در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 496

متن درس





تحلیل و تبیین اسم «آخذ» در اسماء الحسنی

تحلیل و تبیین اسم «آخذ» در اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹۶)

دیباچه

اسماء الحسنی، چونان آیینه‌ای زلال، تجلی‌گاه صفات کمال الهی است که نه‌تنها ذات باری‌تعالی را به انسان می‌شناساند، بلکه پلی استوار میان وجود انسانی و حقیقت بی‌کران الهی برقرار می‌سازد. در این میان، اسم «آخذ»، با مشتقاتش چون «متخذ» و «اتخاذ»، چون نگینی درخشان در تاج اسماء الهی می‌درخشد و رابطه‌ای پویا میان خالق و مخلوق را به تصویر می‌کشد.

بخش یکم: مفهوم‌شناسی اسم «آخذ»

تعریف و مشتقات صرفی

اسم «آخذ» از ماده «أخذ» در زبان عربی، به معنای گرفتن، دریافت، یا در اختیار گرفتن است. این اسم در قالب‌های صرفی گوناگون، از جمله «آخذ» (اسم فاعل از باب أفعل)، «متخذ» (اسم فاعل از باب افتعال)، و «اتخاذ» (مصدر باب افتعال)، به کار رفته و به‌عنوان یکی از اسماء کمالی الهی شناخته می‌شود.

درنگ: ماده «أخذ» در الهیات اسلامی، دلالت بر توجه و عنایت خاص الهی دارد که می‌تواند در دو ساحت لطف (رحمت و عنایت) یا قهر (عدالت و مجازات) تجلی یابد. تمایز میان «آخذ» و «متخذ» در باب‌های صرفی، نشان‌دهنده تفاوت‌های ظریف در نحوه اعمال این صفت است؛ «آخذ» بر عمل مستقیم و بی‌واسطه، و «متخذ» بر انتخاب و گزینش با واسطه دلالت دارد.

از منظر صرفی، باب افتعال (مانند اتخاذ) معمولاً بر انتخاب یا گزینش با قصد و اراده تأکید دارد که در این نوشتار به‌عنوان توجه ثانوی الهی تفسیر شده است. این تمایز، امکان تحلیل دقیق‌تر نقش اسم «آخذ» در نظام الهی را فراهم می‌آورد. برای نمونه، «آخذ» به دریافت یا اخذ مستقیم اشاره دارد، در حالی که «اتخاذ» بر انتخابی حکیمانه و مدبرانه دلالت می‌کند. این تفاوت، چونان دو شاخه از یک درخت، ابعاد گوناگون این صفت الهی را در مجموعه اسماء الحسنی روشن می‌سازد.

بخش دوم: ماهیت و کارکردهای اسم «آخذ»

ماهیت ثانوی اسم «آخذ»

اسم «آخذ»، صفتی ثانوی و متفرع بر اعمال مخلوق است که برخلاف اسماء اولیه چون «الرحمن» که به‌صورت عام و بدون پیش‌شرط بر همه موجودات اطلاق می‌شوند، در قالب رحیمی (لطفی یا قهری) تجلی می‌یابد.

درنگ: اسم «آخذ» به دلیل وابستگی به کنش‌ها و زمینه‌های خاص مخلوقات، صفتی ثانوی محسوب می‌شود و تجلی آن به انتخاب‌ها و اعمال انسان وابسته است، که این ویژگی آن را به یکی از صفات فعلی الهی تبدیل می‌کند.

برای نمونه، در آیه وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (النساء: ١٢٥)، با : «و خدا ابراهیم را به دوستی برگزید»، اتخاذ به معنای لطف و عنایت خاص به حضرت ابراهیم (ع) به دلیل شایستگی اوست. در مقابل، در آیه فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ (آل عمران: ١١)، با : «پس خدا آنان را به [سزای] گناهانشان گرفت»، اخذ به معنای قهر و مجازات به دلیل گناهان است. این تمایز، ریشه در تقسیم‌بندی صفات الهی به ذاتی (مانند علم و قدرت) و فعلی (مانند رحمت و قهر) در الهیات اسلامی دارد و چونان دو بال، امکان پرواز در آسمان معرفت الهی را فراهم می‌آورد.

دوگانگی جمالی و جلالی

اسم «آخذ» در دو ساحت جمالی (لطف و عنایت) و جلالی (قهر و مجازات) تجلی می‌یابد و این دوگانگی، چونان دو روی یک سکه، از ویژگی‌های برجسته این صفت است.

