نماید. این نوشتار، به بررسی ابعاد فلسفی، کلامی، و کاربردی اسم «مؤلف» پرداخته است.

بخش نخست: ماهیت تالیف و الفت در نظام هستی

تعریف تالیف و ضرورت میل متقابل

تالیف، به‌سان پیوندی ژرف، فراتر از اتصال صوری، به هماهنگی درونی و میل متقابل میان اجزای پیوندشونده وابسته است. این میل، که ریشه در حب و محبت دارد، در خصوصیات و تناسبات ذاتی اجزا نهفته است. بدون این تناسب، پیوند میان موجوداتی چون سنگ و درخت یا پارچه و گیاه ممکن نیست، زیرا تالیف نیازمند رغبت و هماهنگی متقابل است.

درنگ: تالیف، به‌سان بستری از محبت، نیازمند میل متقابل و تناسب ذاتی میان اجزاست که هماهنگی پایدار را در نظام هستی رقم می‌زند.

این اصل، در فلسفه اسلامی با مفهوم «تناسب علّی» همخوانی دارد، که بر ضرورت هماهنگی میان علت و معلول تأکید می‌ورزد. برای مثال، عدم امکان پیوند سنگ و درخت، نشان‌دهنده این است که تالیف، فراتر از چیدمان مکانیکی، به هماهنگی معنایی و عاطفی وابسته است. در نظام هستی، این هماهنگی به ایجاد پیوندهای پایدار و در نظام اجتماعی به تقویت همبستگی منجر می‌شود. تالیف، به‌سان نخی نامرئی، اجزای عالم را به یکدیگر می‌دوزد و نظمی الهی را در خلقت پدیدار می‌سازد.

دوگانه عام و خاص بودن صفت تالیف

در نگاه نخست، تالیف صفتی عام به نظر می‌رسد که به انسان‌ها و موجودات نیز نسبت داده می‌شود، مانند مؤلف کتاب یا پیوند درختان. بااین‌حال، قرآن کریم این صفت را به‌گونه‌ای خاص و منحصر به خداوند متعال معرفی می‌کند، چنان‌که حتی پیامبر اکرم (ص) را از ایجاد الفت میان قلوب ناتوان می‌داند.

آیه: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ [مطلب حذف شد] : و میان دل‌هایشان الفت انداخت. اگر آنچه در زمین است همه را خرج می‌کردی میان دل‌هایشان الفت نمی‌انداختی، ولی خدا میانشان الفت انداخت.

این آیه، با صراحت، تالیف قلوب را به خداوند نسبت داده و فاعلیت پیامبر (ص) را در این امر نفی می‌کند. این دوگانه عام و خاص، به تفاوت میان فاعلیت حق و ظهور آن در مخلوقات اشاره دارد. تالیف مخلوقات، به‌سان سایه‌ای از تالیف الهی است که اصالت آن به خداوند بازمی‌گردد. این دیدگاه، با اصل توحید افعالی و عبارت «لا حول و لا قوة إلا بالله» همخوانی دارد، که فاعلیت حقیقی را منحصر به ذات باری‌تعالی می‌داند.

درنگ: تالیف، هرچند در ظاهر صفتی عام است، در حقیقت صفتی خاص و منحصر به خداوند است، و تالیف مخلوقات ظهوری از فاعلیت الهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

تالیف، به‌سان رودی که از سرچشمه محبت الهی جاری می‌شود، در نظام هستی به ایجاد پیوندهای پایدار و هماهنگی میان موجودات منجر می‌گردد. این صفت، که نیازمند میل متقابل و تناسب ذاتی است، در قرآن کریم به‌گونه‌ای خاص به خداوند نسبت داده شده و فاعلیت مخلوقات در آن ظهوری از فاعلیت حق است. این بخش، با تبیین ماهیت تالیف و دوگانه عام و خاص بودن آن، بستری برای کاوش عمیق‌تر در ابعاد قرآنی و کاربردی این مفهوم فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تالیف در قرآن کریم و انحصار آن به خداوند

تالیف قلوب به‌سان محور الفت

قلب، به‌سان دینامی که حیات وجود انسان را به جریان می‌اندازد، محور تالیف و الفت در معارف الهی است. بدون تالیف قلوب، پیوند میان سایر اجزای وجود، مانند دست و پا، ممکن نیست، زیرا قلب منشأ حیات، میل، و محبت است.

