در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 477

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تدمیر در نظام جلالی و اصلاح عالم

کتاب اسماء و صفات الهی: تدمیر در نظام جلالی و اصلاح عالم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۷۷)

دیباچه

اسماء الحسنی، به‌عنوان یکی از ارکان معرفتی الهیات اسلامی، تجلیات ذات بی‌منتهای الهی را در عالم خلقت آشکار می‌سازند. در این میان، اسم «تدمیر»، به‌عنوان یکی از اسماء جلالی، جلوه‌ای از اقتدار و حکمت الهی در نابودسازی عناصر فاسد و اصلاح نظام هستی را نمایان می‌کند. این صفت، که در قرآن کریم با ریشه «دَمَرَ یَدمُرُ تَدمیرًا» به کار رفته، بیانگر مداخله حکیمانه خداوند در عالم برای درهم شکستن نظم فاسد و بازسازی نظم الهی است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۴۷۷، با رویکردی قرآنی و تحلیلی، به تبیین این صفت در چارچوب نظام الهی می‌پردازد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی تدمیر در نظام اسماء الهی

تمایز اسماء جمالی و جلالی

اسماء الهی به دو دسته جمالی و جلالی تقسیم می‌شوند. اسماء جمالی، مانند رحمن، رحیم، وفق، تأیید و استعاذه، تجلی صفات کمالی و رحمانی خداوند‌اند که با رحمت، لطف و آرامش همراه‌اند. در مقابل، اسماء جلالی، مانند تدمیر، به جنبه‌های اقتدار، تنبیه و قهر الهی اشاره دارند که در واکنش به اعمال خلقی ظهور می‌یابند. گویی اسماء جمالی چون نسیمی بهاری، حیات و طراوت را به عالم می‌بخشند، حال آنکه اسماء جلالی چون طوفانی سهمگین، نظم فاسد را درهم می‌شکنند.

درنگ: اسماء جمالی، جلوه رحمت بی‌مقدمه الهی‌اند، در حالی که اسماء جلالی، مانند تدمیر، در واکنش به کفر و فسق ظهور می‌یابند و به اصلاح عالم می‌پردازند.

این تمایز، به دو وجه رحمت و قهر الهی در نظام خلقت اشاره دارد. اسماء جمالی، اساس عالم را بر رحمت و لطف بنا نهاده‌اند، در حالی که اسماء جلالی، با تخریب عناصر فاسد، نظم الهی را بازسازی می‌کنند.

ذاتی بودن تمامی اسماء و تقسیم‌بندی اولی و ثانوی

تمامی اسماء الهی، اعم از جمالی و جلالی، ذاتی‌اند و از ذات بی‌کران الهی نشأت می‌گیرند. با این حال، به دو دسته اولی و ثانوی تقسیم می‌شوند. اسماء جمالی، مانند رحمن و رحیم، اولی و ابتدایی‌اند و بدون نیاز به مقدمه یا شرط خلقی، به‌صورت دائم در عالم ظهور دارند. در مقابل، اسماء جلالی، مانند تدمیر، ثانوی‌اند و ظهورشان به زمینه‌های خلقی، نظیر کفر، فسق، ظلم یا معصیت، وابسته است. گویی اسماء جمالی چون چشمه‌ای زلال، بی‌نیاز از درخواست، جاری‌اند، اما اسماء جلالی چون تیغی بران، تنها در برابر فساد از نیام برکشیده می‌شوند.

این تقسیم‌بندی، نه به ذات اسماء، بلکه به نحوه ظهور آن‌ها در عالم خلقت مربوط است. تمامی اسماء، جلوه‌های ذات الهی‌اند، اما اسماء جلالی در ظرف حکمت و عدالت الهی عمل می‌کنند و ظهورشان مشروط به شرایط خلقی است.

نقش اسماء جمالی و جلالی در نظام خلقت

اسماء جمالی، حقیقت عالم را حفظ و نظم آن را کنترل می‌کنند، در حالی که اسماء جلالی، مانند تدمیر، به تخریب عناصر فاسد و اصلاح عالم می‌پردازند. این دو دسته اسماء، مکمل یکدیگرند و نظام خلقت را در تعادل نگه می‌دارند. اسماء جمالی، مانند رحمت و رزق، حیات و نظم را به عالم می‌بخشند، در حالی که اسماء جلالی، با درهم شکستن فساد، به بازسازی نظم الهی کمک می‌کنند. گویی اسماء جمالی چون باغبانی مهربان، عالم را می‌پرورانند، اما اسماء جلالی چون جراحی حکیم، اعضای فاسد را قطع می‌کنند تا سلامت کل نظام حفظ شود.