درنگ: اسم «آخذ» با تجلی در دو وجه جمالی و جلالی، نشان‌دهنده توازن میان رحمت و عدالت در نظام خلقت است و امکان فهم عمیق‌تر رابطه میان خداوند و مخلوقات را فراهم می‌سازد.

در ساحت جمالی، مانند آیه وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (النساء: ١٢٥)، لطف و محبت الهی متجلی است. در ساحت جلالی، مانند آیه فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ (آل عمران: ١١)، عدالت و قهر الهی آشکار می‌شود. این دوگانگی، چونان آینه‌ای که نور را در رنگ‌های گوناگون بازمی‌تاباند، تنوع کارکردهای این صفت را در نظام الهی نشان می‌دهد. در عرفان اسلامی، صفات جمالی و جلالی به‌عنوان دو وجه مکمل الهی تحلیل می‌شوند و اسم «آخذ» با حضور در هر دو ساحت، هماهنگی میان رحمت و عدالت را به تصویر می‌کشد.

بخش سوم: جامعیت و ابعاد گوناگون اسم «آخذ»

ابعاد چندگانه اسم «آخذ»

اسم «آخذ»، به دلیل سعه معنایی خود، در ابعاد حقّی، خلقی، دنیوی، اخروی، ایجابی، سلبی، لطفی، و قهری به کار می‌رود و چونان دریایی ژرف، شئون گوناگون وجودی را در بر می‌گیرد.

درنگ: جامعیت اسم «آخذ» در ابعاد مختلف، آن را به یکی از صفات کلیدی در فهم رابطه پویای میان خداوند و مخلوقات تبدیل کرده و امکان تحلیل آن در حوزه‌های الهیاتی، عرفانی، و اخلاقی را فراهم می‌سازد.
  • حقی: مانند آیه وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (النساء: ١٢٥)، که به فعل الهی در انتخاب ابراهیم (ع) به‌عنوان خلیل اشاره دارد.
  • خلقی: مانند آیه خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ (البقرة: ٦٣)، با : «آنچه به شما داده‌ایم با قوت بگیرید»، که به انسان‌ها خطاب شده است.
  • دنیوی و اخروی: مانند آیه فَخُذْهُ فَغُلَّهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلَّهُ (الحاقة: ٣٠-٣١)، با : «او را بگیرید و در بند کنید، سپس به جهنم درآورید»، که به مجازات اخروی اشاره دارد.
  • ایجابی و سلبی: مانند آیه وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا (الإسراء: ٢)، با : «و جز من وکیلی برنگیرید».
  • لطفی و قهری: مانند اتخاذ خلیل (لطفی) و اخذ به ذنوب (قهری).

این جامعیت، نشان‌دهنده نقش محوری اسم «آخذ» در نظام الهی است و چونان درختی تناور، شاخه‌های معرفت را در همه شئون وجودی گسترانیده است.

معنای اتخاذ و توجه ثانوی

اتخاذ، به معنای توجه ثانوی الهی است که می‌تواند به‌صورت لطفی (عنایت، توفیق، و خیر) یا قهری (سلب توفیق، شکست، و عذاب) ظاهر شود.

درنگ: اتخاذ، به‌عنوان توجه ثانوی الهی، بر اساس حکمت و عدالت به اعمال بندگان وابسته است و می‌تواند به رشد یا نقصان منجر شود، که این ویژگی ریشه در مفهوم «قضا و قدر» دارد.

در معنای لطفی، اتخاذ به عنایت و کارسازی الهی اشاره دارد، مانند رفع مشکلات و اعطای خیرات، چنان‌که در آیه وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (النساء: ١٢٥) دیده می‌شود. در معنای قهری، به سلب توفیق و مجازات منجر می‌شود، مانند آیه فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ (آل عمران: ١١). این تمایز، چونان دو مسیر در یک راه، به سوی فهم حکمت الهی هدایت می‌کند و بر نقش اراده الهی در تحقق خیر یا شر برای بندگان تأکید دارد.