آیه: فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا [مطلب حذف شد] : و میان دل‌های شما الفت انداخت تا به نعمت او برادران شدید.

این آیه، تالیف قلوب را به‌سان نعمتی الهی معرفی می‌کند که به برادری و همبستگی میان انسان‌ها منجر می‌شود. قلب، به‌عنوان مرکز عواطف و معرفت، نقش کلیدی در ایجاد الفت دارد و تالیف آن به هماهنگی عاطفی و معنوی می‌انجامد. تشبیه قلب به دینام ماشین، که در درس‌گفتار آمده، بر این نکته تأکید دارد که بدون حیات قلبی، هیچ پیوندی پایدار نخواهد بود.

درنگ: قلب، به‌سان شاسی وجود انسان، محور تالیف و الفت است و بدون آن، پیوندهای ظاهری فاقد حیات و پایداری‌اند.

انحصار تالیف به خداوند در آیات قرآنی

قرآن کریم، تالیف را به‌گونه‌ای منحصر به خداوند متعال معرفی می‌کند که حتی پیامبر اکرم (ص)، با همه عظمت مقامش، از ایجاد الفت میان قلوب ناتوان است. این انحصار، بر فاعلیت حق در ایجاد پیوندهای عمیق، به‌ویژه در ساحت قلب‌ها، تأکید دارد.

آیه: لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ [مطلب حذف شد] : اگر آنچه در زمین است همه را خرج می‌کردی میان دل‌هایشان الفت نمی‌انداختی، ولی خدا میانشان الفت انداخت.

این آیه، با استفاده از «لو» امتناعیه، بر محال بودن تالیف قلوب توسط غیرخداوند تأکید می‌ورزد. حتی اگر تمامی دارایی‌های زمین صرف شود، ایجاد الفت میان قلب‌ها جز از طریق فاعلیت الهی ممکن نیست. این انحصار، نه‌تنها در تالیف قلوب، بلکه در سایر پیوندهای هستی نیز صدق می‌کند، چنان‌که حتی الفت میان والدین و فرزندان یا موجودات دیگر، به میول و تناسباتی بازمی‌گردد که خداوند در آن‌ها قرار داده است.

تالیف در نظام تکوینی

تالیف در نظام هستی، به‌سان تاروپودی که عناصر خلقت را به هم می‌بافد، در پیوند میان ابرها، آسمان‌ها، و سایر اجزای عالم تجلی می‌یابد. این پیوند، نشانه‌ای از حکمت و قدرت الهی در ایجاد نظم و هماهنگی است.

آیه: أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ [مطلب حذف شد] : آیا ندیده‌ای که خدا ابرها را می‌راند، سپس میانشان پیوند می‌دهد.

این آیه، تالیف ابرها را به‌سان دریای بالداری که در آسمان حرکت می‌کند، به خداوند نسبت می‌دهد. فرآیند پیوند ابرها، که با حرکت باد، حرارت، و رطوبت همراه است، نمونه‌ای از تالیف الهی در نظام تکوینی است که به خلق پدیده‌های جدید و نظم هستی منجر می‌شود.

درنگ: تالیف در نظام تکوینی، به‌سان آهنگ هماهنگی الهی، عناصر هستی را به نظم و پیوندی پایدار سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

قرآن کریم، تالیف را صفتی خاص و منحصر به خداوند معرفی می‌کند که در ساحت قلوب و نظام تکوینی به ایجاد الفت و هماهنگی منجر می‌شود. قلب، به‌عنوان محور حیات و میل، در تالیف نقش بنیادین دارد، و انحصار این صفت به خداوند، بر فاعلیت حق و ناتوانی مخلوقات در ایجاد پیوندهای عمیق تأکید می‌ورزد. این بخش، با کاوش در آیات قرآنی، چارچوبی برای درک عمیق‌تر تالیف در ساحت‌های تشریعی و تکوینی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: تمایز تالیف و تصنیف و جلوه‌های تالیف در رفتار انسانی

تفاوت تالیف و تصنیف

تالیف، به‌سان خلق اثری معنادار، به پیوند عبارات و معانی متناسب وابسته است، در حالی که تصنیف، به چیدمان صوری و مکانیکی عبارات اشاره دارد. مؤلف، برخلاف مصنف، معانی را با تناسب و هماهنگی به هم می‌پیوندد و اثری خلق می‌کند که روح و حیات دارد.