درنگ: اسماء جمالی، نظم و حیات عالم را حفظ می‌کنند، در حالی که اسماء جلالی، با تخریب فساد، به اصلاح و بازسازی نظام خلقت می‌پردازند.

این تعادل، به حکمت الهی در نظام خلقت اشاره دارد. خداوند، با اسماء جمالی، عالم را در مسیر رحمت و لطف هدایت می‌کند، اما با اسماء جلالی، از انحراف و فساد جلوگیری می‌نماید.

ریشه‌شناسی و معنای تدمیر

اسم «تدمیر» از ریشه «دَمَرَ یَدمُرُ تَدمیرًا» در قرآن کریم مشتق شده و به معنای تخریب، نابودسازی، فروپاشی و درهم‌ریختگی است. این واژه، به دخول ناگهانی و خشونت‌آمیز الهی در عالم برای نابودسازی عناصر فاسد دلالت دارد. تدمیر، عملی حکیمانه است که به اصلاح نظام خلقت منجر می‌شود. گویی چون صاعقه‌ای است که در شبی تاریک، ناگهان فرود آید و نظم فاسد را درهم شکند.

ریشه‌شناسی «دَمَرَ» بر معنای درهم شکستن و نابودسازی تأکید دارد. این صفت، به اقتدار الهی در برابر کفر و فسق اشاره می‌کند و با ویژگی‌هایی چون سرعت، شدت و قاطعیت همراه است.

ویژگی‌های تدمیر

تدمیر، با ویژگی‌هایی چون دخول ناگهانی، تخریبی و خشونت‌آمیز شناخته می‌شود. این صفت، نظم طبیعی را درهم می‌ریزد و با استکبار و اشراف الهی همراه است. برخلاف اسماء جمالی که با رحمت و آرامش عمل می‌کنند، تدمیر با شدت و سرعت، فساد را از میان برمی‌دارد. گویی چون تیغی است که با دقت و قاطعیت، عضو فاسد را جدا می‌کند، بی‌آنکه لحظه‌ای درنگ نماید.

این ویژگی‌ها، به اقتدار مطلق الهی در برابر کفر و فسق اشاره دارند. تدمیر، نه از سر رحمت، بلکه از موضع حکمت و عدالت عمل می‌کند و نظم فاسد را به‌گونه‌ای درهم می‌ریزد که اثری از آن باقی نماند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به مفهوم‌شناسی تدمیر در چارچوب اسماء الهی پرداخت. تمایز اسماء جمالی و جلالی، ذاتی بودن تمامی اسماء و تقسیم‌بندی اولی و ثانوی، نقش این اسماء در نظام خلقت، و معنای ریشه‌شناختی و ویژگی‌های تدمیر بررسی شد. تدمیر، به‌عنوان صفتی جلالی و ثانوی، در واکنش به کفر و فسق ظهور می‌یابد و با دخول ناگهانی و قاطع، نظم فاسد را درهم می‌شکند. این مفاهیم، بنیانی برای تحلیل عمیق‌تر این صفت در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورند.

بخش دوم: تدمیر در قرآن کریم و مصادیق آن

کاربرد تدمیر در قرآن کریم

اسم تدمیر در قرآن کریم، به‌طور کلی نسبت به کفار و فساق به کار رفته و به نابودسازی آن‌ها اشاره دارد. این صفت، در آیات متعدد، به‌عنوان قاعده‌ای الهی برای درهم شکستن کفر و فسق معرفی شده است. برای مثال، در سوره نبأ، آیه ۱۰، آمده است:

دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا

: «خداوند آن‌ها را نابود کرد و برای کافران همانند آن است» (سوره نبأ، آیه ۱۰).

این آیه، به عمومیت قانون تدمیر در برابر کفر اشاره دارد. خداوند، با نابودسازی کفار، نظم الهی را حفظ و مؤمنان را تقویت می‌کند.

