متن درس
دیان و شاکلهمندی دین: تحلیل قرآنی و ضرورت فطری دیانت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹۰)
دیباچه
دین، چونان درختی تنومند در باغ معرفت الهی، ریشه در فطرت انسان دارد و شاخسار آن، شاکلهای فکری و عملی است که انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد. واژه «دیان»، به مثابه باغبانی حکیم، مسئول نظمدهی و جزای این شاکله است که در قلمرو الهیات قرآنی، جایگاهی بنیادین دارد. درسگفتار شماره ۴۹۰ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، به قلم و بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با کاوش در مفهوم «دیان» و تحلیل واژه «دین» در قرآن کریم، بر فطری بودن دین، شاکلهمندی آن، و نفی هرگونه اکراه، حرج، خشونت و استبداد در دیانت تأکید میورزد.
بخش نخست: مفهوم دیان و شاکلهمندی دین در قرآن کریم
تعریف دین و نقش دیان
دین، منش و کنش فطری انسان است که با شاکلهای فکری و عملی تعریف میشود. این شاکله، چونان اسکلتی آهنین در بنای دیانت، ساختار و استحکام آن را تضمین میکند. دیان، به مثابه مسئول نظمدهی و جزای این شاکله، نقشی بنیادین در نظام الهی ایفا میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
(: «[خداوند] مالک روز جزاست.») (سوره فاتحه: ۴)
این آیه، دیان را بهعنوان مالک روز جزا معرفی میکند که با حسابرسی دقیق، شاکله دینی انسان را ارزیابی و نظاممند میسازد. برخلاف امور ثانوی چون اکراه و حرج، دین ذاتی و فطری است و دیان، با نظارت بر این شاکله، نظم الهی را در دیانت برقرار میکند. این مفهوم، در الهیات قرآنی، جایگاهی محوری دارد، چه آنکه دیان، نهتنها قاضی اعمال است، بلکه نظمدهنده شاکلهای است که دینداری را ممکن میسازد.
درنگ: دین، منش و کنش فطری انسان با شاکله فکری و عملی است و دیان، چونان باغبانی حکیم، مسئول نظمدهی و جزای این شاکله است. |
شاکلهمندی دین و ضرورت آن
دین، بدون شاکله، چونان بنایی بیاسکلت است که فرو میریزد. شاکله، ساختار فکری و عملی دین را تشکیل میدهد و حتی دین کفر نیز شاکله خاص خود را دارد. فقدان شاکله، به معنای فقدان دین است، حتی اگر ادعای دینداری وجود داشته باشد. این شاکله، مانند شاسی آهنین یک ساختمان، استحکام و قوام دین را تضمین میکند. بدون این ساختار، هیچ دینداریای محقق نمیشود، چه آنکه دین، نه صرف گفتار، بلکه منش و کنشی نظاممند است که در فکر و عمل متبلور میشود.
آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا، دین را به بنایی تشبیه میکنند که بدون شاسی آهنین، نمیتواند پایدار بماند. این اصل، در فلسفه دین اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه شاکله، معیار تمایز دینداری حقیقی از ادعاهای کاذب است. شخصی که فاقد شاکله فکری و عملی است، هرچند به زبان ادعای دین کند، در حقیقت بیدین است، زیرا دین، بدون شاکله، معنا ندارد.
درنگ: شاکله، چونان اسکلت آهنین، قوام دین را تضمین میکند و بدون آن، دینداری محقق نمیشود. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم دین بهعنوان منش و کنش فطری انسان و نقش دیان بهعنوان مسئول نظمدهی و جزای شاکله دینی، بنیانی برای فهم دقیقتر دیانت در قرآن کریم فراهم آورد. شاکله، به مثابه ستون فقرات دین، قوام و استحکام آن را تضمین میکند و فقدان آن، دینداری را ناممکن میسازد. این مفاهیم، در الهیات و فلسفه دین، اهمیتی بنیادین دارند و زمینهساز تحلیلهای بعدی در این نوشتار هستند.
بخش دوم: تنوع دین و تمایز دین الحق
تنوع ادیان و ویژگیهای دین الحق
دین، به مثابه رودی با شاخههای متعدد، دارای تنوع است و در قالبهایی چون دین، دین القیم، و دین الإسلام ظاهر میشود. با این حال، دین الحق، به دلیل تمامیت، کمال، و سلامت، چونان گوهری گرانبها، از سایر ادیان متمایز است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ
(: «در حقیقت، دین نزد خدا اسلام است.») (سوره آلعمران: ۱۹)
این آیه، بر سلامت و کمال دین الحق تأکید دارد. دین الحق، به دلیل تمامیت و صحت، ارزشی بیهمتا دارد، اما همین تمامیت، آن را برای افراد ناقص و ضعیف سنگین و دشوار میسازد. آیتالله نکونام با تمثیلی ظریف، دین الحق را به گوهری ارزشمند تشبیه میکنند که هرچند گرانقیمت است، برای همه قابل استفاده نیست، مانند نانی که همگان میتوانند از آن بهره برند، اما گوهر، تنها به کار انسانهای شایسته میآید.