این تمایز، در علوم انسانی، به‌ویژه ادبیات و فلسفه، از اهمیت بسزایی برخوردار است. تالیف، به‌سان باغبانی است که نهال‌های معنا را در خاک تناسب می‌کارد، در حالی که تصنیف، به چیدمان شاخه‌های بی‌جان شبیه است. مؤلف، با آگاهی از میول و تناسبات، اثری خلق می‌کند که به قلب مخاطب نفوذ می‌کند.

درنگ: تالیف، برخلاف تصنیف، به‌سان خلق اثری زنده، معانی را با تناسب و محبت پیوند می‌دهد و روحی الهی در آن می‌دمد.

تالیف در رفتار انسانی

تالیف، در زندگی روزمره انسان، در رفتارهایی چون تعارف آب به تشنه، رهایی گرفتار، یا نوازش انسان و حیوان تجلی می‌یابد. این رفتارها، به‌سان نسیمی که الفت را در قلب‌ها می‌پراکند، محبت را تقویت کرده و خشونت را کاهش می‌دهند.

این جلوه‌ها، در روان‌شناسی اجتماعی و اخلاق اسلامی، به‌عنوان مصادیقی از تالیف قلوب شناخته می‌شوند. برای مثال، نوازش یک حیوان، به‌سان پیوندی عاطفی، الفتی را میان انسان و مخلوقات دیگر ایجاد می‌کند که بازتاب‌دهنده تالیف الهی است. این رفتارها، با آیه ۶۰ سوره توبه، که به تالیف قلوب اشاره دارد، همخوانی دارند.

تالیف در طبیعت و تعامل عناصر

در طبیعت، تالیف در تعامل آب و خاک، که به تشکیل گل منجر می‌شود، به‌روشنی دیده می‌شود. این پیوند، که نه آب است و نه خاک، پدیده‌ای جدید خلق می‌کند و نشانه‌ای از حکمت الهی در نظام خلقت است.

این فرآیند، در زیست‌شناسی و شیمی، به‌ویژه در مطالعه تعاملات مولکولی، قابل بررسی است. تالیف آب و خاک، به‌سان آمیزه‌ای الهی، به خلق پدیده‌ای نو می‌انجامد که نمونه‌ای از تالیف در ساحت طبیعت است. این اصل، بر نقش خداوند در ایجاد میول و تناسبات در عناصر تأکید دارد.

درنگ: تالیف در طبیعت، به‌سان خلق پدیده‌ای نو، عناصر را با میل و تناسب الهی به پیوندی تحول‌آفرین سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

تالیف، در تمایز با تصنیف، به خلق اثری معنادار و زنده وابسته است که در رفتارهای انسانی و تعاملات طبیعی تجلی می‌یابد. این بخش، با تبیین جلوه‌های تالیف در زندگی روزمره و طبیعت، نشان داد که این صفت، به‌سان ریشه‌ای الهی، در همه ساحت‌های وجودی جریان دارد و محبت و هماهنگی را به ارمغان می‌آورد.

بخش چهارم: تالیف و فاعلیت الهی

فاعلیت حق و تالیف مخلوقات

خداوند، به‌سان فاعل حقیقی، منشأ تمامی تالیفات در عالم است. تالیف مخلوقات، از پیوند درختان گرفته تا نگارش کتاب، ظهوری از فاعلیت الهی است که اصالت آن به خداوند بازمی‌گردد.

این اصل، با فلسفه اسلامی، به‌ویژه دیدگاه صدرالمتألهین در توحید افعالی، همخوانی دارد. مخلوقات، به‌سان آینه‌هایی هستند که نور فاعلیت حق را بازمی‌تابانند. برای مثال، پیوند سیب و گلابی توسط باغبان، به میول و تناسباتی وابسته است که خداوند در طبیعت قرار داده است. این دیدگاه، با عبارت «لا حول و لا قوة إلا بالله» تأیید می‌شود که فاعلیت حقیقی را به خداوند نسبت می‌دهد.

درنگ: تالیف مخلوقات، به‌سان سایه‌ای از فاعلیت الهی، در میول و تناسباتی ریشه دارد که خداوند در عالم قرار داده است.

میل الهی و تالیف در عالم

تمام الفت‌ها و پیوندها در عالم، از میل الهی سرچشمه می‌گیرند. خداوند، با ایجاد میل در موجودات، از اتم‌ها تا قلب‌های انسانی، زمینه تالیف را فراهم می‌سازد.

این اصل، در فلسفه طبیعت و الهیات، به‌ویژه در بحث تعاملات مولکولی، قابل بررسی است. برای مثال، جذب و دفع اتم‌ها، که در درس‌گفتار به آن اشاره شده، به میول ذاتی وابسته است که خداوند در ذرات قرار داده است. این میول، حتی در شکستن اتم‌ها، به تشکیل خانواده‌ای جدید منجر می‌شود، که نشانه‌ای از تالیف الهی است.

رفع ناهنجاری‌ها از طریق تالیف

ناهنجاری‌ها و خشونت‌ها در عالم، به‌سان خارهایی در گلستان خلقت، نتیجه قصور در تالیف و عدم تناسب است. تالیف الهی، با ایجاد هماهنگی و محبت، این ناهنجاری‌ها را برطرف می‌سازد.

آیه: الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ [مطلب حذف شد] : همان که آنان را از گرسنگی رهانید و از ترس ایمن ساخت.

این آیه، تالیف را به‌سان راه‌حلی برای رفع نیاز و خوف معرفی می‌کند. الفت الهی، با تأمین نیازها و ایجاد امنیت، به کاهش تعارضات و تقویت محبت در جامعه کمک می‌کند.

درنگ: تالیف الهی، به‌سان مرهمی بر زخم ناهنجاری‌ها، با ایجاد هماهنگی و محبت، عالم را به سوی نظم و آرامش سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تالیف، به‌سان جلوه‌ای از فاعلیت الهی، در تمامی ساحت‌های عالم، از ذرات اتم تا قلب‌های انسانی، جریان دارد. این صفت، با ایجاد میل و تناسب، ناهنجاری‌ها را برطرف کرده و هماهنگی را به ارمغان می‌آورد. این بخش، با تأکید بر فاعلیت حق، نشان داد که تالیف مخلوقات ظهوری از اراده الهی است.

بخش پنجم: کاربرد عملی اسم مؤلف و نقش ذکر در الفت

کاربرد معنوی ذکر اسم مؤلف

ذکر اسم «مؤلف»، به‌سان کلیدی برای گشودن قفل قلب‌ها، به‌ویژه در ترکیب با اسمایی چون «طیب»، «طبیب»، «محب»، «محبوب»، «حبیب»، «رحیم»، «لطیف»، و «ودود»، به نرم شدن قلب، رفع خشونت، و تقویت محبت کمک می‌کند.

این ذکر، در روان‌شناسی دینی و عرفان اسلامی، به‌عنوان ابزاری معنوی برای تنظیم عواطف و تقویت روابط انسانی شناخته می‌شود. افرادی با خصوصیات خشن، مانند زبری پوست یا روحیات شکاک و ترسو، می‌توانند با ذکر «مؤلف» به نرمی و آرامش دست یابند. این تأثیر، به نقش قلب به‌عنوان دینام وجود انسان بازمی‌گردد، که شاسی حیات عاطفی و معنوی است.

درنگ: ذکر اسم «مؤلف»، به‌سان نسیمی الهی، قلب‌ها را نرم کرده و محبت را در روابط انسانی و معنوی تقویت می‌کند.

ضرورت ثبت علمی اثرات اسما

برای بهره‌مندی گسترده از اسمای الهی، مانند «مؤلف»، لازم است اثرات آن‌ها به‌صورت علمی ثبت و آزمایش شود. این رویکرد، به‌سان بنای عمارتی علمی، از سوءاستفاده و بی‌اعتمادی جلوگیری کرده و اعتبار اسما را در حوزه‌های درمانی و اجتماعی تقویت می‌کند.

پیشنهاد ایجاد «داروخانه اسما»، که در درس‌گفتار مطرح شده، بر ضرورت استانداردسازی و گسترش کاربرد اسما تأکید دارد. این اصل، در پزشکی دینی و روان‌درمانی، به‌ویژه در مطالعه اثرات ذکر بر روان انسان، قابل بررسی است.

نقش ذکر و صلات در ایجاد الفت

اذکار الهی، به‌ویژه نماز، به‌سان پلی برای ورود به دل موجودات، برای جذب میل و ایجاد الفت طراحی شده‌اند. سلام در پایان نماز، به‌سان شکوفه‌ای که بر شاخسار صلات می‌روید، نقطه اوج این فرآیند و نشانه تحقق الفت است.

نماز، که با «الله اکبر» آغاز و با «السلام علیکم» پایان می‌یابد، به‌سان سفری معنوی است که قلب را برای محبت و الفت آماده می‌سازد. سلام، به‌عنوان نتیجه نهایی صلات، به هماهنگی با خدا، خود، و مخلوقات اشاره دارد. این اصل، در عرفان اسلامی و تحلیل مناسک دینی، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

درنگ: صلات و ذکر، به‌سان کوره‌ای که آهن قلب را نرم می‌کند، برای ایجاد الفت و محبت در انسان طراحی شده‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

ذکر اسم «مؤلف» و صلات، به‌سان ابزارهایی معنوی، قلب‌ها را برای الفت و محبت آماده می‌سازند. ثبت علمی اثرات اسما، به گسترش کاربرد آن‌ها در حوزه‌های درمانی و اجتماعی کمک می‌کند. این بخش، با تأکید بر جنبه‌های عملی تالیف، راهکارهایی برای تقویت الفت در جامعه ارائه داد.

بخش ششم: الفت و وحدت در علوم و نظام هستی

الف به‌سان نماد الفت و وحدت

حرف «الف»، به‌سان ستونی که آسمان علوم را برپا می‌دارد، در ادبیات، ریاضیات، و هندسه، نماد الفت و جامعیت است. تمام حروف، اعداد، و اشکال هندسی، به «الف» بازمی‌گردند و وحدت در کثرت را نشان می‌دهند.

در ادبیات، «الف» آغازگر حروف الفباست، و در ریاضیات، نماد عدد هزار و جامعیت اعداد است. در هندسه، تمام اشکال، از دایره تا مکعب، به اضلاع و زوایایی وابسته‌اند که ریشه در «الف» دارند. این دیدگاه، با نظریه‌های عرفانی درباره وحدت وجود همخوانی دارد و «الف» را به‌سان نمادی از الفت الهی معرفی می‌کند.

درنگ: «الف»، به‌سان مشعلی که وحدت را در کثرت علوم و هستی روشن می‌کند، نماد الفت و هماهنگی الهی است.

صراط مستقیم و الفت

صراط مستقیم، به‌سان مسیری که با «الف» ترسیم شده، نماد الفت و هماهنگی در نظام هستی و زندگی انسانی است. این مسیر، که در قرآن کریم به‌عنوان راه رستگاری معرفی شده، به وحدت و پیوند میان انسان و خدا اشاره دارد.

آیه: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ [مطلب حذف شد] : ما را به راه راست هدایت کن.

این آیه، صراط مستقیم را به‌سان راهی معرفی می‌کند که با الفت و محبت الهی هموار شده است. «الف»، به‌عنوان نماد این مسیر، در تمامی ساحت‌های هستی، از علوم تا خلقت، به هماهنگی و وحدت اشاره دارد.

نقد قساوت قلب در عصر مدرن

قساوت قلب و خشونت در عصر مدرن، به‌سان تاریکی که نور الفت را پوشانده، نتیجه دوری از اذکار الهی، به‌ویژه اسم «مؤلف»، است. انسان مدرن، که از این اذکار غافل شده، به‌سان حیوانی وحشی، در باتلاق خشونت گرفتار آمده است.

بازگشت به ذکر «مؤلف» و سایر اسمای جمالی، به‌سان بارانی که صحرای قلب را سیراب می‌کند، می‌تواند به رفع قساوت و تقویت محبت منجر شود. این دیدگاه، در روان‌شناسی دینی و جامعه‌شناسی، به‌ویژه در تحلیل بحران‌های عاطفی مدرن، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

درنگ: قساوت قلب در عصر مدرن، نتیجه دوری از اذکار الهی است، و ذکر «مؤلف» می‌تواند به‌سان مرهمی، محبت را به جامعه بازگرداند.

جمع‌بندی بخش ششم

«الف»، به‌سان نمادی از الفت و وحدت، در علوم و نظام هستی جریان دارد و صراط مستقیم را به مسیر هماهنگی الهی پیوند می‌زند. قساوت قلب در عصر مدرن، نتیجه غفلت از اذکار الهی است، و بازگشت به ذکر «مؤلف» می‌تواند الفت را به جامعه بازگرداند. این بخش، با کاوش در ابعاد نمادین و اجتماعی الفت، چارچوبی برای تاملات عمیق‌تر ارائه داد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی کل

مفهوم «مؤلف»، به‌سان نوری که از ذات باری‌تعالی ساطع شده، در معارف الهی به‌عنوان صفتی خاص و منحصر به خداوند معرفی می‌گردد که با الفت، تالیف، و پیوند در نظام هستی و قلب‌های انسانی گره خورده است. قرآن کریم، با آیاتی چون «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ» (انفال: ۶۳) و «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ» (نور: ۴۳)، تالیف را به فاعلیت حق نسبت داده و مخلوقات را مجرای ظهور این صفت می‌داند. قلب، به‌عنوان محور حیات و میل، در تالیف نقش بنیادین دارد، و ذکر اسم «مؤلف»، به‌ویژه در ترکیب با اسمای جمالی، به نرم شدن قلب و تقویت محبت منجر می‌شود.

تالیف، در نظام تکوینی، به خلق پدیده‌های نو و نظم هستی می‌انجامد، و در نظام تشریعی، به همبستگی و برادری میان انسان‌ها کمک می‌کند. «الف»، به‌سان نمادی از وحدت، در علوم و خلقت، الفت الهی را بازتاب می‌دهد، و صراط مستقیم، به‌عنوان مسیر این الفت، راه رستگاری را نشان می‌دهد. نقد قساوت قلب در عصر مدرن، بر ضرورت بازگشت به اذکار الهی تأکید دارد، و ثبت علمی اثرات اسما، راهکاری برای گسترش کاربرد آن‌ها در جامعه ارائه می‌دهد.

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرد تا مفهوم «مؤلف» را تبیین نماید.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن، اسم 'مولف' در قرآن کریم به چه معنایی به کار رفته است؟

2. طبق متن، تعداد آیاتی که به صراحت به تالیف خداوند با عبارت 'الف' اشاره دارند، چند مورد است؟

3. کدام آیه در متن به عنوان نمونه‌ای از تالیف خداوند ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، چرا حتی پیامبر نمی‌تواند تالیف قلب‌ها را انجام دهد؟

5. طبق متن، چه چیزی برای ایجاد تالیف ضروری است؟

6. بر اساس متن، تالیف در قرآن کریم به عنوان یک صفت عام برای همه موجودات به کار رفته است.

7. متن بیان می‌کند که خداوند فاعل حقیقی تالیف است و دیگران فاعل ظهوری هستند.

8. طبق متن، تالیف قلب‌ها حتی با صرف تمام دارایی‌های زمین ممکن است.

9. متن ادعا می‌کند که تمام عالم هستی به دلیل وجود میل و الفت به هم پیوند خورده است.

10. بر اساس متن، تالیف در قرآن کریم به غیر از خداوند به پیامبر نیز نسبت داده شده است.

11. چرا طبق متن، تالیف در قرآن کریم به عنوان صفت خاص خداوند محسوب می‌شود؟

12. تفاوت اصلی بین تالیف و تصنیف چیست؟

13. چرا طبق متن، انسان نمی‌تواند آب و شیشه را با هم تالیف کند؟

14. متن چگونه رابطه بین الفت و محبت را توضیح می‌دهد؟

15. چگونه استفاده از اسم 'مولف' طبق متن به رفع خشونت و قساوت قلب کمک می‌کند؟

پاسخنامه

1. پیوند دهنده قلب‌ها و موجودات

2. سه مورد

3. والف بين قلوبهم لو انفقت ما فى الارض

4. چون تالیف منحصراً کار خداوند است

5. میل و محبت متقابل

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا خداوند فاعل حقیقی تالیف است و هیچ کس، حتی پیامبر، نمی‌تواند قلب‌ها را پیوند دهد.

12. تالیف به معنای پیوند دادن معانی و عبارات متناسب است، در حالی که تصنیف به چیدمان متفاوت عبارات اشاره دارد.

13. چون آب و شیشه فاقد میل و تناسب طبیعی برای پیوند با یکدیگر هستند.

14. الفت از میل و محبت ناشی می‌شود که خداوند در موجودات قرار داده و عالم را با آن پیوند می‌دهد.

15. استفاده از اسم مولف قلب را نرم و گوارا کرده و خشونت را به دلیل تقویت الفت الهی کاهش می‌دهد.