بخش چهارم: شواهد قرآنی و تحلیل تطبیقی

شواهد قرآنی اسم «آخذ»

اسم «آخذ» و مشتقات آن در آیات متعدد قرآن کریم به کار رفته و ابعاد گوناگون آن (حقی، خلقی، لطفی، قهری) را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: آیات قرآن کریم، با تنوع کاربرد اسم «آخذ»، از اخذ میثاق (لطفی) تا اخذ به صاعقه (قهری) و اخذ خلقی (انسانی)، جامعیت این صفت را در شئون وجودی نشان می‌دهند.
  • آیه: وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ (آل عمران: ٨١)، با : «و چون خدا از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت دادم.» این آیه، به اخذ میثاق از انبیا به‌عنوان لطف الهی اشاره دارد.
  • آیه: فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِمَا كَسَبُوا (البقرة: ٥٥)، با : «پس به سزای آنچه کسب کرده بودند، صاعقه آنان را فرو گرفت.» این آیه، به اخذ قهری به دلیل گناه اشاره دارد.
  • آیه: وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ (الأعراف: ١٥٠)، با : «و سر برادرش را گرفت و او را به سوی خود کشید.» این آیه، به اخذ خلقی (اقدام موسی (ع) در کشیدن موی هارون) اشاره دارد.

این آیات، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، ابعاد گوناگون اسم «آخذ» را روشن می‌سازند و امکان تحلیل چندبعدی آن را فراهم می‌کنند.

لطف و قهر در آفات و خیرات

آفات و خیرات الهی ممکن است به‌صورت لطفی یا قهری ظاهر شوند. برای نمونه، بلا می‌تواند لطفی (برای ترفیع) یا قهری (برای مجازات) باشد، و خیر نیز ممکن است لطفی (برای هدایت) یا قهری (برای گمراهی) باشد.

درنگ: پیچیدگی رابطه میان اعمال انسانی و توجه الهی، در مفهوم «ابتلاء» ریشه دارد که نتیجه آن به واکنش انسان بستگی دارد و می‌تواند به رشد یا نقصان منجر شود.

این موضوع، در آیه فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ (الفجر: ١٥)، با : «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمتش دهد»، به‌صورت غیرمستقیم بیان شده است. این تحلیل، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید و بر اهمیت پاسخ‌گویی انسان به آزمایش‌های الهی تأکید دارد.

بخش پنجم: اخذ خلقی و زینت‌های الهی

اخذ خلقی و ارزش زینت‌های الهی

اخذ خلقی، مانند اقدام موسی (ع) در گرفتن موی هارون، به‌عنوان فعلی انسانی، با زینت‌های الهی (مانند مو و ریش) مرتبط است که نباید به دلیل فرهنگ‌های نادرست حذف شوند.

درنگ: زینت‌های الهی، مانند مو و ریش، بخشی از کمال خلقت انسانی هستند و نقد فرهنگ تراشیدن سر و صورت، بر ضرورت بازگشت به اصول قرآنی تأکید دارد.

در آیه وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ (الأعراف: ١٥٠)، تفسیر شده که منظور از «رأس»، موی سر هارون است. همچنین، در آیه يَا بْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي (طه: ٩٤)، با : «ای پسر مادرم، ریش و سرم را مگیر»، به ریش و موی سر به‌عنوان زینت‌های الهی اشاره شده است. این تفسیر، فرهنگ تراشیدن سر و صورت را نقد کرده و آن را نتیجه عوامل غیر دینی مانند مسائل بهداشتی یا راحتی عمامه می‌داند. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار از چهره حقیقت می‌زداید، بر ارزش زینت‌های خلقتی تأکید می‌کند.

ضرورت آراستگی در جامعه اسلامی

آراستگی ظاهری و رعایت بهداشت، نه‌تنها توصیه‌ای اخلاقی، بلکه حقی شرعی در جامعه اسلامی است. ناهنجاری ظاهری، مانند لباس کثیف یا قیافه نامناسب، می‌تواند به آزردگی دیگران منجر شود و در فقه اسلامی قابل پیگرد است.

درنگ: آراستگی و نظافت، به‌عنوان بخشی از ایمان، در جامعه اسلامی از حقوق شرعی افراد است و بر اهمیت رعایت حقوق اجتماعی تأکید دارد.

این دیدگاه، با استناد به آیه قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ (الأعراف: ٣٢)، با : «بگو: چه کسی زینت خدا را حرام کرده است؟»، بر اهمیت زینت و آراستگی تأکید دارد. این اصل، چونان جویباری زلال، به تقویت هویت دینی در بستر معاصر کمک می‌کند.