درنگ: دین الحق، چونان گوهری گرانبها، به دلیل تمامیت و کمال، ارزشمند اما سنگین است و برای افراد ناقص، دشوار. |
چالش تمامیت در دین الحق
تمامیت دین الحق، همانند شمشیری دو لبه، هم امتیازی است و هم چالشی. این تمامیت، دین را به کمال میرساند، اما برای افرادی که ظرفیت پذیرش آن را ندارند، به مثابه باری سنگین است که نمیتوانند آن را تحمل کنند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
(: «این است دین استوار، ولی بیشتر مردم نمیدانند.») (سوره روم: ۳۰)
این آیه، بر دشواری پذیرش دین الحق برای اکثریت مردم به دلیل ناآگاهی تأکید دارد. دین الحق، به دلیل قوام و کمال، نیازمند شاکلهای استوار است که تنها در افراد آماده و مستعد یافت میشود. این اصل، در فلسفه دین و الهیات تطبیقی، اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه تمایز دین الحق از سایر ادیان، در سلامت و تمامیت آن نهفته است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین تنوع ادیان و تمایز دین الحق به دلیل تمامیت، کمال، و سلامت، نشان داد که دین الحق، چونان گوهری گرانبها، ارزشی بیهمتا دارد، اما به دلیل ثقل و سنگینی، برای همگان قابل تحمل نیست. این تمایز، در فهم دقیقتر آیات قرآن کریم و کاربرد آنها در الهیات تطبیقی و فلسفه دین، اهمیتی بنیادین دارد.
بخش سوم: تحلیل واژه دون و موانع دینداری
تحلیل واژه دون در قرآن کریم
واژه «دون» در قرآن کریم، چونان کلیدی که قفل معانی پیچیده را میگشاید، هم غیریت (غیر بودن) و هم تسفل (پستی و خست) را در بر میگیرد. این واژه، برخلاف «غیر» که تنها غیریت را نشان میدهد، یا «عند» که نزدیکی را القا میکند، همیشه با پستی همراه است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ
(: «و گواهان خود را جز خدا فرا خوانید.») (سوره بقره: ۲۳)
این آیه، «دون» را به معنای غیریت همراه با تسفل به کار برده است، زیرا گواهان غیر خدا، نهتنها غیرند، بلکه در مرتبهای پایینتر قرار دارند. همچنین، آیه دیگری میفرماید:
وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ
(: «و جز آن [شرک] را برای هر که بخواهد میآمرزد.») (سوره نساء: ۴۸)
در این آیه، «دون ذلک» به معنای گناهانی پایینتر از شرک است که غیریت و تسفل را توأمان نشان میدهد. آیتالله نکونام تأکید دارند که «دون»، برخلاف «غیر»، معنای پستی را در خود حفظ میکند و این تمایز، در لغتشناسی قرآنی اهمیتی بسزا دارد.
درنگ: واژه «دون» در قرآن کریم، چونان کلیدی که قفل معانی را میگشاید، غیریت و تسفل را توأمان در بر دارد و از «غیر» و «عند» متمایز است. |
موانع داخلی و خارجی دینداری
دینداری، چونان سفری به سوی قلههای معرفت، با موانع داخلی و خارجی روبهروست. مانع داخلی، ناآگاهی و فقدان شاکله است که انسان را از تحقق دین محروم میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
(: «ولی بیشتر مردم نمیدانند.») (سوره روم: ۳۰)
این آیه، ناآگاهی را مانعی داخلی برای دینداری معرفی میکند. مانع خارجی، ممانعت دیگران است که شاکله دینی موجود را سرکوب میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
(: «تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند، هر چند مشرکان را خوش نیاید.») (سوره توبه: ۳۳)
این آیه، ممانعت مشرکان را بهعنوان مانع خارجی معرفی میکند که تلاش میکنند دین الحق را سرکوب کنند. آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا، موانع داخلی را به فقدان شاسی در ساختمان و موانع خارجی را به سدهایی تشبیه میکنند که مانع جریان رود دیانت میشوند. این تحلیل، در جامعهشناسی دینی و روانشناسی دینی، اهمیتی بسزا دارد.
درنگ: موانع داخلی (ناآگاهی و فقدان شاکله) و خارجی (ممانعت دیگران)، چونان سدهایی در مسیر دینداری، تحقق دین را مختل میکنند. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تحلیل واژه «دون» و تبیین موانع داخلی و خارجی دینداری، نشان داد که «دون» در قرآن کریم، غیریت و تسفل را توأمان در بر دارد و از سایر واژگان مشابه متمایز است. همچنین، موانع داخلی (ناآگاهی و فقدان شاکله) و خارجی (ممانعت دیگران)، دینداری را مختل میکنند. این تحلیلها، در لغتشناسی قرآنی و جامعهشناسی دینی، اهمیتی بنیادین دارند.
بخش چهارم: نفی اکراه، حرج، خشونت و استبداد در دین
نفی اکراه و حرج در دین
دین، به دلیل فطری و ذاتی بودن، چونان جویباری زلال، اکراه و حرج را نمیپذیرد. این امور ثانوی، چونان سایههایی غریب، با ماهیت فطری دین سازگار نیستند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ
(: «در دین هیچ اکراهی نیست.») (سوره بقره: ۲۵۶)
همچنین، آیه دیگری میفرماید:
وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ
(: «و در دین بر شما حرجی قرار نداده است.») (سوره حج: ۷۸)
این آیات، بر فطری بودن دین و نفی هرگونه اجبار و سختی غیرطبیعی تأکید دارند. آیتالله نکونام تأکید دارند که اکراه و حرج، امور قهری و خارجیاند که با شاکله فکری و عملی دین سازگار نیستند. این اصل، در فلسفه فقه و اخلاق دینی، اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه دین، بهعنوان امری فطری، نمیتواند با اجبار همراه باشد.
درنگ: دین، چونان جویباری زلال، اکراه و حرج را نفی میکند، زیرا این امور ثانوی با ماهیت فطری و ذاتی آن سازگار نیستند. |
نفی خشونت و استبداد در دین
دین، حتی دین کفر، به دلیل فطری بودن، با خشونت و استبداد سازگار نیست. خشونت و استبداد، چونان آفتهایی هستند که باغ دیانت را تباه میکنند. آیتالله نکونام تأکید دارند که حتی ادیان ناقص نیز، به دلیل ماهیت فطری، نمیتوانند خشونت و استبداد را بپذیرند. این اصل، در اخلاق دینی و فلسفه دین، اهمیتی بنیادین دارد. اگر کسی خشونت یا استبداد را به دین نسبت دهد، در حقیقت از شاکله دینی خارج شده و ادعای او، چونان کاخی بیبنیاد، فرو میریزد.
درنگ: دین، حتی دین کفر، به دلیل فطری بودن، خشونت و استبداد را نفی میکند، زیرا این امور ثانوی با شاکله دینی سازگار نیستند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین نفی اکراه، حرج، خشونت و استبداد در دین، نشان داد که دین، به دلیل ماهیت فطری و ذاتی، با امور ثانوی و قهری سازگار نیست. این اصول، در فلسفه فقه، اخلاق دینی و الهیات، اهمیتی بسزا دارند و بر ضرورت دینداری فطری و طوعی تأکید میورزند.
بخش پنجم: تقلید، عمل شاکلهمند و نقش علم در دینداری
تقلید و شاکله دینی
تقلید، چونان پلی به سوی دینداری، عمل بر اساس شاکله دینی است، نه صرف اعتقاد یا ادعا. آیتالله نکونام با نقد تعریف سنتی تقلید (اعتقاد بدون عمل)، تأکید دارند که تقلید، نیازمند علم و عمل به فتواست. بدون شاکله، تقلید محقق نمیشود، چه آنکه تقلید، مانند درشکهای است که باید به اسب شاکله متصل شود تا حرکت کند. اگر کسی بدون توجه به فتوا و شاکله عمل کند، چونان کسی است که ادعای دینداری دارد، اما در حقیقت بیدین است.
این اصل، در فقه پویا اهمیتی بسزا دارد. تقلید، نه صرف اعتقاد به مجتهد، بلکه عمل بر اساس شاکله فکری و عملی است که با فتوا هماهنگ میشود. آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا، تقلید را به اسبی تشبیه میکنند که باید درشکه عمل را بکشد، و بدون این اتصال، تقلید معنا ندارد.
درنگ: تقلید، چونان پلی به سوی دینداری، عمل بر اساس شاکله دینی است و بدون علم و عمل، محقق نمیشود. |
عمل شاکلهمند و نقش علم
دینداری، نیازمند عمل بر اساس شاکله است و عمل بدون شاکله، چونان بنایی بیاسکلت، فرو میریزد. ناآگاهی، مانع داخلی دینداری است و بدون علم، شاکله فکری دین شکل نمیگیرد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
(: «این است دین استوار، ولی بیشتر مردم نمیدانند.») (سوره روم: ۳۰)
این آیه، ناآگاهی را مانعی بنیادین برای دینداری معرفی میکند. آیتالله نکونام تأکید دارند که عمل مزاجی یا بدون شاکله، دین نیست، بلکه عادت یا ادعاست. دینداری، مانند ساختمانی است که باید بر شاسی آهنین شاکله بنا شود، و بدون علم، این شاسی شکل نمیگیرد. این اصل، در روانشناسی دینی و فلسفه معرفت، اهمیتی بسزا دارد.
درنگ: دینداری، نیازمند عمل شاکلهمند است و ناآگاهی، چونان مانعی داخلی، تحقق دین را ناممکن میسازد. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین تقلید بهعنوان عمل شاکلهمند و نقش علم در دینداری، نشان داد که دینداری، بدون شاکله و علم، محقق نمیشود. تقلید، عمل بر اساس فتوا و شاکله است، و عمل مزاجی، چونان بنایی بیاسکلت، نمیتواند دین باشد. این اصول، در فقه پویا، روانشناسی دینی و فلسفه معرفت، اهمیتی بنیادین دارند.
بخش ششم: ساختار منطقی دین در قرآن کریم
ساختار منطقی و فطری دین
دین در قرآن کریم، چونان بنایی با شاکلهای غیرقابل تغییر، تعریف میشود که اکراه، حرج، خشونت و استبداد در آن راه ندارد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
هَذَا يَوْمُ الدِّينِ
(: «این روز جزاست.») (سوره صافات: ۲۰)
این آیه، دین را بهعنوان ساختاری منطقی و فطری معرفی میکند که شاکلهای استوار دارد. آیتالله نکونام تأکید دارند که دین، مانند قالب مربعی است که نمیتوان آن را به مستطیل تغییر داد. این شاکله، چونان تیزآهنی است که بنای دیانت را استوار میسازد و امور ثانوی چون اکراه و حرج را نمیپذیرد. این اصل، در علوم قرآنی و الهیات، اهمیتی بسزا دارد.
درنگ: دین در قرآن کریم، چونان بنایی با شاکلهای غیرقابل تغییر، اکراه، حرج، خشونت و استبداد را نفی میکند. |
نقد فرهنگ عرفی و روانشناسی اجتماعی
فقدان شاکله در برخی افراد، به سوءتفاهمهایی در دینداری منجر شده است. آیتالله نکونام با تشبیهی کنایی، برخی را به کسانی تشبیه میکنند که بدون شاکله، مانند بنایی بیاسکلت، ادعای دینداری دارند، اما در حقیقت فاقد دیناند. این نقد، بر ضرورت روانشناسی و معرفتشناسی دینی تأکید دارد تا انسانهای شاکلهمند از غیرشاکلهمند متمایز شوند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین ساختار منطقی و فطری دین در قرآن کریم، نشان داد که دین، شاکلهای غیرقابل تغییر دارد که امور ثانوی را نفی میکند. نقد فرهنگ عرفی و تأکید بر شاکلهمندی، بر ضرورت معرفتشناسی و روانشناسی دینی تأکید دارد. این اصول، در علوم قرآنی و جامعهشناسی دینی، اهمیتی بنیادین دارند.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتار شماره ۴۹۰ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، به قلم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، واژه «دیان» را بهعنوان مسئول نظمدهی و جزای شاکله دینی تبیین کرده و دین را منش و کنش فطری انسان با شاکله فکری و عملی تعریف میکند. دین، دارای تنوع است، اما دین الحق با تمامیت، کمال، و سلامت، چونان گوهری گرانبها، متمایز است. واژه «دون» در قرآن کریم، غیریت و تسفل را توأمان دارد و از «غیر» و «عند» متمایز است. موانع داخلی (ناآگاهی و فقدان شاکله) و خارجی (ممانعت دیگران) تحقق دین را مختل میکنند. دین، به دلیل فطری بودن، اکراه، حرج، خشونت و استبداد را نفی میکند. تقلید و دینداری، نیازمند عمل شاکلهمند است و ناآگاهی، مانع اصلی دینداری است.
با نظارت صادق خادمی |