مصادیق خاص تدمیر

قرآن کریم، مصادیق خاصی از تدمیر را ذکر کرده که اقوام ثمود، فرعون، لوط، عاد و اقوام مشابه را در بر می‌گیرد. این اقوام، به دلیل کفر، فسق و تکذیب آیات الهی، با تدمیر مواجه شدند. برای مثال، در سوره اعراف، آیه ۱۳۷، آمده است:

وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ

: «و آنچه فرعون و قومش ساخته بودند و آنچه برمی‌افراشتند نابود کردیم» (سوره اعراف، آیه ۱۳۷).

این آیه، به نابودسازی تمدن فاسد فرعونی اشاره دارد. تدمیر، نه تنها افراد، بلکه آثار و تمدن‌های مبتنی بر کفر را نیز در بر می‌گیرد.

همچنین، در سوره فرقان، آیه ۳۶، آمده است:

فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا

: «پس آن‌ها را به‌کلی نابود کردیم» (سوره فرقان، آیه ۳۶).

این آیه، به نابودسازی اقوامی اشاره دارد که آیات الهی را تکذیب کردند. تکذیب، به‌عنوان یکی از مصادیق کفر، به تدمیر منجر می‌شود.

در سوره شعراء، آیه ۱۷۲، نیز آمده است:

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

: «سپس دیگران را نابود کردیم» (سوره شعراء، آیه ۱۷۲).

این آیه، به نابودسازی قوم لوط به دلیل فسق و فحشا اشاره دارد. نجات لوط و اهلش، نشان‌دهنده رحمت الهی در کنار قهر است.

درنگ: مصادیق تدمیر، از قوم فرعون تا لوط و ثمود، نشان‌دهنده واکنش الهی به کفر و فسق است که به نابودسازی کامل افراد و تمدن‌های فاسد منجر می‌شود.

این مصادیق، به عبرت‌آموزی برای آیندگان تأکید دارند و نشان‌دهنده حکمت الهی در اصلاح عالم از طریق تدمیر هستند.

تدمیر و فساق

در سوره اسراء، آیه ۱۶، تدمیر نسبت به مترفین و فساق ذکر شده است:

فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا

: «پس آن را به‌کلی نابود کردیم» (سوره اسراء، آیه ۱۶).

این آیه، به نابودسازی جوامع فاسد به دلیل فسق و عیاشی اشاره دارد. مترفین، به‌عنوان نماد فساد، با تدمیر مواجه می‌شوند تا عالم از فساد پاک شود. خداوند، در برابر فسق و معصیت، نه تنها تهدید، بلکه عمل می‌کند، چنان‌که در ادامه آیه آمده است:

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ

: «و چه بسیار نسل‌ها را پس از نوح هلاک کردیم» (سوره اسراء، آیه ۱۶).

این عمل، به جدیت الهی در اجرای عدالت اشاره دارد. تدمیر، نه یک تهدید توخالی، بلکه اقدامی قطعی برای اصلاح عالم است.

هدف تدمیر

تدمیر، به اصلاح عالم و حمایت از مؤمنان می‌انجامد. در سوره نبأ، آیه ۱۱، آمده است:

ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَىٰ لَهُمْ

: «این بدان سبب است که خدا سرور کسانی است که ایمان آورده‌اند و کافران را سروری نیست» (سوره نبأ، آیه ۱۱).

این آیه، به حکمت الهی در تدمیر اشاره دارد. نابودسازی کفار، به تقویت ایمان مؤمنان و اثبات اقتدار الهی منجر می‌شود. تدمیر، گویی جراحی حکیمانه‌ای است که با قطع عضو فاسد، سلامت کل نظام خلقت را تضمین می‌کند.

پیامدهای تدمیر

تدمیر، سلامت، امنیت و تمام دارایی‌های مادی و معنوی را از کفار و فساق سلب می‌کند و آن‌ها را به نابودی کامل می‌رساند. این پیامدها، نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز ادامه می‌یابند و نشان‌دهنده شدت عمل الهی در برابر معصیت هستند. گویی تدمیر، چون سیلی خروشان، همه چیز را در مسیر خود نابود می‌کند و اثری از فساد باقی نمی‌گذارد.

این شدت، به اقتدار مطلق الهی اشاره دارد. خداوند، در موضع تدمیر، هیچ استثنایی قائل نمی‌شود و عدالت را به‌طور کامل اجرا می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی تدمیر در قرآن کریم و مصادیق آن پرداخت. تدمیر، به‌عنوان قاعده‌ای الهی، نسبت به کفار و فساق به کار رفته و با مصادیقی چون قوم فرعون، لوط، ثمود و عاد، به نابودسازی کامل فساد منجر شده است. هدف تدمیر، اصلاح عالم و حمایت از مؤمنان است، و پیامدهای آن، نابودی کامل مادی و معنوی کفار و فساق را در بر می‌گیرد. این تحلیل، به جامعیت و حکمت الهی در اجرای تدمیر تأکید دارد.

بخش سوم: تدمیر در نظام حکمت الهی

مشروط بودن تدمیر

تدمیر، تنها زمانی ظهور می‌یابد که کفر، فسق، ظلم یا جور از حد بگذرد و کار از اصلاح گذشته باشد. این شرطیت، به عدالت الهی اشاره دارد. خداوند، تا زمانی که امکان اصلاح وجود داشته باشد، به رحمت عمل می‌کند، اما در صورت لزوم، با تدمیر به جراحی عالم می‌پردازد. گویی خداوند، چون طبیبی حکیم، تا زمانی که دارو مؤثر است، از تیغ جراحی پرهیز می‌کند، اما در برابر فساد لاعلاج، با قاطعیت عمل می‌نماید.

درنگ: تدمیر، مشروط به کفر و فسق است و تنها زمانی ظهور می‌یابد که فساد از حد اصلاح گذشته باشد.

این شرطیت، به حکمت الهی در تنظیم اسماء جلالی اشاره دارد. تدمیر، بدون مقدمه یا به‌صورت ابتدایی رخ نمی‌دهد، بلکه واکنشی حکیمانه به اعمال خلقی است.

تدمیر و جراحی حکیمانه

تدمیر، مانند جراحی یک عضو فاسد، برای حفظ سلامت عالم انجام می‌شود و با آرامش و حکمت همراه است. خداوند، در موضع تدمیر، مانند جراحی ماهر، با اقتدار و بدون تردید، به اصلاح عالم می‌پردازد. این عمل، نه از سر خشم، بلکه از موضع حکمت و عدالت انجام می‌شود. گویی خداوند، چون استادکاری چیره‌دست، با تیغ حکمت، فساد را از پیکره عالم جدا می‌کند.

این تشبیه، به دقت و قاطعیت الهی در تدمیر اشاره دارد. خداوند، با آرامش و حکمت، نظم فاسد را درهم می‌شکند تا نظم الهی را بازسازی نماید.

شدت عمل تدمیر

تدمیر، با شدت و بدون ترحم انجام می‌شود، چنان‌که حتی یک نفر، مانند عجوز در قوم لوط، از آن نمی‌گریزد. در سوره شعراء، آیه ۱۷۰، آمده است:

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ

: «پس او و کسانش را جز همسرش نجات دادیم» (سوره شعراء، آیه ۱۷۰).

این آیه، به جامعیت تدمیر اشاره دارد. خداوند، در موضع تدمیر، هیچ استثنایی قائل نمی‌شود و عدالت را به‌طور کامل اجرا می‌کند. گویی تدمیر، چون دستگاهی قاطع، هر آنچه در مسیر فساد قرار گیرد، نابود می‌کند.

عذاب باران در تدمیر

در سوره شعراء، آیه ۱۷۳، عذاب باران به‌عنوان بخشی از تدمیر ذکر شده است:

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ

: «و بر آن‌ها بارانی [از عذاب] باراندیم، و چه بد بود باران بیم‌داده‌شدگان» (سوره شعراء، آیه ۱۷۳).

این باران، نمادی از عذاب الهی است که به نابودسازی کامل منجر می‌شود. گویی چون سیلی خروشان، همه چیز را در مسیر خود نابود می‌کند و اثری از فساد باقی نمی‌گذارد.

تدمیر و عبرت‌آموزی

تدمیر، به‌عنوان نشانه‌ای برای عبرت‌آموزی، در قرآن کریم ذکر شده است. در سوره شعراء، آیه ۱۷۴، آمده است:

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً

: «بی‌گمان در این عبرتی است» (سوره شعراء، آیه ۱۷۴).

این عبرت، به ضرورت اجتناب از کفر و فسق اشاره دارد. تدمیر، به‌عنوان درس تاریخی، انسان‌ها را به رعایت حدود الهی دعوت می‌کند. با این حال، همان‌گونه که در ادامه آیه آمده است:

وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

: «و بیشترشان مؤمن نبودند» (سوره شعراء، آیه ۱۷۴).

اکثریت مردم، از این عبرت‌ها ایمان نمی‌آورند، که به غفلت انسان‌ها از نشانه‌های الهی اشاره دارد.

درنگ: تدمیر، به‌عنوان نشانه‌ای برای عبرت‌آموزی، انسان‌ها را به اجتناب از کفر و فسق دعوت می‌کند، اما تنها اهل بصیرت از آن درس می‌گیرند.

تدمیر و ملائکه غلاظ و شداد

تدمیر، توسط ملائکه غلاظ و شداد اجرا می‌شود که از امر الهی تخطی نمی‌کنند. این ملائکه، به‌عنوان مجریان عدالت الهی، با اقتدار و بدون عاطفه، تدمیر را اجرا می‌کنند. گویی چون دستگاهی قاطع، بدون ملاحظه، فساد را از میان برمی‌دارند.

این ویژگی، به حکمت الهی در نظام خلقت اشاره دارد. خداوند، با بهره‌گیری از ملائکه، عدالت را با دقت و قاطعیت اجرا می‌کند.

تمایز مهربانی الهی و عاطفه انسانی

مهربانی الهی، برخلاف مهربانی پدر و مادر که عاطفی و احساسی است، حکیمانه و مبتنی بر عدالت است. خداوند، در موضع حکمت، با اقتدار عمل می‌کند و از عاطفه انسانی به دور است. گویی مهربانی الهی، چون نوری حکیمانه، عالم را هدایت می‌کند، اما عاطفه انسانی، چون موجی احساسی، به شرایط مقتضی وابسته است.

این تمایز، به ضرورت درک صحیح از رحمت الهی اشاره دارد. خداوند، در موضع تدمیر، با حکمت و قاطعیت عمل می‌کند و از ترحم عاطفی پرهیز می‌نماید.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به بررسی تدمیر در نظام حکمت الهی پرداخت. تدمیر، مشروط به کفر و فسق است و با حکمت و قاطعیت، به جراحی عالم می‌پردازد. این صفت، با شدت و بدون ملاحظه، فساد را نابود می‌کند و به‌عنوان نشانه‌ای برای عبرت‌آموزی، انسان‌ها را به رعایت حدود الهی دعوت می‌نماید. مهربانی الهی، برخلاف عاطفه انسانی، حکیمانه است و در موضع تدمیر، جای خود را به عدالت قاطع می‌دهد.

بخش چهارم: کاربردهای عملی و پیام‌های تدمیر

هشدار اولیای الهی

اولیای الهی، انسان‌ها را به رعایت حدود در برابر گناه، ظلم و فسق دعوت می‌کنند تا از تدمیر در امان بمانند. این هشدار، به مسئولیت انسان در برابر اعمال خود اشاره دارد. گویی اولیای الهی، چون فانوس‌بانانی در شب طوفانی، انسان‌ها را از پرتگاه تدمیر برحذر می‌دارند.

اجتناب از گناه، انسان را از مواجهه با تدمیر حفظ می‌کند و راه را برای بهره‌مندی از رحمت الهی هموار می‌سازد.

دعای دفع عذاب

در دعاهای مأثور، مانند «وَلا تُعامِلْنَا بِعَدْلِكَ»، از خداوند درخواست می‌شود که با فضل و رحمت، نه عدالت، با بندگان برخورد کند. این دعا، به آگاهی انسان از شدت عدالت الهی اشاره دارد. مؤمن، با توسل به رحمت الهی، از مواجهه با تدمیر می‌گریزد. گویی این دعا، چون سپری معنوی، انسان را از تیغ عدالت الهی مصون می‌دارد.

درنگ: دعای «وَلا تُعامِلْنَا بِعَدْلِكَ»، نشان‌دهنده آگاهی مؤمن از شدت عدالت الهی و توسل به رحمت برای دفع تدمیر است.

تدمیر و قطع رابطه

کفر و فسق، رابطه انسان با رحمت الهی را قطع می‌کند و او را مستحق تدمیر می‌سازد. این قطع رابطه، به مسئولیت انسان در حفظ ایمان اشاره دارد. گویی کفر و فسق، چون پرده‌ای تاریک، انسان را از نور رحمت الهی محروم می‌کنند و به سوی عذاب سوق می‌دهند.

حفظ ایمان و عمل صالح، انسان را از این قطع رابطه مصون نگه می‌دارد و راه را برای فیض رحمانی هموار می‌سازد.

عدم ملاحظه در تدمیر

تدمیر، هیچ ملاحظه‌ای برای مريض، سالم، زن، مرد یا کودک قائل نیست و همه را در بر می‌گیرد. این ویژگی، به جامعیت عذاب الهی در برابر فسق و کفر اشاره دارد. گویی تدمیر، چون سیلی خروشان، همه چیز را در مسیر خود نابود می‌کند، بدون آنکه تفاوتی میان افراد قائل شود.

این جامعیت، به حکمت و عدالت الهی در اجرای تدمیر تأکید دارد. خداوند، در موضع تدمیر، با قاطعیت عمل می‌کند و هیچ استثنایی را برنمی‌تابد.

تدمیر و نجات مؤمنان

در تدمیر، مؤمنان نجات می‌یابند، چنان‌که در سوره شعراء، آیه ۱۷۰، آمده است:

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ

: «پس او و کسانش را جز همسرش نجات دادیم» (سوره شعراء، آیه ۱۷۰).

این نجات، به رحمت الهی در کنار قهر اشاره دارد. خداوند، مؤمنان را از عذاب حفظ می‌کند، حتی در میان اقوام فاسد. گویی مؤمنان، چون گوهرهایی در میان خاکستر فساد، از تیغ تدمیر مصون می‌مانند.

تدمیر و عذاب آخرت

تدمیر در دنیا، عذاب آخرت را تقليل نمی‌دهد و هلاكت دنیا و آخرت را به دنبال دارد. برخلاف حدود الهی که ممکن است عذاب آخرت را کاهش دهد، تدمیر، نابودی کامل را در پی دارد. گویی تدمیر، چون آتشی سوزان، نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز فساد را به تمامی نابود می‌کند.

این ویژگی، به شدت عذاب تدمیر اشاره دارد. تدمیر، به‌عنوان عذاب نهایی، هیچ تخفیفی ندارد و نابودی کامل را در بر می‌گیرد.

مصادیق عام و خاص تدمیر

مصادیق عام تدمیر، کفر و فسق، و مصادیق خاص آن، اقوامی مانند فرعون، لوط، عاد و ثمود هستند. این تمایز، به جامعیت قانون تدمیر اشاره دارد. خداوند، چه به‌صورت کلی (کفر و فسق) و چه به‌صورت خاص (اقوام معین)، عذاب را اجرا می‌کند. گویی تدمیر، چون قانونی فراگیر، هر جا فساد سر برآورد، آن را درهم می‌شکند.

درنگ: تدمیر، با مصادیق عام (کفر و فسق) و خاص (اقوام فرعون، لوط، عاد و ثمود)، به جامعیت عذاب الهی در برابر فساد اشاره دارد.

نجات از تدمیر

اجتناب از کفر و فسق، انسان را از تدمیر در دنیا و آخرت نجات می‌دهد. این امر، به مسئولیت انسان در حفظ ایمان و عمل صالح اشاره دارد. گویی ایمان و عمل صالح، چون سپری استوار، انسان را از تیغ تدمیر مصون می‌دارد.

نجات از تدمیر، با دوری از گناه میسر است و انسان را به سوی حیات طیبه هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به کاربردهای عملی و پیام‌های تدمیر پرداخت. اولیای الهی، با هشدار به انسان‌ها، آن‌ها را از کفر و فسق برحذر می‌دارند. دعای دفع عذاب، قطع رابطه با رحمت الهی، و عدم ملاحظه در تدمیر، به شدت و جامعیت این صفت اشاره دارند. نجات مؤمنان، عذاب آخرت، و مصادیق عام و خاص تدمیر، به حکمت و عدالت الهی در اجرای این صفت تأکید می‌کنند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

اسم «تدمیر»، به‌عنوان یکی از اسماء جلالی الهی، جلوه‌ای از اقتدار و حکمت خداوند در نابودسازی عناصر فاسد و اصلاح نظام خلقت است. این صفت، ذاتی ثانوی است و تنها در واکنش به کفر، فسق، ظلم و معصیت ظهور می‌یابد. آیات قرآن کریم، با ذکر مصادیق عام (کفر و فسق) و خاص (اقوام فرعون، لوط، عاد و ثمود)، به جامعیت و شدت این عذاب اشاره دارند. تدمیر، با ویژگی‌هایی چون دخول ناگهانی، خشونت و قاطعیت، نظم فاسد را درهم می‌ریزد و به حمایت از مؤمنان و عبرت‌آموزی برای آیندگان می‌انجامد.

مهربانی الهی، برخلاف عاطفه انسانی، حکیمانه است و در موضع تدمیر، جای خود را به عدالت قاطع می‌دهد. این صفت، مانند جراحی حکیمانه، با قطع عضو فاسد، سلامت عالم را تضمین می‌کند. اولیای الهی، با هشدار به انسان‌ها، آن‌ها را به اجتناب از کفر و فسق دعوت می‌کنند تا از تیغ تدمیر در امان بمانند. دعای دفع عذاب و حفظ ایمان، انسان را از قطع رابطه با رحمت الهی مصون می‌دارد.

این تحلیل، با ارائه چارچوبی علمی و قرآنی، تدمیر را به‌عنوان صفتی حکیمانه و عادلانه معرفی می‌کند که در خدمت اصلاح عالم و تقویت مؤمنان است. اجتناب از کفر و فسق، انسان را به سوی حیات طیبه هدایت می‌کند و از مواجهه با تدمیر در دنیا و آخرت نجات می‌دهد. این اثر، می‌تواند در محافل آکادمیک و دینی، به‌عنوان منبعی برای پژوهش‌های الهیاتی و عرفانی مورد استفاده قرار گیرد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن، اسم 'تدمیر' در قرآن به چه معنایی به کار رفته است؟

2. کدام دسته از اسمای الهی طبق متن به عنوان اسمای اولیه معرفی شده‌اند؟

3. طبق متن، اسم 'تدمیر' در قرآن نسبت به چه کسانی به کار رفته است؟

4. کدام آیه در متن به عنوان نمونه‌ای از کاربرد 'تدمیر' نسبت به کفار ذکر شده است؟

5. طبق متن، کدام قوم به دلیل کفر و تکذیب آیات الهی مشمول تدمیر شدند؟

6. طبق متن، اسمای جلالی مانند تدمیر بدون زمینه خلقی و به صورت ابتدایی اعمال می‌شوند.

7. اسم تدمیر در قرآن به معنای دخول ناگهانی و تخریبی است.

8. طبق متن، خداوند به صورت ابتدایی و بدون دلیل اقدام به تخریب اقوام می‌کند.

9. متن بیان می‌کند که تدمیر الهی به منظور اصلاح و تقویت مؤمنین انجام می‌شود.

10. طبق متن، خداوند در مقابل گناه و فسق هیچ‌گاه با رحمت عمل نمی‌کند.

11. چرا طبق متن، اسمای جلالی مانند تدمیر ثانوی هستند؟

12. تفاوت اصلی بین اسمای جمالی و جلالی طبق متن چیست؟

13. چرا طبق متن، خداوند در مقابل کفر و فسق اقدام به تدمیر می‌کند؟

14. طبق متن، ویژگی دخول در تدمیر چیست؟

15. چرا طبق متن، خداوند مهربانی‌اش را با حکمت اعمال می‌کند و نه عاطفه؟

پاسخنامه

1. نابودسازی و تخریب

2. اسمای جمالی و کمالی

3. کفار و فساق

4. دمر الله عليهم وللكافرين أمثالهم

5. قوم لوط

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا اسمای جلالی در واکنش به کفر، فسق، ظلم یا معصیت اعمال می‌شوند و زمینه خلقی دارند.

12. اسمای جمالی اولیه و بدون مقدمه‌اند، اما اسمای جلالی ثانوی و وابسته به زمینه خلقی هستند.

13. برای اصلاح عالم و تقویت مؤمنین، خداوند کفار و فساق را با تدمیر نابود می‌کند.

14. دخول در تدمیر ناگهانی، سریع، خشن و با استکبار است.

15. زیرا مهربانی خدا بر اساس حکمت و اصلاح است، نه احساس و عاطفه مانند پدر و مادر.

فوتر بهینه‌شده