بخش ششم: بازنگری در فرهنگ دینی

اصلاح فرهنگ‌های نادرست

فرهنگ‌های نادرست، مانند تراشیدن سر و صورت به دلایل غیر دینی، باید با تکیه بر قرآن کریم و سنت اصلاح شوند تا دین به‌صورت نظامی مدرن و جذاب ارائه گردد.

درنگ: بازنگری در سنت‌های غیر دینی، به ارائه دین به‌صورت مدرن و جذاب کمک می‌کند و بر ضرورت بازگشت به اصول قرآنی و روایی تأکید دارد.

این دیدگاه، با استناد به روایات توحید مفضل از امام صادق (ع)، بر زینت بودن مو و ریش به‌عنوان بخشی از خلقت الهی تأکید دارد. این بازنگری، چونان بازسازی بنایی کهن، هویت دینی را در مواجهه با چالش‌های فرهنگی مدرن استوار می‌سازد.

جمع‌بندی

اسم «آخذ»، چونان نگینی در تاج اسماء الحسنی، نقش محوری در فهم رابطه میان خداوند و مخلوقات ایفا می‌کند. این صفت کمالی و ثانوی، در دو ساحت جمالی و جلالی تجلی یافته و در ابعاد حقّی، خلقی، دنیوی، اخروی، ایجابی، سلبی، لطفی، و قهری کاربرد دارد. شواهد قرآنی، این جامعیت را تأیید کرده و بر ضرورت بازنگری در فرهنگ‌های نادرست با تکیه بر اصول قرآنی تأکید دارند. آراستگی و نظافت، به‌عنوان حقوق شرعی در جامعه اسلامی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرد تا این مفاهیم را در قالبی علمی و فاخر ارائه دهد. مطالعه عمیق‌تر اسم «آخذ»، چونان سفری به اعماق اقیانوس معرفت، می‌تواند در حوزه‌های الهیات، عرفان، فقه، و جامعه‌شناسی دینی راهگشا باشد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. اسم «آخذ» در زبان عربی به چه معنایی اشاره دارد؟

2. تفاوت اصلی بین «آخذ» و «متخذ» در چیست؟

3. اسم «آخذ» به چه نوع صفت الهی اطلاق می‌شود؟

4. کدام آیه به اخذ لطفی الهی اشاره دارد؟

5. بر اساس متن، آراستگی ظاهری در جامعه اسلامی چه حکمی دارد؟

6. اسم «آخذ» تنها در معنای قهری (مجازات) به کار می‌رود.

7. اسم «آخذ» به دلیل وابستگی به اعمال مخلوقات، صفتی ثانوی محسوب می‌شود.

8. تراشیدن سر و صورت به دلیل مسائل بهداشتی، با اصول قرآنی سازگار است.

9. آیه «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ» بر اهمیت آراستگی و زینت‌های الهی تأکید دارد.

10. اخذ خلقی در آیه «وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» به معنای گرفتن موی سر هارون توسط موسی (ع) است.

11. تفاوت اصلی بین صفت «آخذ» و صفات اولیه مانند «الرحمن» چیست؟

12. چرا اسم «آخذ» در دو ساحت جمالی و جلالی ظاهر می‌شود؟

13. منظور از «اتخاذ» به‌عنوان توجه ثانوی الهی چیست؟

14. چرا تراشیدن سر و صورت در متن نقد شده است؟

15. آراستگی ظاهری در جامعه اسلامی چه اهمیتی دارد؟

پاسخنامه

1. گرفتن و اخذ کردن

2. «آخذ» بر عمل مستقیم و «متخذ» بر انتخاب با واسطه دلالت دارد

3. صفت فعلی ثانوی

4. «وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا» (النساء: ١٢٥)

5. یک حق شرعی و الزامی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. صفت «آخذ» ثانوی و وابسته به اعمال مخلوقات است، در حالی که «الرحمن» صفتی عام و بی‌قیدوشرط است.

12. اسم «آخذ» به دلیل جامعیت، هم در لطف و عنایت (جمالی) و هم در قهر و مجازات (جلالی) به کار می‌رود.

13. اتخاذ به معنای توجه خاص الهی است که می‌تواند به‌صورت لطفی (عنایت) یا قهری (مجازات) باشد.

14. تراشیدن سر و صورت به دلیل عوامل غیر دینی مانند مسائل بهداشتی نقد شده و با زینت‌های الهی ناسازگار است.

15. آراستگی یک حق شرعی است و ناهنجاری ظاهری می‌تواند آزردگی دیگران را به دنبال داشته باشد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده